تاریخ انتشار : ۰۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۱  ، 
کد خبر : ۲۹۱۲۲۷
يحيي آل‌اسحاق در گفت‌وگو با آرمان:

اصولگرايان خطر پيروزي‌اصلاح‌طلبان را احساس كرده‌اند

اشاره: مي‌گويد:« من يحيي آل اسحاق هستم و لاغير. زير علم هيچ گروه و دسته‌اي سينه نمي‌زنم و مدت‌هاست كار حزبي نمي‌كنم.» اين در حالي است كه حسين مرعشي سخنگوي حزب كارگزاران درباره وي گفته است: «مواضع آل اسحاق از انتهاي كارگزاران شروع مي‌شود و در نهايت به ابتداي اصولگرايي مي‌رسد». آل اسحاق سياستمدار معتدلي است كه علم روز دنيا را به همراه اصول و مباني فكري اسلامي در خود آميخته كرده است. هنر بزرگ وي اعتدال در طول عمر سياسي خود است. به بهانه انتخابات مجلس شوراي اسلامي و تحليل و بررسي آرايش سياسي انتخابات با وي گفت‌وگو كرديم. وي معتقد است:«اصولگرايان خطر رقيب سياسي خود را احساس كرده‌اند و متوجه شده‌اند كه اصلاح‌طلبان براي تصاحب۲۰۰ كرسي مجلس خيز برداشته‌اند و در اين زمينه از تمام توان خود استفاده خواهند كرد. در نتيجه از تهديد رقيب براي خود فرصت‌سازي كرده‌اند. هر چه خطر پيروزي اصلاح‌طلبان در انتخابات بيشتر باشد به همان نسبت اصولگرايان مجبور خواهند بود به وحدت و استراتژي واحد نزديك‌تر شوند». در ادامه متن گفت‌وگوي آل اسحاق با «آرمان» را از نظر مي‌گذرانيد:
پایگاه بصیرت / احسان انصاري

(روزنامه آرمان – 1394/10/10 – شماره 2938 – صفحه 7)

* جريان‌هاي سياسي اعم از اصولگرا و اصلاح‌طلب عزم خود را براي تصاحب صندلي‌هاي بهارستان جزم كرده و با تمام قوا به ميدان آمده‌اند. چرا چنين اتفاقي رخ داده است؟چرا ثبت‌نام‌ها در انتخابات مجلس فراتر از انتظارها صورت گرفت؟آيا «اميد به تغيير» سبب تحرك بيشتر جريان‌هاي سياسي شده است؟

** حضور گسترده جريان‌ها و شخصيت‌هاي سياسي را بايد به فال نيك گرفت. من اين حضور گسترده را امري مطلوب تلقي مي‌كنم. برخي عنوان مي‌كنند ممكن است شوراي نگهبان مانع از حضور چهره‌هاي اصلي يك جريان شود و به همين دليل اين جريان تلاش كرده از لايه‌هاي دوم وسوم خود در انتخابات استفاده كند. عده‌اي ديگر معتقدند حضور گسترده چهره‌هاي سياسي در انتخابات مجلس به صورت برنامه‌ريزي شده صورت گرفته است. من با هيچ كدام از اين افراد موافق نيستم. به نظر من بايد جنبه‌هاي مثبت اين حضور گسترده را مورد توجه قرار داد. حضور گسترده چهره‌هاي سياسي در انتخابات مجلس به منزله اميد به يك تحول بزرگ و مهم در آينده است. همه افرادي كه در انتخابات ثبت‌نام كرده‌اند به اميد تاثيرگذاري در فضاي سياسي كشور و صحن علني مجلس پا به كارزار انتخاباتي گذاشته‌اند.

بسياري از چهره‌هايي كه در انتخابات ثبت‌نام كرده‌اند مدت‌هاست از منافع شخصي عبور كرده‌اند و در شرايط كنوني به منافع ملي و افق‌هاي بلندتر توجه مي‌كنند. انتخابات مجلس آينده نقطه عطف تاريخ انقلاب خواهد بود. نقطه عطف به منحني گفته مي‌شود كه در حال حركت به يك‌باره به صورت مثبت و صعودي تغيير مسير مي‌دهد. به نظر من در شرايط كنوني كشور در شرايط يك دگرديسي مهم قرار گرفته كه در آينده نقطه عطف مهمي در مسائل اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي جامعه به وجود خواهد آورد. در نتيجه اين نقطه عطف براي بسياري از چهره‌هاي سياسي و مردم ايجاد اميدواري و خوش‌بيني كرده است.

جمهوري اسلامي در تمامي شئون حاكميتي در حال تجربه شرايط جديدي است. نبايد اجازه داد اين موج اميد به بيراهه كشيده شود و به جاي اينكه پيامدهاي مثبت به بار بياورد به نتايج منفي برسد. اگر اين انرژي آزاد شده در سطح جامعه به درستي و با برنامه‌ريزي هدايت نشود ممكن است مصداق جمله«از قضا سركنگبين صفرا فزود» و نتيجه عكس در پي داشته باشد.

* اين انرژي آزاد شده اگر به صورت مثبت مورد استفاده قرار بگيرد چه پيامدهايي به همراه خواهد داشت و اگر به صورت منفي استفاده شود چه نتايجي به بار خواهد آورد؟

** در شرايط كنوني كسي نمي‌تواند نقش جمهوري اسلامي ايران را در مهندسي مناسبات قدرت در منطقه خاورميانه نفي كند. قدرت‌هاي جهاني در گذشته در انديشه تقابل با جمهوري اسلامي بودند اما در شرايط كنوني به دنبال تعامل با جمهوري اسلامي هستند. در نتيجه نگاه سلبي به جايگاه جمهوري اسلامي جاي خود را به نگاه ايجابي داده است. نكته ديگر اينكه جمهوري اسلامي در عرصه بين‌المللي سه گزينه پيش روي خود مي‌بيند. نخست اينكه در مديريت جهاني «هضم» شود، گزينه دوم «حذف» از نظام جهاني است و گزينه سوم تعامل با جامعه جهاني است. برخي عنوان مي‌كنند كه ما بايد براي همرنگ شدن با جماعت در جامعه جهاني هضم شويم.

محمد رضا پهلوي هم همين نظر را داشت و در اين زمينه تلاش مي‌كرد. با اين وجود هضم شدن در مديريت جهاني برخلاف فلسفه انقلاب اسلامي و فرمايشات حضرت امام (ره) است و ما نمي‌توانيم در مديريت جهاني كه به آن انتقاد داريم هضم شويم. گزينه دوم حذف است كه عملا امكان پذير نيست و منطقي نيز به نظر نمي‌رسد. هيچ كشوري در قرن بيست و يكم قادر نيست دور خود ديوار بكشد و از جامعه جهاني فاصله بگيرد. در نتيجه تنها گزينه سوم پيش روي جمهوري اسلامي باقي مي‌ماند كه با دنيا تعامل كند. همه عقلاي كشور نيز به اين نتيجه رسيده‌اند كه در شرايط كنوني بهترين گزينه ممكن تعامل با جهان است.

با اين وجود هنوز بر سر اين مساله كه اين تعامل با چه ابزار و كيفيتي صورت بگيرد به يك جمع‌بندي مناسب دست پيدا نكرده‌ايم. البته همه بر اين مساله متفق القول هستند كه تعامل با جامعه جهاني بايد با حفظ كرامت و منافع ملي صورت بگيرد. نكته ديگر اينكه جريان‌هاي سياسي موجود در كشور تعريف متفاوتي از منافع ملي دارند و همگي در اين زمينه داراي اشتراك نظر نيستند. برخي منافع ملي را در توليد ناخالص ملي و درآمد ملي خلاصه مي‌كنند و نگاه مادي گرايانه نسبت به اين مساله دارند. عده‌اي ديگر منافع ملي را با منافع آرماني درهم آميخته‌اند و حاضر نيستند بين اين دو تفكيك قائل شوند. اين عده بر اين باورند كه اگركسي به مرزهاي آرماني ما حمله كند مانند اين است كه به منافع جغرافيايي ما حمله كرده است. اتفاق مهم ديگري كه رخ داده اين است كه جريان‌هاي سياسي موجود در كشور نيز همين سه گزينه«هضم»، «حذف» و«تعامل» را پيش روي خود مي‌بينند. در شرايط اكنوني جريان‌هاي سياسي به اين نتيجه رسيده‌اند كه گزينه‌هاي «هضم» و«حذف» در نظام سياسي كاربرد خود را از دست داده و بهترين گزينه تعامل با نظام سياسي موجود است.

تجربه تاريخي به ما نشان داده كه بهترين مسير آينده تعامل جريان‌هاي سياسي با نظام سياسي موجود و همچنين تعامل كليت نظام سياسي با جامعه جهاني است و هيچ راه‌حل ديگري در اين زمينه وجود ندارد. به همين دليل دولت آقاي روحاني در مهم‌ترين و در عين حال سخت‌ترين برهه تاريخي قرار گرفته است. دولت تدبير و اميد هم بايد بين نظام سياسي و جريان‌هاي سياسي تعامل برقرار كند، هم بايد بين نظام سياسي و جهان پيرامون تعامل برقرار كند و هم اينكه بين تعادل دروني و بيروني نوعي بالانس برقرار سازد كه كشتي جمهوري اسلامي در يك مسير مطمئن و حساب شده حركت كند. آقاي روحاني بايد بين اين دو نوع اعتدال يك هماهنگي مناسب به وجود بياورد كه البته كار آساني نخواهد بود.

* چه اتفاقي در فضاي سياسي كشور رخ داده كه اعتدال گرايان نقش محوري در فضاي انتخاباتي پيدا كرده اند؟آيا افراط و تفريط دولت‌هاي گذشته و به ويژه دولت محمود احمدي‌نژاد ما را به اين نقطه رسانده است يا اينكه گفتمان اعتدالي كه آقاي روحاني منادي آن بوده است محقق شده و جريان‌هاي سياسي تلاش مي‌كنند مسير ايشان را ادامه بدهند؟

** مهم‌ترين دليل موفقيت دولت آقاي روحاني انتخاب شعار اعتدال براي مسير پيش روي خود بوده است. البته آقاي روحاني به همان نسبت كه به شعار اعتدال خود پايبند بود عملكرد موفقي داشت و درهر كجا كه از اعتدال عدول كرد موفقيت كمتري داشت. مردم ايران باهوش و تحليل‌گر هستند. ما از نسل نژاد آريايي هستيم و به همين دليل توانايي و هوش مردم ايران از متوسط جهاني بالاتر است. نكته ديگر اينكه مردم ايران از قوه تحليل سياسي بالايي نسبت به بسياري از كشورهاي جهان برخوردار هستند و به همين دليل آنچه از خروجي جامعه بيرون مي‌آيد صحيح و قابل استناد است.

در شرايط كنوني جامعه از افراط و تفريط خسته شده و به اين نتيجه رسيده كه راه‌حل تمامي مشكلات كشور اعتدال است. در نتيجه جريان‌هاي سياسي نيز پيام مردم را دريافت كرده‌اند. شاخك‌ها وگيرنده‌هاي جريان‌هاي سياسي نداي اعتدال را دريافت كرده است. در نتيجه جريان‌هاي سياسي تلاش مي‌كنند رويكرد اعتدالي از خود بروز بدهند تا مورد اقبال مردم قرار بگيرند. جريان‌هاي سياسي براي اينكه از مردم«نه» نشنوند چهره‌هاي راديكال خود را خانه‌نشين كرده‌اند و عقلاي خود را به ميدان فرستاده‌اند. شيپور پايان راديكاليسم در ايران به صدا درآمده است و همه جريان‌ها و شخصيت‌هاي سياسي صداي آن را شنيده و باور كرده‌اند.

* اصلاح‌طلبان با تمام قوا وهمه سرمايه‌هاي انساني خود وارد كارزار انتخاباتي شده‌اند و به نظر مي‌رسد برنامه مدون‌تري نسبت به اصولگرايان براي انتخابات مجلس دارند. اين در حالي است كه برخي از شخصيت‌هاي اصلاح‌طلب به صراحت عنوان مي‌كنند به دنبال تصاحب ۲۰۰ كرسي مجلس آينده هستند. به نظر شما اصلاح‌طلبان در اين زمينه موفق خواهند بود؟

** اصلاح‌طلبان اميد زيادي به پيروزي در انتخابات آينده دارند و اين اميدواري نيز به چند دليل است. پس از انتخابات رياست‌جمهوري سال۸۸ و اتفاقاتي كه در كشور رخ داد جريان اصلاحات به«كما» رفت و اين كما به مدت چهارسال طول كشيد. با اين وجود با روي كار آمدن دولت آقاي روحاني اصلاح‌طلبان تا حدود زيادي از كما بيرون آمدند و فعاليت مجدد خود را به صورت علني آغاز كردند. در طول اين سال‌ها جريان اصلاحات در درون خود اصلاحات مناسبي را به وجود آورد و از جنبه بينش، اعتقاد، سازمان دهي و گزينش سياسي نيروهاي خود به جايگاه مناسبي رسيد. بخشي ازجريان اصلاحات در سال ۸۸ تا آستانه پرتگاه نيز پيش رفت و در آستانه خروج از حاكميت بود. با اين وجود جريان كلي اصلاحات عرصه جولان‌دهي اين عده را تنگ‌تر كرد و به مرور زمان عقلانيت و تدبير جايگزين تندروي و راديكاليسم در اين جريان شد.

مساله مهم‌تر اينكه در طول دو سالي كه از عمر دولت تدبير و اميد مي‌گذرد اصلاح‌طلبان رويكرد مناسبي را در برابر دولت و نظام سياسي در پيش گرفتند و در اين زمينه از خود كارايي و تعهد نشان دادند. به همين دليل دولت آقاي روحاني نيز راغب به همكاري با اصلاح‌طلبان شده است. در نتيجه جريان اصلاحات در شرايط كنوني يك رويكرد اعتدالي و متوازن را نسبت به حاكميت در پيش گرفته است. اين همان مساله مهمي است كه جريان‌هاي ديگر سياسي نيز بايد به آن دست پيدا كنند. همه جريان‌هاي سياسي بايد به اين نتيجه برسند كه تنها راه‌حل مشكلات كشور اعتدال است و لاغير. اگر جريان اصلاحات همچنان در مسير اعتدال گام بردارد و از چارچوب قواعد نظام خارج نشود، مي‌تواند به تحقق برنامه‌هاي خود اميدوار باشد.

اين در حالي است كه اين جريان نيروهاي متخصص و حرفه‌اي خود را وارد مبارزات انتخاباتي مجلس كرده است. خطري كه اصلاح‌طلبان را تهديد مي‌كند، تكرار اشتباهات گذشته در برخورد با نظام سياسي است. اگر اين جريان درفضاي انتخاباتي اسفندماه نيز به مواضع فتنه‌انگيز سال ۸۸ نزديك شود، نمي‌تواند به آينده اميدوار باشد. با اين وجود هرچه از مواضع سال۸۸ فاصله بگيرد بيشتر به موفقيت اميدوار خواهد بود. يكي از دلايل موفقيت دكتر عارف حركت در چارچوب نظام و پذيرفتن قواعد بازي است. به همين دليل هم در بين اصلاح‌طلبان و افكار عمومي جايگاه ممتازي پيدا كرده است. با تمام اين اوصاف من بعيد مي‌دانم اصلاح‌طلبان موفق شوند۲۰۰ كرسي مجلس را به دست بياورند و اين مساله با توجه به شرايط انتخابات پيش رو به راحتي امكان پذير نيست.

* محمدرضا عارف به احتمال زياد يكي از گزينه‌هاي رياست مجلس است. به نظر شما در صورت رسيدن به اين مقام چه عملكردي خواهد داشت؟

** انتخاب رئيس مجلس بستگي به تركيب مجلس آينده دارد و از هم‌اكنون نمي‌توان با قاطعيت درباره آن اظهارنظر كرد. آقاي عارف شخصيت امتحان پس داده و روبه جلوي است و در صورت رسيدن به كرسي رياست مجلس عملكرد مناسبي از خود بروز خواهد داد. با اين وجود جريان‌هاي ديگر سياسي و از جمله اصولگرايان نيز براي رياست مجلس برنامه دارند وشرايط به شكلي نيست كه اصلاح‌طلبان از هم‌اكنون براي رياست مجلس برنامه‌ريزي كنند. اتحاد اصلاح‌طلبان در حال حاضر تا حدود زيادي ظاهري است و به نظر مي‌رسد اين جريان هنوز در لايه‌هاي پنهان خود با مشكلات و چند دستگي‌هايي روبه‌رو است.

* مهم‌ترين موانع اصولگرايان در انتخابات پيش رو براي رسيدن به وحدت چيست؟ به نظر شما آيا اصولگرايان با يك ليست وارد انتخابات خواهند شد يا اينكه اين جريان با دو يا چند ليست پاي به كارزار انتخاباتي خواهد گذاشت؟

** جريان اصولگرايي از طيف‌هاي مختلفي تشكيل شده است. ابتداي اين جريان از طيف‌هاي معتدل و سنتي آغاز مي‌شود و در انتها به طيف‌هاي تندرو و راديكال مي‌رسد. به همين دليل جمع كردن همه اين طيف‌ها زير يك چتر واحد كار ساده و راحتي نيست و نيازمند درايت و تدبير است. نكته مهم در اين زمينه اينكه اصولگرايان خطر رقيب سياسي خود را احساس كرده‌اند و متوجه شده‌اند كه اصلاح‌طلبان براي تصاحب ۲۰۰ كرسي مجلس خيز برداشته‌اند و در اين زمينه از تمام توان خود استفاده خواهند كرد. در نتيجه از تهديد رقيب براي خود فرصت‌سازي كرده‌اند. هر چه خطر پيروزي اصلاح‌طلبان در انتخابات بيشتر باشد به همان نسبت اصولگرايان مجبور خواهند بود به وحدت و استراتژي واحد نزديك‌تر شوند.

عدم حضور علي لاريجاني در ائتلاف اصولگرايان به دليل حضور جبهه پايداري در اين ائتلاف بود و ما مشاهده كرديم كه در بين طيف‌هاي مختلف اصولگرايي صد و هشتاد درجه اختلاف وجود دارد. با تمام اوصاف در شرايط كنوني اصولگرايان به ساختار وحدت دست پيدا كرده‌اند. تلاش‌هاي سه آيت‌ا... براي اجماع اصولگرايان به همراه جلسات هم انديشي اصولگرايان و تشكيل گروه بيست و جلسه چهار نفره لاريجاني، ولايتي، مقتدايي و ناطق نوري همگي سبب رسيدن اصولگرايان به يك چارچوب و ساختار مناسب انتخاباتي شده است. آقاي لاريجاني با تشكيل جلسه چهار نفره تلاش كرد فضاي آينده را براي جريان اصولگرايي ترسيم كند كه در آينده فضاي اعتدالي بر كشور حاكم خواهد بود. تشخيص ايشان نيز صحيح و منطقي بود و با دورانديشي صورت گرفت.

