(روزنامه جوان - 1394/07/07 - شماره 4638 - صفحه 2)
فراتحليلي بر «برجام»روند مذاكرات هستهاي در دو سال اخير و پيامدهاي آن را ميتوان نقطه ثقلي در روند تحولات انقلاب اسلامي قلمداد كرد؛ نقطه ثقلي كه به رونمايي از الگوي جديد نظام سلطه در تقابل با انقلاب اسلامي انجاميد. تأمل در مؤلفههاي اين دوران واجد فرصتها و تهديداتي براي نظام اسلامي است كه اجمالاً به آن اشاره ميشود:
اول: نظام سلطه تاكنون دو الگو را طي بيش از سه دهه عليه نظام اسلامي تجربه كرده است. الگوي اول الگوي براندازي مستقيم بود. در طول دهه اول انقلاب تمامي ظرفيت نظام سلطه در گروههاي تروريستي و پادوهاي منطقهاي امريكا در قالب جنگ نيابتي صدام عليه ايران به كار گرفته شد و حتي در سالهاي پاياني جنگ نيز امريكاييها با زدن سكوهاي نفتي، ناوهاي جنگي ايران و هواپيماي مسافري خود علناً وارد معركه درگيري با نظام اسلامي شدند. اين الگو به رغم تحميل هزينههاي انساني و مالي گسترده بر ايران، نتيجهاي جز تثبيت نظام اسلامي، تعميق ارزشهاي اسلامي و انقلابي در داخل، صدور انقلاب اسلامي و تولد سرپنجهها در سواحل مديترانه و اقصي نقاط جهان اسلام و احياي مقاومت فلسطين نداشت و البته اين سردمداران نظام سلطه و پادوهاي منطقهاياش بودند كه ناكام شدند.
دوم: پس از پايان جنگ استراتژي دشمن بر براندازي از درون با بهرهگيري از عوامل داخلي استوار شد. اين استراتژي هم كه جنگ نرم و تهاجم فرهنگي دشمن و تحريمهاي فلجكننده اقتصادي مؤلفههاي اصلي آن بود، اگرچه فتنه نهايي نظير فتنه تير 78 و خرداد 88 را بر ايران تحميل كرد و چالشهاي جدي را نيز در عرصههاي فرهنگي و اجتماعي در پي داشت و دارد اما باز هم دشمنان را به اهداف خود نرساند. در اين الگو عناصر مخالف نظام حتي با سابقه انقلابي به عنوان سرپل دشمن محور اصلي اين براندازي بودند. اتكاي بيگانگان به اين عناصر و عدم اطلاع دقيق از تحولات دروني ايران، به رغم سرمايهگذاري چندساله از دلايل اصلي ناكامي دشمن بود. خانم كلينتون وزير خارجه اسبق امريكا و نامزد كنوني حزب دموكرات براي رياست جمهوري آينده امريكا هفته گذشته بر همين نكته تأكيد و دليل ناكامي امريكا را عدم شناخت از محيط ايران اعلام كرده بود.
سوم: الگوي نظام سلطه در گام سوم به تعامل از كانالهاي رسمي و نفوذ در مراكز تصميمسازي و تصميمگيري نظام متكي است. درخواست بازگشايي دفتر حفظ منافع، درخواست مذاكره تلفني و گفتوگو به بهانههاي مختلف، اصرار بر همكاري در موضوعات مشترك منطقهاي، درخواست حذف شعار مرگ بر امريكا و ... و اين در حالي است كه سرپلهاي داخلي، بر همين نكات و ضرورت تعامل تأكيد دارند به گونهاي كه در هفتههاي گذشته نامهنگاري به رئيسجمهور براي حذف شعار مرگ بر امريكا در مراسم مذهبي، انقلابي، نامهنگاري به كنگره براي پذيرش برجام ... بخشي از اين تحركات را نشان ميدهد. نقش شبكه نفوذي در عرصه رسانهها، شبكههاي مجازي و محافل اقتصادي در ايجاد فضاي داخلي براي اين الگو اين روزها غيرقابل انكار است.
چهارم: دور جديد مذاكرات هستهاي در دولت يازدهم، اگرچه از منظر ايران با هدف لغو تحريمهاي اقتصادي، اعتمادزايي نسبت به روند فعاليتهاي هستهاي، تثبيت حق غنيسازي هستهاي ايران و ... مبتني بر تاكتيك نرمش قهرمانانه آغاز شده بود، اما امريكاييها به رغم ادعاي مهار توان ايران براي توليد بمب اتمي، به سرعت اهداف اصلي خود را از اين دور مذاكرات آشكار كردند. اظهارات صريح اوباما و ديگر مسئولان كاخ سفيد بر ضرورت ايجاد تغيير در ايران، دخالت صريح در مسائل انتخابات ايران و آرزوي پيروزي يك جريان سياسي در انتخابات آتي خبرگان و مجلس شوراي اسلامي و... نشان دادند كه در روند مذاكرات اهدافي فراتر از هستهاي را دنبال ميكنند.
پنجم: يكي از پيامدهاي مهم «برجام» رونمايي از اهداف پنهان دشمنان در روند مذاكرات هستهاي بود. از اظهارات صريح و مداخلهجويانه مسئولان امريكايي و اروپايي در مسائل داخلي ايران و آرزوي تغيير در محيط سياسي و حمايت از جريان اصلاحات نميتوان به آساني گذشت. اين امر اگرچه ممكن است براي نسل اول و دوم انقلاب چندان غيرمنتظره نباشد، اما براي نسل سوم و جوانان ايران اسلامي اين پديده حاوي درسها و عبرتهاي زيادي نيست.
ششم: روند مذاكرات براي روشن شدن ماهيت جريانهاي داخلي نيز تجربه ارزشمندي بود، چراكه به سرعت ماهيت برخي از جريانهاي داخلي را آشكار كرد. تأكيد بر حذف شعار مرگ بر امريكا، تحريف انديشه و افكار امام (ره)، تحقير نيروهاي مؤمن به انقلاب با مارك «افراطگرايي» و شتابزدگي در بهرهبرداري سياسي از برجام براي مقابله سياسي، نشان داد كه دغدغه اصلي آنها در حمايت از روند مذاكرات نه حل مسائل و مشكلات مردم بلكه انگيزههاي جناحي و سياسي است و نشان داد كه اينها براي «تعامل» راغبتر از دشمنانند.
هفتم: هشدارهاي صريح مقام معظم رهبري به نيروهاي مؤمن به انقلاب و ضرورت بصيرت و حفظ روحيه انقلابي، را بايد نقشه راهي براي گذر هوشمندانه از اين فراز از تاريخ انقلاباسلامي دانست. ايشان در ديدار فرماندهان سپاه تلاش دشمن براي نفوذ را از تهديدات بزرگ انقلاب اسلامي دانستند و يادآور شدند: نفوذ اقتصادي و امنيتي البته خطرناك است و پيامد سنگيني دارد، اما نفوذ سياسي و فرهنگي دشمن خطر بسيار بالاتري دارد كه همه بايد مراقب آن باشند.
ايشان سرمايهگذاري سنگين دشمنان براي نفوذ فرهنگي و تغيير تدريجي باورهاي مردم را يادآور شدند و افزودند: در زمينه سياسي نيز به دنبال نفوذ در مراكز تصميمگيري و اگر نشد در مراكز تصميمسازي هستند كه در صورت تحقق اين توطئه، جهتگيريها، تصميمات و حركت عمومي كشور، براساس خواست و اراده بيگانگان تنظيم و اجرايي خواهد شد. ايشان در عين حال با تأكيد بر ضرورت بيداري عمومي در مقابل اين ترفند، ارتقاي بصيرت و حفظ و تقويت روحيه انقلابي را عاملي مؤثر در شكست دشمنان دانستند.
http://javanonline.ir/fa/news/743110
ش.د9402837