مهمترین هدف تجدیدنظرطلبان و اصلاحطلبانی که طراح فتنه 88 بودند از حضور در انتخابات، بازگشت به صحنه بدون عذرخواهی است.
روزنامه جوان در این زمینه نوشت اصلاحطلبان و تجدیدنظرطلبان راهبرد «ننه من غریبم» را حفظ کردند و مثل همیشه به وسط مردم پریدهاند و فریاد «وافسادا» و «وامعیشتا» سر میدهند، اما نسبت به حاکمیتسیری را تنظیم کردهاند که نه به عنوان باور به سیاستهای کلی نظام که به عنوان تاکتیک و برای گذار به فضای بهتر در آن است. آنها در انتخابات پیش رو ابایی ندارند که بالاتفاق مجلس ششم را تخطئه نمایند و خود را در دالانی جدید به نمایش گذارند و حضوری مسئولانه و نجیبانه را در معرض دید حاکمیت قرار دهند. برای رد صلاحیتها عربده نکشند و رسانههای غرب را برای هجمه به انتخابات، مستقیما به کار نگیرند(مانند تحصن مجلس ششم).
عبدالله گنجی در این تحلیل میافزاید: آنها اصرار جمعی و فردی آنان به حضور در انتخابات به هر صورت و تحت هر شرایطی است. اما هدف بالاتری را نیز در این عرصه دنبال میکنند و آن اینکه بدون توضیح درباره فتنه و بدون عذرخواهی به دنبال مشغول کردن ذهن حاکمیت به امروز خویش هستند.
عمدهترین دلیل این مشی را میتوان میدانداری غیرروشنفکران در صحنه دانست، میدان دادن به محوریت کسانی که تا دیروز آنان را بدلی و «آدم حاکمیت» میدانستند.
میدانداری حزب کارگزاران برای تجدیدنظرطلبانی چون اعضای سابق حزب مشارکت و سازمان مجاهدین و حتی حزب مشارکت شماره 2 (اتحاد ملت) و ندای ایرانیان از زهرکشندهتر است. اما در این همسویی آشکار و خودخوری پنهان تلاش میکنند، به هر قیمت سنجاق شدن به حاکمیت انجام گیرد و آسیب هویتی عارض شده در این مسیر را نیز پذیرفتهاند.
جوان با اشاره به راهبرد ثبتنام چند لایه مینویسد: آنان همچنان مهرههای خود را در میدان دارند و از توفیق در این راهبرد سرخوشند، اما نمای بیرونی همچنان مبتنی بر «ننه من غریبم» میباشد. مرعشی تاییدشدگان را 30 نفر میداند و علی شکوریراد در مصاحبه با هفتهنامه صدا، مستقلها را واجد سازماندهی میداند که بدان مشغول هستند. اما با هر هدفی از گردنکلفتیهای سابق دست کشیده باشند برای حل مسائل فتنه 1388 باید اساسی بیندیشند به قول عباس عبدی، اعتمادسازی آنان مقدم بر مشارکت است و به قول پورنجاتی اصلاحطلبان همچنان «سوژههای امنیتی» محسوب میشوند. بیتوجهی به پیغامهای خصوصی حاکمیت در پیشگیری از شعارهای ساختارشکن، عدم برائت از ساختارشکنان و طراحی اتهام آگاهانه به نظام و سرافکنده کردن نظام به رغم مشارکت 40 میلیونی مردم، سوالاتی است که با هوشمندی متأخر و نجابت اضطراری پاسخ داده نمیشود. تجربه هفت ساله گذشته نشان داده که راهبرد «مشمول مرور زمان» مشکل را حل نمیکند. نامههای پنهان و فرار کردن پشت اشتباهات احمدینژاد، بیحرمتی به اصل نظام را جبران نمیکند. راهحل مسئله این است که به جای قرض سرپل از دیگران، شجاعت ساختن پل را در خود ایجاد کنند.