رهبر معظم انقلاب اسلامي در سخنرانيشان در جمع مردم قم در 19/10/94 به نکتهاي تاريخي اشاره کردند که قابل ملاحظه است. معظمله فرمودند: «رئيسجمهور آمريکا اندکي قبل از آن قضايا (فتنه88) به بنده نامه نوشته بود - نامهي دوّم- و کلّي اظهارات موافقانه با بندهي حقير و با نظام جمهوري اسلامي [کرده بود]؛ بنده هم قصد داشتم جواب بدهم و نميخواستم جواب ندهم؛ بعد که اين قضايا اتّفاق افتاد، سريعاً موضعگيري کرد به نفع همان کساني که عليه نظام، عليه انقلاب، عليه اسم اسلام در جمهوري اسلامي در خيابانهاي تهران ظاهر شدند و تمام کارهايي را که مخالفين کردند، مورد تأييد اينها قرار گرفت»
شرح ماجراي نامه نگاري و دغدغه رهبري معظم انقلاب در باب نفوذ در انتخابات، بهانهاي بودتا با دکتر يدالله جواني مشاور عالي نماينده ولي فقيه در سپاه پاسداران به گفتگو بنشينيم و متن آن را تقديم خواندگان نماييم.
* در رابطه با محتواي نامهاي که اوباما به مقام معظم رهبري ثبل از انتخابات سال 1388 نوشته اند توضيح بفرماييد؟
آقاي اوباما در دوره رياست جمهوري خود چندين نوبت نامههايي را به رهبر معظم انقلاب نوشتند و ارسال کردند، همچنين پيامهايي را با واسطههايي براي معظمله ارسال کردند که رهبر معظم انقلاب به يک نمونه از آن نامهها اشاره کردند. يکي از مسئولين منطقه را به عنوان ميانجي و واسطه براي رساندن پيامي فرستاده بودند. از فرمايش رهبر معظم انقلاب که بيان داشتند فردي از منطقه آمده بود و ميانجي شده بود و از پيامي که آن فرد آورده بود ميتوان فهميد محتواي نامههايي که آقاي اوباما به رهبر معظم انقلاب اسلامي نوشتند چه ويژگيهايي دارد و در رابطه با کدام حوزهها است.
رهبر معظم انقلاب در بيانات خود اشاره داشتند که وقتي آقاي اوباما فردي را به عنوان واسطه و ميانجي فرستاد اعلام کرده بود که آمادگي دارد غنيسازي ايران را به رسميت بشناسد و طي يک دوره شش ماهه تحريمهاي ايران را بردارد، اين مطلب بيانگر اين است که رئيس جمهور آمريکا به دنبال گشودن باب مذاکره و رابطه با ايران است، قبل از آن هم در بحث نامهها اين موضوع مطرح بود که عمده محتواي اين نامهها اعلان آمادگي براي مذاکره با جمهوري اسلامي در موضوعات مرتبط است و در واقع حرکتي در راستاي همکاري و حل مسائل فيمابين از جمله موضوع هستهاي و مسائل منطقه به شمار ميآيد.
نکته مهم اين است که چرا آقاي اوباما چنين نامههايي را نگارش کرده و چه اهدافي را از اين نامهنگاريها دنبال ميکرده است؟ به نظر ميرسد اين موضوع برميگردد به سياستي که آقاي اوباما در سال 87 در دوره انتخابات رياست جمهوري خودش مطرح کرد و آن سياست هم با شعار تغيير مطرح شد شعار آقاي اوباما تغيير بود و وقتي هم که موفق شده و وارد کاخ سفيد شد شعار تغيير خود را در حوزه سياست خارجي مشخصا در ارتباط با جمهوري اسلامي اينگونه مطرح ساخت که تمايل دارد دست دوستي به سمت ايرانيان دراز کند و ابراز اميدواري کرد که به دنبال اين اقدام جمهوري اسلامي به آمريکا مشت نزند و از اين اقدام آمريکا استقبال کند و دست آمريکا را به گرمي بفشارد. در واقع آقاي اوباما با اين نگاه وارد کاخ سفيد شد که آن رابطهاي که آمريکاييها در سال 58-59 قطع کردند را متصل و برقرار کند و بتواند رابطه آمريکا و ايران را عادي کند.
