تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۱  ، 
کد خبر : ۲۸۶۶۴۸

ازدواج بهتر است يا خلوت‌گزینی براي عبادت؟

پیامبر بزرگ اسلام، ازدواج را سنت خود می داند و اعراض کنندگان از آن را از امت خود محسوب نمی کند. این نکته خیلی زیباست که پیامبر اکرم‌(ص) نفرمودند:«الصلاة سنّتی» ولی سرفرازانه فرمودند:«النکاح سنّتی». بنابر این ازدواج چیزی نیست که بشود جلوی آن، سدّ ایجاد کرد و مانع تراشید و این امر مهم را باید از پیچ و خم تشریفات و دلهره و اضطراب امروزی درآورد.
پایگاه بصیرت / احسان کرمی
ازدواج سنّت انبیا
ازدواج نخستین سنگ بنای تشکیل خانواده و بالطبع، جامعه و اجتماع است و میزان اندیشه و تدبّر در آن در میزان پیشرفت یا انحطاط و صعود یا سقوط جامعه تأثیر دارد. ازدواج دارای آثار و نتایج بسیاری است; از جمله: تشکیل خانواده - که مأمن تکامل انسان است- ارضای شرعی غریزه جنسی، تولید و بقای نسل، ، آرامش و سکون، پاک دامنی و عفاف و نتایج متعدد دیگر. از این رو، اسلام - به عنوان یک مکتب آسمانی - آن را نه تنها کاری محبوب و مقدس دانسته، بلکه جوانان را مؤکداً بدان توصیه کرده است.
پیامبر بزرگ اسلام، ازدواج را سنت خود می داند و اعراض کنندگان از آن را از امت خود محسوب نمی کند. این نکته خیلی زیباست که پیامبر اکرم‌(ص) نفرمودند:«الصلاة سنّتی» ولی سرفرازانه فرمودند:«النکاح سنّتی». بنابر این ازدواج چیزی نیست که بشود جلوی آن، سدّ ایجاد کرد و مانع تراشید و این امر مهم را باید از پیچ و خم تشریفات و دلهره و اضطراب امروزی درآورد. آن‌ها که به بهانه فقر از ازدواج می گریزند، به رزاقیّت خداوند شک نداشته باشند. خداوند متعال به این افراد توصیه می‌کند که اگر می خواهند از فقر رها شوند، بهتر است ازدواج کنند و فقیران را همسر بدهند:« إِنْ يَکُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ ؛ اگر مستمند باشند خداوند به فضل خود آنها را بی‌نیاز می کند و رحمت او گسترده و نامتناهی است».(نور،آیه32)
آیا نمی شود با کم کردن تشریفات و پایین آوردن سطح توقعات، بسیاری از جوانانی که در سن ازدواج هستند را همسر داد؟ آیا نمی شود با مختصری کمک و اغماض، زندگی انفرادی و بی‌هدف آن‌ها را تبدیل به زندگی مشترک و پر معنی کرد؟
ازدواج دختر پیامبراکرم و حضرت علی(ع) را در نظر بگیریم که ساده‌تر از هر ازدواجی صورت گرفت و منشأ خیرات و برکات بسیاری شد. آیا نباید خانواده ها و جوان ها را متوجه چنین اسوه‌ای کرد و زندگی بی مسئولیت نوجوانان را تبدیل به زندگی با مسئولیت خانوادگی کرد؟
در پناه زندگی خانوادگی، انحرافات جنسی از بین می رود، ارتباط نامشروع کم می شود، عفت جامعه مستحکم می شود، دین جوانان حفظ می گردد، لطمات روحی و جسمی از بین می رود، استمنا و هرگونه لغزشی منتفی می شود و ده ها و صدها فایده دیگر به بار می آید.
اشخاص خیّر، باید برای این کار سرمایه گذاری کنند. به آن‌ها که توان تأمین هزینه ندارند، کمک کنند و به آن‌ها که نیاز به وام دارند، وام بدهند. با چنین برنامه هایی قداست و عظمت والد و ولد حفظ می شود و سنّت مقدس ولادت پایدار می ماند و برنامه های عظیم و مقدس تعلیم و تربیت و تزکیه احیا می شود و ادامه پیدا می‌کند. پیوند مقدس عاطفی پدر و مادر و فرزندان در پرتو ازدواج تحکیم می یابد.
عبادت برتر است یا ازدواج؟
سؤالی که پیش می آید این است که ازدواج بهتر است يا خلوت‌گزینی براي عبادت؟ دانشمندان اسلام درباره فضیلت زناشویی، اختلاف دارند. بعضی زناشویی را از خلوت گزیدن برای عبادت برتر دانسته اند. بعضی دیگر ضمن اعتراف به فضیلت زناشویی معتقدند در صورتی که تجرّد دشوار نباشد و موجب تشویش خاطر و پراکندگی حواس نشود خلوت گزیدن برای عبادت برتر از زناشویی است. در این میان بعضی هم اصرار دارند که انسان باید از ازدواج و تشکیل خانواده خودداری کند؛ زیرا فضیلت ازدواج مربوط است به زمانی که کسب‌ها حلال و اخلاق مردم فاسد نشده بود. اما در شرایطی که اخلاق مردم فاسد شده و کسب حلالی یافت نمی شود، باید از آن اجتناب کرد.
