با بررسی سیاستهای جهانی و اصطلاحات به کار رفته در حوزه
جمعیت، به یقین میرسیم که طرحهای کاهش جمعیت، توسط امریکا کاملاً برنامه ریزی
شده و پشت عناوین ظاهراً حقوق بشرانه مشغول فعالیت است.
عمده فعالیتهای کنترلی امریکا بر کشورها از طریق صندوق بین المللی پول و آژانسهای سازمان ملل از جمله یونیسف، صندوق جمعیت، سازمان بهداشت جهانی، یونسکو و سازمان کشاورزی و تغذیه بین المللی صورت میگیرد.
اولین قرارداد پژوهشی بین ارتش امریکا و دانشگاه هاپکینز در سال 1948 منجر به استخراج پایههای تئوریک جنگ روانی گردید و در دهه هفتاد، نتیجهی این تحقیقات، تأسیس یک رشته\ی دانشگاهی با عنوان (ارتباطات سلامت عمومی) با هدف اجرای یک برنامهی مدون برای کنترل و کاهش جمعیت کشورهای کمتر توسعه یافته گردید.
در طرح مخفی کاهش جمعیت، برای هر کشور توسعه نیافته و یا در حال توسعهای، برنامهای مشخص و مرتبط با آن حوزهی سرزمینی در نظر گرفته شد و با پوشش تنظیم خانواده و به بهانهی معضل و خطرناک بودن افزایش جمعیت و همینطور افزایش معضلات بهداشتی در کشورهای در حال توسعه بر اثر تداوم روند رو به رشد جمعیت، بستر لازم برای کنترل جمعیت و در ادامه تحدید نسل فراهم شد.
نظریه پرداز این سیاست خاموش، پائول ارلیش با نگارش کتاب "بمب جمعیت" به این روند، رشد سریعتری بخشید و بنیادهای یهودی همچون راکفلر، فورد و میلبنک، طرح جمعیت را با دلارهای خود مورد حمایت قرار دادند و نخستین جامعهی هدف، سرخپوستهای بومی امریکا بودند که بدون اطلاع و رضایت افراد، برنامهی گستردهی عقیم سازی در مورد آنها صورت گرفت و پس از آن، این سیاه پوستان بودند که از نظر سردمداران امریکایی، ارزش اقتصادی منفی داشتند و باید نسلشان تحدید میشد.
ادارهی فرصتهای اقتصادی امریکا، مسئولیت این طرح را به عهده گرفت و سیاه پوستان فقیری که به کلینیکهای مربوط به خودشان مراجعه میکردند، در این مراکز بدون اینکه متوجه شوند، عقیم میشدند و بدین ترتیب هولوکاست جمعیتی در مورد آنها اجرا شد.
اما با این روشها جمعیت از زیر ذره بین خارج نشد و با ورود مک نامارا به بانک جهانی، پروژههای تولید و انتشار عوامل بیماری زایی مانند ویروس ایدز توسط امریکا آغاز گردید و این بار کشتار خاموش مردم جهان سوم، از طریق ویروس در دستور کار برنامهریزان کنترل جمعیت قرار گرفت.
صهیونیست، اصلی ترین حامی کنترل جمعیت
ردّ پایی که از شرکتها و بنیادهای صهیونیستی در این قضیه برجا ماند؛ دستهای پشت پردهی صهیونیستها را بار دیگر رو کرد. این بنیادها با صرف بودجه فراوان در این زمینه و در سالهای اخیر و با فنآوری های جدید، نقش تسریع کنندهای در اجرای طرح به عهده گرفتهاند و با شعارهای انسان دوستانهی (سلامت مادر و واکسیناسیون) واکسنهایی چون کزاز و دیفتری را برای عقیمسازی دائمی مورد استفاده قرار میدهند.
Nssm 200
پروژه مطالعاتی است که روند فزاینده رشد جمعیت جهانی را برخلاف امنیت ملی امریکا دانست و راهکارهایی برای اقناع رهبران کشورهای هدف، مطرح کرد. در این پژوهش، ضریب بالا رفتن جمعیت کشورهای در حال توسعه، مساوی با انتظارات عمومی دانسته شد که به ناپایداریهای اجتماعی منجر خواهد شد و این موضوع زمانی تهدید بزرگی است که "منابع غنی این کشورها صرف جمعیت آن کشور شده و دست امریکا را از تصاحب و غارت خالی خواهد گذاشت" و از طرفی هم افزایش جمعیت این کشورها مصادف است با برآوردن انتظارات رفاهی و معیشتی مردم توسط دولتمردان آن کشورها که این موضوع باعث افزایش قیمت نفت شده و برای اقتصاد امریکا زیانبار است.
