حمله عربستان به یمن یک حمله یا جنگ تحمیلی متفاوتی با همه جنگهای دیگر است؛ یعنی حمله به یک انقلابی که در آستانه ایجاد و برپایی نظام سیاسی است، از این نظر موضوع بسیار مهمی است. در جنگ ایران و عراق شاهد بودیم که نظام جمهوری اسلامی ایران در حال شکلگیری بود و از نهادهای اصلی تشکیل شده بود. انقلاب یمن دقیقاً زمانی که مرحله فروپاشی را پشت سر گذاشت، وارد مرحله جنگ، آن هم جنگ تحمیلی شد که از شکلگیری یک دولت جلوگیری کرد که طبیعتاً اگر دولت مثبتی تشکیل میشد اتفاقات بسیار زیادی میافتاد که این خود نکته بسیار مهمی است.
نکته دوم حمله عربستان به یمن است؛ حمله به یک الگوی وحدت از شیعه و سنی؛ موضوع بسیار مهمی که کمتر از آن سخن به میان آمده است. در سالهای آینده حوثیها با خطمشی بسیار مثبت و تأثیرگذار به نتایج ثمربخشی خواهند رسید که الگویی برای بسیاری از کشورها میباشد.
بنده معتقدم اقدامی که عربستان صورت داد، تصمیمگیرنده اصلی آن، عربستان نبود؛ بلکه آمریکاییها، انگلیسیها و بهویژه رژیم صهیونیستی در این تصمیم سهیم بودند. این جنگ را علیه یمن الگو قرار دادند که ما باید تصور کنیم اگر این الگو شکل بگیرد چه اتفاقی میافتد. الان شیعههراسی که در کشورهایی مانند مصر، تونس، مغرب و سودان وجود دارد باید به کلی از میان میرفت. آنها پیش از جنگ با تبلیغات وسیعی که علیه شیعیان به راه انداختند، تبلیغاتی ضدشیعی را در جهان اسلام رقم زدند و دور جدیدی از شیعههراسی را به موازات جنگ یمن به راه انداختند. شاید اثرات تخریبی این موضوع بیش از اثرات تخریبی جنگ یمن باشد که این موضوع به دلیل اهمیت بسیار باید مورد مطالعه قرار گیرد.
نکته سوم مربوط میشود به عربستان که با همه تلاشهای خود در عرصه یمن در هیچ موضوعی موفق نبود. در ابتدای انقلاب آنها انواع سیاستها را همراه با مستشاران انگلیسی در رابطه با یمن به کار گرفتند که این انقلاب اتفاق نیفتد. طرحهایی تحت عنوان «طرح شورای همکاری خلیجفارس» انجام دادند که از ائتلافهای اولیه بود که نمونه آن را در ائتلاف علیه ایران میبینیم. در این باره ائتلافی علیه انقلاب یمن تحت عنوان شورای همکاری خلیجفارس راه انداختند و از این طریق توانستند علی عبدالله صالح را بیرون ببرند و معاون آن را سر کار گذاشتند و به این ترتیب الگویی برای مقابله با بیداری اسلامی با عنوان" یمنیزه" کردن، یعنی تکرار الگوی یمن برای سایر کشورها شد.البته این الگو در نتیجه انقلاب یمن نتوانست موفق شود و در آخرین مرحله پایتخت را از دست دادند. تلاشهای بسیار زیادی کردند که علی عبدالله صالح در جنوب یمن مستقر شود. در این باره میتوان گفت که جنگ یمن اعترافی بسیار جالب و عملی بود بر اینکه چهار سال و نیم همه کشورهای مستشاری بودجههای لازم را برای جلوگیری از انقلاب از سوی عربستان همراه با تدابیر انگلیسی، آمریکایی و صهیونیستی به کار گرفتند تا جلوی این انقلاب را بگیرند. از این موضوع باید این گونه برداشت کنیم که جهان غرب چقدر ضعیف شده و در عرصه نظامی چقدر شکست خورده است. این موضوع بسیار مهم است. در هر مرحله این شکستها به منظور پیروزی خط مقاومت و جمهوری اسلامی ایران است و در تاریخ ثبت میشود که مجموعه کشورهای همراه با عربستان از انگلیس و آمریکا توانستند جلوگیری کنند و با یک انقلاب، نظام یمن سقوط کرد و نتوانستند آقای منصور هادی را برگردانند که این موضوع نیز بسیار اهمیت دارد. مسئله بعدی که اتفاق افتاد اینکه در حقوق بشر چهره عربستان بد جلوه داده شد. در انقلاب یمن، انقلاب در عربستان هم رقم خورد. در اولین مرحله فرمانده نیروی هوایی عربستان ترور شد، پس از اینکه موشکهای انصارالله چنین کاری کردند؛ اما این اصل خبر نبود بعدها خبری به بیرون درز کرد که موشکهای انصارالله سبب کشته شدن فرمانده نیروی هوایی عربستان نبود؛ بلکه این شخص را مسموم کردند به دلیل اینکه نگران بودند ارتش یمن به نیروهای خارجی متوسل شود. میتوان در این قضیه به نیروهای آمریکایی بلک واتر اشاره کرد، یا مزدوران سودانی و خلبانهایی که پنهانی از سوی رژیم صهیونیستی دوره میدیدند، دارای اهمیت میباشد، اینکه عربستان سالها با داشتن نیروهای هوایی و حضور مستشاران آمریکایی نتوانسته با یک یمن بیدفاع بجنگد. در عرصه جنگ یمن نکات خوبی وجود دارد که میتوان به اختلافات شدیدی که بین کشورهای امارات، قطر و عمان وجود دارد، اشاره کرد. اینها جزء کشورهای شورای همکاری خلیجفارس هستند؛ یعنی منسجمترین ائتلافی که عربستان ایجاد کرده است. عربستان همه نوع ائتلافی را ایجاد کرده است که از انقلاب ایران تاکنون همه آنها شکست خوردهاند. چهار ماه پس از انقلاب اسلامی ایران شورای همکاری خلیجفارس آغاز به کار کرد و قرار شد جنبه دفاعی علیه حکومت ایران داشته باشد. این شورا را در جنگ یمن نگاه کنید. امارات جداگانه میجنگید. کویت جداگانه موضع میگرفت. ائتلافهای بعدی هم همینطور بود. نکته جالب اینکه عربستان از پاکستان و ترکیه هم دعوت کرد، برخیها مانند پاکستانیها علناً گفتند ما نمیآییم که این یکی از نکات بسیار مهم برای مردم منطقه است.