تاریخ انتشار : ۱۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۳  ، 
کد خبر : ۲۹۱۷۶۱

نوبهایی‌ها و نوکشمیری‌ها

پایگاه بصیرت / محمد ایمانی

(روزنامه كيهان – 1395/02/29 – شماره 21346 – صفحه 2)

1- برای انگلیس و آمریکا و اسرائیل چه فرقی می‌کند مأمورانش طاهره قرهًْ‌العین‌ها باشند یا اشرف پهلوی‌ها، پری‌بلنده‌های کودتای 28 مرداد 32 و شیرین عبادی‌های کشف حجاب کرده باشند و یا ساندویچ خورهای سال 88 و کشف حجابی‌های مدل 94. معدل که بگیری از این بد کاره‌های سیاسی از دلش بی‌غیرتی و بی‌وطنی در‌می‌آید. برای انگلیس چه فرقی می‌کند از فرخ نگهدار و نوری‌زاده پذیرایی کند یا از مهاجرانی و کدیور و شبه اصلاح‌طلبان جدید. برای جریان استعمار خیلی تفاوتی نمی‌کند که وهابیت را در میان سنی‌ها راه بیندازد و بعد به نسخه القاعده و داعش ارتقا دهد یا بابیت و بهائیت را در ایران شیعه تأسیس کند و سپس به انجمن حجتیه و اسلام نهضت آزادی و سروش و خاتمی و کدیور توسعه دهد تا آن جا که یکی مثل سروش مدعی شعر بودن نبوت شود!

2- اگر کلاهی و کشمیری کار ویژه ترور فیزیکی داشتند، «نوکشمیری»ها کارهای پیچیده‌تری باید انجام دهند و اگر بهائیت در سده پیش از انقلاب اسلامی یک مأموریت داشته، «نوبهایی»ها مأموریت به روزرسانی شده‌ای دارند که باید در نقشه بزرگ مقابله با انقلاب و جمهوری اسلامی دیده شود. بنابراین بیخود نیست در حالی که واقعیت فتنه 88 هر روز بیشتر آشکار می‌شد و کار به حرمت‌شکنی بی‌سابقه روز عاشورا رسیده بود، میرحسین موسوی آفتابی ‌شد و بازداشتی‌های عضو شبکه انگلیسی- صهیونیستی بهائیت را «مردمان خداجو» ‌خواند. نه این اظهار نظر تصادفی بود، نه آن سخنان مدیر کل مطبوعات داخلی دولت اصلاحات که گفت بهایی‌ها «باید بتوانند در انتخابات نامزد شوند» و «اغلب اصلاح‌طلبان، برخلاف سالهای اول انقلاب دیگر علاقه‌ای به آقای خمینی ندارند» و نه عضو حزب کارگزاران با یکی از سران بازداشتی باند بهائیت.

3- خانم کذا به سادگی آب خوردن آمریکا و انگلیس می‌رود. خبرنگار شبکه بی‌بی‌سی فارسی بر سر موضوع ویزا با آمریکا به مشکل برمی‌خورد اما این خانم نه. درست چند روز قبل از انتخابات عازم سفر آمریکا می‌شود. که چه؟ فکر بد نکنید. شاید هوس ساندویچ مک‌دونالد کرده است. مرداد 91 به سادگی آب خوردن عازم انگلیس می‌شود. خودش می‌گوید «می‌روم تا مسابقات المپیک را ببینم» اما وکیل او به باشگاه خبرنگاران می‌گوید «این یک سفر خانوادگی است و خانم ]...[ رفته تا به فرزندش که در انگلیس مشغول تحصیل است سر بزند». دری به تخته می‌خورد برادرش هم چند سال به بهانه سرکشی به فلان مجموعه دانشگاه بهمان، سر از لندن در می‌آورد اما بعدها خبرهایی منتشر می‌شود حاکی از اینکه همین جناب پیگیر تشدید تحریم‌ها به عنوان سوخت فتنه سبز بوده است. روزنامه شرق (31 مرداد 94) به همین خانم می‌گوید دوره اصلاحات در انگلیس چه می‌کردی، می‌گوید «در انتخابات مجلس ششم رأی نیاوردم، فرصت خوبی بود تا زبان انگلیسی یاد بگیرم. فکر کردم بروم انگلیس تا زبانم تقویت شود. یک سال و نیم رفتم بیرمنگام. با پسرم رفتم. دختر و همسرم هم می‌آمدند و می‌رفتند». تقویت زبان انگلیسی با یک سال و نیم اقامت در انگلیس، انگار که شما تا سر کوچه‌تان بروید و برگردید!

