(روزنامه آفتاب يزد - 1394/09/07 - شماره 4488 - صفحه 3)
احمدی نژاد در مــورد رحیمی و مشــایی شــاید ساختارشکنانه ترین پاسخ را در مواجهه با خواست و پرسش عمومی ارائه داده باشد:«آن ها نسان های خوبی هستند که بسیار مظلوم واقع شدند.» مراسم تشییع و استقبال از پیکر مرحوم غضنفر رکنآبادی اصل در حالی برگزار شد که از میان مسئولان، محمود احمدی نژاد و آیتالله امامی کاشانی به میان جمعیت آمدند. این به میان مردم آمدن ساکن هشت ساله پاستور اما حواشی جالب توجهی ایجاد کرد از آن جمله مردمی که دور احمدینژاد جمع شده بودند سوالهای اعتراضآمیز خود در مورد چگونگی هزینه پولهای نفت، دلایل اختلاس و فساد و مسائلی از این دست را مطرح میکردند که رئیس جمهور سابق در پاسخ به این سوالها تنها به بیان جمله «موفق باشید» اکتفا کرد و اما برخی دیگر که در مورد اسفندیار رحیم مشایی و محمد رضا رحیمی از احمدینژاد سوال میکردند پاسخی قابل تامل دریافت داشتند:«آن ها انسانهای خوبی هستند که بسیار مظلوم واقع شدند.»
این که مردم حق دارند تا از چگونگی هزینه شدن میلیاردها دلار حاصله از فروش نفت در هشت ساله
92-84 ، خواستار پاسخی شفاف باشند و یا این که این سوال برایشان ایجاد شده باشد که به راستی چگونه ممکن است در دولتی که خود را«عدالت محور» می دانست و«پاکدست»! حجم وسیعی از اختلاس ها و فسادها رخ داده، رسانه ای شده، حتی برخی از دانه درشت ترین موارد آن در مراحل رسیدگی قضایی قرار گرفته باشد یا برای برخی از آن ها رای نیزصادر شده یا در نهایت به انتها نزدیک شده باشد؛ نیز کاملا طبیعی است اما این طبیعی نیست که آگاه ترین فرد و نزدیک ترین شخص به همه این ابهام ها، به موارد مطرح شده بالا با گفتن جمله ای کوتاه و قابل تامل(موفق باشید)، علائم سوال و ابهام های فراوان تری در اذهان ایجاد نموده، به گسترش روزافزون چرایی های بی پاسخ، دامن زده آن را به محلی برای چالش های آسیب زننده در فضای حساس جامعه مبدل سازد؛ چالش هایی که اعتماد عمومی را دچار گسست و تزلزل خواهد کرد.
عدم حضور چندین باره احمدی نژاد در جلسات دادگاه هایی که باید در آن ها حاضر می شده است تا از پاکدستی و عدالت محوری و برنامه های خود دفاع می کرده است از یک سو و تلاش برای دیده شدن و در تیررس نگاه های پرسشگر بودن از سویی دیگر این تناقض را به وجود می آورد که این بودن ها و آن طفره رفتن ها چگونه خواهد توانست در به آرامش رساندن جامعه کمک کند و ایجاد نشاط و شور اجتماعی را زمینه سازی کند؟
جمله اخیر احمدی نژاد در مواجهه با این پرسش مردم که معاون اول شما هم اکنون چرا باید در زندان باشد یا این که چگونه ممکن است این اندازه حرف و حدیث با محوریت اسفندیار رحیم مشایی در اذهان جامعه در آیند و روند باشد؛ از آن دست پاسخ های ویران کننده و عصبانی کننده ای است که تنها و تنها در قاموس تخصصی احمدی نژادی ها می گنجد و اما آیا به صلاح نزدیک تر نبود اگر رئیس دولتین نهم و دهم ـ با خرواری ادعای مردمی بودن و برخاستن از بطن مردم کوچه و بازارـ ارزشی هرچند اندک برای رشد و بلوغ سیاسی جامعه طی ده سال گذشته قائل می شد و همچنان با ادبیات خاص ده سال پیش و با باقی ماندن در فضای 84 یا 88 با لبخند و پاسخ هایی طنزگونه، با جدی ترین پرسش ها و دغدغه های تمام ناشدنی جامعه رودر رو نمی شد؟
