(روزنامه بهار ـ 1394/10/07 ـ شماره 80 ـ صفحه 15)
2. از اين دست افراد، البته كم نبود افرادي كه طي هشت سال گذشته و در زمان مفاسد اقتصادي بيسابقه در تاريخ ايران مشغول توجيه و مالهكشي و گاه كسب فيض از حضور افرادي چون مرتضوي در راس سازمان تامين اجتماعي و... بوده است، اين روزها سياست «فرار بر قرار» را ترجيح ميدهند و «بازي هجومي» را در دستور كار خود قرار دادهاند؛ آن هم بيمحابا، بيپروا، متهورانه و مملو از دروغ و جعليات، روشي كه البته چندان با مشي اصولي آنان، ناسازگار نيست، چرا كه «بزرگ اين جماعت»، يعني جناب حسين شريعمتداري از دسته افرادي است كه قائل به باب «مباهته» است؛ البته در حد فهم و درك خود! از «مباهته» چنين تفسير ميفرمايند كه بايد بهتان زد، بيچون و چرا! و سوگمندانه نميدانند با ادعاي تقيد به آنچه از «مباهته» ميفهمند، چه بر سر فقه اسلامي و اعتقادات جوانان ميآورند! و البته نميدانند چنين نيست كه فقه شيعه اجازه داده باشد هر كس كم آورد، به طرف مقابل خود بهتان ناروا بزند! توجيهي شبيه توجيه وسيله به خاطر هدف! پس چه فرقي با ماكياوليسم دارد كه از نظر اسلام مردود است؟ خب! داستان كه به اينجاها ميرسد، رفقا پاپس ميكشند، بحث فقهي را به جاده سياست ميكشانند و باز بهتان ميزنند! بهتان و بهتان! طي هشت سال گذشته كه هشتصد ميليارد دلار درآمد نفتي كشور ناپديد شده است و خزانه خالي براي رييسجمهور به ميراث مانده است، مطبوعات افراطي و رفقاي كارشناس و نو پژوهشگرشان، كه مدعي مبارزه با مفاسد اقتصادي بودهاند، روزه سكوت گرفتند ـ و البته از سر اختلاف سياسي و تقسيم قدرت، مخالفتي نيز با تيم نزديك به احمدينژاد در سالهاي آخر داشتند ـ اما نسبت به بزرگترين مفاسد اقتصادي تاريخ ايران واكنشي نداشتند كه بزرگترين نمونه آن پرونده بابك زنجاني بود.
اين جماعت طي حدود ايامي كه رسانههاي داخلي به افشاگري درباره اين پرونده ميپرداختند و هزينه سنگيني نيز پرداخت كردند، سوت زنان از كنار موضوع رد شده و همچنان مشغول پيگيري شديد اثبات ادعاهاي خودساخته جلسه با سوروس بودند! اختلاس 300 ميلياردي از شهرداري توسط پاكدستترين دولت، اختلاس هزار ميلياردي معاون اول دولت پاكدست، تخلفات معاون اجرائي دولت مهرورز و مردمي، دستگيري مديران ارشد صنعت دولت احمدينژاد هنگام فرار از مرز، فروش فرودگاه قشم، فرار مديرعامل بانك ملي به كانادا و دهها مدير متخلف در زندان و صدها پرونده دزدي و اختلاف رفقا و دولت مورد حمايت، حال باز در كمال گستاخي نداي آي دزد آي دزد را فرياد ميكنند!
3. جناب كوشكي اخيراً يكباره احساس تكليف كردهاند و در واكنش به كانديداتوري سيدحسن خميني، سعي كردهاند عصبانيت عيان خود را در قالب چند سوال سطحي و كوچهبازاري پنهان كنند! حقيقت ماجرا اما همان است كه شرحش در بالا رفت، در كشوري كه حاميان بابك زنجاني، با وقاحت و گستاخي به فكر بازگشت دوران طلايي محمود هستند، سخن از شفافيت و پاسخگويي ـ كه همواره مورد استقبال و البته فرياد بيت امام(ره) بوده است ـ طنز تلخ روزگار است! گرچه سوال اين است، اگر دوستان در كمين تتمه بودجه موسسه و بيت امام(ره) هستند، بدانند چنين بودجههايي، خرج يك روز حضرات و جناب بابك زنجاني را كفاف نميدهد! پس همان بهتر كه در انديشه بازگشت دوران طلايي(!) جناب محمود باشند و براي رجعت او همراه برادر چاوز، به درگاه حضرت حق، دعا فرمايند!
اين كه تاب و تحمل بودجه ساده يك فيلم عادي را هم ندارند، از دسته خساستهاي عجيبي است كه مثالش كم است! آن همه بودجههاي چند صد ميلياردي را رها كردهايد و نگاهتان به تتمه پول اينسوست، عجيب نيست؟! عجيب نيست كه آقايان تاب و تحمل بودجه ساده يك فيلم را ندارند؟ آيا نياز نيست به اسناد بودجههاي هنگفت و دهها ميلياردي صدها آثاري اشاره كنيم كه تنها خصيصهاش، همداستاني با جماعت دلواپس است؟! نكته گفتني اما اولاً دستگاههاي نظارتي از جمله ديوان محاسبات نظارت دقيق و جدي خود را تاكنون اعمال كردهاند و تائيد آن تاكنون مويد شفافيت و سلامت عملكرد موسسه است.
ثانيا خوب است حضرات فرار رو به جلو نكرده و حداقل از عملكرد موسساتي كه به نام امام(ره) و با هدفي متفاوت تشكيل شده و از بودجههاي كلان برخوردار و به جايي هم جوابگو نبوده و به ادعاي خودتان از كيسه مردم خرج ميكنند و هيچ ارزشي براي راي و نظر مردم قائل نيستند، گزارشي بدهند تا مردم بدانند از كيسه آنها چگونه خرج ميشود!
4. رفتهاند گشتهاند همه مناقشات ايام امام(ره) را نبش قبر كردهاند و سپس پرسش ميكنند! كه موضع شما پس چيست؟! خندهدار نيست؟ موضع بيت امام(ره) را در مورد نظريات ارزشمند امام جويا ميشويد؟ مگر جز اين است كه در همراهي و همداستاني بيت امام با نظريات حضرت امام در مورد آقاي منتظري، جبهه ملي و...، ترديدي نيست؟ فقط پرسش اين است، چرا بايد دائما نبش قبر كرد و بحران توليد كرد؟ آيا جز اين است كه نان برخي در بحران و بحرانسازي است؟! توجه كردهايد كه اين ناني كه در سفره داريد، چه ايامي گذرانده تا در سفره حضرتتان بنشيند؟! كمي فكر و تامل، و توجه به آخرتي كه هست، بد نيست!
5. در ادامه همان نبش قبرها، خواستهاند موسسه تنظيم و نشر واكنش نشان دهد؛ اولاً چند بار؟! شما كه دسترسيتان به اسناد و آرشيو خوب است، بگرديد ببينيد موسسه تنظيم و نشر آثار امام، چند بار به چنين ابهاماتي، تشريحا و تفصيلاً پاسخ گفته است؟! چون الان انتخابات است و حضرات در پي نانسازي و بحراني ديگر! بايد دوستان رجالالغيب موسسه، دست به كار شوند و همه ابهامات تاريخ را مجدداً برايتان روشن كنند؟! عجيبتر از چنين افاضاتي، اما از جماعتي است كه به دنبال الترناتيوسازي براي مسوسسه تنظيم نشر امام هستند و همواره با تفاسير و تئاويل به راي، در پي عرصه «خميني جعلي» هستند، اين بار موسسه را مرجع رسمي ميپندارند و نگراني براي دروغبافيهاي ديده نشده ضد انقلاب (مثل ادعاي مشاورت ابراهيم يزدي) دارند؟ شما كه كم مفسر ناديده ايام امام نداريد، از محضر همانها كسب فيض كنيد و ابهامات را برطرف فرماييد!
6. سخن پاياني اما واقعيتي است كه حقيقت سوزش برخي دلواپسان را عيان ميكند، مگر كانديداتوري سيدحسن در خبرگان چه با تندروها كرده كه اينك چند صباحي است همه هم و غم خود را در تاختن به بيت امام ميدانند؟ مگر ورود يادگار گرانقدر امام(ره) چه نگرانيهايي ايجاد ميكند كه برخي تمام بافتههاي خود را پنبه شده ميبينند؟ آن هم با ادبياتي سخيف و مملو از حقد و كينه و حسد كه نشان از عناد و وحشت اين جماعت از نام «خميني» دارد! به خدا پناه ميبريم!
منبع: سايت انتخاب
ش.د9404777