رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار ولاديمير پوتين رئيس جمهور روسيه به نکات مهم و ارزشمندي در حوزه سياست خارجي کشور اشاره فرموده اند. ايشان در اين خصوص تاکيد کرده اند: " نقشه بلندمدت آمريكا براي منطقه به زيان همه ملتها و کشورها بهويژه ايران و روسيه است و بايد با هوشمندي و تعامل نزديک تر، آن را خنثي کرد.... آمريكاييها و دنبالههاي آنها در مسئله سوريه درصددند اهداف تحقق نيافته خود از راه نظامي را در عرصه سياسي و پاي ميز مذاکره محقق کنند که بايد با هوشمندي و از موضع فعال، جلوي اين کار را گرفت..."
در خصوص سخنان مقام معظم رهبري لازم است نکاتي را مدنظر قرار دهيم:
1- تکيه بر اصل رصد هوشمندانه بازي رقيب و در راس آن ايالات متحده آمريکا، اصلي ترين رمز موفقت ما در برابر دشمنان قسم خورده نظام جمهوري اسلامي ايران محسوب مي شود. هوشمندي در قبال ايالات متحده آمريکا در سايه عدم اعتماد به دشمن و تکيه بر ظرفيتهاي فراوان بالقوه و بالفعل موجود در حوزه ديپلماسي و سياست خارجي ما امکانپذير خواهد بود. "رصد هوشمندانه" در هر حوزه اي اصلي ترين پيش شرط مواجهه مبتکرانه و صحيح با رفتار رقيب محسوب مي شود."ابتکار" به عنوان ابزار ديپلماسي در عرض واژه "هوشمندي" تعريف مي شود .چنانچه مقام معظم رهبري قبلا نيز تاکيد کرده اند، هم اکنون ما در پيچي تاريخي قرار داريم. تحولات خاص در منطقه و نظام بين الملل و خصوصا رخدادهايي که در محدوده جغرافيايي و سياسي جهان اسلام رخ مي دهد ، الزام ما نسبت به رصد هوشمندانه تحولات بين المللي و رفتار تک تک بازيگران در حوزه جهاني را دوچندان مي سازد. اين قاعده در خصوص ايالات متحده آمريکا بيشتر از ديگران صادق است.
2- مقام معظم رهبري از راهبرد بلند مدت ايالات متحده آمريکا در منطقه سخن به ميان آورده اند. راهبرد بلندمدت واشنگتن در منطقه چيزي جز استيلاي فرهنگي،اقتصادي و سياسي بر جهان اسلام و تقسيم منطقه به چندين کشور جديد نيست. پتکي که ايالات متحده آمريکا و انگليس جهت کوبيدن در ميان نقشه جغرافيايي جهان اسلام بالا برده اند، تحت تاثير ذکاوت و هوشمندي بازيگران محور مقاومت هنوز پايين نيامده است اما رصد مستمر واشنگتن در عراق،افغانستان، سوريه و يمن و تلاش واشنگتن براي تقسيم هدفمند منطقه مسئله اي است که مي توان آن را از رفتار مقامات آمريکايي استنباط کرد.
جو بايدن معاون رئيس جمهور ايالات متحده آمريکا علنا طرفدار تز تقسيم عراق به سه منطقه شيعه نشين، سني نشين و کرد نشين است. همچنين تقسيم يمن به يمن شمالي و جنوبي موضوعي است که در اتاقهاي فکر آمريکا روي آن به مدت مديدي کار شده است. اين قاعده در قبال سوريه نيز صادق است. تقسيم بندي کشورها بر اساس قوميتها و وابسته سازي کشورهاي جديد به بازيگران غربي خارج از منطقه راهبرد کلاني است که واشنگتن، تل آويو و لندن روي آن تمرکز ويژه اي دارند.
3- نکته ديگري که بايد نسبت به آن توجه داشت، به بازي خاص داعش و گروه هاي تکفيري در اين معادله باز مي گردد. بازي تاکتيکي داعش درست در جهت تکميل استراتژي هاي کلان و ميان مدت ايالات متحده آمريکا در منطقه صورت مي گيرد. به عبارت بهتر، بازي تاکتيکي داعش در زمين بازي استراتژي آمريکا موضوعي نيست که بتوان آن را ناديده انگاشت. " بکش تا کشته شوي " خميرمايه نگاه ابزاري ايالات متحده آمريکا نسبت به داعش را تشکيل مي دهد.داعش از سوي آمريکا موظف است در داخل محدوده جغرافيايي جهان اسلام دست به عمليات بزند و در همان محدوده نيز نابود شود.
البته محاسبات ايالات متحده آمريکا در اين معادله نادرست از آب در آمد!تهديد بخشي از داعش هم اکنون متوجه مرزهاي ايالات متحده و اتحاديه اروپا شده است. در اينجاست که تروريسم مولد بايد هزينه توليد و پمپاژ ترور در منطقه را بپردازد. هزينه اي که در درآمدهاي استراتژيک و تاکتيکي آمريکا از راه اندازي داعش گنجانده نشده بود!اين در حالي بود که مقام معظم رهبري حدود يک سال و نيم گذشته در خصوص ارتباط داعش و خاستگاه غربي آن و هزينه سازي هايي که بعدها داعش براي صاحبان واقعي خود خواهد کرد، هشدار داده بودند.
معظم له سال گذشته در ديدار امير کويت تاکيد کرده بودند:
«متأسفانه برخي کشورهاي منطقه متوجه خطري که گروههاي تکفيري در آينده براي خود آنها ايجاد خواهند کرد، نيستند و همچنان در حال حمايت از اين گروهها هستند.برخي کشورهاي منطقه اکنون با کمک به گروههاي تکفيري، از کشتار و جنايات آنها در سوريه و برخي کشورهاي ديگر حمايت ميکنند اما در آينده نه چندان دور، اين گروهها بلاي جان همان کشورهاي حامي خواهند شد و در نهايت مجبور خواهند بود که با هزينه زياد، آنها را از بين ببرند."
4- رهبر انقلاب در خصوص مسئله سوريه و مذاکراتي که حول اين بحران صورت مي گيرد نيز به نکته عميقي اشاره کرده اند. واقعيت امر اين است که ايالات متحده آمريکا تعادل و توازن "هزينه" و "فايده" بحرانسازي در سوريه را در سياست خارجي خود به بدترين نحو ممکن از دست رفته مي بيند: خطر گروههاي تکفيري و در راس آنها داعش متوجه امنيت غرب شده است، نظام سوريه به قوت خود باقي است، تروريستها در صحنه ميداني هر روزه متحمل شکستهاي بيشتري مي شوند، ورود روسيه به حوزه عملياتي در سوريه محاسبات امنيتي و استراتژيک غرب را بر هم زده است، استراتژي مديريت داعش از سوي غرب ديگر پاسخگو نيست، متحدان منطقه اي ايالات متحده آمريکا از جمله عربستان سعودي و قطر که مصادر منطقه اي حمايت از داعش هستند روز به روز دچار سردرگمي بيشتري در اين روند مي شوند و از همه مهم تر اينکه محور مقاومت تحت تاثير بحران سوريه مستحکم تر و قدرتمندتر شده است.
هر يک از اين موارد مصاديق شکست ايالات متحده آمريکا در قبال تحولات سوريه محسوب مي شود. واشنگتن در عرصه جنگ ميدان را در سوريه باخته و هزينه هاي اين شکست نيز روز به روز به صورت تصاعدي افزايش پيدا مي کند. در چنين شرايطي واشنگتن به ميز مذاکره پناه برده است. ميز مذاکره اي که در آن بتواند دستاوردهاي از دست رفته را احيا و جبران نمايد. بديهي است که اگر اين بازي خطرناک آمريکا به حسن رفتار واشنگتن در قبال بحران روسيه حسن تفسير شود، هزينه هاي محاسباتي جبران ناپذيري براي بازيگران دلسوز در حل بحران سوريه خواهد داشت.
5- تنها راه حل بحران سوريه، قطع تنفس مصنوعي گروههاي تروريستي از سوي واشنگتن و کشورهاي مرتجع عربي و احترام گذاشتن به حاکميت و اراده ملي سوريهاست. تعيين تکليف براي ملتي که داراي ساختار سياسي و نهادهاي حکومتي است اساسا غير قابل قبول است، چه اين اقدام پشت ميز مذاکره و چه اين اقدام در صحنه نبرد صورت گيرد. در اين معادله اخم و لبخند طرفهاي مذاکره کننده و رضايت يا عدم رضايت آنها از انتخاب يک ملت اساسا محلي از اعراب ندارد.ميز مذاکرات سوريه محل معامله بر سر استقلال و آزادي يک ملت نيست، بلکه محلي براي تفهيم موضوع "لزوم نابودي تروريسم" و پايان يافتن حمايت غرب از تکفيري هاست.
امنيت ملي سوريه موضوعي نيست که بتوان حدود و ثغور آن را پاي ميز مذاکره تعيين کرد. حدود و ثغور اين امنيت در سال 2014 ميلادي و با انتخاب رئيس جمهوري منتخب در سوريه ترسيم شده است. بديهي است که اگر ايالات متحده آمريکا به اين راهکار تن ندهد، در آينده اي نزديک شاهد افزايش دوباره هزينه هاي حمايت از تروريسم خواهد بود. ايالات متحده آمريکا بايد شکست خود در سوريه را پذيرفته و اساسا به فکر دستاوردي در اين ميدان نباشد زيرا از ابتدا نيز مشخص بود راه اندازي جنگ نيابتي در سوريه نتيجه اي جز شکست براي کاخ سفيد و متحدان غربي و عربي آن نخواهد داشت. در چنين معادله اي ديپلماسي جنگ طلبانه آمريکا در قبال دمشق بايد بيش از پيش از سوي بازيگران آگاه در عرصه بين الملل و دلسوزان واقعي ملت سوريه مورد رصد و تحليل قرار گيرد.
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=217433
ش.د9404656