گروه اقتصادی پایگاه اطلاع رسانی بصیرت؛ بیانات و رهنمودهای روشنگرانه رهبر معظم انقلاب درباره نفوذ از جمله در حوزه اقتصاد باعث شده است تا صاحب نظران و کارشناسان این حوزه جنبه های مختلف نفوذ اقتصادی را مورد توجه قرار دهند. سطوح و ابعاد نفوذ اقتصادی دشمن را در گفتار از دکتر اله مراد سیف می خوانید:
کانالهای موجود برای نفوذ اقتصادی
در بحث نفوذ اقتصادی کانالهای مختلفی برای نفوذ وجود دارد: ۱ـ در سطح عموم ۲ـ در سطح خواص. در سطح عوام به نظر میآید که با تهدیدات نرم اقتصادی مواجه هستیم که در حوزه جهانیسازی و با استفاده از ابزار رسانه و فرهنگ مصرف، خطر بزرگی است. در سطح خواص به نظر میآید که تغییر الگوی موفق اقتصادی جهان (غیرهمسو با ساختار ارزشی اقتصاد کشور) میتواند برای خواص جامعه ایجاد جاذبه و گرایش کند. الگوهایی که به اصطلاح دارای همپیوندی با اقتصاد جهانی است و مبتنی بر ادغام در اقتصاد جهانی است.
نکته مهم این است که این الگوها در مدیریت اقتصادی کشور بخواهد نفوذ پیدا کند. کانال این نفوذ هم به تعبیر مقام معظم رهبری، تغییر محاسبات مسئولان است؛ یعنی مسئولان اقتصادی ما به این نتیجه برسند که ما برای اینکه مسیر توسعه را کوتاهتر طی کنیم، لاجرم باید از سیاستهایی که خارج از چارچوب سنتی ما است، پیروی و به آن عمل کنیم و به سمت همپیوندی بیشتر با اقتصاد جهانی برویم. از جمله این سیاست ها دامن زدن بیش از اندازه به جذب سرمایهگذاری خارجی است. که در واقع، مدیریت اقتصادی مبتنی بر نگاه به بیرون (برونزایی) را مد نظر دارد. این تغییر محاسبات اگر در ذهن مسئولین اقتصادی اتفاق بیفتد، حتی اگر آنها انسانهای ملی، متعهد و... باشند نیز ممکن است آنها را به سمتی ببرد که آن هدف موجود تحقق پیدا کند. آن هدف این است که درجه اول به دست خود ما، کشور را به سمتی ببرند که آنها برنامهریزی کرده و تأمینکننده اهداف آنها است. کمهزینهترین راه همین است که اهداف آنها به دست خود ما، تحقق پیدا کند. این برای دشمن بسیار مهم است.
البته از آنجایی که دشمنان ما به تعبیر امام سجاد(ع) احمق هستند. همین موانعی که ایجاد میکنند، میتواند مسئولان را متوجه اهداف آنها بنماید، که تغییر مکرر مسیر بنا به خواست دشمنان، نتیجه مثبتی در اقتصاد داخلی ما نخواهد داشت و نمی توان بهرهبرداری مناسبی از آن نمود. موانعی که آنها در اجرای مناسب برجام ایجاد میکنند و مسائلی از این قبیل، باید مسئولان را متنبه کند و آنها را متوجه به داخل کشور کند و نگاه به بیرون را اصلاح کنند و با توجه به ظرفیتهای داخلی برنامهریزی و هدفگذاری نموده و از فرصتهای داخلی برای برآوردن نیازهای خود استفاده کنند.
