(روزنامه آفتاب يزد ـ 1394/10/09 ـ شماره 4511 ـ صفحه 2)
نخست: حمایت جامعه روحانیت مبارز از کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی تکذیب شد!(تسنیم)
دوم: هیچ رایگیریای دراینباره انجام نشده است!(تسنیم)
سوم: تلاش مخالفان برای رای گیری مجدد(عصر ایران)
برای بررسی ابعاد گوناگون این خبر اساسا مهم و حواشی آن، ابتدا باید مروری کوتاه بر اخبار منتشره داشت زیرا بسیاری از چرایی های موجود می تواند لا به لای متن اصلی خبر مستتر باشد:
«کازرونی» و تکذیب اصل حمایت با جملاتی کلی و چند پهلو
نخست: حمایت جامعه روحانیت مبارز از کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی تکذیب شد
خبر تکذیب اگرچه تیتری متقن و صریح دارد اما در متن خبر، خواننده دچار نوعی ابهام و سردرگمی می شود زیرا تنظیم خبر به گونه ای است که گویا تکذیب کننده خبر، از کم و کیف اصلی ماجرا چندان خبری ندارد ولیکن اینگونه به نظر می رسد که تکذیب مطلب برای او از تایید خوشایندتر است:
«یک عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز گفت: حمایت جامعه روحانیت مبارز از هاشمی رفسنجانی هنوز قطعی نشده است و هیچ رایگیریای دراینباره انجام نشده است.»
در دو مسئله بعدی اگرچه ابهاماتی دیده می شود اما چون واکنش اصلی پیرامون همین محور مطرح خواهد شد پذیرفتن یا نپذیرفتن تحلیل مخالفان«حمایت از هاشمی» در جامعه روحانیت مبارز در اصل ماجرا خللی ایجاد نخواهد کرد خصوصا آن که وجود یک تناقض آشکار در متن خبر(هیچ رایگیری ای در این باره انجام نشده است/ تلاش مخالفان برای رای گیری مجدد!)، خواننده را چشم به راه روزهای آتی نگاه خواهد داشت تا کم کم وجوه دیگر اظهار نظرات نیز برملا شود.
در سخنان حجت الاسلام محسن کازرونی ـ روحانی 55سالهای که تحصیلات حوزوی خود را از مدرسه«آیتالله مجتهدی» آغاز کرده و عضو چهارمین دوره مجلس خبرگان از تهران می باشد ـ نوعی ناهمگونی دیده میشود زیرا وجود عبارات و واژه هایی مبهم یا به عبارتی صریحتر! متناقض؛(مراوده ای وجود دارد ـ هنوز نمیشودـ صحبت هایی شده ـ عدم انجام رای گیری رسمی ـ بررسی حمایت در حال انجام است ـ زمان زیادی لازم میباشد و...) در مصاحبه منتشره از وی، این شتابزدگی را تایید و تاکید می نماید. از سوی دیگر اگرچه طرح چنین مبحث چندلایه و مهم از سوی کسی که(کازرونی) کمتر چنین واکنش ها و یا اظهار نظراتی از وی در محافل برای رسانه ای خبرساز شده باشد، اندکی سوالبرانگیز است اما برای کاستن از حساسیت های فراوان خبر اولیه شاید چهره ای مورد قبول به نظر برسد. کازرونی که از اشخاص مورد حمایت «جبهه متحد اصولگرایی» به شمار میرود شاید به این دلیل پای در مسیر اطلاعرسانیهای اینچنینی گذارده است که به خوبی تبعات چندگانگیهای اخیر را به خوبی تشریح و درک کرده است فلذا میتوان اساسا موضعگیری اخیر وی را نوعی حرکت به جلو برای پیشگیری از واکنش های شدیدتر نیز تلقی کرد.
موتلفه و تجربهای تلخ و ابهامآمیز!
موتلفه را باید یکی از ریشه دارترین احزاب سیاسی ایران اسلامی به شمار آورد. اما این حزب سیاسی با سابقه، در دو سال گذشته [مشخصا] پس از مرحوم عسگراولادی و با وجود ناکامی اصولگرایان در انتخابات ریاستجمهوری۱۳۹۲ به نظر میرسد با نوعی بازآرایی تشکیلاتی و اتخاذ رویکردهایی نو در جست و جوی موقعیتی جدید برای خود است و همین موضوع به کانون تحلیلهای سیاسی تبدیل شده است. درحالی که موتلفه همواره در میانه جریان اصولگرایی تعریف میشد و در زمره اصولگرایان میانهرو طبقهبندی میشد، سمتگیری موتلفه به سمت منتهیالیه راست جناح اصولگرا که گروههای پایداری و جمعیت ایثارگران قرار دارند بهعنوان نوعی تحول در جهت گیریهای موتلفه قلمداد شده است. به موازات این جهت گیری که مصادف با حضور و فعالتر شدن برخی چهرههای جوانتر در این حزب بوده، مواضع موتلفه در برابر رقیب اصلاحطلب هم صریحتر شده چنانکه رویکرد موتلفه نسبت به شخصی همچون آیتالله هاشمیرفسنجانی هم به وضوح انتقادیتر شده است.
مروری کوتاه بر چند اتفاق تعیینکننده
با اتخاذ روش بازگشت به عقب و با مروری بر اتفاقات چندسال گذشته در اردوگاه اصولگرایی بهخوبی میتوان نقشآفرینی گروه پایداری در شکست تلاشهای وحدتگرایانه را پیش چشم آورد. تلاشهایی که توسط شخصیتهایی همچون مرحوم عسگراولادی دنبال میشدند. در انتخابات مجلس نهم که تمامی تلاشهای مرحوم عسگراولادی برای وحدتآفرینی ناکام ماندند وی در مقام دبیر کل جبهه پیروان گفت: «در تهران بیشترین حملات را عزیزان تندرو به این طرف داشتند و به آیتالله یزدی، آیتالله مهدوی و جامعه روحانیت حملاتی کردند، در مرحله دوم دقت کنید که اگر حملاتی صورت گرفت ما نباید در صدد پاسخگویی باشیم چون به نفع دشمن است. باید در راستای وحدت اصولگرایان حرکت کرده و از نامزدهایمان دفاع کنیم.» (فردا نیوز، ۳۱فروردین ۱۳۹۱) اختلافات موتلفه با پایداری و البته ایثارگران در انتخابات ریاستجمهوری۱۳۹۲ شدت یافت چنانکه پایداری از جلیلی، ایثارگران از حدادعادل و موتلفه ابتدا از یحییآل اسحاق و سپس از علیاکبر ولایتی حمایت کرد و هیچکدام در نهایت برای حمایت از یک شخص به جمعبندی نرسیدند. با گذشت بیشتر از 2سال از آن روزها، محمدنبی حبیبی با قدرت و اراده بالا از نزدیکی به پایداری دفاع میکند و حرکت حزب خود را در چارچوب وحدت اصولگرایان تعریف میکند. او چندماه قبل در گفتگویی تصریح کرده: «اصولگرا، اصولگرا است. تندرو و افراطی، معتدل و سنتی نداریم. بالاخره یا کسی اصولگرا هست یا نیست. ملاکهای اصولگرایی مشخص است...» (خبرآنلاین، ۸ شهریور ۱۳۹۴)
بدین ترتیب و با توجه به آنچه موتلفه در دستور کار خود قرار داده در انتخابات مجلس شورای اسلامی دهم میتوان انتظار آن را داشت که نیروهای موتلفه در کنار ایثارگران و پایداری قرار بگیرند آن هم در شرایطی که خبری از حضور سایر اضلاع اصولگرایی که پیشتر در زمره متحدان اصلی موتلفه قلمداد میشدند نیست. جامعه اسلامی مهندسین و فراکسیون رهروان ولایت از این جملهاند که همواره در طیفبندی اصولگرایان بهعنوان نیروهای سنتی و در کنار موتلفه قلمداد میشدند.
آیا سرنوشت موتلفه در انتظار جامعه روحانیت مبارز است؟!
این که موتلفه بر اساس کدام تحلیل یا استراتژی به این نتیجه رسیده است که تن به ائتلافی موسوم به «مثلث» (موتلفه ـ ایثارگران ـ پایداری) بدهد اگرچه مهم است اما از آن جایی که موضوع بحث ما نیست از آن رد خواهیم شد اما این روزها، اخباری دوباره تمامی طول و عرض رسانه ای«دست راستی» را به اشغال خود درآورده است و آن نشستی دیگر با موضوعاتی همچون«وحدت»، «همگرایی» و«ائتلاف» اصولگرایان است. در حالی که سومین نشست وحدت دبیران احزاب، تشکلها و شخصیتهای مطرح جریان اصولگرایی با آیتالله موحدی کرمانی، دبیرکل جامعه روحانیت مبارز برگزار شده است دوباره و پس از شعله ور شدن آتش اختلافات! یک بار دیگر لبخندهای سیاست پیشگان خبر از تفاهم و توافقات خوبی می دهد که در آن نشست صورت گرفته؛ توافقات خوبی که نتیجه آن برگزاری همایش سراسری اصولگرایان در آینده ای نزدیک خواهد بود.
با دنبال نمودن تمامی اخبار و تحلیل های چند مدت اخیر که موانع وحدت اصولگرایان را مدنظر قرار داده بود آن چه بیش از همه جلب توجه می نمود، مرزبندیهایی بود که برخی از چهره های سرشناس اصولگرایی سعی داشتند میان خود و تندروها به وجود آورند تا جایی که اساسا چهره هایی چون ناطق نوری، لاریجانی و تنی چند از نزدیکان جبهه متحد اصولگرایی را مجاب کرد تا در این مقطع مستقل و فارغ از مرزبندی های جدید وارد رقابت های انتخابات مجلس شورای اسلامی شوند و اما اصل ماجرای به وجود آمده در حوزه احزاب و مشخصا «جامعه روحانیت مبارز»، آن است که بخشی از بدنه اصلی این تشکل بزرگ و مهم با اطلاع از اتفاقات 30 ماهه اخیر سعی در جدا نمودن خط و خطوط سیاسی خود از تندورها دارند تندروهایی که بالاخره توانستند موتلفه(ریشه دارترین گروه سیاسی) را مجبور به ائتلاف نمایند اجباری که این بار کانون اصلی جامعه روحانیت مبارز در قبول یا عدم قبول حمایت از«هاشمی رفسنجانی» را تحت فشار یا تاثیر خود قرار داده است.
نتیجه گفتار
این که واکنش ها به حمایت جامعه روحانیت مبارز از هاشمی رفسنجانی؛ قطعا متفاوت خواهد بود طبیعی و قابل پیش بینی است اما در این که تمایل نهایی این تشکل سیاسی به پذیرش حمایت منتهی شود یا عدم حمایت خود جای بحث بسیار دامنه داری دارد اما در تلاشی تحلیل گونه و کوتاه می توان چنین نتیجهای گرفت که، جامعه روحانیت مبارز تهران عملا نمی تواند به آسانی موتلفه، ایثارگران یا ... چشم بر برخی واقعیتها بربندد زیرا روح حاکم بر جامعه روحانیت مبارز اساسا با برخی تندروی ها، افراط ها و مرزبندی های نسبتا جدید! فاصله ای بسیار دارد. این که تصمیم گیران اصلی جامعه روحانیت مبارز در نهایت به چه نتیجه ای خواهند رسید را به روزهای آتی خواهیم سپرد اما قدر مسلم، تصمیم جامعه روحانیت مبارز ورای تصمیماتی است که منجر به همایش سراسری اصولگرایان شده است؛ همایشی که تاکنون پنج تای بی نتیجه دیگر آن را تجربه کرده اند! مضافا آن که مثلث آیات مصباح، یزدی و موحدی کرمانی در تصمیمات جامعه روحانیت مبارز نمی تواند چندان تاثیرگذار باشد زیرا همین مثلث نتوانست در وحدت نسبی اصولگرایان کوچکترین اثرگذاری قابل تاملی داشته باشد تا جایی که با برملا شدن عدم توافق سه جانبه این چهره به نوعی خواب آرام اردوی اصولگرایان (اعم از سنتی، معتدل تند یا حتی افراطی) را مدتی مدید است که پریشان کرده است اما سوال اساسی که پاسخش را منفی حدس می زنیم این است:«آیا سرنوشت موتلفه در انتظار جامعه روحانیت مبارز است؟» به عبارتی روشن معتقدیم:«جامعه روحانیت مبارز در مخمصه ای شبیه به موتلفه گرفتار نخواهد آمد.»
http://aftabeyazd.ir/?newsid=22762
ش.د9404945