رفتار انتخاباتی 20 سال گذشته مدعیان اصلاحطلبی از بیتقوایی و بداخلاقی آنها حکایت میکند گویا که انتخابات، فقط وقتی انتخابات است که آنها پیروز باشند.
روزنامه وطن امروز در این زمینه نوشت: اصلاحطلبان گفتهاند که در سال 76 برای باخت آمده بودند. زیباکلام بعدها گفت در آن ایام اصلاً تصور بیش از 3 میلیون رأی را نداشتیم و قطعاً ناطق را پیروز میدانستیم. دیگرانی از جریان اصلاحطلب هم همین را تکرار کرده بودند اما خاتمی در آن انتخابات پیروز شد. ناطق نوری که به اعتقاد خود اصلاحطلبان پیروزی او حتی برای جریان رقیب نیز مسجل بود، فردای انتخابات به برنده دوم خرداد تبریک گفت؛ کاری که هیچ وقت از اصلاحطلبان سر نزد.
تاریخ همین 20 سال گذشته گواه است که این جریان پس از هر شکست و پس از هر ناکامی و عدم پذیرش از جانب مردم، صندوق رأی را مورد خدشه قرار دادند، به رقیب تبریک نگفتند، از تقلب و تخلف حرف زدند و تا توانستند فضای بعد از انتخابات را که باید فضای آرامش برای کشور باشد ملتهب کردند.
در انتخابات سال 84 که مشحون از کاندیداهای متفاوت بود، 2 نفر به دور دوم راه یافتند. در همان یک هفته منتهی به دور دوم، رئیس مجلس ششم که از چهرههای شاخص اصلاحطلبی بود، بعد از اینکه نتوانسته بود حتی با شعار «50 هزار تومان به هر نفر» رأی مناسبی کسب کند، با ادعای «خوابیدم، بیدار شدم، رأیم کمتر شد» سلامت انتخابات را به صورت جدی زیر سؤال برد و مدعی تقلب شد.
پس از برگزاری دور دوم نیز که هاشمی رفسنجانی از چهرههای شاخص و نزدیک به جریان اصلاحات با شکست مواجه شد و با 7 میلیون رأی فاصله نسبت به احمدینژاد، انتخابات را باخت، نه تنها به کاندیدای پیروز تبریک نگفت بلکه طی اطلاعیهای تلویحاً ادعای تقلب کرد.
بعدها فائزه هاشمی 25 خرداد 88 در خیابان آزادی در حالی که به سردسته آشوبگران تبدیل شده بود، فریاد میکشید و این جملات را میگفت: «خاتمی عرضه نداشت، چرا که نتوانست انتخاباتی برگزار کند که پدر من رئیسجمهور آن باشد».
به نظر فائزه هاشمی، انتخاباتی انتخابات است که پدر او پیروز معرکه انتخابات باشد! همین نگاه غیراخلاقی در این خانواده و خانواده جریان اصلاحطلبی که از سال 88 و کمی قبل از آن، هاشمی را نقطه ثقل و مرکزیت خود میدیدند باعث شد رفتاری بیمنطق در مواجهه با انتخاباتها داشته باشند. این جریان که تا کمی قبلتر از سال 88 هاشمی رفسنجانی را «ویرانکننده بنیانهای اخلاقی» معرفی کرده بودند، در ائتلافی که بعدتر شکل میگیرد، در یک چیز مشترک میشوند: نپذیرفتن رأی مردم.
همسر هاشمی جملاتی را صبح انتخابات بر زبان میآورد که شاید رادیوهای بیگانه برای بیان آن تساهل و تسامح کنند. عفت مرعشی میگوید: «اگر موسوی رأی نیاورد مردم بریزند تو خیابونها!»
ویژگیهای شخصیتی اصلاحطلبان و هاشمی رفسنجانی قطعاً نخواهد گذاشت آنها به همینها بسنده کنند، به خاطر همین است که بعد از اعلام نتایج تقلب را به کلیدواژه اصلی خود تبدیل میکنند. تئوری داماد لرستان و فرزند آذربایجان هم برای این است که نه تنها شکست پذیرفته نشود حتی باید با اعلام «تقلب» اجازه نداد کشور طعم آرامش را بچشد و...
همه اینها مقدمات فتنهای میشود که بارها و بارها دربارهاش گفتهایم و شنیدهاید. خسارتهای بیمثالی که معلوم نیست قرار است کی جبران شود؟! بر کشور وارد آمد و حضرات اصلاحطلب فقط به خاطر اینکه شجاعت و تقوای قبول شکست را نداشتند، این هزینه را بر کشور تحمیل کردند. بعدتر در محافل خصوصی گفتند که «تقلب» دروغ بوده اما هیچگاه از این دروغ توبه نکردند.
«جمهوری اسلامی دموکراتترین نظام دنیاست.» این جمله را هاشمی رفسنجانی 4 سال بعد از پیروزی 50/7 درصدی حسن روحانی بر زبان آورد. چرا این حرف را 4 سال پیش نزد؟! حتماً به خاطر اینکه کاندیدای مقبول او پذیرفته نشده بود! همین چند روز پیش انتخابات 7 اسفند را در تهران، اصلاحطلبان پیروز شدند. عارف سرلیست اصلاحطلبان شوکه شده است از نتایج انتخابات. این را خود او میگوید 30 کاندیدای فهرست اصولگرایان شکست خوردهاند اما هیچ کدام حتی ذرهای خرده به سلامت انتخابات نگرفتهاند که هیچ، تبریک و سپاس نیز نثار مردم و کاندیداهای پیروز میکنند، چرا که معتقد به آرامش پس از انتخاباتند! چرا که شجاعت پذیرش شکست را دارند. رفتار نجیبانه این کاندیداها پس از شکست نباید مغفول بماند. کاندیداهای مغلوب که سپاسنامه، تقدیر و تشکر نثار مردم میکنند، تقوای حفظ آرامش و شجاعت قبول شکست را دارند. ویژگیهای شخصیتیای که حتی معلم اخلاق اصلاحطلبان نیز فاقد آنهاست.