(روزنامه اعتماد – 1394/10/13 – شماره 3430 – صفحه 10)
* تحليلتان از آرايش سياسي كشور و وضعيت اصلاحطلبان در دو انتخابات مجلس و خبرگان چيست؟
** من فكر ميكنم پايگاه اجتماعي اصلاحطلبان قابل توجه است و شانس پيروزي بالايي دارند. البته مشكلي كه اصلاحطلبان با آن مواجه هستند، مساله ردصلاحيتهاست. به نظر ميرسد نهادهاي ذيربط و صادركننده مجوز حضور در انتخابات تصميم به سخت كردن كار براي اصلاحطلبان گرفتهاند اما بازهم اصلاحطلبان ميتوانند از اين شرايط سخت موفق بيرون بيايند. در خصوص مجلس خبرگان مهمترين دغدغه اصولگرايان آيتالله هاشمي و آيتالله حسن خميني است كه در مورد اين دو فرد كاملا بلاتكليف هستند.
* از نظر احراز صلاحيت؟
** بله. ردصلاحيت آقاي هاشمي بسيار براي جناح راست پر هزينه خواهد بود. چهرهاي كه سالها رييس مجلس خبرگان و مجلس شوراي اسلامي بوده است؛ شخصي كه هشت سال رييسجمهور بوده است و دست راست مرحوم امام خميني بوده است. هيچ كسي به اندازه او مورد تاييد و وثوق امام نبوده است. او عضو شوراي انقلاب بوده و امام جنگ را به او ميسپارد. چنين فردي در عين حال سالها رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام است. ردصلاحيت كردن چنين فردي خيلي چيزها را زير سوال ميبرد. كمتر كسي است كه اين را باور كند و آن را يك مساله صرف سياسي نداند. اين مساله فقط يك بهرهبرداري سياسي است. در عين حال اگر آقاي هاشمي را ردصلاحيت نكنند، ممكن است او راي بسيار بالايي بياورد و فاصله او با چهرههاي ديگر اصولگرا مثل آياتيزدي، مصباحيزدي، احمد خاتمي و جنتي ممكن است زياد باشد.
اين هم به شكل ديگري براي جناح راست نامطلوب است. مشكل ديگرشان اين است كه اگر آقاي هاشمي ردصلاحيت شود ممكن است پديدهاي كه در انتخابات رياستجمهوري ٩٢ رخ داد تكرار شود، بازتاب اعتراضي گستردهاي پيدا كند و همان طور كه شاهد بوديم ميليونها نفر به آقاي روحاني راي دادند. اين اتفاق مثلا براي سيدحسن خميني تكرار شود. صرفا به واسطه اينكه شوراي نگهبان آقاي هاشمي را ردصلاحيت كرده بود، آقاي روحاني راي بالايي آورد.
اين نگراني براي آنها هست كه ممكن است نامزدهايي كه به آقاي هاشمي نزديك هستند، مثل آقاي روحاني و سيد حسن خميني در صورت تاييد صلاحيت راي سنگيني ميآورند. در واكنش اعتراضي به ردصلاحيت آقاي هاشمي مردم به نامزدهاي نزديك به آقاي هاشمي راي بالا خواهند داد. اين است كه واقعا اصولگرايان دچار يك معضل و گرفتاري بزرگي شدهاند. اگر تاييد صلاحيت شود با يكسري از مشكلات و اگر ردصلاحيت شود با مشكلات ديگري مواجه خواهند بود.
* جامعه روحانيت جلسهاي براي تصميمگيري حمايت يا عدم حمايت اين تشكل از آقاي هاشمي داشتهاند. هنوز هم خبري از تصميم نهايي اين تشكل نيست. فكر ميكنيد حمايت از آقاي هاشمي در ليست جامعه روحانيت اساسا چه فوايدي براي ليست آنها ميتواند داشته باشد؟ آقاي هاشمي به ليست جامعه روحانيت احتياج دارد؟
** من فكر ميكنم اين جامعه روحانيت است كه به حضور آقاي هاشمي احتياج دارد. اگر روحانيت مبارز آقاي هاشمي را حمايت كند، شايد آقاي هاشمي قلبا راضي نباشد.