این که احمدی نژاد به خود اجازه می دهد با پاسخ و رفتارهایی شگفت انگیز نظیر موفق باشید گفتن ها و لبخند زدن ها و دست تکان دادن ها و این جمله ویران کننده که« آن ها یعنی رحیمی و مشایی انسان های خوبی هستند و مظلوم واقع شده اند» آن هم با قید تاکیدی«بسیار»! با مردمی که خواستار پاسخ هایی شفاف و روشنگرانه؛ به شوخی و مطایبه بپردازد را به هر نحو ممکن می پذیریم اما آیا رئیس جمهوری که مورد حمایت قاطع اصولگرایان توانست ساکن هشت ساله مجموعه سرنوشت ساز و تعیین کننده پاستور شود مگر نمی داند مورد حمایت چه کسانی از کدام گروه های سیاسی بوده است؟
آیا محمود احمدی نژاد به این نمی اندیشد یا نیندیشیده است که با به کار بردن قید تاکیدی«بسیار مظلوم» برای شخصیتی که جرم وی محرز شده و با حکم دستگاه قضا دوران محکومیت خود در زندان اوین را سپری می کند چه عواقب ذهنی و روانی به وجود خواهد آورد و حتی چه عواقب صرفا حقوقی برای خود وی در پی خواهد داشت؟ از جمله عواقبی که جامعه هنوز گلایه های مکتوب رحیمی از برخورد احمدی نژاد با خبر محکومیت قضایی خود را از یاد نبرده است! همان رحیمی که در سال پایانی حضور در پاستور او و دیگر نزدیکان خود را خط قرمز خود معرفی کرده بود!
اگرچه نه احمدی نژاد خود را اصولگرا می داند و نه اصولگرایان احمدی نژاد را از خود! ـ توافق نانوشته و پنهانی که اساسا فاقد توجیه منطقی، سیاسی و عقلانی است ـ با این توضیح که آنچه در اذهان جامعه سیاسی ـ اجتماعی ما باقی مانده است حمایت قاطع اصولگرایان خاصه طیفی خاص از آنان موسوم به جبهه پایداری است؛ حمایت هایی که هنوز و پس از گذشت دو سال و اندی از اتمام ریاست جمهوری وی گاه و بی گاه از اردوی برخی از چهره های اصولگرایی در ادامه حمایت های سابق که در قالب سکوت در برابر همه بی تدبیری ها و پوپولیسم گرایی ها، عدم اعتراض به برخی قانون گریزی های علنی و مواردی از این دست به روشنی قابل درک و دریافت است؛ به ثواب و صلاح نزدیک نیست که با در پیش چشم داشتن همه اتفاقات رخ داده و از پرده برون افتاده ها، جایی برای حفظ آبروی تشکیلاتی باقی گذارد و چاره ای برای گسل ایجاد شده در اعتماد بدنه اجتماعی حزب حامی تفکرات احمدی نژادی در نظر بگیرد؟
هر شنونده آشنا به جریانات روز جامعه این سوال را در ذهن خود مرور نخواهد کرد که چگونه ممکن است در نظام جمهوری اسلامی ایران و در میان«مو از ماست کشیدن ها»، فردی«خوب» و«بسیار مظلوم»! اکنون دوران محکومیتی را طی کند که نزدیک ترین شخص به وی او را انسانی خوب و بسیار مظلوم می داند؟ یا این سوال در اذهان ایجاد نمی شود که بین خوب و بسیار مظلوم دانستن رحیمی و مشایی و حاضر نشدن احمدی نژاد در جلساتی که برای رسیدگی به شکایت هایی که از وی مطرح شده است می تواند ارتباطی قابل تامل وجود داشته باشد؟
این روزها، روزهایی که چند چهره خاص یا دقیق تر بگوییم بسیار خاص! در خاکریز نخست انتقادات «تند و تیز» از مکانیسم مدیریتی قرار گرفته اند؛ چهره هایی که دست بر قضا از حامیان شناخته شده محمود احمدی نژاد یا نزدیک به چهره هایی که هنوز حمایت از احمدی نژاد را از افتخارات خود می دانند؛ به شمار می روند این شائبه در حال رشد و نمو است که جریان برخاسته از تفکرات احمدی نژادی یا متصل به حلقه اول و دومی که یا با او بوده اند یا در حمایت از وی و سیاست هایش پیراهن ها جر داده اند؛ به این سادگی ها قرار نیست تا اجازه دهند بسیاری از ابهام ها در بستری آرام و منطقی به مرزهای روشنگری و زدوده شدن ابهام ها حتی نزدیک شود! خاصه آن که همه سکوت اختیار کنندگان دیروز! این روزها از شناخته شده ترین چهره هایی هستند که با پایین آوردن حساب شده«آستانه تحمل» خویش، حتی به خاطر«چندگونی سیب زمینی»! نامه استعفا بر سر دست کنان، پله های جایگاه هیئت رئیسه مجلس را دو تا یکی طی می کنند تا نشان دهند هنوز رفتارهای نمایشی طرفدارانی دارد!
نتیجه کلام
احمدی نژاد در زمانی نه چندان دور، چهره ای غیر قابل پیش بینی، بی پروا و حتی خاص معرفی شده بود، غیر قابل پیش بینی ای که این روزها کاملا قابل پیش بینی است و بی پروایی که این روزها کاملا بی پروایی های او برای حتی عوام جامعه نیز رفع ابهام شده است و خاص که همچنان خاص باقی مانده است منتها خاصی که هنوز نخواسته است تغییرات، جا به جایی ها و از پرده برون افتاده ها را یا بپذیرد یا حتی ببیند.
سوالات بی شمار جامعه در گذر زمان به پاسخ هایی غیر قابل کتمان و شفاف منتهی خواهد شد اما چه خوب است تا در زمانه بودن و حضور همه جانبه به وجود آورندگان پیچیده ترین چالش ها، چالش هایی که جامعه هنوز و بعد از گذشت 30 ماه همچنان با آن دست به گریبان است و طبق پیش بینی ها تا مدت های مدید این دست به گریبانی ادامه خواهد داشت خود با صداقت و آرامش به بخش های عظیمی از آن بی هیچ فرافکنی و ساده انگاری و نیز با پرهیز از هر نوع مظلوم نمایی! پاسخ دهند زیرا بافت ذهنی ـ تاریخی جامعه این مهم را به اثبات رسانده است که سوال بی جواب در نهایت به جواب منتهی خواهد شد اما به گونه ای که شاید از پاسخ دادن طفره رونده ها را اساسا خوشایند و دلخواه نباشد.
محمود احمدی نژاد با آن هوشی که حامیان بی قید و شرط وی، او را به داشتن آن متصف می کنند بهتر است تا چند چیز را بپذیرد، باور کند و رعایت نماید نخست بپذیرد که جامعه اجتماعی ـ سیاسی ایران در معرض رشد و بلوغ مداوم سیاسی است رشدی که به طرزی فزاینده همه خلاء های گذشته را سر و سامان می دهد دیگر آن که باور کند فضای اجتماعی ـ سیاسی جامعه هیچ شباهتی به فضای 84 یا 88 ندارد و نیز این نکته را رعایت کند که اگرچه در زمان یا زمان هایی هر آن چه«دوست» داشت و«می خواست» بر زبان می آورد اما در آن زمان ملاحظاتی وجود داشت و مصونیت هایی که این روزها نه از ملاحظات خبری است و نه از آن مصونیت ها.
نکته آخر
آقای احمدی نژاد! «موفق باشید» در مواجهه با عمیق ترین، دقیق ترین و جدی ترین دغدغه ها و پرسش های مردم و جامعه هم شد جواب؟! یعنی تئوریسین«پوپولیسم» و عوام گرایی تا چه زمانی در نظر دارد تلاش برای ارائه معجونی از«فرافکنی» و«مظلوم نمایی» را جانشین ارائه پاسخ هایی شفاف و قانع کننده نماید؟ آیا احمدی نژاد به این مهم اندیشیده است که خوب دانستن محکوم در بند و بسیار مظلوم دانستن وی چه معنا و مفهومی می تواند در پی داشته باشد؟!
http://aftabeyazd.ir/?newsid=20356
ش.د9404601