درست در همان زمانی که امریکا و اسرائیل برای تحدید نسل
کشورهای جهان سوم و در حال توسعه برنامه ریزی میکردند؛ سیاست های جدی تشویق زاد و
ولد را در کشورهایی چون عربستان و سرزمینهای اشغالی، پیاده میکردند و در این
میان با توجه به آمارهای منتشر شده، اسرائیلیها در این زمینه گوی سبقت را ربوده و
از دیگران پیشی گرفتهاند.
طراحان اصلی افزایش یهودیان، خانوادهی ایدهآل صهیونیست را دارای 4 فرزند میداند و حق اولاد بالایی برای این نوع خانوادهها در نظر گرفته شده است.
ماکسول تیلور عضو شورای روابط خارجی رژیم اشغالگر قدس، طی مصاحبهای دربارهی ازدیاد جمعیت گفته بود: من پیشاپیش به مردن بیش از یک میلیارد انسان فکر کردهام. اینها در افریقا، آسیا و امریکای لاتین زندگی میکنند. بحران جمعیت و مسألهی تأمین و عرضه غذا حکم میکند که حتی برای نجات جان این اشخاص تلاش نکنیم.
سیاستهای تشویقی افزایش جمعیت در کشورهای پیشرفته و طرفدار اسرائیل با 81 نوع مشوق، به کار گرفته شد که شامل کشورهای اروپایی و امریکا میشد و حتی در برخی کشورهای مذکور اقداماتی علاوه بر افزایش جمعیت، برای جبران کاهش جمعیت صورت گرفت به نحوی که نرخ فرزند آوری در کشورهایی مانند سوئد و نروژ، که به نوعی حیات خلوت اسرائیل هستند، تا سال گذشته به ازای هر زن، یک فرزند رسیده است.
پروژههای مسلحانه تحدید جمعیت
ایجاد جنگ در غرب آسیا یکی دیگر از برنامههای امریکا واسرائیل و هم پیمانانشان برای کاهش جمعیت مخالف است. اولاً جمعیت جهان بسیار زیاد شده و جنگ میتواند به عنوان یک قوه محرکه از جمعیت جهان بکاهد و در ثانی کاهش جمعیت مخالف و عقبمانده نگه داشتن آنها با این شیوه و حتی با رواج اعتیاد و ویروسهای کشتار جمعی و روشهای دیگر غیر بشری از اهداف امریکاییها و رژیم صهیونیستی در دهههای گذشته بوده است و شاهد مثال آن راه انداختن جنگهای خونین بعد از جنگ جهانی دوم توسط امریکا و رژیم اشغالگر قدس در بوسنی، لبنان، افغانستان، عراق، سوریه، یمن، لیبی، بحرین و ... و کشتار روزانه فلسطینیان در نوار غزه و کرانه باختری میباشد.
نتیجه
توجه به برنامهریزیهای چندین سالهی دشمنان برای تحدید
نسل در کشور اسلامی ایران، اهمیت دغدغهی مهم رهبری حکیم انقلاب، امام خامنه ای(حفظه
الله) را روشنتر میسازد. چرا که افزایش جمعیت جوان در ایران، افزایش اقتدار
سیاسی جمهوری اسلامی را در پی دارد و از این جهت خطر بزرگی برای استعمارگران محسوب
می شود.
مسئولین نظام مقدس ج.ا.ا باید با درک صحیح برنامهریزی دشمن در پیشبرد این برنامه شوم، سیاستهای ضد این برنامهها را در جهت افزایش نسل سالم اتخاذ کنند. طبیعی است خوابزدگی و بیتوجهی مسئولین امر در این زمینه موجب میشود تا در کمتر یک دهه شاهد عملی شدن نقشه دشمن در کشور و کاهش بیسابقه جوانان و نیروی کار در کشور باشیم. لذا اجرای دغدغههای رهبری ایران نیاز به برنامهریزی دقیق و همت والای مسئولین و ملت شریف ایران دارد تا انشاءالله شاهد شکست برنامههای دشمن در این زمینه نیز باشیم.
انتهای پیام/