4- این تعابیر از امیر مؤمنان علیه‌السلام است: «از جایگاه‌های تهمت و مجالسی که گمان بد به آن می‌رود. بپرهیز؛ چرا که هم‌نشین بد، هم نشین خود را تغییر می‌دهد»، «هم نشینی خوبان، اشرار را به خوبان ملحق می‌کند و هم‌نشینی خوبان با فاجران، آنها را به فاجران می‌رساند. پس اگر وضعیت کسی بر شما مبهم است و از دین او آگاه نیستید، به دوستان و هم‌نشینان او نگاه کنید، اگر با دوستان خدا هم‌نشین است، او را از مؤمنان بدانید و اگر با دشمنان حق هم‌نشین است، هیچ بهره‌ای از دین خدا ندارد» و «هرکس خود را در موضع تهمت قرار دهد (و متهم شود) نباید کسی را جز خود سرزنش کند». یا به تعبیر امام صادق علیه‌السلام «سزاوارترین مردم به تهمت کسی است که با متهمان هم‌نشینی کند».

به ویژه در طول دو دهه اخیر با جماعتی روبرو هستیم که هم‌نشینی با فاسقان و فاجران و جفاپیشگان و خیانتکاران در حق اسلام و انقلاب و ایران تبدیل به خط مشی آنها شده است؛ ابتدا دزدکی و با تأیید و تکذیب و انکار و به تدریج؛ هم‌پیمانی آشکار سیاسی و فرهنگی و اقتصادی. نهضت آزادی کجا- که امام فرمود اگر سرکار می‌ماندند سیلی به اسلام و قرآن می‌زدند که کشور تا قرن‌ها سربلند نمی‌کرد- و برخی مدعیان خط امام که تدریجاً مدعی اصلاح‌طلبی و اعتدال شدند کجا؟! ادعای ارادت به امام کجا و دوستی با متهم‌کنندگان حاج سید احمدآقا (ره) کجا؟ مدعی دوستی با امام کجا و پیوند با دشمنان ولایت فقیه کجا؟ ادعای اسلام و انقلاب کجا و پیوند دامنه‌دار با طیفی از عناصر چپ و راست گروهکی کجا؟ در اینجا نه با یک اتفاق بلکه با فساد و افساد سازمان یافته روبرو هستیم که حرف اول آن را بی‌غیرتی و خودفروشی و دین‌فروشی و وطن‌فروشی می‌زند.

شاید فلان خانم نامزد حتی بی‌خبر باشد که کجای بازی بی‌غیرتی است اما آنها که عکس کشف حجاب وی در یک جمع عمومی در خارج کشور در حضور مرد نامحرم را دسترسی دارند چرا همین عکس حرمت‌شکنانه را تا پس از انتخابات نگه می‌دارند و بعد به خیال اینکه او به مجلس راه یافته و نمی‌شود مانع رفتنش به مجلس شد، منتشر می‌کنند؟ آیا این بخشی از پروژه قداست‌زدایی و قبح‌شکنی نقض احکام مسلم اسلامی نیست؟