* علي لاريجاني به صراحت عنوان كرد كه به صورت مستقل در انتخابات شركت كرده است. «نه» بزرگ وي به ائتلاف اصولگرايان چه پيامدهايي براي وي و همچنين اصولگرايان به همراه خواهد داشت؟آيا لاريجاني مسيري را در پيش گرفته كه پيش از اين علي اكبر ولايتي در انتخابات رياست‌جمهوري در پيش گرفته بود؟

** ما در مرحله اول بايد اين نكته را مشخص كنيم كه«نه» لاريجاني به چه معنا بوده است. آيا«نه» وي به جريان اصولگرايي بوده است؟به نظر من چنين نبوده و آقاي لاريجاني همچنان يك اصولگراست و نمي‌تواند خاستگاه خود را فراموش كند. طيف منتسب به علي لاريجاني از مدت‌ها قبل به دنبال تشكيل حزب بودند و تلاش مي‌كردند فراكسيون رهروان ولايت در مجلس نهم را به يك حزب سازمان يافته تبديل كنند. حضور مستقل آقاي لاريجاني در انتخابات نيز در همين راستا بوده است. با اين وجود من معتقدم همه طيف‌هاي اصولگرايي و از جمله طيف منتسب به علي لاريجاني در نهايت به ساختار انتخاباتي اصولگرايان ملحق خواهند شد.

آقاي لاريجاني از حوزه انتخابيه قم وارد انتخابات شده و بنا به گفته آقاي مرعشي سخنگوي حزب كارگزاران سازندگي اصلاح‌طلبان در اين حوزه انتخابيه، كانديدای جدي براي رقابت با ايشان در نظر نمي‌گيرند تا وي به راحتي در انتخابات به پيروزي برسد. آقاي لاريجاني يك سرمايه ملي است و مورد اعتماد نظام و مراجع تقليد است. اين مساله كه ايشان به صورت مستقل وارد انتخابات شده است بيشتر به معناي حضور مستقل ايشان در حوزه انتخابيه قم است و ارتباط زيادي با ائتلاف اصولگرايان ندارد. ايشان به صورت خطي و جرياني اعلام استقلال نكرده است.

* با اين وجود به نظر مي‌رسد آقاي لاريجاني يكي از نقاط كانوني اجماع اصولگرايان و به احتمال زياد گزينه اصلي اصولگرايان براي رياست مجلس آينده است. آيا حضور مستقل ايشان در انتخابات به اين جايگاه آسيب نمي‌زند؟

** آقاي لاريجاني همچنان نيز گزينه اصلي اصولگرايان براي رياست مجلس آينده است. اصولگرايان در صورت نياز از لاريجاني استفاده خواهند كرد و ايشان همچنان يكي از كانون‌هاي تمركز و وحدت اصولگرايان خواهد بود.

* اگر عارف و لاريجاني هر دو گزينه رياست مجلس شدند چه شرايطي پيش خواهد آمد؟

** اين مساله رابطه مستقيم با تركيب مجلس آينده دارد.

* چرا موتلفه با تمام سرمايه خود نظير آقاي حبيبي، بادامچيان و شما وارد عرصه انتخابات شده و فرصت را به جوانان نداده است؟آيا اعضاي ارشد موتلفه براي جلوگيري از پيروزي اصلاح‌طلبان در انتخابات حضور پيدا كردند يا اينكه موتلفه به دنبال تريبون در مجلس شوراي اسلامي است كه سال‌ها از آن بي‌بهره بوده است؟

** در ابتدا بايد عنوان كنم كه بنده عضو هيچ حزبي نيستم و در شرايط كنوني با موتلفه همكاري نمي‌كنم. اين در حالي است كه منش و شيوه موتلفه را مي‌پسندم و به اين روش علاقه‌مند هستم و احترام مي‌گذارم. بنده يحيي آل‌اسحاق هستم و لاغير. نكته ديگر اينكه مبناي تفكر موتلفه براساس ياري دادن به نظام جمهوري اسلامي استوار شده است. در نتيجه هر زمان كه نظام نياز به ياري داشته باشد موتلفه با تمام قدرت در صحنه حضور خواهد داشت. موتلفه هيچگاه به دنبال سهم خواهي نبوده است. اين در حالي است كه اغلب احزاب براي تصاحب قدرت فعاليت مي‌كنند و همواره تلاش مي‌كنند منفعت و قدرت بيشتري كسب كنند.

در شرايط كنوني نيز موتلفه به صراحت عنوان كرده نسبت به هيچ كدام از ليست‌هاي انتخاباتي سهم خواهي نخواهد كرد. با اين وجود در شرايط كنوني حزب موتلفه نسبت به گذشته فعاليت خود را افزايش داده و بيش از ۸۰ جلسه بحث و هم انديشي با طيف‌هاي مختلف اصولگرايي برگزار كرده است. در نتيجه اين حزب تلاش خود را در جهت همگرايي و وحدت اصولگرايان به خوبي انجام داده و نقش مهمي در اين زمينه داشته است. نكته ديگر اينكه برخي اعضاي حزب موتلفه مانند آقاي حبيبي هيچ گونه تمايلي براي حضور در انتخابات نداشتند و به دليل اصرار زياد برخي اصولگرايان در انتخابات ثبت‌نام كردند.

* آقاي باهنر به عنوان يكي از شخصيت‌هاي تاثيرگذار اصولگرايي نيز در انتخابات ثبت‌نام نكردند. خلا ايشان در فضاي انتخاباتي چه پيامدهايي براي جريان اصولگرايي خواهد داشت؟

** اصولگرايان به دنبال جايگزين كردن فرد مناسبي به جاي ايشان هستند. اصولگرايان همواره تلاش كرده‌اند كه به صورت جرياني حركت كنند و زياد متكي به افراد نباشند. در نتيجه فقدان آقاي باهنر كه حضور موثري در مجلس شوراي اسلامي داشتند با چهره‌هاي جديدتر و پرانرژي‌تري در آينده برطرف خواهد شد.

* آيا ثبت‌نام برخي وزراي كابينه محمود احمدي‌نژاد به معناي تلاش اين طيف براي زنده نگه داشتن گفتمان احمدي‌نژاد است يا اينكه عمر گفتمان احمدي‌نژاد در فضاي سياسي ايران به پايان رسيده و نمي‌توان آينده روشني را براي وي متصور شد؟

** حضور وزراي كابينه احمدي‌نژاد به معناي زنده نگه داشتن گفتمان احمدي‌نژاد نيست و بلكه اغلب اين افراد بدون در نظر گرفتن انتساب خود به دولت احمدي‌نژاد وارد رقابت‌هاي انتخاباتي مجلس شده‌اند. اين در حالي است كه بسياري از اين افراد با حاشيه‌هاي دولت احمدي‌نژاد مشكل داشتند و به ويژه از جريان انحرافي تبري مي‌جويند. حتي حزب «يكتا» كه توسط برخي از اين افراد تشكيل شد در جهت استقلال اين افراد از احمدي‌نژاد شكل گرفت. به نظر من عمر گفتمان «احمدي‌نژاد- مشايي» به پايان رسيده و اين گفتمان به دليل مشكلات ساختاري و محتوايي كه دارد، نمي‌تواند دوباره در صحنه سياسي ايران حضور موثري داشته باشد.

* به نظر شما عملكرد شوراي نگهبان به چه ميزان بر فضاي انتخابات اسفند ماه تاثيرگذار خواهد بود؟

** معمولا در آستانه انتخابات در ايران نگاه جريان‌هاي سياسي به سوي شوراي نگهبان معطوف مي‌شود. اين در حالي است كه شوراي نگهبان همواره براساس برخي معيارها و اصول بديعي وشفاف عمل كرده و در انتخابات آينده نيز همين رويكرد را ادامه خواهد داد. در شرايط كنوني شوراي نگهبان دو معيار مهم براي تاييد صلاحيت كساني كه در انتخابات ثبت‌نام كردند در اختيار دارد. معيار اول ميزان دوري و نزديكي به فتنه سال۸۸ و معيار دوم چگونگي برخورد با جريان انحرافي است. در نتيجه اين شورا براساس اين دو معيار تصميم‌گيري خواهد كرد. كساني كه به هر دليل منتسب به فتنه و جريان انحرافي باشند به صورت قاطعانه از سوي شوراي نگهبان رد صلاحيت خواهند شد.

http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/138821

ش.د9405137

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات