تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۹  ، 
کد خبر : ۲۹۰۵۸۵
درحاشيه ادعاهاي اخير دبيركل گروه موسوم به نهضت آزادي در‌باره تسخير لانه جاسوسي آمريكا

يزدي: اولين كسي بودم كه تسخير سفارت آمريكا را تأييد كردم!

اشاره: در كشور ما و در ساليان اخير، داعيه‌داران صداقت و شفافيت، گاه طنزهايي شنيدني مي‌آفرينند، از جنس آنچه آقاي ابراهيم يزدي در آستانه 13 آبان ماه جاري در يكي از گفت و شنودهاي مطبوعاتي بيان داشته است: «د‌‌‌‌ولت، نه فقط د‌‌‌‌ولت موقت بلكه هيچ د‌‌‌‌ولتي نمي‌تواند‌‌‌‌ اقد‌‌‌‌امات اينچنين 10، 12 د‌‌‌‌انشجو و اشغال سفارتخانه خارجي را بپذيرد‌‌‌‌ و تحمل كند‌‌‌‌. خصوصاً كه اولين واكنش امام به خبر اشغال سفارت كه روز يك‌شنبه بعد‌‌‌‌ از ظهر د‌‌‌‌ر د‌‌‌‌يد‌‌‌‌ار با ايشان و گزارش سفر به الجزاير به ايشان د‌‌‌‌اد‌‌‌‌م اين بود‌‌‌‌ كه «برو آنها را بريز بيرون» اما ۳۶ يا ۴۸ ساعت بعد‌‌‌‌، از اين عمل حمايت كرد‌‌‌‌ند‌‌‌‌ و آن را انقلابي بزرگ‌تر از انقلاب اول د‌‌‌‌انستند‌‌‌‌. به اين ترتيب گروگانگيري تصميم د‌‌‌‌ولت موقت به استعفا را جلو اند‌‌‌‌اخت». هم او در جاي ديگري از آن گفت و شنود، گمان مي‌برد كه با تكرار اين شاه‌بيت، مي‌تواند شانس باورپذيري اين مطايبه خويش را بالا ببرد، از اين روي بار ديگر اصرار مي‌ورزد: «‌د‌‌‌‌ر د‌‌‌‌يد‌‌‌‌اري كه‌‌ همان روز يك‌شنبه ۱۳ آبان با امام د‌‌‌‌اشتم وقتي خبر اشغال را د‌‌‌‌اد‌‌‌‌م ايشان با ناراحتي گفتند‌‌‌‌: «اينها كي‌اند‌‌‌‌؟ برو بريزشان بيرون» اما من صبح آن روز از د‌‌‌‌فترم با آقاي موسوي خوئيني‌ها كه د‌‌‌‌ر محل سفارت مستقر شد‌‌‌‌ه بود‌‌‌‌، صحبت كرد‌‌‌‌ه بود‌‌‌‌م و مي‌د‌‌‌‌انستم كه اين بار اشغال سفارت توسط نيرو‌هاي نا‌شناس انجام نشد‌‌‌‌ه است و اخراج آنها به ساد‌‌‌‌گي ميسر نيست و من نبايد‌‌‌‌ د‌‌‌‌ر آن د‌‌‌‌خالت كنم. د‌‌‌‌ر مراحل بعد‌‌‌‌ي د‌‌‌‌و پيشنهاد‌‌‌‌ اساسي به امام د‌‌‌‌اد‌‌‌‌م؛ اول اينكه به بهانه گروگان‌ها يك د‌‌‌‌اد‌‌‌‌گاه بين‌المللي، نظير د‌‌‌‌اد‌‌‌‌گاه برتراند‌‌‌‌ راسل و محاكمه جانسون، رئيس‌جمهور امريكا به مناسبت د‌‌‌‌خالت نظامي د‌‌‌‌ر ويتنام، براي محاكمه عملكرد‌‌‌‌ سياست خارجي د‌‌‌‌ولت امريكا د‌‌‌‌ر ايران، از كود‌‌‌‌تاي ۲۸ مرد‌‌‌‌اد‌‌‌‌ ۳۲ تا زمان انقلاب تشكيل شود‌‌‌‌. د‌‌‌‌وم با نزد‌‌‌‌يك شد‌‌‌‌ن روز تولد‌‌‌‌ عيسي مسيح د‌‌‌‌ر‌‌ همان سال ۵۸ پيشنهاد‌‌‌‌ كرد‌‌‌‌م امام طي نامه‌اي خطاب به مسيحيان جهان به مناسبت تولد‌‌‌‌ پيامبر عشق و رحمت اعلام كنند‌‌‌‌ كه گروگان‌ها آزاد‌‌‌‌ مي‌شوند‌‌‌‌. با اين اقد‌‌‌‌ام، كار‌تر مجبور مي‌شد‌‌‌‌ سرمايه‌هاي بلوكه شد‌‌‌‌ه ايران را بي‌قيد‌‌‌‌ و شرط آزاد‌‌‌‌ كند‌‌‌‌ و غائله نه تنها با حد‌‌‌‌اقل زيان و ضرر تمام شود‌‌‌‌ بلكه تصوير رحماني جد‌‌‌‌يد‌‌‌‌ي براي انقلاب د‌‌‌‌ر د‌‌‌‌نيا ترسيم مي‌كرد‌‌‌‌ اما متأسفانه نشد‌‌‌‌ و شايد‌‌‌‌ هم نگذاشتند.» مقالي كه پيش رو داريد، خاطرات يكي از دانشجويان مسلمان پيرو خط امام است كه طي آن، مواضع آقاي يزدي وپيش از آن گروه متبوع وي در آن روزگار، روايت شده‌اند و به تنهايي براي عيان شدن عيار ادعاهاي نامبرده كافي به نظر مي‌رسند.
پایگاه بصیرت / دكتر سيد‌محمدهاشم پوريزدان‌پرست