مسلّم این است که زناشویی از دیدگاه آیین مقدس اسلام و به مقتضای عقل و فطرت آدمی، امری مقدس است. حرف در این است که آیا قداست ازدواج اعم از این که مورد نیاز باشد یا نباشد، فراتر از عبادت است یا تنها در صورتی که مورد نیاز شدید باشد؟ و آیا قداست آن در شرایطی است که همه مردم آدم های متعادلی باشند و کسب ها و درآمدها همه حلال و طیب و طاهر باشد، یا در همه حال؟
در اینجا تذکر دو نکته لازم است:
1. ارزش عبادت به این است که نفس انسان برای آن آمادگی کامل داشته باشد و از پراکندگی حواس و نبود اعتدال به دور بماند.
کسی که عرفاً سن ازدواجش فرا رسیده و ازدواج نکرده، انسان معتدلی نیست، البته به موارد استثنایی کار نداریم. ممکن است افراد برجسته ای باشند که اعتدالشان خودجوش باشد و به هیچ امری وابسته نباشند، اما انسان های عادی تعادلشان در سلامت جسم و ارضای غریزه جنسی و رفع نیازمندی های اولیه است. کسی که غریزه جنسی جوشنده و توفنده‌ای دارد یا کسی که به عللی از جوشش غریزه جنسی برکنار است، معلوم است که متعادل نیست. اولی باید با گزینش همسر، جوشش غریزه جنسی را فرو نشاند و دومی باید کاوش کند که چرا این غریزه خدادادی فروکش کرده.
طبیعت انسان سالم و معتدل نمی‌تواند منهای غریزه جنسی باشد. کسی که غریزه جنسی¬اش همچون آتشی مشتعل شعله می کشد و در عین حال از نعمت داشتن همسر محروم است، چگونه می تواند در عبادات و طاعات و کارهای روزمره‌اش متعادل باشد؟ از سوی دیگر کسی که در شرایطی است که باید غریزه جنسی جوشنده و دمنده داشته باشد و در عین حال ندارد، چگونه از تعادلی، ولو به طور نسبی برخوردار باشد؟
چنین آدمی مسلماً در اخلاق و رفتارش و حتی در طاعات و عباداتش نیز متعادل نیست و باید به فکر چاره‌جویی باشد. همچنین جوانی که به شدت گرفتار غریزه جنسی ارضا نشده است، مانعی بزرگ در راه خلوت گزیدن برای عبادت دارد و هرگز نفس سرکش به او اجازه نمی دهد که بتواند با آرامش کامل در گوشه خلوت، عبادت کند. چرا که هر پدیده‌ای به وجود مقتضی و رفع مانع نیاز دارد. بدین لحاظ ما معتقدیم برای تحقق یک عبادت کامل باید شرایط موجود و موانع مفقود باشد. ازدواج از اموری است که در رفع موانع مؤثر است و بدین جهت جنبه مقدمی و زیربنایی دارد و بر عبادت تقدم و رجحان پیدا می کند.
2.  اما از کسانی که قداست و فضیلت زناشویی را محدود به شرایطی می‌کنند که اخلاق مردم به درجه والای کمال رسیده و کسب و کارها طیّب و حلال باشد، می پرسیم: اگر جلوی ازدواج گرفته شود، آیا اخلاق مردم فاسدتر و هرزگی و بی بندوباری گسترده تر نخواهد شد؟ آیا ازدواج عاملی مؤثر در کم شدن هرزگی و بی‌بندوباری نیست؟ آیا در محیطی که ازدواج مورد رغبت نیست، می توان انتظار داشت که زن‌ها و مردها از سلامت اخلاقی برخوردار باشند؟
شایسته نیست که انسانی، آن هم به نام عالم و آگاه، این‌گونه تنگ نظر و کم توجه باشد و به نام طرف‌داری از اخلاق و کسب حلال، خود مروج فساد اخلاقی شود و به نام حمایت از شرافت و فضیلت، تیشه به ریشه شرف و فضل بزند.
از مجموعه بحث‌ها چنین نتیجه می‌گیریم که هدف از ازدواج در اسلام به مراتب، بالاتر و مقدس‌تر از آن است که تنها در حد کام جویی جنسی باشد؛ زیرا اگر چنین بود هیچ فرقی میان ازدواج انسان و جفت‌گیری حیوانات نبود و ازدواج مشمول این همه قوانین آسمانی و رهبری پیامبران علیهم‌السلام و راهنمایان قرار نمی گرفت. پس باید در آن اهداف مهم دیگری نیز وجود داشته باشد؛ از جمله: ایجاد، بقا و طهارت نسل، تکمیل و تکامل، مودت و صفا و از همه بالاتر، انجام وظیفه الهی. پیمان ازدواج پیمانی مقدس و الهی است. بدین سان، جز در سایه احکام الهی نمی‌توان آن را فسخ کرد. ازدواج امری اساسی و مهم است، باید در جامعه رشد و توسعه یابد تا افراد در سایه پای بندی بدان از بسیاری انحرافات و پیش آمدهای ناگوار مصون بمانند.
از این رو آن کس که تن به تشکیل خانواده ندهد، هم به خود جفا کرده است و هم به فردی دیگر از جنس مخالف که پاک دامن در انتظار همتای مؤمن برای تشکیل زندگی و بهره‌مندی از نعمت و آسایش آن است. البته شکی نیست که در انتخاب همسر باید عاقلانه گام برداشت تا زندگی زناشویی از همان ابتدای شروع دچار نابسامانی نشود و پشیمانی هم برای مزدوجین این‌چنینی از نتیجه ازدواج حاصل نگردد و هم شاهد مثالی برای کسانی که در انتخاب مسیر متأهلی دو دل هستند، نگردد تا از تشکیل زندگی سالم و شرعی منصرف گردند.
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات