در شمال شرقی، جنوب و غرب عربستان طایفه بزرگی به نام «نمر» وجود دارد که از نظر خویشاوندی در مناطق مختلف عربستان با یکدیگر رابطهای ندارند. شیخ نمر متولد سال 1959 میلادی است، وی تا 30 سالگی در حوزههای منطقه خود به مسائل دینی مشغول بود و در سال1989 به ایران و قم هجرت کرد و در حوزه تفکر شیرازیها مشغول به تحصیل شد و در حوزه امام منتظر و قائم که بهوسیله شیرازیها در تهران تأسیس شده بود به مدت 10 سال تحصیل کرد، پس از مدتی این حوزهها در اختیار جناح مدرسیهای تفکر شیرازی که سیدمحمدتقی مدرسی از موسسان این جناح بود، قرار گرفت و این فرد به روحیات شیخ نمر آگاهی پیدا کرد و او را جذب تفکر شیرازیها کرد و سپس او را به مدت یکسال مدیر حوزه زینبیه سوریه کرد، پس از سوریه به وطن خود بازگشت و مرکزی فرهنگی را با عنوان قائم در شهر العوامیه راهاندازی کرد.
اما انتساب شیخ نمر به جریان شیرازیها کاملاً نادرست است؛ زیرا هم خود شیخ نمر این موضوع را رد میکرد و هم خود شیرازیها مطلع بودند که نسبت دادن این موضوع به شیخ نمر درست نیست و او فردی از مدرسیها بود و رابطهای با شیرازیها نداشت و عملاً در اظهارنظرات سیاسی خود تابع هیچ جریانی نبود و خود را از جریانهای شیرازی، مدرسی و حتی امامی مبرا میدانست.
موضوع دیگری که مطرح است اینکه؛ شیخ نمر از قمهزنی در عزاداریها حمایت کرده است که این موضوع هم مورد تأیید نیست؛ زیرا پس از ترویج قمهزنی از سوی شیرازیها این رفتار در شهر قطیف اتفاق افتاد؛ اما در شهر عوامیه رخ نداد و مردم آنجا از جمله خود شیخ اعتقادی به این مسئله نداشتند.
نسبتدادن اصطلاح رهبر شیعیان به شیخ نمر نیز نادرست است؛ زیرا برای نظام هزینه دارد. پس از اعدام شیخ نمر اعلام میکنند که رهبر شیعیان را در عربستان اعدام کردهاند، درحالیکه ایران هیچ اقدامی علیه آلسعود انجام نمیدهد. هیچ کس شیخ نمر را به عنوان رهبر شیعیان قبول ندارد، نه برای کشورها دیگر حتی برای شیعیان منطقه چنین رویکردی وجود دارد و در شهر خود تعدادی از او حمایت میکردند و بیشتر نوع برخورد شیخ نمر با حکومت عربستان سبب شد تا او به شهرت برسد.