* آمريکاييها بر چه اساس و مبنايي به چنين جمعبندي رسيدند که چنين رويکردي را اتخاذ کنند؟
اگر خوب به مسئله دقت کنيم به اين نکته ميرسيم که آمريکاييها بعد از 27-28 سال به اين جمعبندي رسيدند که قطع رابطهشان با جمهوري اسلامي يک اشتباه راهبردي بوده است. اگر به عقب برگرديم ميبينيم که در اواخر دولت بوش پسر که آمريکاييها افغانستان و عراق را اشغال کردند و سياستهايشان در منطقه دچار شکستهاي جدي و راهبردي شد، خانم رايس در يک مصاحبه اعلام کرد که آمريکا بايد بررسي کند که چرا سياستهايش در قبال جمهوري اسلامي ايران طي 27-28 سال گذشته همواره با شکست مواجه شده است. اين مطلب را خانم رايس از اين جهت مطرح کرد که در اين 28 سال گذشته آمريکا هر اقدامي عليه جمهوري اسلامي انجام داد با شکست مواجه شد. لذا به اين نتيجه رسيدند که بايد اين مسئله را آسيب شناسي کنند و به سمت اقداماتي حرکت کنند که نتيجه بخش باشد.
در همين مقطع است که اين مطلب در اتاقهاي فکر و مراکز مطالعاتي آمريکا مطرح و بررسي ميشود و در نهايت در بعضي از مراکز مطالعاتي آمريکا توصيههايي به مقامات آمريکايي ارائه ميشود مبني بر اين که بهتر است آمريکا به سمت گشودن باب مذاکره و مراوده با ايران برود و آنها به اين نتيجه ميرسند که آمريکا از طريق مذاکره و رابطه با ايران بهتر ميتواند به اهدافش برسد تا اين که قطع رابطه داشته باشد.
تصور آمريکاييها در سال 58-59 اين بود که وقتي با جمهوري اسلامي قطع رابطه ميکنند اين قطع رابطه به ضرر جمهوري اسلامي تمام خواهد شد و آمريکاييها ميتوانند با اندک فشاري جمهوري اسلامي را دچار شکست کنند، اما در عمل نتيجه چيز ديگري شد. قطع رابطه آمريکا که از سوي آمريکاييها رقم خورد به نفع ملت ايران و جمهوري اسلامي و به ضرر آمريکاييها تمام شد. جمهوري اسلامي در مقابل آمريکا ايستاد و جبهه ضدآمريکايي را تشکيل داد و روزبهروز بر قدرت اين جبهه افزوده شد.
حضرت امام بعد از قطع رابطه رئيس جمهور آمريکا با جمهوري اسلامي فرمودند اگر رئيسجمهور آمريکا در طول عمر خود يک کار درست انجام داده باشد همين کار است که رابطهاش را با ايران قطع کرد. همچنين فرمودند رابطه با آمريکا رابطه ظالم و مظلوم است و اين رابطه به هيچ دردي نميخورد. امروز درستي کلام امام بر همگان مشخص شده است و آمريکاييها هم متوجه شدند که قطع رابطه با ايران اشتباه راهبردي بود که خودشان به خواست خودشان مرتکب اين اشتباه شدند و اين قطع رابطه به نفع جمهوري اسلامي و به ضرر آمريکاييها تمام شده است.
آقاي اوباما با چنين تحليلي وارد کاخ سفيد شده و جايگزين رئيس جمهوري ميشود که قبل از او ايران را در محور شرارت قرار ميداد و اعلام جنگ با جمهوري اسلامي کرده بود. لذا اگر آقاي اوباما شعار ديگري را مطرح ميکند و اعلام ميکند که به دنبال اصلاح رابطه با ايران، گشودن باب مذاکره با ايران و حل و فصل مسائل بين ايران و آمريکاست، هدفي جز خدعه و نيرنگ به شيوهاي جديد ندارد و آقاي اوباما با همين نگاه و هدف نامههايي را هم به رهبر معظم انقلاب نوشت و عمده محور اين نامهها گشودن باب مذاکره، مراوده و حل و فصل مسائل فيمابين است.
رهبر معظم انقلاب در مقاطع مختلف بر اين نکته تاکيد فرمودند که آمريکاييها هيچگاه قابل اعتماد نيستند و نميتوان روي حرف آمريکاييها حساب باز کرد چرا که آنها بد ذات و حيلهگر هستند و دست مخملي که آنها به ظاهر به دوستي دراز ميکنند دست چدني آغشته به خون است، چرا که آمريکاييها در طول اين سالها جمهوري اسلامي را تحت شديدترين تحريمها قرار دادند و همواره جمهوري اسلامي را تهديد به اقدام نظامي ميکردند و هيچ زماني دشمني خود را عليه جمهوري اسلامي پنهان نکردند و اين نشان ميدهد که آمريکاييها آنچه را که در رابطه با مراوده با جمهوري اسلامي مطرح ميکنند در حقيقت يک حرکت تاکتيکي است تا بدين وسيله بتوانند به داخل ايران ورود کنند. ورودي که به فرموده رهبر معظم انقلاب هدفي جز نفوذ ندارد در واقع آمريکاييها به دنبال اين هستند که از طريق مذاکرات هستهاي به داخل ايران نفوذ کنند و اهداف خود در حوزههاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي را در داخل ايران دنبال کنند.