(روزنامه جوان – 1394/08/30 – شماره 4682 – صفحه 10)

دولت موقت آماج انتقاد نيروهاي انقلاب

بي‌ترديد سقوط دولت موقت، از پيامدهاي شاخص تسخير لانه جاسوسي امريكا به شمار مي‌رود. در آن روزگار، سياست گام به گام و غير‌انقلابي رئيس دولت موقت كه به قول خود ايشان در سخنراني دانشگاه تهران: «من نمي‌توانم مانند امام انقلابي عمل كنم»، «من يك فولكس واگن هستم كه فقط در جاده صاف مي‌توانم حركت كنم» و «من نه قاطع هستم و نه انقلابي، بلكه يك چاقوي بي‌تيغه هستم» موجب شده بود بسياري از دلسوزان انقلاب چه در موضوع كردستان، چه درباره اداره كشور، ساير مسائل داخلي و راجع به امريكا و ساير مسائل خارجي به دولت اعتراض كنند.

آخرين، بزرگ‌ترين و شكننده‌ترين اعتراض نيز، اعتراض دانشجويان مسلمان پيرو خط امام بود كه حتي نامي كه براي خود انتخاب كردند، نشانه اعتراض به سياست‌هاي سازشكارانه دولتمردان موقت درباره امريكا بود. اعتراض به دولت نيز همواره با زبان، قلم و تظاهرات نبود، بلكه در بسياري از موارد با سرپيچي از انجام دستورها و حتي جلوگيري از انجام دستورها صورت مي‌گرفت.

مثلاً در موضوع صدور اجازه خرج بدون بازرسي به امريكايي‌ها كه عباس اميرانتظام سخنگوي دولت موقت مسئول صدور اجازه آن بود، مأموران كميته انقلاب كه اكثراً از جوانان انقلابي بودند، در مواردي برخلاف دستورها به بازرسي وسايل آنان مي‌پرداختند و در بعضي موارد هم موجب رسوايي امريكايي‌ها و كساني شده بود كه چنين دستوراتي را صادر كرده بودند. يا دستور دولت موقت به نيروهاي ارتشي و پاسدار براي بيرون آمدن از شهرها و روستاهاي كردستان ـ كه اين دستور شهرها و روستاهاي كردستان را به دست گروهك‌ها داد و نتيجه آن يأس و نااميدي جوانان و مردم انقلابي كرد را كه خالصانه در راه انقلاب فداكاري مي‌كردند فراهم آورد ـ موجب اعتراض آنان شد و نتيجه آن نوعي مخالفت و عدم اطاعت از دستورهاي سازشكارانه دولتمردان و اعتراض به آنان بود. اين سياست‌ها همان‌طور كه بيان شد، موجبات اعتراض امام را نيز فراهم و امام طي يك سخنراني به غير‌انقلابي بودن دولت اعتراض كرد.

هدف دانشجويان مسلمان پيرو خط امام از تسخير لانه جاسوسي سرنگوني دولت موقت نبود، بلكه هدف اصلي اعتراض به امريكا به خاطر دخالت در امور داخلي ايران و سازماندهي توطئه‌هاي گوناگون عليه انقلاب اسلامي و نيز بردن شاه به امريكا بود، اما بي‌شك درون اين اقدام اعتراضي آشكار به سياست‌هاي سازشكارانه دولت موقت درباره امريكا نيز نهفته بود.

اما دولت موقتي‌ها كه نتوانسته بودند دانشجويان مسلمان پيرو خط امام را مجبور به خروج از لانه جاسوسي يا امام را به اين كار ترغيب كنند و تمام اقدامات خود را در طي 9 ماه گذشته نقش بر آب مي‌ديدند، براي فشار به امام ـ كه نه تنها با اخراج دانشجويان موافقت نكرده بلكه شديداً از آنها حمايت كرده بودند ـ تصميم به استعفا گرفتند، ولي با عدم اعلام رسمي در رسانه‌ها از آن به عنوان وسيله‌اي براي فشار به دانشجويان و امام استفاده كردند. يعني همان كاري كه دو هفته قبل درباره انحلال مجلس خبرگان انجام دادند و امام را تهديد به استعفاي دسته‌جمعي اعضاي دولت كرده بودند. اعجاب‌انگيز اينكه اين بار مهندس بازرگان براي تقديم استعفا شخصاً به قم نرفت، بلكه يكي از نزديكان خود را براي اين منظور به قم فرستاد.

سند جدايي «خط سازش» با «خط امام»

اعتراف رئيس دولت موقت در نامه استعفا، به ناهماهنگي با امام و توصيه به ايشان كه خود يا داوطلباني كه با شما هماهنگ باشند، مأمور تشكيل كابينه فرماييد، بهترين سند بر جدايي خط اين دولت از خط امام و ناهماهنگي آن با امام و مرد انقلابي و شهيد داده بود. در حقيقت آنچه رئيس دولت موقت در استعفانامه خود به آن اشاره كرده اشاره به همان چيزي است كه دانشجويان مسلمان پيرو خط امام با زيركي و فراست انقلابي و اسلامي آن را به‌خوبي دريافتند، يعني جدايي «خط سازش با امريكا» از «خط امام.» تنها دليل استعفاي دولت موقت نيز تسخير سفارت امريكا توسط دانشجويان خط امام نبود، اما اين موضوع را نمي‌توان ناديده گرفت كه به هر صورت تسخير سفارت امريكا از عمده‌ترين دلايل و به قول خود رئيس دولت موقت، از عمده‌ترين دخالت‌ها، مزاحمت‌ها، مخالفت‌ها و اختلاف نظرها بود.

دولتمردان پس از اينكه با فشار بر دانشجويان و از طريق تماس‌هاي متعدد با امام و دفتر ايشان در روز 13 آبان تسخير لانه جاسوسي را تأييد كردند و دولتمردان را كه تلاش مي‌كردند دانشجويان را از ادامه گروگان‌گيري بازدارند، «ريشه‌هاي فاسد» ناميدند، طوفان اين بار آن‌چنان ناگهاني، مهيب، خردكننده و رسواكننده بر سر دولتمردان موقت فرود آمد كه تنها راه باقي‌مانده براي آنان استعفا بود. آنها در طولاني‌ترين جلسه هيئت دولت كه درست در همان روز 14 آبان و ساعاتي پس از پخش سخنان امام تشكيل شده بود، تصميم به استعفا گرفتند.

متن استعفانامه نيز خود روشن‌تر از هر سند ديگري اين موضوع را نشان مي‌دهد. دلايل مطرح‌شده در نامه استعفا مانند ماجراي گم شدن كودكي بود كه پدرش پس از جست‌وجوي فراوان و زحمات زياد او را يافته بود و كودك با ناراحتي، گله، عصبانيت و طلبكارانه به پدرش اعتراض مي‌كرد چرا گم شده‌اي؟! دولتمردان مستعفي خود را معيار و امام و مردم انقلابي را كساني مي‌دانستند كه بايد بر گرد محور آنان مي‌چرخيدند! و اين موضوعي است كه آنان بارها آن را تكرار و بر آن تأكيد كرده‌اند.

آنان خود را آگاه به سياست روز و شناخت امريكا و قدرت‌هاي دروني حاكم بر آن مي‌دانستند و امام را فاقد اين شناخت و بينش تصور مي‌كردند. همين اشتباه بزرگ يعني خود بزرگ‌بيني و نديدن شخصيت عظيم امام موجب موضع‌گيري سازشكارانه آنان در برابر امريكا شده بود. در صورت ادامه حاكميت آنان و تداوم اين سياست نهايتاً انقلاب به دست آنان تسليم امريكا و كودتاي 28 مرداد مجدداً تكرار مي‌شد. اما امام و مردم انقلابي و مسلمان ايران با پيروي از راه سالار شهيدان و با تأسي از ايشان نه در چهارچوب انديشه‌ها و سياست‌بازي‌هاي زمانه و روزگار كه بر فراز آن حركت مي‌كردند و مي‌خواستند اسلام علوي را با تمام ابعادش در زندگي بشر گم‌گشته اين زمانه پياده كنند و هدفشان در هم ريختن روابط سلطه‌گرانه‌اي بود كه توسط دو ابرقدرت مادي و ضد انسان حاكم بر جهان بر روزگار ما حاكم شده بود.

استعفا براي تحت فشار قرار دادن امام

اين بار نيز استعفا وسيله‌اي براي تحت فشار قرار دادن امام به كار گرفته شد. عدم شناسايي نيروهاي انقلاب براي اداره امور اجرايي كشور و نيازي كه به اين رجال به اصطلاح باسابقه وجود داشت، موجب اين سوء‌استفاده دائم بود. متأسفانه آنان از به‌كارگيري نيروهاي جوان انقلابي به‌شدت احتراز و در چهارچوب تنگ باند ملي‌گرايان نيروهاي اجرايي را انتخاب و از به‌كارگيري توان جوانان يك ملت انقلابي و آماده‌سازي آنان براي به عهده گرفتن مسئوليت‌ها خودداري مي‌كردند.

نهضت آزادي و تسخير لانه جاسوسي

تعدادي از مرتبطين با لانه جاسوسي، از اعضاي مهم گروه نهضت آزادي بوده و با هماهنگي جاسوسان امريكايي در بسياري از توطئه‌هاي براندازي نظام جمهوري اسلامي شركت داشته‌اند. مهم‌ترين توطئه‌اي كه اعضاي اين گروه همگام با ساير گروه‌هاي مرتبط با لانه جاسوسي طراحي و اجرا كردند، ماجراي انحلال مجلس خبرگان و آمادگي براي استعفاي دسته‌جمعي اعضاي دولت موقت براي تهديد امام جهت پذيرش انحلال مجلس خبرگان و در صورت عدم پذيرش توسط امام برپايي شورش بوده است. در اين توطئه كه سازمان‌ دهنده اصلي آن عباس اميرانتظام و جاسوسان امريكايي بوده‌اند، شخص مهندس مهدي بازرگان و اعضاي دولت موقت كه اكثراً از نهضت آزادي بوده و تعدادي از مرتبطين با سفارت امريكا مانند رحمت‌الله مقدم‌مراغه‌اي شركت داشته‌اند. اشخاصي كه از اين گروه با سفارت امريكا تماس داشتند، عبارتند از:

ـ عباس اميرانتظام، از اعضاي اوليه اين گروه كه با رسوايي او در قضيه انحلال مجلس خبرگان و دستگيري و محاكمه وي، اين گروه به روش هميشگي و در ميان بهت و ناباوري حتي شخص عباس اميرانتظام عضويت او را در نهضت آزادي انكار و اعلام كرد كه فقط چند ماه بيشتر با ما همكاري نداشته است.

ـ حسن نزيه، از بنيان‌گذاران اوليه اين گروه و رئيس شركت نفت در دولت موقت.

ـ ناصر ميناچي، وزير ارشاد دولت موقت.

رابطه با امريكا را قطع كنيد!

نهضت آزادي كه اعضاي آن دولت موقت را تشكيل داده بودند و از جانب نيروهاي انقلاب به علت سازشكاري با امريكا و مذاكره با برژينسكي شديداً تحت تهاجم قرار گرفته‌اند، طي اطلاعيه‌اي اعجاب‌انگيز خواستار «قطع رابطه ايران با امريكا»! مي‌شوند. در اين اطلاعيه با تكيه بر شعار «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي» كه در آن خصلت ضد استعماري انقلاب اسلامي ايران آشكارا مشاهده مي‌شود، آمده است:(1) «‌دانشجويان انقلابي مسلمان با تصرف سفارت امريكا با وضوح تمام خصلت ضد استعماري انقلاب اسلامي ايران را اعلام كرده و مردم مبارز ايران با تأييد خود نشان داده‌اند به‌خوبي راهي را كه بايد در پيش داشت، تشخيص مي‌دهند. غرض ما از صدور اين بيانيه دو‌باره‌كاري و تأييد نيست. غرض ما آن است كه از اين برداشت ضد استعماري انقلابي درس بياموزيم و نتيجه بگيريم.

تصرف سفارت امريكا يك اعتراض ساده به سياست امريكا نيست. اعتراض به راه و رسمي است كه استعمار كور و خشن امريكا در سراسر جهان رهبري مي‌كند و يكي از مصاديق كوچك آن حمايت از محمدرضا پهلوي و اطرافيان او و پذيرايي آنان در خاك خود يا با كمك و تأييدش در گوشه و كنارهاي ديگر دنياست. از اين‌رو منطق مبارزه ضد استعماري دانشجويان و همه مردم انقلابي ضد استعماري ايران را نبايد نيمه‌كاره رها كرد. شوراي انقلاب كه از طرف امام امت مسئول اداره امور كشور شده است، بايد به دنبال يادداشت دولت برادر مبارزمان آقاي مهندس بازرگان در خصوص استرداد محمدرضا پهلوي در صدد قطع روابط سياسي با امريكا برآيد.

در اينجا نمي‌توان از نحوه كار سخن گفت. شوراي انقلاب با توجه به امكانات موجود مي‌تواند و بايد هر چه زودتر بهترين راه را درباره اشغال سفارت امريكا و خصوصاً با پيروي از رهنمودهاي امام امت، تعيين كند و به اين قطع روابط كه عملاً توسط امام و امت اعلام شده است، جنبه رسميت ديپلماتيك ببخشد. خصلت ضد استعماري انقلاب اسلامي ايران، بيانات صريح امام و شعارهاي روشن مردم درباره قطع رابطه سياسي ايران با سردسته استعمارگران محل ترديدي براي پيروان راه و رسم و خط امام باقي نمي‌گذارد و امت منتظرند شوراي انقلاب اين قطع رابطه را اعلام كند.»

اولين شخصي كه تسخير لانه جاسوسي را تأييد كرد، چه كسي بود؟!

دكتر ابراهيم يزدي پس از بازگشت از الجزاير (2) و مواجه شدن با اعتراضات گسترده همگاني به خاطر مذاكره با برژينسكي، مشاور امنيت ملي رئيس‌جمهوري امريكا در يك مصاحبه مطبوعاتي شركت مي‌كند. ايشان به توجيه اقدامات خود مي‌پردازد و اقدام دانشجويان را به عنوان يك عمل انقلابي تأييد مي‌كند و در كمال تعجب طبق عادت مألوف خود كه افكار عمومي را بازيچه مي‌داند و به‌راحتي همه چيز را وارونه مي‌كند و وارونه نشان مي‌دهد، در جواب سؤال خبرنگار جمهوري اسلامي كه مي‌پرسد آيا دولت از حركت انقلابي دانشجويان مسلمان پيرو خط امام پشتيباني مي‌كند يا نه؟ با زرنگ‌بازي مي‌گويد:(3) «من تصور مي‌كنم عمل دانشجويان در پشتيباني از عمل دولت بوده است، زيرا اين دولت بود كه اين يادداشت را هفته گذشته به دولت امريكا داد و استرداد شاه را خواست و بنابراين عملي كه اينها انجام دادند، در واقع تأييد درخواست شاه مخلوع و فرح از امريكاست كه ما به‌طور رسمي انجام داديم. بايد عرض كنم هم‌اكنون ما يادداشتي در دست تهيه داريم. وزارت امور خارجه بدون كوتاهي و در چهارچوب امكانات خود با اعتراضات پياپي و يادداشت‌هاي هشداردهنده دولت امريكا را از عكس‌العمل‌هاي به‌حق مردم ايران آگاه كرده است.

چون روز گذشته كاردار سفارت امريكا رسماً به اشغال سفارت و گروگان‌كشي افراد و كارمندان خود اعتراض كرد، در پاسخ اين اعتراض وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي يادداشتي تهيه كرد كه ضمن توضيح تمام مراتبي كه به اطلاع عموم رسيد، مجدداً به آنها اطلاع داده شده كه مسئوليت اين حوادث به عهده خود امريكاست و تنها راهش اين است كه امريكا مواضعش را تغيير بدهد و به درخواستي كه دولت ايران كرده و امروز با پشتيباني قاطع تمام ملت ايران روبه‌روست، پاسخ مثبت بدهد.» ايشان در جلسه 29 شهريور 1359 مجلس شوراي اسلامي كه پيرامون حل مسئله گروگان‌‌ها تشكيل شده بود پا را جلوتر گذاشت و مدعي شد: «بعد از اينكه گروگان‌گيري اتفاق افتاد، من اولين كسي بودم كه تأييد كردم و با آقاي موسوي خوئيني‌ها تماس گرفتم و گفتم اين كار لازم بود.‌» (4ص)

تفاوت سخنان آن روز و امروز يزدي، نمايانگر ميزان صداقت تاريخي اوست و ديگر هيچ!

پي‌نوشت‌ها در سرويس تاريخ موجود است.

http://javanonline.ir/fa/news/754756

ش.د9404501

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات