(روزنامه جوان – 1394/07/22 – شماره 4651 – صفحه 10)
الف) تحريف مديريت شده و هدفمند
در سناريوي تحريف هوشمند كه در آن سوي مرزها مديريت ميشود با برنامه و هدفي مشخص اقدام به منحرف نمودن تفكرات اسلام انقلابي به ويژه تفكرات امام خميني(ره) مينمايند زيرا وجود و حضور اين انديشه به معناي اضمحلال و انهدام تئوريها و ايدئولوژييهاي ماترياليستي و اومانيستي آنان است. تئوريهايي كه زمينهساز و بسترساز سلطه و استثمار ملتها و مستضعفين عالم است.
اين سناريو با دو استراتژي مجزا ولي در قالب يك دكترين و خط مشي طرحريزي و اجرا ميگردد:
يكم: تحريف توسط ابزارهاي مستقيم دشمن
در اين نوع تحريف، دشمنان در تاريكخانهها و فراموشكدههاي خود به اتاقهاي فكر جريانهاي رسانهاي و تاريخسازي خود كه بسيار قوي نيز هستند، دستور تحريف و مصادره به مطلوب انديشههاي امام راحل را دادهاند و ميدهند، تا با قلب واقعيت از طريق تاكتيكها و راهكنش چرك و پليد خويش اذهان و افكار مخاطبين را منحرف و جا به جا كنند.
امام خميني(ره) در مأموريت تدوين تاريخ انقلاب اسلامي به حجت الاسلام سيد حميد روحاني چنين مينگارند:«از شما ميخواهم هرچه ميتوانيد سعي و تلاش نماييد تا هدف قيام مردم را مشخص نماييد، چراكه هميشه مورخين اهداف انقلابها را در مسلخ اغراض خود يا اربابانشان ذبح ميكنند. امروز همچون هميشه تاريخ انقلابها، عدهاي به نوشتن تاريخ پر افتخار انقلاب اسلامي ايران مشغولند كه سر در آخور غرب و شرق دارند. تاريخ جهان پر است از تحسين و دشنام عدهاي خاص، له يا عليه عدهاي ديگر يا واقعهاي در خور بحث.»
البته بايد گفت كه تحريف رسانهاي - خاصه براي افراد منصف- تأثير خود را در بلندمدت از دست ميدهد. حقيقتِ ساليان پس از انقلاب نيز نشان داده كه هرگاه دشمنان نظام مستقيماً خواستهاند شخصيت امام را به شيوه مطلوب خود تفسير نموده و از ايشان در رسانههاي خود شخصيتي خشن، ضدمردم و. . . معرفي نمايند، اين تلاش اثر عكس داشته و امام خميني(ره) محبوبيت بيشتري نه فقط در كشور ايران كه در سطح جهان اسلام يافته است. در واقع ميتوان گفت نوع دوم تحريفات طراحي شده و برنامهمحور بسيار مهلكتر و خطرناكتر است.
دوم: تحريف به وسيله عناصر نفوذي داخلي
در اين نوع تحريف، استكبار با توجه به سرمايهگذاري كلان و بلند مدتي كه بر عوامل نفوذي خود داشته و با جعل اخبار و واقعيات مسلم تاريخي و با ذكر مصاديق و برداشتهاي چند پهلو از اين واقعيات سعي در تحريف تفكرات و رفتارهاي امام خميني(ره) مينمايد. البته قابل ذكر است اين نوع تحريف و ساير مدلها فقط مختص امام خميني(ره) نبوده و در طول تاريخ شاهد انحرافات و تغييرات بنيادين در انديشه بسياري از بزرگان و حتي معصومين بودهايم. به عنوان نمونه واضح و عظيم، انحراف مسير اسلام و صراط مستقيم ولايت پس از رحلت جانگداز پيامبر اعظم(ص) كه در آن جا نيز همين ترفندها برنامهريزي و عملياتي گرديد.
امام خميني(ره) با بينش و بصيرتي ناب و مثال زدني در اين خصوص چنين ميفرمايد:
«امريكا و استكبار در تمامي زمينهها افرادي را براي شكست انقلاب اسلامي در آستين دارند، در حوزهها و دانشگاهها مقدسنماها را كه خطر آنان را بارها و بارها گوشزد كردهام. اينان با تزويرشان از درون محتواي انقلاب و اسلام را نابود ميكنند. اينها با قيافهاي حق به جانب و طرفدار دين و ولايت همه را بيدين معرفي ميكنند. بايد از شر اينها به خدا پناه بريم.»
اين مطلب براي امام راحل چنان با اهميت و مهم و يكي از دغدغههاي اصلي در سالهاي پاياني عمر پربركت ايشان بود كه در وصيتنامه سياسي الهي خويش كه به نوعي نقشه راه جمهوري اسلامي بعد از خود را ترسيم نمودند و مانيفست و افكار خود را در آن براي آيندگان به وضوح، مبرهن و آشكار كردند، بخشي ويژه در اين مورد گشودند و چنين مقتدرانه و دلسوزانه تذكر داده و گوشزد نمودند:«در زير اين وصيتنامه ۲۹ صفحهاي و مقدمه، چند مطلب را تذكر ميدهم:
بند يك) اكنون كه من حاضرم، بعض نسبتهاي بيواقعيت به من داده ميشود و ممكن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض ميكنم آنچه به من نسبت داده شده يا ميشود مورد تصديق نيست، مگر آنكه صداي من يا خط و امضاي من باشد، با تصديق كارشناسان يا در سيماي جمهوري اسلامي چيزي گفته باشم.
بند چهار) من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسي و اسلام نمايي بعضي افراد ذكري از آنان كرده و تمجيدي نمودهام، كه بعد فهميدم از دغلبازي آنان اغفال شدهام. آن تمجيدها در حالي بود كه خود را به جمهوري اسلامي متعهد و وفادار مينماياندند و نبايد از آن مسائل سوءاستفاده شود و ميزان در هركس حال فعلي او است.»
رمزگشايي «اكنون كه من حاضرم»
در نقلقول فوق، امام عبارتي تحت عنوان «اكنون كه من حاضرم» را به كار ميبرند. تأكيد ايشان بر اين عبارت يكي از حقايق دردناكي است كه امام در آخرين توصيههايشان به امت معترف ميشوند.
توضيح آنكه يكي از حربهها و ترفندهاي شيطان و استكبار در اعصار و ادوار و بزنگاههاي تاريخي (كه شوربختانه در اكثر موارد مثمرثمر بوده و از اين راه به اهداف خود رسيدند و حتي توانستند جريان تاريخ نبوت و نظام ولايت را مورد تحريف قرار دهند) استراتژي تأكيد و تبليغ بر امام و ولي سابق و مقابله با پيشوا و رهبر حاضر بوده است.
اين روش و روند تحريفگري در تاريخ مسبوق به سابقه بوده و مواجه با آن تقريباً به امري عادي براي اهل بصيرت و معرفت تبديل شده و لذا آنان هميشه در پي بهترينها و اسناد دست اول هستند، وليكن اين عبارت امام خميني(ره) «اكنون كه من حاضرم» نشان از دردي عميق و زخمي جانسوز دارد. تأكيد امام بر اين عبارت نشان ميدهد دشمنان نظام و امام(ره) آنچنان از انديشههاي احياگرايانه امام(ره) به وحشت افتادهاند يا چنان چشم طمع بر فوايد و سودهاي مادي داشتند و دارند كه براي تحريف و مصادره به مطلوب اين تفكرات و عمل سياسي امام(ره) حتي منتظر درگذشت ايشان هم نبودند و در زمان حضور و حيات ايشان تحريفات خود را آغاز و عملياتي نمودند. به عبارتي پروژه تحريف امام حتي پيش از آنكه امام خميني(ره) از دنيا بروند كليد خورده بود.