* در مورد دغدغههاي رهبر معظم انقلاب در باب مساله نفوذ در انتخابات توضيح بفرماييد؟
ما در حالي به استقبال انتخابات ميرويم که تجربه پيچيدهترين فتنه در انتخابات 88 را در دست داريم. در واقع آن فتنه عميق يک کودتاي مخملي بود و آمريکاييها به دنبال اين بودند که يک جريان غربگرا در حالي که راي لازم را ندارد با شيوه خودشان به قدرت برسانند که آن اقدامات با شکست کامل مواجه شد، با توجه به اين که آن فتنه را در سال 88 پشتسر گذاشتيم و با توجه به تغييرات سياسي و تحولاتي که امروزه در کشور به وجود آمده ميبينيم جرياني که فتنه را در سال 88 به پا کرد اميد دارد که بتواند در بستر انتخابات فعال شود، به صحنه سياسي برگردد و وارد مجلس شوراي اسلامي شود.
ما بايد به اين نکته توجه کنيم که در سال 88 دو سه نفر نبودند که آن فتنه را به پا کردند که ما امروز عوامل فتنه را به دو سه نفر خلاصه کنيم و بگوييم که اين افراد در حصر هستند! ما در سال 88 با يک جريان مواجه بوديم و امروز اين جريان اميد دارد که فعال وارد صحنه شود. اين جريان احساس ميکند که شرايط به گونهاي است که ميتواند به مجلس خبرگان و مجلس شوراي اسلامي وارد شود.
تمرکز دشمنان در دوره پسابرجام خصوصا آمريکاييها بر اين است که از طريق نفوذ و تاثيرگذاري بر رفتار ايرانيان، تاثيرگذاري بر گروهها و جريانهاي سياسي و تصميمات مسئولين نظام اهداف خود را دنبال کنند، در گذشته رهبر معظم انقلاب در رابطه با خطر نفوذ به صراحت فرمودند که در نفوذ سياسي، دشمن به دنبال اين است که در مراکز تصميمگيري و تصميمسازي تاثير گذار باشد.
امروزه ما شاهد اين هستيم که رسانههاي غربي و برخي رسانههاي داخلي که به نوعي گرايشهاي غربي و تفکرات ليبراليستي دارند تحت تاثير جرياني که در غرب مسائل ايران را مديريت ميکند قرار گرفتهاند و آمريکاييها هيچ ابايي ندارند و با صراحت مطرح ميکنند که اميدشان به انتخابات در ايران است و منتظر نتيجه انتخابات در ايران هستند. وقتي دشمنان ما مجموعهاي از اقدامات را انجام ميدهند که در انتخابات ما به خصوص در ترکيب نمايندگان تاثير بگذارند به اين نتيجه ميرسيم که بايد نگران بود و دغدغه داشت. بايد هوشيار بود و تنها راه اين است که مردم اين صحنه را همان طور که هست ببينند، رفتار و اقدامات دشمن را زيرنظر داشته باشند و با شناخت دقيق و درستي نسبت به افراد، گروهها و جريانات در انتخابات حضور پيدا کنند و کساني را انتخاب کنند که دلبسته ملت، انقلاب و آرمانهاي انقلاب هستند و همه تلاششان در راستاي تامين منافع ، استقلال و عزت ملت است نه اين که با نگاه غربگرايانه به دنبال اهداف حزبي و گروهي باشند و خشنودي غرب را بر منافع ملت ترجيح بدهند.در طي سالهاي گذشته بعضي از افراد و گروهها رفتارهايي داشتند که غربيها را خوشحال ميکرد و باعث رنجش نيروهاي انقلاب و توده مردم ميشد رفتارهايي از جنس فتنه 88، مواضعي که ميگرفتند و صحبتهايي که ميکردند بيگانگان را شاد ميساختند يا کساني که در مجلس ششم بودند، مواضعي را اتخاذ ميکردند که مغاير با منافع و امنيت ملي بود، مواضعي که خشنودي آمريکا، اروپا و صهيونيست را به دنبال داشت.
زماني که قرار است در چنين فضايي انتخابات برگزار شود بايد هوشيار بود چرا که امروز دشمنان ما به انتخابات در ايران به ديد يک فرصت نگاه ميکنند در حالي که ميبايست اين انتخابات براي ملت ايران يک فرصت باشد و اگر ملت ايران بخواهد از انتخابات به عنوان يک فرصت استفاده کند تنها راه بصيرت، آگاهي و داشتن شناختي درست نسبت به افراد، گروهها و جرياناتي است که در عرصه رقابتهاي انتخاباتي ورود پيدا ميکنند.
