(روزنامه اعتماد – 1394/10/10 – شماره 3428 – صفحه 2)
مجلس آينده شبيه به مجلس پنجم خواهد بود
* سهيلا جلودارزادهاي كه امروز مقابل ما نشسته است چه تفاوتي با سهيلاجلودارزاده مجلس پنجم، ششم و هفتم دارد و دغدغههاي امروزش چه تفاوتي با دغدغههاي گذشته دارد؟
** از جاي خوبي شروع كرديد. به طور قطع اولين دغدغهاي كه امروز براي من در اولويت قرار دارد «نجات كشور» و «برونرفت» از شرايط فعلي است. با پشت سر گذاشتن مساله برجام و برداشته شدن تحريمها بايد يك تلاش جدي و همهجانبه از سوي همه نيروها در راستاي بازسازي كشور صورت پذيرد. در مرحله اول «مديريت كشور» و در مرحله دوم «اقتصاد» بايد مورد بازسازي قرار گيرد. امروز از يكسو با خيل عظيمي از بيكاران تحصيلكرده و افراد بازمانده از تحصيل و از سوي ديگر با تعطيلي درصد بالايي از «مراكز توليدي» و «بحرانها» و «آسيبهاي اجتماعي» روبهرو هستيم كه رفع همه آنها نيازمند يك مديريت قوي و منسجم است. در كنار همه اينها برنامه اقتصاد مقاومتي هم وجود دارد كه اگر همه زيربناها اصلاح نشود نميشود آن را پيش برد، بايد عوامل مخرب را از بين برد تا بتوانيم برنامه اقتصاد مقاومتي را پيش ببريم.
* اين مواردي كه گفتيد همه دغدغههاي امروز شماست. كمي از دغدغههاي گذشته خود بگوييد. ميخواهيم گذشته را با امروز مقايسه كنيم؟
** زماني كه من نماينده مجلس پنجم بودم مهمترين دغدغه آن روزهايم برون رفت از شرايط بسته سياسي بود و اينكه حاكميت بر اساس انتخاب مردم اداره شود. در آن دوران ما تلاش كرديم تا فضاي تك حزبي را بشكنيم و تكثر سياسي و فضاي آزاد را بر مطبوعات حاكم كنيم. زماني كه به مجلس ششم رسيديم تا حد خوبي اين برنامهها عملي شده و در آن مرحله بود كه توسعه اقتصادي شكل گرفت. بدهيهاي كشور تسويه شد و به سراغ برنامهريزي و تعيين اولويتهاي توسعه رفتيم. يكي از مهمترين برنامههاي مجلس ششم توسعه فرآوردههاي نفتي و پتروشيمي بود كه ميتوانست خوراك صنايع ديگر را تهيه كند.
حتي امروز هم يكي از عوامل بقا در اقتصاد ما در چنين شرايط تحريم همين برنامهاي بود كه نمايندگان مجلس ششم آن را پيگيري كردند و در اولويت قرار دادند. اگر در سالهاي گذشته فارغ از هوچيگريهاي سياسي به همان فرمول شايستهسالاري و تشنجزدايي در سياست خارجي وفادار مانده بوديم بي شك امروز دست كم «پايداري در ساختار اقتصادي» را داشتم. متاسفانه امروز همه اينها را از دست دادهايم. ما در مجلس پنجم به اين سمت خيز برداشتيم و در مجلس ششم تقريبا واردش شديم، هم بدهيها را تسويه كرديم و هم صندوق ذخيره ارزي تشكيل شد. وقتي مجلس ششم به پايان رسيد ٤٣ ميليارد دلار موجودي صندوق ذخيره ارزي بود.
* پس با اين حساب ميتوانيم بگوييم مجلس ششم يكي از موفقترين مجلسهاي پس از انقلاب بوده است؟
** دقيقا همينطور است. واقعيت اين است كه مجلس چهارم و پنجم همزمان با دوران سازندگي بود كه در آن زمان دولت وقت با گرفتن وامهاي خارجي كشور را پيش برد و در واقع باز پرداخت وامها به مجلس ششم رسيد. در دوران اصلاحات بود كه بازپرداخت بدهيها انجام شد و چشمانداز ٢٠ ساله تهيه و حركت به سمت آن آغاز شد. همزمان توسعه تجارت و صنايع زيربنايي و حمايت از صادرات غيرنفتي مطرح و مورد حمايت قرار گرفت و بسياري از اقداماتي كه ميتوانست شرايط را براي اقتصاد توسعهيافته فراهم كند فراهم بود اما سونامي آمد كه تقريبا همه آن برنامهها را نابود و كشور را به عقب راند.