ب) تحريف شخص محور
در اين مدل تحريفگري برنامهريزي يا خط دهي و كار هماهنگ از داخل يا خارج وجود ندارد، بلكه افراد با انگيزهها و دلايل شخصي اقدام به تحريف و انحراف مينمايند، البته اين به معناي آن نيست كه در غايت و نتيجه فرقي داشته باشد بلكه در انگيزهها و دلايل و همچنين روشها متفاوت هستند و قابل ذكر است. مدل دوم معمولاً يا جذب مدل برنامه محور اول ميشوند يا در پازل آنها بازي ميكنند.
در يك تقسيمبندي كلي اين الگوي رفتاري را ميتوان به دو بخش و رهيافت كلان تقسيم كرد:
يك: زمينه محور
اين افراد كه در مواقعي پيش از رحلت امام خميني(ره) نيز اقدام به تحريف يا آمادهسازي فضاي تحريف مينمودند، انگيزه و زمينههاي دروني از قبل در وجود خود داشتهاند كه يا به طور موقت آنها را سركوب مينمودند يا مترصد فرصت مناسب بودند.
رشك و حسادت، احساسهاي كاذب خودبرتربيني، طمع به شهرت و محبوبيت، تخلفات قانوني و شرعي و... از جمله عوامل اين نوع تحريفات و انحرافات است.
امام بزرگوار در خصوص خروج از مسير هدايت و صراط مستقيم و خيانت تعمدي بزرگان اسلام، فرمايشي دارند شنيدني: « من بعد از خدا با مردم خوب و شريف و نجيب پيمان بستهام كه واقعيات را در موقع مناسبش با آنها در ميان گذارم. تاريخ اسلام پر است از خيانت بزرگانش به اسلام؛ سعي كنند تحت تأثير دروغهاي ديكته شده كه اين روزها راديوهاي بيگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش ميكنند، نگردند. از خدا ميخواهم كه به پدر پير مردم عزيز ايران صبر و تحمل عطا فرمايد و او را بخشيده و از اين دنيا ببرد تا طعم تلخ خيانت دوستان را بيش از اين نچشد. ما همه راضي هستيم به رضايت او؛ از خود كه چيزي نداريم، هرچه هست اوست.»
نكته قابل تأمل در اين خصوص جلوه انقلابي و خط امامي افرادي است كه در دل و ذهن اميد و آرزوي به موزه بردن انديشههاي امام(ره) را به موزهها داشتند و دارند. گرچه برخي علناً چنين آرزويي را طرح كردند و برخي اين خواسته قلبيشان را به زبان هم نياورند، وليكن پير فرزانه مستضعفين جهان به صراحت فرمودند كه با هيچ كس عقد اخوت نبسته است و راه دوستي و مؤدت با هركس تنها صحت راه و روش اوست: «و نفوذيها بارها اعلام كردهاند كه حرف خود را از دهان سادهانديشان موجّه ميزنند.
من بارها اعلام كردهام كه با هيچ كس در هر مرتبهاي كه باشد عقد اخوت نبستهام.
چارچوب دوستي من در درستي راه هر فرد نهفته است. دفاع از اسلام و حزبالله اصل خدشهناپذير سياست جمهوري اسلامي است. ما بايد مدافع افرادي باشيم كه منافقين سرهاشان را در مقابل زنان و فرزندانشان در سر سفره افطار گوش تا گوش بريدند. ما بايد دشمن سرسخت كساني باشيم كه پروندههاي همكاري آنان با امريكا از لانه جاسوسي بيرون آمد. ما بايد تمام عشقمان به خدا باشد نه تاريخ.»
دو: تحريف پسيني
هستند افرادي كه وابسته به جاي خاصي نيستند و از قبل هم پيشزمينه مخالف و زاويه با تفكرات انقلاب و امام نداشتهاند چه بسا سابقه انقلابيگري نيز دارند وليكن به مرور زمان و به دليل تخلفات و خطاهاي قانوني و شرعي سعي ميكنند ضمن توجيه رفتار خويش، صراط مستقيم امام راحل را به سمت صراط پر از ضلالت خود كج كنند.
اين گروه معمولاً زماني تغييرات و تحريفات را آغاز ميكنند كه خود تغيير نموده باشند. برخي افرادي كه با گذشت انقلاب به مسيري افتادهاند كه در آن دچار حركات خلاف قانون شدهاند و اكنون انبوه خطاهاي خود را پشت سنگري به نام امام(ره) و همراهي با ايشان مخفي ميكنند، در اين زمرهاند.
مصونيت بخشي از پاسخگويي به قانون به بهانه همراهي با امام
ترفند اصلي اين انقلابيون سابق و مجرمان كنوني، تأكيد فراوان بر سابقه انقلابي خود و همراهي گذشته با امام خميني(ره) است، بر اين اساس براي خود سد آهنين مصونيت تصور كرده و در مواقعي حتي ادعاي كسب اجازه از امام راحل را نيز دارند. جالبتر آنكه انتظار اين دست از افراد(و تمام تحريفگران) از مردم، رسانهها و دستگاه قضايي اين است كه رفتار و سلوك الهي خميني كبير را فراموش كرده و همراهي ايشان يا منتسبين ايشان با امام را سندي بر مصونيتشان بدانند. حال آن كه مردم رفتار و زندگي ساده و كلام امام(ره) را در خاطر دارند و حتي نسلهاي بعدي كه امام را درك نكردند با مراجعه متون و مستندات باقي مانده از ايشان و اطرافيان عادل به راحتي به كذب بودن و جعلي بودن اين «قرائت مصونيت بخش» از امام پي خواهند برد. آنان سينه به سينه رفتارهاي واقعي امام بزرگوار را از پدران و مادران خود شنيدهاند، از رفتار انقلابي و بدون اغماض با نواده خويش حسين مصطفوي تا عكسالعمل نجاتبخش انقلاب با نهضت آزادي، آيتالله منتظري، منافقين و...
پژواك اين جملات امام هنوز در عمق تاريخ پيچيده است و دامنه آن هر لحظه بلندتر و مخاطب آن هر لحظه بيشتر ميشود:«خدا ميداند كه شخصاً براي خود ذرهاي مصونيت و حق و امتياز قائل نيستم. اگر تخلفي از من هم سر زند مهياي مؤاخذهام.»
«انقلاب به هيچ گروهي بدهكاري ندارد»
«در كشوري كه قانون حكومت نكند، خصوصاً، قانوني كه قانون اسلام است، اين كشور را نميتوانيم اسلامي حساب كنيم. كساني كه با قانون مخالفت ميكنند اينها با اسلام مخالفت ميكنند... قانون براي همه است. البته چنانچه به قانون بخواهند عمل كنند و يك دزدي را به جاي خودش بنشانند، آن دزد صدايش در ميآيد، لكن بايد به آن دزدي كه مقابل قانون ميخواهد عرض اندام كند، توجه داد كه اين قانون است. اگر پسر رسول اكرم، دختر رسول اكرم، هم - خداي نكرده - دزدي كند، رسول اكرم دست او را ميبرد، قانون است.
قانون براي نفع ملت است، براي نفع جامعه است، براي نفع بعضي اشخاص و بعضي گروهها نيست. قانون توجه به تمام جامعه كرده است. قانون براي تهذيب تمام جامعه است. البته دزدها از قانون بدشان ميآيد و ديكتاتورها هم از قانون بدشان ميآيد و كساني كه مخالفتها ميخواهند بكنند از قانون بدشان ميآيد.»
فرجام كلام آنكه؛ گرچه حكمت و حكومت اسلامي فراز و فرودهايي داشته و عدهاي خواسته يا ناخواسته تلاش كردهاند قرائت خود را از رهبر اين انقلاب به مردم تحميل نمايند، ولي به فضل الهي ققنوس انديشه انقلابي خميني كبير(ره) تا سر منزل مقصود زنده خواهد بود و تا اين انقلاب هست، منش خميني انقلاب روشنترين چراغ هدايت آن خواهد بود.
http://javanonline.ir/fa/news/746468
ش.د9402992