وی در مصاحبه با بخش فارسی یورونیوز گفت: من به دیدن خانم کمالآبادی (یکی از سران بازداشتی باند انگلیسی- صهیونیستی بهائیت) رفتم به دلیل اینکه همبندی من بود و شش ماه با هم زندگی کردیم و بعد از هشت سال برای پنج روز مرخصی آمده و این دیدار خیلی چیز عادی و معمولی و مسئله پیشپا افتادهای است.
او میافزاید: من با اینها آشنایی که نداشتم و قبل از زندان با جامعه بهایی هیچ ارتباطی نداشتم. جمهوری اسلامی در واقع با زندانی کردن من، سبب این آشنایی و ارتباطات و سبب باز شدن دریچه دیگری در زندگی من شد. بارها گفتهام من این زندان را خیلی دوست داشتم و بسیار تجربه گرانبهایی برای من بود. خیلی چیزها آنجا یاد گرفتم، خیلی چیزها را متوجه شدم و این هم یکی از ارتباطاتی بود که آنجا ایجاد شده بود و خود اینها سبب ایجاد این ارتباطات شدند.
خانم هاشمی درباره فشارها و حملاتی که به دلیل این دیدار و انتشار عکس او متوجه او و پدرش شده میگوید: آدم دیدن دوستاش میرود و موضوع این بود و غیر از این هم نبود. آقای هاشمی و کلاً ما هم اولین بار نیست تحت فشار قرار میگیریم، سالهای قبل را نگاه کنید فشارهای شدیدتر از این هم بوده حالا نمیدانم چه نتیجهای میگیرند ولی چیز جدیدی نیست. به نظر من یک عکسالعمل غیر منطقی است و خودشان موضوع را بزرگ کردهاند. یعنی اگر موضوع توسط اینها این قدر مطرح نمیشد و نسبت به آن این طور عکسالعمل نشان نمیدادند هیچ کسی هم نمیفهمید که چنین اتفاقی افتاده. همه بیاعتنا و معمولی از کنارش ردمیشدند. عکسالعملهای غیر منطقی اینها است که موضوع را دامن میزند و موضوع کش پیدا میکند.
وی ادامه میدهد: موضوع من نسبت به بهاییها، موضوع حقوق بشری است. اینکه ما به عنوان دین این گونه تبعیض قائل شویم و این گونه ظلم بکنیم به بهاییها و سایر گروهها مثل اصلاحطلبان درست نیست. حضرت علی به مالک اشتر توصیه میکند موقعی که خلیفه شده بود که افراد انسان دو دسته هستند یا هم دین تو هستند یا همنوع تو در آفرینش هستند و فرقی نمیکند تو موظفی حقوق همه اینها را رعایت کنی. هر گز هم نگفته کسانی که هم دین تو نیستند تو میتوانی نابودشان کنی و از حقوق اجتماعیشان محرومشان کنی. ما الآن اسلام را هم عمل نمیکنیم، کجای اسلام گفته میتوانیم نسبت به بهاییها و اصلاحطلبها و سایر گروهها چنین رفتارهایی بکنیم و دایره غیرخودی را مدام افزایش دهیم؟
فائزه هاشمی توضیح نداده اگر کسی به جرم مثلاً سرقت زندان رفت اما با قاچاقچی و آدمکش رفیق از آب درآمد، این رفاقت تقصیر قاضی است یا جنس خراب مجرم؟! چرا دوستان جدید او از میان جنایتکاران سازمان تروریستی منافقین (که فائزه هاشمی اصرار دارد آنها را سازمان مجاهدین خلقی اطلاق کند) یا بهایی انتخاب شدهاند؟ آیا میان باندی که جنایت رسوای حرمتشکنی در روز 6 دی 88 (روز عاشورا) را به راه انداخت و برخی عناصر بهایی ماجرا دستگیر شدند و فائزه هاشمی یا میان سفر وی به آمریکا و حمایت اخیر آمریکااز بهائیان ارتباط خاصی وجود دارد؟
مسئله دیگر تجاهل و خود را به بلاهت زدن فائزه هاشمی است، چنان که القا میکند بهائیت یک دین است و نه شبکه یکصد ساله جاسوسی و غارتگری وابسته به انگلیس و صهیونیسم بینالملل؟ به راستی این چه دینی است که پیامبر آن نه از آسمان بلکه از آستین انگلیسیها درآمده، یعنی همان رژیمی که امثال فائزه و مهدی هاشمی را هم در فتنه سیاسی - مذهبی 88 تر و خشک میکرد؟!