* خب تكليف اين سونامي مشخص است. در مورد اين دولت و حمايتهاي اصولگرايان از آن هم زياد صحبت شده است. من ميخواهم بدانم در اين عقبگردي كه در سالهاي گذشته در كشور حاكم شد مجلسهايي كه همزمان با اين دولت روي كار بودند چقدر در اين عقبگرد نقش داشتند؟
** البته من دولت احمدينژاد را اصولگرا نميدانم. به عقيده من جريان احمدينژاد بر موج و قطار اصولگرايي سوار شد اما در مسير هيچ اصولي حركت نكرد. اما در مورد مجلسهايي كه همزمان با دوران دولت قبل روي كار بودند بايد بگويم آنها فريب خوردند. يك بخشي از مجلس در آن دوران همراه احمدينژاد بود و يك بخش ديگر شايد به دليل مسائل سياسي و حفظ قدرت يا فريب خورد يا ترجيح داد خود را به فريب خوردگي بزند.
* البته مجلس وقت در دوسال آخر دولت دهم كمي از آن فضا فاصله گرفت و منتقد دولت شد؟
** در دو سال آخر ديگر مشخص بود كه اين سيل آنها را هم با خود خواهد برد و از همين رو بود كه مقابل احمدينژاد قد علم كردند كه ديگر براي جبران خيلي دير شده بود.
در مورد نقش نظارتي مجلس بر كارهاي دولت نظرتان چيست؟ بسياري معتقدند مجلس به طور فاحشي چشمش را بر اشتباهات و تخلفات دولت سابق بست در حالي كه در دولت يازدهم با استناد بر همين نقش حتي در مقابل كارها و برنامههاي دولت سنگ اندازي ميكنند. مجلس چقدر ميتوانست جلوي هزينههايي كه در دولت سابق بر كشور تحميل كرد را بگيرد؟
** چهار يا پنج سال طول كشيد تا اين هشدار در مجلس احساس شود. مجلس در دوره اول و بخشهايي از دوره دوم احمدينژاد خودش هم تحت تاثير فضايي بود كه جريان احمدينژاد ايجاد كرده بود و در واقع دچار جوزدگي شده بود. زماني كه مجلس متوجه شد خودش هم تحت تاثير فضاي غير واقعي قرار گرفته است و بايد به واقعيت بازگردد و مسير را اصلاح كند ديگر دير شده بود. از سوي ديگر دولت احمدينژاد هم دچار غرور زيادي شده بود و حاضر نبود حرف مجلس را بپذيرد از همين رو بود كه در دو سال آخر درگيريها و تنشها ميان دولت و مجلس به اوج خود رسيد. مجلس دير به فكر اين افتاد كه بايد از نقش نظارتياش استفاده كند و جلوي تخريب كشور را بگيرد. هم كار از كار گذشته بود و هم دولت حاضر نبود حرف مجلس را بپذيرد. واقعيت اين است كه احمدينژاد زاييده اصولگرايي بود.
* پس از مجلس ششم، سه مجلس تشكيل شد كه به طور كامل در دست اصولگرايان بود. عدم حضور اصلاحطلبان و مشاركت پايين مردم در انتخابات، باعث شد كه اصلاحطلبان نقش كمتري داشته باشند. اين موضوع را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
** بعد از ماجراهاي مجلس ششم اصلاحطلبان نبايد به اين راحتي صحنه را ترك ميكردند. من در آن زمان خودم در صحنه ماندم و براي خودم تمرين كردم. من براي رسيدن به قدرت يا چاپلوسي قدرت در صحنه نماندم كما اينكه برخي اينگونه فكر ميكنند. من معتقدم وقتي ما به جمهوريت اعتقاد داريم نبايد با انتخابات كه نماد دموكراسي و جمهوريت است قهر كنيم. با وجود همه مشكلات بايد در صحنه بمانيم و تمرين دموكراسي كنيم. من به ياد دارم در ملاقاتي كه با رييس مجلس فنلاند كه يك خانم بود داشتم در مورد موانع دموكراسي صحبت ميكردم و بحث به مشكلاتي كه اصلاحطلبان داشتند رسيد و او به من گفت ما نود سال تجربه دموكراسي داشتيم و بعد از نود سال توانستيم دموكراسي را به طور كامل در كشورمان مستقر كنيم شما كه تازه شروع كردهايد و نبايد نااميد شويد و صحنه را ترك كنيد، بايد صبور بود تا دوران گذار طي شود.
* خب در سال ٩٢ اصلاحطلبان اين تجربه را پشت سر گذاشتند. با وجود مسائلي كه بعد از سال ٨٨ به وجود آمده بود قهر با انتخابات را كنار گذاشتند و براي نجات كشور قواي خود را در حمايت از كانديداي حداقلي بسيج كردند و توانستند پيروز شوند.
** اما به عقيده من حسن روحاني شعارهايش حداكثري بود. در سال ٩٢ اهدافي كه حسن روحاني در زمينه توسعه سياسي و توسعه اقتصادي و روابط خارجي مطرح كرده بود شعارهاي حداكثري و نكاتي بود كه مد نظر همه اصلاحطلبان بود. آن حركت بسيار درخشان بود و نتيجه درخشاني هم داشت و تنها دليل موفقيت، اتحاد اصلاحطلبان بود. من به ياد دارم در سال ٩٢ با من براي فعاليت در ستادها تماس گرفته ميشد اما من به همه اعلام كردم تا زماني كه ائتلاف شكل نگيرد و با يك كانديدا وارد ميدان نشويم من پا در هيچ ستادي نخواهم گذاشت. در واقع همه اصلاحطلبان همين فكر را داشتند. اتحاد و انسجام رمز پيروزي اصلاحطلبان در سال ٩٢ بود.
* فكر ميكنيد با تكيه بر اين تجربه، اصلاحطلبان چقدر ميتوانند در انتخابات مجلس پيروز باشند؟
** اصلاحطلبان با تكيه بر تجربه سال ٩٢ و تشخيص دادن وزن سياسي خودشان ميتوانند نتيجه خوبي را كسب كنند. اصلاحطلبان بايد همه تلاش خود را به كار گيرند تا از صحنه سياسي كشور حذف نشوند.
* فكر ميكنيد فضا براي تكرار تجربه خرداد ٩٢ در اسفند ٩٤ مهياست؟
** اصلاحطلبان راهي جز اين ندارند و به عقيده من به اين سمت هم خواهند رفت. شايد اصلاحطلبان با دو ليست يعني يك ليست «اصلاحطلبان» و يك ليست «حاميان دولت» روبهرو باشند كه برآيند آن تشكيل يك مجلس معتدل باشد. اصولگرايان هم دو ليست خواهند داشت، «تندروها» و «اصولگرايان سنتي» با يك درصدي از اشتراكات. اين سو هم اصلاحطلبان و حاميان دولت يا همان حزب اعتدال و توسعه است با يك درصدي اشتراكات. با اين اوصاف اين احتمال وجود دارد كه مجلسي مشابه مجلس پنجم شكل بگيرد. همه اين مسائل را اگر در كنار چالشهايي همچون مساله رد صلاحيتها بگذاريم من مجلس آينده را چيزي شبيه مجلس پنجم ميبينم.
اما مساله مديريت هم بسيار حايز اهميت است، اگر اصلاحطلبان مديريت خوبي نداشته باشند همهچيز را از دست خواهند داد. اصلاحطلبان فقط يك راه براي پيروزي دارند و آن روشي است كه در سال ٩٢ در پيش گرفتند.
* از نظر شما اگر مجلس آينده شبيه مجلس پنجم شود برآوردتان اين است كه اين اتفاق خوب است؟
** قطعا همينطور است. مجلس پنجم مجلس خوبي بود، يك مجلس تكنوكرات با يك اقليت قوي كه بعدها اصلاحطلبان را تشكيل داد. مجلسي اينگونه قطعا هم به نفع كشور است و هم به نفع اصلاحطلبان. اگر شايستهسالاري در تهيه ليست اصلاحطلبان مدنظر قرار گيرد نزديك شدن به چنين مجلسي هم محتملتر خواهد بود. مردم همه به افراد شايسته اعتماد خواهند كرد و به آنها راي خواهند داد. حتي اگر چهرههاي شاخص اصلاحطلبان هم رد صلاحيت شدند بايد عقلا و شايستگان را در ليست قرار دهند تا پيروز ميدان باشند.
* وزير كشور گفته است براي تاييد صلاحيتها با شوراي نگهبان رايزني خواهد كرد. چقدر اميدوار هستيد كه دولت بتواند اين چالش بزرگ اصلاحطلبان را تا حدي رفع كند؟
** خيلي اميدوارم. من معتقدم شرايط كشور همه را مجبور خواهد كرد كه عاقلانه تصميم بگيرند. مانند كاري كه بر سر برجام انجام شد و بسياري برخلاف ميل باطنيشان برجام را پذيرفتند زيرا شرايط و مصلحت كشور اينگونه اقتضا ميكرد. فكر ميكنم موضوع انتخابات هم چنين شرايطي داشته باشد.
* در اين دوره زنان براي گرفتن كرسيهاي بيشتري تلاش ميكنند. فكر ميكنيد چقدر لازم است چهره مردانه مجلس تغيير كند؟
** امروز زنان كشور ما شرايط خوبي ندارند. حتي زنان اصولگرا هم كه شعار غالبشان حفظ نظام خانواده بود، ناموفق بودند زيرا نه ميزان طلاق كم شد و نه بسياري از معضلاتي كه نظام خانواده را تهديد ميكند رفع شده است. در واقع علل وجود چنين مشكلاتي نبود زنان در كميسيونهاي تخصصي است.
* عملكرد زنان مجلس را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
** تعداد زنان در اين دور مجلس خيلي كم بود و فشارهاي جناحي خودشان هم روي عملكردشان تاثير داشت.
* شما سابقه كار تشكيلاتي داريد. امروز بسياري از اصلاحطلبان معتقدند بايد به سمت سيستم حزبي حركت كرد و احزاب را قوي كرد. نظر شما در اين مورد چيست؟
** اصلا راه نجات كشور رفتن به همين سمت است. يكي از الزامات جمهوري وجود احزاب متنوع در كشور است. همه مردم بايد در گروهها و احزاب مختلف دستهبندي شوند و احزاب و گروهها نظرات و عقايدشان را بيان كنند تا مردم بتوانند از ميان آنها بهترين را انتخاب كنند. بايد نظرات مختلف مطرح شود تا بهترين نظر آشكار شود و مردم آن را انتخاب كنند. كساني كه اجازه نميدهند احزاب در كشور تشكيل شود به سرنوشت دموكراسي و جمهوريت در ايران خيانت ميكنند. كشور ما به خوبي داشت پيش ميرفت اما برخي اتفاقات در سالهاي اخير و بگير و ببندها شرايط را به عقب برگرداند.
* فكر ميكنيد اصلاحطلباني كه به قول شما پخته شدهاند، بتوانند با اعتداليون به يك تشكيلات منسجم برسند؟
** چرا كه نه؟ اگر شرايط اينگونه اقتضا كند و منافع ما در اين باشد ميتوان اين مسير را انتخاب كرد. نبايد هميشه در گذشته ماند. مطلقگرايي كمكي به ما نخواهد كرد. شكي نيست كه گاهي كار كردن با برخي خيانت محسوب ميشود، مثلا دولتي كه كشتي مملكت را زير آب ميبرد كار كردن با آن خيانت است وليكن گاهي ميتوان براي منافع كشور با برخي جريانات كار مشترك انجام داد. حفظ اصول بايد براي ما ملاك باشد. اما ميتوان روشها را تغيير داد، مثل كاري كه نظام بر سر برجام انجام داد؛ اصول خود را حفظ كرد اما با مذاكره توانست مشكلات را حل كند. نوآوري در عملكرد را نبايد نفي كرد. ما بايد همان قدر كه به تشنجزدايي در سياست خارجي اعتقاد داريم به تشنجزدايي در سياست داخلي هم اعتقاد داشته باشيم. هر كارزار انتخاباتي براي من يك تلاش براي بالا بردن سطح آگاهي جامعه است و از اين ديد به انتخابات نگاه ميكنم.
http://etemadnewspaper.ir/Default.aspx?NPN_Id=332&PageNO=2
ش.د9405180