(روزنامه اطلاعات ـ 1395/02/13 ـ شماره 26429 ـ صفحه 12)
نشريه «پراودا» چاپ مسکو با تأکيد بر نقش حزبالله در دفاع از لبنان، نوشت در صورت تضعيف اين جنبش، داعش بعد از شکست در سوريه به سوي لبنان خواهد رفت.به گزارش فارس، اين نشريه روسي در يادداشتي به قلم «آندره ويلتچک» به تحليل وضع کنوني لبنان و احتمال نفوذ گروههاي تروريستي به اين کشور در صورت عدم حضور حزبالله و کمک ايران و روسيه پرداخت.
در ادامه اين گزارش آمده است اکنون که نيروهاي ارتش سوريه شهر تدمر را از اشغال داعش آزاد کردهاند، بشار اسد رئيسجمهوري سوريه از ولاديمير پوتين رئيسجمهوري روسيه و مردم روسيه بدليل حمايتهاي قابلتوجهشان از سوريه قدرداني کرد. سوريه و روسيه در کنار يکديگر با داعش و ديگر گروههاي تروريستي فعال در منطقه بخصوص آنهايي که از سوي متحدان سرسخت غرب از جمله عربستان، قطر و ترکيه حمايت ميشوند، ميجنگند. پس از پيروزيهاي اخير در سوريه افسانه شکستناپذيري تروريسم دچار تزلزل شده و فروريخته است. پرواضح است که اگر صادقانه و با اراده جدي مبارزه شود حتي سرسختترين دشمنان نيز قابلشکست هستند.
بعلاوه اينکه، مشخص است که غرب علاقه چنداني به شکست و نابودي چنين گروههاي تروريستي ندارد. اين گروهها ابتدا در پايتختهاي غربي دستکم از جنبه مفهومي ظهور کرده و در وهله دوم براي تحقق اهداف بيشمار و به اشکال مختلف در سراسر دنيا بکار گرفته شدند. غربيها کشورهاي تحت شورش در خاورميانه را به خشونت کشانده و در حال گسترش ترس و نااميدي در ميان شهروندان اروپايي هستند، بنابراين بودجههاي فزاينده نظامي، اطلاعاتي و حتي برنامههاي نظارتي عجيب و غريب از اين طريق توجيه ميشود.
کاملا مشخص است که غرب از موفقيتهاي شگفتآور محور روسي –سوري-ايراني در خاورميانه رضايت چنداني نداشته و همچنان تلاش ميکند با استفاده از دستگاه تبليغاتي خود آن را تحقير، تضعيف و لکهدار کند.
اکنون که داعش از تمامي نقاط کليدي و استراتژيک داخل خاک سوريه عقبنشيني کرده، اين سوال در ذهن ايجاد ميشود که اگر اين گروه تروريستي در نهايت متحمل شکست نهايي شود، مقصد بعدي آن کدام کشور يا منطقه خواهد بود؟ البته جنگنجويان داعشي در همسايگي سوريه، عراق حضور دارند، اما بغداد نيز روابط نزديکي با روسيه و ايران دارد و گروههاي تروريستي احتمالا نميتوانند آينده امني در اين کشور داشته باشند. با در نظر گرفتن تمامي محاسبات، آسانترين مکان براي نفوذ داعش لبنان خواهد بود.
از آنجايي که داعش اکنون نيز در لبنان حضور دارد، سلولهاي خفته آن در سراسر کشور پراکنده ميشوند؛ از دره بقاع گرفته تا حتي برخي از محلههاي اعياننشين و احتمالا غيرمسلمان بيروت. از منظر تاريخي، سوريه و لبنان داراي موجوديتي واحد بودهاند.
جريان رفت و آمد مردم بين اين دو کشور از ديرباز زياد و ثابت بوده است. پس از آغاز جنگ سوريه، صدها هزار پناهجوي فقير و غني وارد لبنان کوچک شده و برخي از آنها در اردوگاههاي موقت در دره بقاع مستقر شدند و برخي ديگر نيز آپارتمانهايي گرانقيمت را در بيروت اجاره کرده و در آن اسکان دارند.
لبنان کشوري با جمعيت تنها 4.5 ميليون نفر رسما ميزبان 1.5 ميليون پناهجوي عمدتا سوري است؛ برخي از اين پناهجويان نيز داراي تابعيت عراقي يا ساير کشورها هستند. بهعلاوه حدود 450 هزار آواره دائمي فلسطيني نيز در چندين اردوگاه بزرگ در لبنان که توسط آنروا اداره ميشود، زندگي ميکنند. در برخي موارد که درگيري و جنگ در سوريه تشديد ميشود شمار پناهجويان سوري فرار کرده به لبنان در آمارهاي غيررسمي به 2 ميليون نفر ميرسند.
سالهاي زيادي است که مرز ميان سوريه و لبنان تقريبا آزاد بوده و عبور و مرور در آن نيز به آساني صورت ميگرفته است. اين وضعيت تغيير کرده اما زمان خيلي کوتاهي از اين تغيير ميگذرد. شمار زيادي از جنگجويان افراطگرا و اعضاي گروههاي تروريستي موردحمايت ترکيه و عربستان همراه با پناهجوياني که به همراه خانوادههاي خود براي فرار از جنگ و مشکلات ناشي از آن به لبنان ميروند، وارد خاک اين کشور شدهاند.
آنها با سوء استفاده از جريان مشروع پناهندگي بهرهبرداري کاملي از موقعيت داشتهاند. هدف آنها نيز کاملا مشخص و ساده است: تجديدقوا در لبنان، ايجاد سلولهاي قوي و موثر و حمله در زمان موردنظر. تشکيل خلافتي قدرتمند در شمال لبنان «روياي داعش» است که در آن ترجيحا به مديترانه نيز دسترسي وجود داشته باشد. در تاريخ اخير، لبنان به کشوري نسبتا ضعيف و تقسيمشده در خطوط فرقهاي بدل شده است.
اين کشور در حدود دو سال گذشته نتوانسته يک رييسجمهور براي خود انتخاب کند. دولت اين کشور تا به امروز ناکارآمد و تقريبا فلجشده بوده و کشور درگير معضلات بيشمار و مرگباري ميباشد: از بحران بيپايان زبالهها گرفته تا کمبود برق و مشکلاتي در تامين آب. هيچگونه حمل و نقل عمومي در کشور وجود ندارد و آموزش عمومي نيز ناکافي و اندک است. فساد در کشور موج ميزند.
در اين ميان اسرائيل تهديدات گاهي و بيگاهي براي حمله به لبنان مطرح ميکند. تلآويو دستکم 5 حمله جداگانه به لبنان داشته که آخرين مورد آن در سال 2006 بوده است. در حال حاضر نيروهاي ارتش لبنان و حزبالله در شمال شرق اين کشور در حال مبارزه با داعش هستند. اما نيروهاي ارتشي عموما نيروهاي اداري بوده و نه آموزش نظامي مناسب ديده و نه بدرستي تسليح شدهاند. در مقابل، حزبالله بعنوان برجستهترين نيروي نظامي در لبنان در حال اقدام در خطوط مرزي است.
اين مبارزه يک نبرد فوقالعاده حماسي بوده؛ آنهم توسط گروهي که بسياري از نيروهاي خودرا در مبارزه با اسرائيل در سال 2006 از دست داده است؛ حزبالله .تاکنون مبارزه حزبالله با گروههاي تروريستي موفقيتآميز بوده است. اما حزبالله اکنون علاوه بر دفاع، تنها نيروي سياسي در لبنان به شمار ميآيد که مايل به ايجاد اتحاد ميان فرق مختلف در سراسر کشور است. حمايتهاي اجتماعي حزبالله نيز به صدها هزار تن از شهروندان فقير لبناني ارائه ميشود.
حزبالله در لبنان و در واقع در سراسر خاورميانه از احترام زيادي برخوردار است. اين گروه شيعه بوده، ارتباطات نزديکي با ايران و سوريه دارد و بعنوان دشمن سرسخت غرب در خاورميانه شهرت دارد.
حزبالله دقيقا با همان گروههاي تروريستي ميجنگند که از سوي ترکيه، عربستان و قطر حمايت مي شوند. دولت لبنان مکررا با قرار گرفتن نام حزبالله در ليست گروههاي تروريستي جهان مخالفت ميکند؛ اقدامي که توسط بسياري از کشورهاي غربي و اکثر حاميان آنها در اتحاديه عرب نيز انجام گرفته است.
برخلاف ميل سعوديها، هم عراق و هم لبنان به تروريستي بودن گروه حزبالله راي منفي دادند. راي سوريه نيز منفي بود اما همانطور که پيشبيني ميشد اين کشور براي مشارکت در رايگيري دعوت نشد .لبنان مکررا از غرب، سازمانهاي بينالمللي و کشورهاي عضو اتحاديه عرب انتقاد ميکند. علت اصلي اين انتقادات صريح نيز استانداردهاي دوگانه آنها در مواجهه با بحران پناهجويان است. «ديلي استار» يکي از روزنامههاي بزرگ لبناني در تاريخ 26 مارس 2016 نوشت: «جبران باسيل وزير امور خارجه جامعه جهاني را به برخورد با بحران پناهجويان با استانداردهاي دوگانه متهم کرد؛ اظهاراتي که تنها چند ساعت پس از خروج بان کي مون دبيرکل سازمان ملل از بيروت پس از سفر دو روزهاش به لبنان مطرح شد.
باسيل به تناقضات (گفتاري و رفتاري) کشورهايي اشاره کرد که از درگيريهاي مسلحانه در سوريه حمايت ميکنند تا لبنان را از منظر حقوق بشر تحتفشار قرار دهند حال آنکه خود بسياري از پناهجويان را به زور از کشورهايشان اخراج کردهاند؛ کاري که بيروت انجام نداده است. آنها جنگافروزي کردهاند و اکنون در ديگر کشورها ميخواهند که طبق پيمانهاي حقوق بشري از پناهجويان جنگي ميزباني کنند.
جبران باسيل وزير خارجه و حزبش در حقيقت با حزبالله در ائتلاف است. او قويا از افراد ردهبالايي که اخيرا از لبنان بازديد کردهاند انتقاد ميکند: بان کي مون، فدريکا موگريني مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا و رييس بانک جهاني. باسيل حتي ديدار دوجانبه با بان کي مون را نيز رد کرده است. به گفته يک منبع نزديک به مذاکرات در لبنان، تقريبا هيچ مورد جديد يا اميدوارکنندهاي در گفتگوهاي ميان مقامات لبنان با اين سه مقام جهاني وجود نداشته است.اين مساله در لبنان مطرح است که در حالي که اردن و ترکيه ميتوانند با مذاکره ميلياردها دلار به منظور ميزباني از پناهجويان، دريافت کنند اتحاديه اروپا و جامعه جهاني تنها وعدههايي توخالي به بيروت تحويل ميدهند.
اينکه يک کشور با جمعيت 4.5 ميليون نفر قادر به مديريت 1.5 ميليون پناهجو خواهد بود يا نه، نامشخص است، اما آنچه واضح است اين که زيرساختهاي لبنان در حال فروپاشي است. به نظر ميرسد که طرحي براي نابودي لبنان در دست اجراست و به گفته برخي کارشناسان اين کشور، وضعيت لبنان به زودي در شرايط غيرقابل دفاع خواهد رسيد. سعوديها قرارداد پيشين خود به ارزش بيش از 4 ميليارد دلار براي کمک به نيروهاي مسلح لبنان را لغو کردهاند.
رابرت فيسک در روزنامه «اينديپندنت» نوشت: اکنون سعوديهايي که در جنگ يمن سرگردان شده و تهديد به اعزام نيروي نظامي به سوريه ميکنند در حالي که نيروهاي آنها مبتدي و ناشي هستند، در حال گرفتن انتقام از لبنان هستند چرا که معتقدند بيروت در مقابل چندين دهه بذل و بخشش رياض قدردان نبوده است.
پس از وعدههاي مکرر براي صرف هزينهاي 3.2 ميليارد دلاري براي نيروهاي تحتآموزش اما نااميد ارتش لبنان و استفاده از تسليحات مدرن فرانسوي براي آنها، سعوديها بطور ناگهاني سرمايهگذاري در اين پروژه را لغو کردند؛ پروژهاي که از سوي آمريکا و فرانسه نيز مشتاقانه استقبال شده بود. رياض همسو با ساير کشورهاي عربي از شهروندان خود خواست به لبنان سفر نکنند و يا اگر در اين کشور بسر ميبرند از آنجا خارج شوند. هواپيمايي سعودي نيز تمامي پروازهاي خود به مقصد بيروت را نيز لغو کرده و لبنان را مرکز تروريسم ناميدند.
اين واقعيت که لبنان سال گذشته جرات دستگيري يک شاهزاده سعودي در فرودگاه بينالمللي رفيق حريري را پيدا کرد نميتواند چندان کمککننده باشد؛ اين شاهزاده در حال قاچاق 2 تن دارو به عربستان توسط جت شخصياش بود. اين شاهزاده در حال قاچاق کوکائين نيز بود اما ظاهرا اين ماده مخدر را براي مصرف شخصي تهيه کرده بود. اين داروها احتمالا براي ارسال به نيروهاي سعودي در جنگ با يمن بوده است.
با در نظر گرفتن چنين وضعيتي، اگر لبنان هيچ سلاح جديدي در اختيار نداشته باشد چه روي خواهد داد؟ شايد ايران بتواند در اين زمينه کمککننده باشد. بنابراين حزبالله تنها نيرويي خواهد بود که در صورت اخراج داعش از تمامي شهرهاي سوريه، با اين گروه تروريستي در لبنان مقابله خواهد کرد. يک حمله از سوي اسرائيل و درگيري تمامي نيروهاي حزبالله در اين جنگ در جنوب لبنان ميتواند زمينه حمله داعش به لبنان از شمال اين کشور را فراهم کند. در اين شرايط تمامي سلولهاي خفته داعش در داخل لبنان نيز از طرابلس گرفته تا بيروت سر برآورده و لبنان را در چند روز به سقوط ميکشانند.
آيا اين پروژه يک نقشه از پيش تعيين شده است؟ بعلاوه اينکه هنگامي که صحبت از آنچه دشمنان شيعه! خوانده ميشود در ميان باشد، عربستان و اسرائيل دو متحد نزديک يکديگر محسوب ميشوند.
رژيمهاي کشورهاي عرب حوزه خليجفارس از نابودي لبنان خوشحال خواهند شد چرا که يکي ديگر از سنگرهاي مقاومت از پيشروي آنها برداشته شده و يک جنبش مستحکم، يعني حزبالله در لبنان، به چالش کشيده ميشود. غرب ممکن است رسما در اين زمينه ابراز نگراني کند اما اين سناريو احتمالا وارد مرحله پيشرفتهتري ميشود: يک کشور حامي مقاومت از سر راه برداشته شده و سوريه سالها از سوي غرب مورد تهديد ميگيرد. اگر حزب الله نبود تا کنون بيروت که به «پاريس خاورميانه» شهرت دارد شاهد اهتزاز پرچمهاي سياه داعش بود.
اين در حالي است که،کارشناسان اگرچه تاکيد دارند که بين حزب الله و رژيم صهيونيستي معادله رُعب برقرار است، با اين حال سناريوهايي در خصوص رويارويي نظامي آتي بين دو طرف مطرح است.پايگاه اينترنتي «بيروت پرس» در مقالهاي به قلم «عمر معربوني»، کارشناس امور نظامي و راهبردي و افسر بازنشسته دانشکده نظامي اتحاد شوروي سابق تحت عنوان «معادلات رعب ميان حزب الله و اسرائيل» به بررسي سناريوهاي آتي رويارويي حزب الله با رژيم صهيونيستي پرداخت.
معربوني در اينباره مينويسد به نظر مي رشد بايد دير يا زود شاهد نبرد حزب الله و رژيم صهيونيستي باشيم، چون هر قدر هم بين دو طرف موازنه قوا و بازدارندگي برقرار باشد، باز يکي از آنها خود را مجبور خواهد ديد که وارد جنگ با طرف مقابل شود و در اين خصوص به نظر ميرسد، اين رژيم صهيونيستي است که زمان رويارويي را مشخص خواهد کرد.
به اعتقاد اين کارشناس لبناني امور راهبردي در اين رويارويي «غافلگيري» مهمترين عامل در وارد آوردن خسارات بيشتر به ساختارهاي زيربنايي حزب الله است، به ويژه آنکه گزارشهاي دستگاههاي اطلاعاتي و امنيتي اسرائيل همواره بر افزايش قدرت حزب الله تاکيد داشته و اين حزب را درحال حاضر بزرگترين خطر براي امنيت رژيم صهيونيستي ميدانند.
بالطبع چنين اظهار نظري از سوي محافل امنيتي و اطلاعاتي صهيونيستي بر پايه اطلاعات موثق به دست آمده صورت ميگيرد که اغلب از رصد خبري و رسانهاي حزب و سخنرانيها و ديدارهاي سيد حسن نصر الله و رصد و پيگيري گزارشهاي مربوط به مشارکت حزب الله در نبردهاي سوريه و سلاحهاي مورد استفاده در اين نبردها و نقاط تمرکز رزمندگان حزب انجام ميشود و بخشي از بانک اهداف رژيم صهيونيستي را در رويارويي آتي تشکيل خواهد داد که دامنه آن لبنان را نيز دربر خواهد گرفت.
اين موضوعي است که نايب رئيس ستاد مشترک ارتش رژيم صهيونيستي نيز به آن اشاره کرد، وقتي از قصد اسرائيل جهت هدف گرفتن ساختارهاي زيربنايي و تجمعات مسکوني در لبنان با هدف فشار بر حزب الله سخن گفت.
معادلات کنوني نشان ميدهد که کفه ترازو به سود حزب الله و زيان رژيم صهيونيستي سنگيني ميکند، چون محاسبات صهيونيستي همچنان بر معيارهاي کلاسيک تکيه ميکند.در خصوص توانمندي نيروي انساني حزب الله، گزارشهاي اطلاعاتي از حيث تجارب به دست آمده توسط رزمندگان حزب در سوريه تاکيد ميکنند که حزب تجارب بسياري با درجه بسيار بالايي از کيفيت در استفاده از انواع مختلف سلاحها و تجهيزات نظامي از جمله به خدمت گرفتن انواع پهپادها به دست آورده است.
اين گزارشها همچنين به تجارب حزب الله در استفاده از انواع تاکتيکهاي نظامي و ميداني به ويژه در عرصه تشکيل گروههاي هجومي و دفاعي اشاره ميکنند که تجربهاي گسترده و بسيار مهم شمرده ميشود و تمامي سطوح از برنامه ريزي ميداني گرفته تا نبرد در انواع ميدانها و در شرايط مختلف جغرافيايي را شامل ميشود.
در اين بين آنچه تحت عنوان تلفات انساني حزب الله و به عنوان نقطه ضعف اين حزب به آن اشاره ميشود، بايد تاکيد کرد که حزب الله با حضور در سوريه، در واقع اغلب نيروهاي داوطلب خود را به صورت دورهاي راهي ميدانهاي سوريه کرد، تجاربي که اين نيروها در سوريه به دست آوردند، موجب بالا رفتن مهارت و کارآيي اين نيروها و قرار گرفتن آنها در رده نيروهاي ويژه حزب شد.
در بُعد قدرت موشکي، در اين ترديد نيست، تسليحات و تجهيزات بسياري به ذخاير موشکي حزب افزوده شد، بالطبع روي سخن در اينجا يک صد موشک گرادي نيست که بُرد آن به 40 کيلومتر ميرسد، بلکه موشکها ميان بُردي است که بُرد آنها به 100 کيلومتر و داراي قابليت حمل کلاهک مواد منفجره تا 150 کيلوگرم است که تعداد آنها به هزاران فروند ميرسد.
در زمينه پدافند هوايي و سلاحهاي مرتبط با آن، بسياري از خلبانان رژيم صهيونيستي بارها تاکيد کردهاند که طي عملياتهاي محوله رادارهايشان براي چند ثانيه از کار افتاده است و اين از مهارت بالاي استفاده کنندگان از موشکها حکايت دارد.
در خصوص سلاحهاي زمين به دريا نيز اطلاعات موجود تاکيد ميکند که حزب الله به موشکهاي ياخونت با بُرد 300 کيلومتر دست يافته که امکان شليک آن از سواحل فلسطين اشغالي وجود دارد .از همه مهمتر معادله آمونياک است که سيد حسن نصر الله، دبيرکل حزب الله آن را اعلام و تاکيد کرد که در مقابل تئوري محو ضاحيه جنوبي بيروت، هدف گرفتن انبارهاي آمونياک يا تاسيسات اتمي رژيم صهيونيستي مطرح است.
ارزيابي اوليه تاکيد ميکند، رژيم صهيونيستي توان خروج از هرگونه رويارويي يا جنگ آتي با حزب الله را ندارد و گوشهاي از اين شکست طي تجاوز سال 2006 ميلادي به جنوب لبنان به تصوير کشيده شد.معادلات مطرح بين حزب الله و رژيم صهيونيستي، معادلات رعب و وحشت به تمام معناست، به ويژه براي طرف صهيونيستي که شهروندانش بدون دريافت خدمات و قدرت توليد سالها در فلسطين اشغالي بهسر ميبرند.
در حالي که سران عرب اسرائيل را به جنگ عليه مقاومت لبنان تشويق مي کنند به خوبي متوجه شده اند که اسرائيل بر اساس منافع خود عمل مي کند و اکنون قادر به تضمين پيروزي عليه حزب الله نيست.به گزارش تسنيم به نقل از روزنامه الاخبار سخنرانيهاي اخير «سيد حسن نصرالله» دبيرکل حزبالله لبنان مبني بر اعلام آمادگي مقاومت براي مقابله با اسرائيل در صورت وقوع هرگونه جنگي، توجه گسترده ناظران سياسي را به خود جلب کرد تا جايي که از نظر آنان اين سخنرانيها حاوي پيامي محکم و قاطع به اسرائيل و همه کساني است که به جنگ احتمالي آن عليه مقاومت دل بستهاند.
اما بايد پرسيد چرا سيد حسن نصرالله اين روزها از احتمالات جنگ اسرائيل سخن ميگويد؟براي پاسخ به اين سئوال بايد گفت که اخيرا نشانههايي مبني بر احتمال جنگ اسرائيل ديده ميشود و فضا شبيه پيش از آغاز تجاوز 33 روزه اسرائيل به لبنان در تابستان سال 2006 است.همچنين علت اين اظهارات نصرالله را بايد در فضاي عمومي جهان عرب بعد از فشارهاي فراوان سعوديها بر اعضاي شوراي همکاريهاي خليج فارس دانست به اين معني که عربستان اين شورا را براي «تروريست خواندن حزب الله» تحت فشار قرار داد.
همچنين عربستان وزيران خارجه کشورهاي عضو اتحاديه عرب را تحت فشار قرار داد که حاصل آن بروز اختلافات بين آنان بود تا جايي که مخالفتهاي جدي برخي کشورها مانند لبنان، عراق و الجزاير و حتي تونس با درخواست رياض مبني بر تروريست دانستن حزب الله مانع از دستيابي به اجماع در اين مورد شد.در اين ميان نکته قابل ملاحظه اينکه حملات رسانه اي روزافزون برخي کشورهاي عربي و اقدامات سياسي بيسابقه آنان تا جايي پيش رفته است که حتي آمادگي براي مشارکت مستقيم در هر جنگ اسرائيل عليه حزبالله لبنان را علني اعلام مي کنند.
در همين راستا حتي تلاشهاي گسترده و مستمري صورت گرفت تا شوراي امنيت قطعنامهاي صادر کند و حزبالله لبنان را سازماني تروريستي معرفي کند، اما اين تلاشها با مانع وتوي روسيه و چين و برخي کشورهاي غربي که منافع راهبردي خود را بر هر چيز ديگري ترجيح مي دهند، مواجه شد.
برخي کشورهاي عربي به فضا سازي و زمينه چيني براي ضربه کاري اسرائيل به مقاومت لبنان اکتفا نکردند بلکه حزب الله به اطلاعاتي دست پيدا کرده که نشان مي دهد مقامات برخي کشورهاي عربي در ديدارهاي محرمانه و علني خود که معمولا در حاشيه نشستهاي بينالمللي و پيش چشم همه انجام ميگيرد، از رژيم صهيونيستي خواستهاند تا وارد جنگ با حزبالله شود .
جالب اينکه سران عرب در نهايت متوجه شدند که اسرائيل در کمين فرصتي براي انتقام گيري بزرگ از حزبالله است در نتيجه منتظر درخواست و زمان بندي سران برخي کشورهاي عربي نميماند و بر اساس اطلاعات و منافع خود عمل ميکند.البته مقامات اسرائيل از توانمنديهاي حزبالله غافل نيستند و از سوي ديگر به رعايت توصيههاي کميته موسوم به « وينوگراد» پايبند هستند.
ش.د9500196