* ابعاد مختلف حق الناس از ديدگاه رهبر معظم انقلاب در خصوص انتخابات را تشريح بفرماييد؟
ابعاد مختلف حق الناس از ديدگاه رهبر معظم انقلاب در خصوص انتخابات بسيار کامل بود، بحث حق الناس ابعاد مختلفي دارد و بايد همه اين ابعاد را مورد توجه قرار داد، بعضيها تصور ميکنند که حق الناس امروز مورد توجه قرار گرفته و در گذشته اين طور نبوده و اين برميگردد به اين که مسئولان در مورد آراء مردم امانتداري کنند تا حق الناس رعايت شده باشد.
رهبر معظم انقلاب بارها فرمودند که در جمهوري اسلامي از ابتداي انقلاب تا امروز هر انتخاباتي که انجام شده در سلامت کامل بوده و در تمام انتخاباتها نتيجه همان چيزي بوده که مردم رقم زدند و تعيين کننده نتيجه هر انتخاباتي در جمهوري اسلامي تا به امروز مردم بودند، اين به خاطر اين بود که در سال 88 جرياني مدعي شد و نظام را متهم به تقلب کرد و در سال 92 زماني که رهبر معظم انقلاب کلمه حق الناس را مطرح کردند تلقي اين جريان اين گونه بود که در گذشته اين چنين نبوده ولي امروز امانتداري رعايت کردن حق الناس است.
رهبر معظم انقلاب ضمن اشاره به اين که با وجود دولتهاي مختلف و گرايشهاي متضاد در اين سالها تمامي انتخاباتها در سلامت کامل برگزار شده است. به اين دليل که در کشور ما دولت مجري انتخابات است و هيئتهاي اجرايي هم از معتمدين مردم هستند و آنچه که سلامت انتخابات را تضمين ميکند نظارت شوراي نگهبان است. شوراي نگهبان يک مجموعه قابل اعتماد با شش حقوقدان و شش فقيه و برخوردار از هيئتهاي نظارت در سراسر کشور است، به گونهاي که در انتخابات در کنار هر هيئت اجرايي يک هيئت نظارت در شعب اخذ راي هستند. اساسا شوراي نگهبان با سازوکاري که در سراسر کشور دارد و سازوکار هيئتهاي اجرايي که عمدتا از مردم هستند باعث ميشود که انتخابات در سلامت کامل برقرار شود
اما آنچه که باعث شد رهبر معظم انقلاب در فرمايشات اخيرشان ابعاد ديگر حق الناس را هم مطرح بفرمايند اين مطلب بود که نبايد تصور کرد که حق الناس فقط به بحث امانتداري برميگردد بلکه افرادي که وارد عرصه انتخابات ميشوند نيز بايد داراي صلاحيت باشند و حق مردم است کساني که ثبت نام کردند اگر صلاحيت و شايستگي دارند که نماينده مردم باشند تاييد صلاحيت بشوند، اما در نقطه مقابل هم فرمودند که اگر در اين تعداد ثبتناميها کساني هم باشند که صلاحيتهاي لازم را ندارند اين حق مردم است که کساني که واجد صلاحيت نيستند از عرصه رقابتها کنار گذاشته و رد صلاحيت شوند.
وقتي که شوراي نگهبان بر اساس قانون اساسي افرادي را تاييد صلاحيت ميکند، مردم هم به تاييد شوراي نگهبان اعتماد ميکنند و بر اساس سليقه و نظر خود افرادي را انتخاب ميکنند. رهبر معظم انقلاب اين بخش را هم فرمودند که هر دو وجه اعمال صلاحيت شوراي نگهبان در تاييد و رد افراد حق الناس است.
نکته ديگري که فرمودند اين بود که وقتي انتخاباتي برگزار ميشود پذيرش نتيجه انتخابات هم حق الناس است. در سال 88 جريان فتنه در مقابل حقوق مردم ايستاد. فتنه 88 مقابله با راي و حقوق مردم بود. در حقيقت کساني که دم از حق مردم ميزدند در مقابل حقوق مردم ايستادند.
رهبر معظم انقلاب ابعاد حق الناس را تشريح فرمودند و بايد همه مسئولان و دستاندرکاران، احزاب، گروهها، نخبگان و چهرههاي سياسي به اين نکته توجه کنند که وقتي گفته ميشود حق الناس بايد در جمهوري اسلامي رعايت شود اين حق الناس شقوق مختلفي را دربرميگيرد.
تهيه و تنظيم: سيد محمد مشکوة الممالک