5- در ماجرای دیدار اخیر عضو مرکزیت حزب کارگزاران با یکی از سران شبکه صهیونیستی بهائیت، آقای هاشمی رفسنجانی در اظهارنظری 3 خطی - و نه بیشتر- گفت «فائزه اشتباه بدی کرده و باید آن را تصحیح و جبران کند ]او هم پاسخ داد اشتباهی نکرده‌ام و پشیمان نیستم[ فرقه ضاله بهائیت یک فرقه استعمار ساخته و منحرف است که همیشه با همین انحراف شناخته شده و ما همیشه از این فرقه تبری جسته و می‌جوییم». اکنون مجال آن نیست که بپرسیم پس چگونه این فرقه استعماری ضاله با سران فتنه سبز در یک پروژه مشترک به هم رسیدند و کدام «سنخیت» علت آن «تجانس» شد؟ اما می‌توان پرسید که آیا اکنون زمان اعلام برائت از بهائیت است که آوازه نحوست و نجاست و خیانت و جنایت‌های آن عالمگیر است یا وقت اعلام برائت از پیوند خوردگان ارگانیک با بهائیت؟ آیا امثال کدیور و میبدی و مجمع محققین و مدرسین و برخی اعضای باند مهدی هاشمی در دفتر آقای منتظری نبودند که گام اول برای تبرئه بهائیت و تراشیدن حقوق و امنیت برای این شبکه اصالتاً جاسوس و تحریف‌گر دین را برداشتند و برخی از همان‌ها از تل‌آویو و لندن سردرآوردند؟ اگر بهائیت منکر خاتمیت و مهدویت بود مگر نه اینکه آقای سروش به انکار رسالت پیامبر اعظم(ص) پرداخت و هم‌مسلکانش منکر وجود امام عصر(عج) شدند؟ و آیا همین جماعت در لندن اتاق فکر جنبش سبز را راه‌اندازی نکردند؟ «بهائیت یک فرقه ضاله و استعمار ساخته است». همین و تمام؟! باید بررسی کرد که اگر کشمیری‌ها و کلاهی‌ها و زهره عطریانفرها و فهیمه اروانی‌های سازمان تروریستی منافقین (که این روزها صحبت تعقیب آنهاست)، بهشتی و باهنر و رجایی را ترور کردند، نوکشمیری‌ها و نوبهایی‌ها و نوحجتیه‌ای‌ها دقیقاً مشغول چه کاری هستند، از کدام مراکز حساس سربازگیری کرده‌اند و کدام نقشه‌ها را عملیاتی می‌کنند؟

6- خداوند به اندوخته معارف حضرت آیت‌الله جوادی آملی (دام‌ظله) برکت بدهد. ایشان کسی نیست که به سادگی قضاوت کند یا حکم و هشدار دهد. باید احساس خطر کرد وقتی ایشان در دیدار با آقای عارف هشدار صریح می‌دهد «در فرهنگ قرآنی غیرت را سه عنصر معرفت، هویت و غیرزدایی تشکیل می‌دهند؛ غیرزدایی به این معنا است که اجازه ندهیم بیگانه به حریم ما نفوذ کند و خودمان هم در کار دیگران تجسس نکنیم. بیگانه را در حریم خود راه دادن و وارد حریم غیر شدن با غیرت سازگار نیست. کشور غنی و برخوردار از نعمات و مواهب الهی است، با وجود این همه منابع غنی در داخل کشور، واردات برخی کالاها که در کشور امکان تولید آن وجود دارد، دلیلی جزسوء مدیریت و در برخی موارد بی‌غیرتی ندارد... کسانی که راه نفوذ بیگانگان را در فضای اقتصادی و یا سیاسی به روی کشور می‌گشایند از غیرت اقتصادی و یا سیاسی برخوردار نبوده و دیوث هستند.»

اکنون سؤال مهم که به همه ارادتمندان اسلام و انقلاب بلکه حتی دوستداران وطن برمی‌گردد این است: با جریان بی‌غیرت فرهنگی و سیاسی و اقتصادی که مشغول شبکه‌سازی و حزب‌سازی و سرمایه‌اندوزی است، چه باید کرد؟ یعنی همین که ما جزو آن بی‌غیرت‌ها نباشیم و عملگی‌شان را نکنیم- که متأسفانه برخی رجال غافل می‌کنند- کافی است یا اینکه همه صاحبان غیرت انقلاب و اسلام و کشور، مسئولیتی بزرگ متوجهشان است که به سینه بی‌غیرت‌ها بکوبند و مانع انتقال عفونت آنها به جامعه و سیاست و مدیریت و فرهنگ و اقتصاد شوند؟ شاید یک مفهوم انقلابی بودن و انقلابی ماندن که طی 7-8 ماه اخیر از سوی رهبر معظم انقلاب مورد تأکید قرار می‌گیرد و سخنان آیت‌الله جوادی آملی نیز در تداوم آن است، همین مسئله است.