* هجمههايي كه به اين دو فرد در زمان نزديك به انتخابات خبرگان صورت ميگيرد، ميتواند نشان از اين باشد كه در ليستشان نيز از آقايان هاشمي و حسن خميني حمايت نخواهند كرد؟
** من فكر ميكنم روحانيت مبارز از آقاي هاشمي و سيد حسن خميني حمايت نخواهد كرد. اين مساله حدس من است. مشكلي كه اصولگرايان با آن مواجه هستند اين است كه آنها در خصوص حمايت يا عدم حمايت از اين دو فرد متفقالقول نيستند. چهرهها و شخصيتهاي تندرو اين جريان كه آينده نگري ندارند و به مصالح جناح راست فكر نميكنند، مخالف حمايت از اين دو چهره هستند اما چهرههاي معتدلتر و ميانه روتر كه سعه صدر بيشتري دارند و آينده نظام را در نظر ميگيرند، تبعات ردصلاحيت اين فرد را ميدانند و نگران آنها هستند، مخالف ردصلاحيت اين دو چهره هستند. در حال حاضر اصولگرايان نيز با همديگر كشمكش شديدي بر سر تاييد يا عدم تاييد اين دو فرد دارند.
* تدبير و برنامه اصلاحطلبان براي اين دوره از انتخابات خبرگان را چطور ارزيابي ميكنيد؟
** اصلاحطلبان تا اينجا نشان دادند كه بر عكس اصولگرايان متحدتر و منسجمتر وارد انتخابات ميشوند. به نظر من همه جرياناتي كه در طيف اصلاحطلبي هستند، مثل حزب كارگزاران، مردمسالاري، اعتدال و توسعه و ديگر احزاب اين جريان ميخواهند كه ليست واحدي براي دو انتخابات داشته باشند. اگر چه ممكن است در برخي حوزهها اعتراضاتي داشته باشند اما ميخواهند كه ليست واحد باشد. در همه حوزههاي انتخابيه يك ليست واحد از سوي اصلاحطلبان وجود داشته باشد.
چرا كه اگر غير از اين باشد و احزاب و طيفها ليستهاي جداگانه بدهند، خودكشي براي اصلاحطلبان خواهد بود. در اين صورت براي شكست اصلاحطلبان نيازي به ردصلاحيت نيز نيست. اگر چنين اتفاقي رخ دهد اصلاحطلبان شكست خواهند خورد. آنها نگران هستند و ميبينيم كه رايزنيهاي زيادي شده كه اين اتفاق نيفتد. شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان به رياست آقاي عارف در حال تدوين و برنامهريزي ليستي واحد از سوي اصلاحطلبان هستند. مساله ديگري كه در خصوص اصولگرايان هست، اين است كه مشكل آنها فقط انتخابات مجلس خبرگان نيست.
اصولگرايان اصلا در اين انتخابات براي مجلس شوراي اسلامي هيچ طرح و برنامهاي ندارند. يكسري كليگويي و كلمات زيبا وجود دارد. تنها نكته مشخصي كه اصولگرايان ميگويند اين است كه مرز تصميمگيري آنها را فتنه روشن ميكند. به جز اين حرف اصولگرايان هيچ چيز ديگري ندارند. يعني اگر از آنها بپرسيد كه براي اقتصاد چه برنامه داريد؛ سياست خارجي را چطور پيش ميبريد؛ براي هفت ميليون بيكار چه ميكنيد؛ براي اين محيط زيست فاجعهآميز ايران چه ميكنيد؛ براي قيمت نفت چه برنامهاي داريد؛ سكوت ميكنند. آنها هيچ برنامهاي ندارند. تنها برنامهاي كه دارند اين است كه مرز ما را فتنه روشن ميكند.
* اصولگرايان براي پيروزي به ماجراي احراز صلاحيتها دل بستهاند؟
** دقيقا. به همين خاطر اميدوار هستند كه نامزدهاي مطرح اصلاحطلب و ليست اوليه كه شخصيتهاي رده اول اصلاحطلب در آن جاي دارند ردصلاحيت شوند. آنها حتي اميدوارند نيروهاي رده دوم اصلاحطلب نيز ردصلاحيت شوند. اصلاحطلبان با چهرههايي شناختهنشده در كار خود بمانند. در اين حالت شايد اندكي شانس اصولگرايان زيادتر شود. بتوانند با ١٠ تا ٢٠ درصد آرا نامزدهايشان را وارد مجلس كنند. اگر رقابتي جدي اتفاق بيفتد، اصولگرايان حداقل نيمي از كرسيهايي كه الان در مجلس دارند را از دست خواهند داد.
* در اين شرايطي كه اصولگرايان به ردصلاحيتها دل بستهاند و امكانات و قدرت آن را نيز دارند، اصلاحطلبان ميتوانند از ميدان پيروز بيرون آيند؟مي دانيم كه در اين انتخابات اصلاحطلبان اعلام كردهاند كه با صندوقهاي راي قهر نميكنند. در چنين شرايطي چاره اصلاحطلبان چيست؟
** اولا اصلاحطلبان اساس و محور اصلي و ستون فقرات استراتژي خود را بايد شركت در انتخابات و دعوت مردم به حضور حداكثري در انتخابات بدانند. ولو اينكه نامزدهايشان ردصلاحيت شوند. در اين صورت نيز اصلاحطلبان بايد طرفدارانشان را به شركت در انتخابات دعوت كنند. حتي اگر خودشان در حوزهاي نامزدي ندارند از نامزدهاي معتدل اصولگرا حمايت كنند. در حوزههاي مختلف انتخابيه به هر حال اصولگرايان نامزدهاي متعددي خواهند داشت. بايد ببينند كه رهبري اصلاحات كدام يك از نامزدهاي اصولگرايان را ترجيح ميدهد و كدام را به جريان اصلاحطلب نزديكتر ميداند و از طرفداران بخواهند كه به اين افراد راي دهند.
* اصلاحطلبان نسبت به رقيبشان چه ظرفيتهايي دارند كه ميتوانند در اين انتخابات از آنها بهره بگيرند؟
** به گمان من بزرگترين ظرفيت اصلاحطلبان نشان دادن ناكارآمدي و به بن بست رسيدن جريان اصولگراست. چه در دوران هشت ساله احمدينژاد و سياستهاي فاجعهآميزي كه اصولگرايان در آن زمان داشتند؛ چه در مجلس نهم و دهم. نكتهاي كه اصلاحطلبان در اين انتخابات بايد به آن تاكيد كنند، بازگو كردن اين است كه جايگاه مجلس در نظام در نتيجه حضور اصولگرايان افت كرده است. در قضيه هستهاي كه آنقدر براي كشور حياتي و مهم بود، اصولگرايان يك بار در زمان احمدينژاد در امر هستهاي دخالت نكردند.
اصولگرايان در مجالس هشتم و نهم يك بار طي شش سالي كه آقاي سعيد جليلي مذاكره ميكرد او را به مجلس احضار نكردند، ولو جلسهاي محرمانه كه از او بخواهند، توضيح دهد در اين مدت مذاكرات چه نتايجي را به بار آورده است. در خصوص فساد آنها منفعل بودند. هر كاري كه در خصوص سياست خارجي در عراق و يمن و سوريه انجام داديم مجلس دخالتي نكرده و نقدي نداشت. من فكر ميكنم يكي از كارهاي مهم اصلاحطلبان بايد اين باشد كه هدف شركت خود را در انتخابات بازگرداندن مجلس به جايگاه اصلي خود اعلام كنند. مجلس بايد در امور كشور نظارت داشته باشد. اين مهمترين استراتژي اصلاحطلبان است.
* برنامههايي كه زمان انتخابات اصلاحطلبان به مردم عرضه ميكنند و در شعارهاي انتخاباتي و تبليغاتي خود بازگو ميكنند، چه مسائلي بايد مورد توجه قرار گيرد؟
** بزرگترين و مهمترين و عمدهترين شعار اصلاحطلبان بايد اين باشد كه ما ميخواهيم مجلس را به جايگاه واقعي خود بازگردانيم. مانند مجالس اول، دوم و سوم كشور مجلس بايد در راس امور باشد تا مجلس جايگاه و شأن واقعي خود را پيدا كند.
http://etemadnewspaper.ir/Default.aspx?NPN_Id=334&PageNO=10
ش.د9405174