ایجاد تغییر در محاسبات مسئولان اقتصادی، یعنی نفوذ
اگر نفوذ اقتصادی اتفاق بیفتد، همان تغییر در محاسبات مسئولان اقتصادی رخ خواهد داد که منجر به اتخاذ راهبردهایی برای اقتصاد ملی می شود. که این راهبردها، جاده صاف کن تأمین منافع شرکت ها چندملیتی است و نه منافع ملی. منافع ملی که قرار است پشتیبان اقتصادی شود، که این اقتصاد می خواهد از آرمانهای انقلاب اسلامی پشتیبانی کند. اگر حتی موفق شویم که مشکلات اقتصادی را حل کنیم (نکته مهم است) ولی اقتصاد ما آن پتانسیل را نداشته باشد که از آرمانهای انقلاب پشتیبانی و حمایت کند، ما شکست خوردهایم. درواقع، اهداف جمهوری اسلامی ایران تحقق پیدا نکرده است. نهایتاً مشکلات اقتصادی حل شده، مردم احساس رفاه میکنند. البته همین هم بعید است که ما ظاهر جمهوری اسلامی ایران را هم حفظ کنیم. دشمنان این فرصت را هم به ما نخواهند دارد و ما بر فرض محال اگر آنها همین فرصتی را به ما بدهند که ما بتوانیم مشکلات اقتصادی داخلی خودمان را حل کنیم ولی اقتصادی باشد که با اخم دشمنان ما وضعیتش به هم بریزد، بنابراین ما همیشه باید در موضعگیریها ملاحظه دشمنانمان را داشته باشیم که در این صورت نمی توان هرگونه که انقلاب اقتضا کرد، موضع داشته باشیم و در این شرایط ما باید خودمان را تطبیق بدهیم با شرایط و سیاست های اقتصاد جهانی و این یعنی شکست انقلاب و اهداف آن.
به تعبیر دیگر؛ مبنا برای ما باید اهداف انقلاب باشد و بر این اساس، هر حرکتی که آیندهساز باشد و برای پیگیری اهداف، آرمانهای انقلاب ایجاد ظرفیت کند، آن حرکت، حرکت درستی است. هر حرکتی که محدودکننده آرمانها است و برای آنها ایجاد مانع میکند، حتی اگر در ظاهر موفقیت داشته باشد در عمل، شکست نظام جمهوری اسلامی محسوب می شود؛ زیرا استحاله نظام جمهوری اسلامی ایران را در پی دارد و در این صورت، جمهوری اسلامی صرفاً محدود به نظامی شده که فقط مشکلات خودش را حل کرده و نسبت به سایر ملتها هیچگونه الگو دهی نداشته و نمیتواند در مسیر اهداف متعالی خود حرکت کند.
به هر حال، این خطر وجود دارد که نفوذ اقتصادی ما را به سمت استحاله هویتی - ارزشی ببرد؛ یعنی ظاهر جمهوری اسلامی را حفظ کنیم، اما جمهوری اسلامی ایران، جمهوری اسلامی خواهد بود که ظرفیت تعریف و گسترش آرمانهای خود را از دست داده و در خودش خلاصه شده است. یعنی محصور کردن جمهوری اسلامی ایران در مرزهای خود. این بزرگترین خطری است که نفوذ اقتصادی میتواند ایجاد کند.
نفوذ فردی در حوزه اقتصادی
خطری که در حوزه فردی متوجه اقتصاد است اینکه؛ نخبگان طرفدار ادغام در اقتصاد جهانی- البته این به معنی این نیست که افرادی را حذف کنیم- اما واقعیتی است که کسانی که آنها در آمریکا درس خواندهاند و در دولت هم کم نیستند، این افراد شاکله ذهنیشان منطبق با الگوهای اقتصادی نظام اقتصاد جهانی و آمریکا است، اگر فرصت پیدا کنند که از الگوهای مورد نظرشان دفاع کنند، جهت گیری کلی این الگوها، همسویی با اقتصاد جهانی(ادغام در اقتصاد جهان) است.
اینها باید به عنوان متخصص از نظراتشان استفاده شود، مورد مشورت قرار گیرند، ولی نباید افراد تعیینکننده سیاستهای اقتصادی کشور باشند. وقتی این افراد تعیینکننده سیاستهای اقتصادی کشور میشوند، مسیر نفوذ اقتصادی برای دشمن هموار میشود. الگوی قراردادی که مینویسند، ابزاری برای نفوذ میشود. در این وضعیت ممکن است قرارداد نفتی تنظیم گردد که ابزار نفوذ دشمن شود و در مقابل قراردادی نفتی تنظیم گردد که مغایر با اهداف دشمن و تأمینکننده تمام منافع ملی باشد (منطبق با منافع و مصالح ملی).
اصل عقد قرارداد نفتی بین ما و شرکتهای نفتی، اجتنابناپذیر است و هیچ کس منکر این نیست که کشور نیاز به عقد قرارداد با این شرکتها دارد. قراردادی نوشته میشود ممکن است در جهتی عمل کند که مبنی بر نفوذ اقتصادی آن کشورها شود و شرایطی را رقم بزند که حاکمیت ملی ما در قبال آن شرایط تضعیف شود. منافع ملی ما تحتالشعاع منافع آن شرکت قرار گیرد. این انتفاقات ممکن است به وسیله این افراد صورت گیرد. احیاناً با اهداف خیرخواهانه هم ممکن است از سوی آنها رخ دهد. ما باید نسبت به عملکرد این افراد حساس باشیم. شرکتهای خارجی که میآیند حتماً باید یک امتیازاتی به آنها داد، اما این امتیازات نه تنها نباید حوزه حاکمیت ما را محدود کند، بلکه باید مصالح ملت ما رعایت شده و با منافع ملی ما سازگار باشند.
در این زمینه باید گفت که شفافسازی قراردادها میتواند مانع نفوذ شود. همین موضوع برجام نسبتاً در این حوزه موفق بود؛ زیرا سوای از اینکه ایدهآل ما نیست و قطعاً امتیازاتی داریم تا گرفتیم، اما روشنفکران جامعه فرصت پیدا کردند اظهار نظر کنند. مجلس فرصت بررسی پیدا کرد. برای اظهار نظر اساتید دانشگاه، کارشناسان و ... در رسانه ملی فرصت ایجاد شد که فضای انتقادی شکل بگیرد. این الگوی موفقی است و ما میتوانیم در تمام مباحث از این الگوی موفق استفاده کنیم. ما نباید شاهد باشیم که قراردادهای محرمانه بسته شود و تعهداتی برای کشور ایجاد گردد و کسی از آنها مطلع نمیشود که مفاد آن چه بوده و چه اتفاقی افتاده است.
اگر این الگو دنبال شود و زمینه مشارکت نخبگان را ایجاد گردد و یک رصد عمومی اتفاق بیفتد می توان آسیب را به حداقل رساند. چراکه به هر نحو آسیب در این نوع فعالیت ها وجود دارد، هر کشوری به دنبال تأمین منافع خود می باشد و لاجرم تأمین این منافع در مواردی در تضاد با منافع ملی ما خواهد بود. فلذا این امکان وجود ندارد که کاری کنیم که آسیب وجود نداشته باشد و آسیب صفر باشد.
البته در کنار فرصتها همیشه تهدیدات بوده است. در صحنه بینالملل، هیچ کشوری خالص فرصت ندارد. تهدیدی همراه آن وجود دارد، نکته مهم مدیریت این فرایند است به طوری که بتوانی حداکثر استفاده از فرصت را بکنی و تهدید را به حداقل برسانی (مهار کنی) و در مجموع مطمئن باشی که تمام تلاشی که برای تأمین منافع ملی لازم بود انجام بدهی، انجام داده اید. در این مسیر حتماً محدودیتهایی وجود دارد. بیشتر از آن نمیتوانیم انجام دهیم. تعاملات هزینه دارد ما میخواهیم هزینه را کم و منافع خودمان را حداکثر کنیم. همیشه ما بنا نداریم دور خودمان دیوار بکشیم. میخواهیم تعامل کنیم. این تعامل هزینه دارد و میخواهیم هزینه را کم کنیم و منافع را حداکثر کنیم. هوشمندی در این حوزه ضرورت مضاعف دارد.
حوزه های نفوذ اقتصادی
در کشور قرار است مردم محور اقتصاد باشند و مطابق با سیاست های اصل 44 قانون اساسی مردم پایه کردن اقتصاد مد نظر می باشد. اگر الگو برنامه اقتصادی کشور به این سمت حرکت کرد مطلوب مردم و نظام اسلامی در حوزه اقتصاد خواهد بود ولی اگر در این فرصت بدست آمده پس از برجام، مردم ما بشوند عمله و فهله شرکت های سرمایهگذار خارجی، به نحوی نفوذ اقتصادی شکل گرفته است.
مردم باید همه کاره باشند. سرمایهگذار خارجی باید در خدمت آنها قرار گیرد، باید الگوهای قراردادی مشارکتی را پیدا کنیم که ته کار برگردد به اینکه ظرفیت داخلی (مردم) فعال شوند. در کشاورزی: کشاورزان؛ در صنعت: کارگران، مدیران و تکنسینها؛ آنها بناست فعال شوند. سرمایهگذار خارجی باید بیاید کسری آنها را جبران کند. نباید بیاید جانشین آنها شود. کما اینکه در کشورهای گوناگون این اتفاق افتاده است. در این صورت تنها برد ما این خواهد بود که چند شغل ایجاد کردهایم.
سرمایهگذار خارجی که میآید فناوری را باید منتقل کند. مدیریت را منتقل کند ـ سرمایه را ـ همه را باید در خدمت منافع ملی و فعالسازی ظرفیتهای داخلی قرار دهد. بنابراین آن الگوها خیلی الگوهای پیچیدهای خواهد شد، در جذب سرمایهگذاری خارجی، مدیریت این سرمایه مهمتر از جذب سرمایه خارجی است. چون جذب سرمایه با ایجاد جاذبه برای آنها تحقق می یابد، در کشور ما هم که از این جاذبهها فراوان وجود دارد. دنیا در وضعیت رکود است. منابع انرژی ما، بازار مصرف داخلی و کشورهای اطراف، اگر ما نتوانیم مدیریت کنیم این سرمایهگذارهای خارجی را در راستای تأمین منافع آنها عمل کرده ایم. و پس از چند سال فعالیت در این حوزه شاهد خواهیم بود که اقتصاد ملی ما وضعیت خوبی ندارد، زیرا متکی به خود نبوده است. ظرفیت داخلی ما فعال نشده و آنها فقط ظرفیتهای در نظر خودشان را فعال کردهاند و یک «اقتصاد دوگانه» را شکل دادهاند، یعنی با ورود یک سرمایه گذار خارجی و مدیریت اقتاصاد کشور در حوزه های مورد نظر خود، وقتی یک سرمایهگذار خارجی میرود یک دوگانگی اجتماعی در آن جامعه ایجاد میشود. ما در منطقه شاهد این موارد بوده ایم در کشور تونس همین اقتصاد دوگانه منشأ دوگانگی اجتماعی شد و منجر به فروپاشی نظام بنعلی شد. اقتصاد دوگانه میتواند برای اقتصاد کشور خطرناک باشد. این خطرات را اگر ما مدیریت اقتصادی نکنیم در آینده از حوزه اقتصاد فراتر میرود و با ورود به مسائل اجتماعی و... نظام اسلامی را تحت تأثیر خود خواهد گذاشت.
نفوذ اقتصادی بستر نفوذ فرهنگی
فرهنگ با اقتصاد قابل جداسازی نیست. یک کالای اقتصادی حتماً یک کالای فرهنگی هم هست. یک الگوی اقتصادی حتماً یک الگوی فرهنگی هم است. اصلاً قابل تفکیک نیست. وقتی یک رابطه اقتصادی برقرار میشود، یک رابطه فرهنگی هم برقرار شده است. این مهم است. فلذا مدیریت سرمایهگذار خارجی و الگوهای جذب سرمایه خارجی و اینکه آنها چه تأثیری در اقتصاد آینده کشور خواهند داشت و بر فضای اجتماعی جامعه ما چه تأثیری خواهند داشت، بسیار مهم است. حساسیت خاص خودش را دارد و میتواند دوگانگی و تضادها را تشدید کند و اقتصاد دوگانه را شکل دهد. اگر ما درست مدیریت نکنیم این فضا را رابطه اقتصادی به هم ریخته شده و رابطه فرهنگی هم به ریخته میشود و اهداف دشمن در حوزه نفوذ به داخل ایران در سطوح مختلف تحقق می یابد.