7- وقوع برخی اتفاقات ضد فرهنگی و ضدارزشی در ماه‌های اخیر که چند مورد آن ذکر شد، فرع بر واقعیت مهم‌تر است و آن اینکه در میانه یک جنگ فرهنگی، سیاسی و اقتصادی تمام عیار با دشمنان تاریخی ملت ایران هستیم. حمیت، در وسط میدان بودن، تشخیص مسئولیت مواجهه با هجوم ناتوی فرهنگی- سیاسی دشمن و اقدام و عمل به هنگام، همان مسئولیت بزرگی است که از قاطبه دل سپردگان به اسلام و انقلاب (فارغ از تقسیم‌بندی‌های مبتذل و نارسای سیاسی) انتظار می‌رود. امیر مؤمنان(ع) چندین جا تصریح می‌کنند که هر کس به مسئولیت جهاد و امر به معروف و نهی از منکر - در سلسله مراتب قلب و زبان و دست - عمل نکند، «مرده‌ای میان زندگان» و کسی است که فضیلت‌ها و رذیلت‌ها (شخصیت) در او زیر و رو شده و بالای او جای پایینش و پایین او جای بالای وی نشسته است. (فمن لم یعرف بقلبه معروف و لم ینکر منکرا، قُلِبَ فَجُعِلَ اعلاه اسفله و اسفله اعلاه- کلمه قصار 375 نهج‌البلاغه). اسلام، باغیرت بی‌طرف و بی‌تفاوت سراغ ندارد و به رسمیت نمی‌شناسد.

8- اقدام و عمل را باید در تراز فهم امیر مؤمنان شناخت و انجام داد که مدام می‌فرمود «قلت لکم اُغزوهم قبل ان یُغزوکم... یُغار علیکم و لا تُغیرون، و تُغزون و لاتَغزون ... به شما گفتم با دشمنان بجنگید پیش از آن که با شما بجنگند، به شما حمله می‌کنند و می‌جنگند اما شما حمله نمی‌کنید» (خطبه 27) و «برای شما نقشه می‌کشند اما نقشه نمی‌کشید و مرزهای شما را در می‌نوردند اما ناراحت نمی‌شوید. چشم از شما برنمی‌دارند و در غفلت غوطه‌ورید» (خطبه 34). گویا خطاب آن حضرت در بحبوحه نبرد صفین خطاب به ما هم هست: «از جا کنده شدن و فرار شما را دیدم. فرومایگانی گمنام و بادیه‌نشینان از شام شما را عقب می‌راندند در حالی که شما از بزرگان و سرشناسان و شرافتمندان پیشرو هستید... و لقد شَفی و حاوَحَ صدری اَن رأیتکم بأخرهًْ تحوزونهم کما حازوکم... و همانا سوز سینه فرو نشست آن هنگام که دیدم آنان را هزیمت دادید و صف‌هایشان را در هم شکستید و راندید همان‌گونه که شما را رانده بودند...» (خطبه 106).

دشمن بی‌محابا به میدان آمده است. منظور، آدم‌های دم دستی و تفاله‌های سیاسی و فرهنگی غیر قابل بازیافت نیستند. مقصود دیدن آن اتاق فرماندهی دشمنان است که صف‌آرایی و نقشه‌چینی می‌کند. اگر منطق «اِرمِ ببصرک اقصی القوم- عمق سپاه دشمن را ببین» حق است که همین هم هست، باید فهمید دشمن مشغول کدام طراحی و عملیات است و بی‌معطلی و رودربایستی به میانه میدان آمد. مرز «مروت» و ناجوانمردی و بی‌غیرتی، همین بودن یا نبودن امروز در میانه میدان است.

http://kayhan.ir/fa/news/75299

ش.د9500349

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات