(روزنامه جوان ـ 1394/10/14 ـ شماره 4715 ـ صفحه 9)
** به نظر ميرسد برخي طرفهاي ذينفع در سوريه راهبردي را كه قبلاً در نظر داشتند همچنان حفظ كردهاند. اگرچه در اين قطعنامه اشارهاي به كنارهگيري بشار اسد، رئيس جمهور سوريه از قدرت نشده است ولي با توجه به فضايي كه در منطقه وجود دارد و واكنشهايي كه ايران نسبت به آن داشته تا كنون از طرح اين مسئله خودداري كردهاند و تلاش ميكنند به مرور زمان بشار اسد را كنار بگذارند و آنها معتقدند كه اسد بايد در نهايت كنار برود.
از طرفي الان غربيها خطر داعش و ديگر گروههاي تروريستي را براي منطقه درك ميكنند و از طرفي، اسد نيز در جهان وجهه بسيار خوبي نسبت به گذشته پيدا كرده و سبب شده كه فعلاً شعار رفتن اسد از دستور كار خارج شود. اگر غربيها در شرايط كنوني بر رفتن اسد از قدرت اصرار داشته باشند تروريستها كه منفور جهان هستند قدرتمند ميشوند. كنارهگيري بشار اسد امر بسيار مهمي است و اكثر مردم سوريه اسد را بيش از گروههاي درگير در سوريه قبول دارند و هيچ كدام از گروههاي حاضر در سوريه به اندازه اسد درايت و مشروعيت لازم براي اداره كشور را ندارند و كنار گذاشتن وي از قدرت با موانع داخلي نيز مواجه خواهد شد.
در هفتههاي اخير نيروهاي ارتش سوريه ضربات سختي را به تروريستها وارد كرده و توانستهاند تعدادي از سركردههاي تروريستها از جمله زهران علوش، فرمانده گروه تروريستي جيشالاسلام را به هلاكت برسانند، كشته شدن علوش و ديگر فرماندهان تكفيريها، چه تأثيري بر روند تحولات ميداني در سوريه خواهد داشت؟ برخي منابع آگاه يكي از اهداف نشست علوش با فرماندهان ساير گروهها را تلاش براي ايجاد اتحاد و حتي ائتلاف اين گروه با برخي گروههاي ديگر نظير احرارالشام و فليقالرحمن در آستانه گفتوگوهاي احتمالي با دولت سوريه دانستهاند.
از زماني كه روسيه اقدامات نظامي خود را عليه تروريستها در سوريه آغاز كرد مسلم بود كه تروريستها ضربات سختي را متحمل خواهند شد و در اجلاس وين هم غربيها هر تصميمي كه براي نابودي تروريستها در سوريه منجر ميشود را پذيرفتند. كشته شدن علوش نيز در همين راستا انجام شده است. بر اساس توافقات وين، پس از اين زهران علوش و ديگر تروريستها اين ضربات را دريافت خواهند كرد و حملات روسيه و ارتش سوريه عليه تكفيريها تشديد خواهد شد.
* برخي كارشناسان بر اين باورند كه با توجه به نقش مؤثر علوش در جيشالاسلام، وضعيت اين گروه تروريستي پس از مرگ علوش دچار بحران خواهد شد و احتمالاً طي هفتهها يا ماههاي آتي، اين گروه تروريستي از هم فرو خواهد پاشيد. شما اين تحليل را چقدر قبول داريد؟
** بله درست است. الان با توجه به اينكه علوش نقش مهمي در سازماندهي گروه جيشالاسلام داشته است، كشته شدنش ضربه بسيار سنگيني است و از طرفي در داخل سوريه نيز فشارها به گروههاي تروريستي بسيار زياد است. همزمان با حملات گسترده روسيه به تكفيريها كه عرصه را براي تروريستها تنگ كرده است اقدامات وسيع زميني نيز با كمك ارتش سوريه و نيروهاي مقاومت در جريان است كه به پيشروي در مقابل تروريستها ادامه ميدهند و شرايط را به نفع سوريه تغيير داده است. چندين عامل سبب فروپاشي گروههاي تروريستي در سوريه خواهد شد. حملات هوايي روسيه، پيشرويهاي زميني و فشارهاي جهاني عليه اين گروهها روند تحولات را تغيير خواهد داد كه احتمالاً به فروپاشي برخي گروههاي تروريستي منجر خواهد شد.
* از آنجاكه گروه جيشالاسلام تحت حمايت عربستان و قطر قرار دارد و روي اين گروه سرمايهگذاري بيشتري كردهاند، برخي معتقدند كه ممكن است سعوديها در مذاكرات صلح بين دولت سوريه و معارضان كارشكني كنند. به نظر شما عربستان و جبهه غربي در واكنش به كشته شدن زهران علوش چه رويكردي را در پيش خواهند گرفت؟
** آنها بهانههاي مختلفي را در پيش خواهند گرفت ولي هر رويكرد و تصميمي را كه اتخاذ كنند بسيار هزينهبر خواهد بود. عربستان، قطر و تركيه كه حاميان اصلي تروريستها هستند نميتوانند همچون گذشته از اين گروهها حمايت كنند زيرا حاميان تروريستها در اوايل تشكيل گروههاي تروريستي اعلام ميكردند كه دولت سوريه سركوبگر و ديكتاتور است و اين گروههاي تروريستي را آزاديطلب و انقلابي معرفي ميكردند ولي با گذشت زمان چهره واقعي اين گروهها آشكار شد و تحركات تروريستي كه اين گروهها در اروپا و غرب انجام دادند و همچنين كاهش قدرت مالي عربستان در كمك به اينها و همچنين مشكلاتي كه در تركيه به وجود آمده و كردها با دولت مركزي درگير هستند، همه اين عوامل سبب شده است تا اين گروهها در موضع ضعف قرار بگيرند. به نظرم، حاميان تروريستها آنچه الان در سخنرانيهاي خود ميگويند در عرصه عمل انجام نخواهند داد و ناگزير به آنچه در نشست وين تصويب شده است، عمل خواهند كرد.
* توافقي كه بين دولت سوريه و تروريستهاي داعش و جبهه النصره براي خروج امن از حومه دمشق و اردوگاه يرموك انجام شد، اين ذهنيت را ايجاد كرده كه دولت سوريه با توافق با اين گروهها، به نوعي به آنها مشروعيت داده است و حتي اين توافق با وساطت نماينده سازمان ملل بوده است. نظر شما در اين باره چيست؟
** درست است. توافق با اين گروهها هزينههايي را براي دولت سوريه در پي دارد ولي مزايايي نيز دارد. با توجه به شرايطي كه در دمشق، پايتخت سوريه وجود دارد، دولت بايد يك سلسله حركتهاي زيگزاگي داشته باشد تا اطراف دمشق را امن كند ولي از سوي ديگر، گروههايي مثل داعش تا كنون به قدري جنايت مرتكب شدهاند كه نه در داخل سوريه و نه در بين افكار عمومي جهان هيچ وجههاي براي اين گروهها باقي نمانده است و هزينهاي كه دولت سوريه متحمل ميشود هزينه زيادي نيست. حتي مقامات تركيه هم كه تروريستها را در مرز خوي جاي دادهاند از طرف افكار عمومي داخل تحت فشار قرار خواهند گرفت و در نهايت مجبور خواهند شد تا از اين گروهها اعلام برائت بجويند.
* آيا گسيل تروريستها به استانهاي شمالي سوريه و تجمع بيش از حد آنها كار آزادسازي اين مناطق را با مشكل مواجه نميكند؟
** تروريستها ظاهراً به سمت تركيه حركت كردهاند ولي با توجه به پوشش هوايي كه روسيه در مرز با تركيه انجام ميدهد و مواضع تروريستها و به خصوص مراكز آموزشي اين گروهها را مورد هدف قرار ميدهد اجازه نميدهد كه آنها به سازماندهي مجدد بپردازند و پايگاههاي ديگري را براي آموزش نيروهاي خود ايجاد كنند و اين حملات شرايط را براي تكفيريها سخت كرده است و فعاليتهايشان توسط روسيه رصد ميشود و از اين رو، در سوريه پناهگاه امني براي تروريستها وجود ندارد و ناگزير هستند تا پايگاههايشان را به خارج مرزها انتقال دهند.
الان در عراق هم شرايط براي تروريستها دشوار شده است. با توجه به آزادسازي شهر مهم و استراتژيك الرمادي در استان الانبار يكي از مراكز مهم داعش در عراق از بين رفته و شرايط را براي تكفيريها دشوار كرده است. در شرايطي كه حملات هوايي روسيه و پيشرويهاي ارتش سوريه در مقابل تكفيريها ادامه داشته باشد جاي هيچ نگراني نيست.
* پس از كشته شدن علوش، امريكا نيز بلافاصله اعلام كرد كه با روسيه عليه داعش همكاري اطلاعاتي نخواهد كرد و اين نشان ميدهد كه برخلاف گفتههاي امريكاييها كه در ظاهر خود را در مبارزه با تروريستها جدي نشان ميدهند اما حاضر به همكاري با روسيه نيستند. به نظرتان دليل اين كارشكنيهاي امريكا چيست؟
** امريكا از زماني كه روسيه حملات خود عليه داعش در سوريه را آغاز كرد مخالفت خودش را با اين حملات اعلام كرد و حتي از روسها خواست كه برخي مناطق تحت كنترل داعش را مورد هدف قرار ندهد. يعني غربيها نگراني خود را از حملات روسيه در سوريه ابراز داشتند و اين حملات براي امريكا هزينهبر بوده است و چهره واقعي غرب را در حمايت از تروريستها نشان داد ولي روسيه به كارشكنيها و نگرانيهاي غرب توجهي ندارد و به حملات عليه تروريستها ادامه ميدهد.
طبيعتاً غربيها به مخالفتهاي خود ادامه خواهند داد و حتي در داخل امريكا نيز مخالفتهايي انجام خواهد شد چراكه حملات روسيه وجهه ائتلاف ضدداعش كه در 15 ماه گذشته نتوانسته موفقيتي در مقابل داعش كسب كند را از بين برد و نشان داد كه حملات امريكا و متحدانش در مقابل داعش بيفايده بوده است. از طرفي حملات روسيه تمام زحمات چند ساله غرب را كه سعي داشت با ايجاد يك نيرو در منطقه محور مقاومت را تضعيف كند از بين برد. همچنين روسيه در مسئله تحريمهاي غرب عليه اين كشور بر سر بحران اوكراين نيز وارد چالش جدي شده است و الان زماني نيست كه روسيه در مقابل غرب كوتاه بيايد.
* الان قرار است روسيه، ايران و جبهه عربي-غربي ليست گروههاي معارض و تروريستي را مشخص كنند ولي با توجه به شواهد و قرائن اختلافاتي در اين بين وجود دارد كه ميتواند مشكلاتي در اين زمينه ايجاد كند. آيا با اين وجود، احتمال رسيدن به توافقي واحد بر سر همه گروهها وجود دارد؟
** تصميمگيري در اين زمينه به مراتب سختتر است و دو طرف در اين مسئله كاملاً متضاد عمل ميكنند. گروههايي را كه روسيه و ايران در ليست تروريستها قرار دادهاند غرب و متحدانش آنها را معارض ميدانند و اين كاري دشوار است ولي با توجه به مخالفتهاي جهاني با اين گروهها غرب ناگزير است در اين مذاكرات تن به خواستههاي روسيه بدهد.
نشانهها و شواهد زيادي عليه گروههاي تروريستي وجود دارد. تصاوير و فيلم اعدامهاي دستهجمعي كه گروههاي تروريستي منتشر كردهاند، نشان ميدهد كه اين گروهها تروريست هستند و خودشان اعتراف كردهاند كه از كشتن انسانها هيچ ابايي ندارند و اين مسئله در تعيين گروههاي معارض از تروريست كمك زيادي ميكند. بهترين راه براي اثبات جرم اعتراف خود متهم است و اعترافات و تصاوير منتشر شده از اين گروهها نمونه بارز آن است و دليلي ندارد كه آنها را غيرتروريستي معرفي كنند.
* همانطور كه ميدانيد رژيم صهيونيستي با حمله به مقر فرماندهان نيروهاي مقاومت در دمشق چند تن از آنان از جمله سمير قنطار، سيد اسراي لبنان را ترور كرد. سيدحسن نصرالله، دبيركل حزبالله لبنان هم در واكنش به اين اقدامات اسرائيل گفت كه نيروهاي مقاومت انتقام قنطار را از اسرائيليها ميگيرند. آيا حزبالله به اين ترور پاسخ ميدهد؟ نحوه پاسخ و واكنش به اين اقدام چگونه خواهد بود؟
** حزبالله تاكنون نشان داده است كه هرگاه وعده انتقام داده به وعدهاش عمل كرده است و اين بار نيز همچون گذشته پاسخ متناسب با اين اقدام خواهد داد. الان بايد بسياري از صاحبمنصبان اسرائيلي در سرزمينهاي اشغالي منتظر اقدام حزبالله باشند و طبيعي است كه حزبالله وعدهاش را عملي خواهد كرد.
* آيا احتمال دارد كه حزبالله در انتقام خود فرماندهان ارشد صهيونيستها را براي اقدام خود انتخاب كند؟
** بله دقيقاً اينطور است و نگراني صهيونيستها از همين است چراكه نصرالله هر وقت حرف زده عمل كرده است.
* آيا پاسخ به ترور قنطار ميتواند به جنگ ديگري بين اسرائيل و حزبالله منجر شود. موشه يعلون وزير جنگ رژيم صهيونيستي با هشدار به نيروهاي مقاومت گفته است كه حزبالله بايد به جنگ 2006 نگاه كند. حتي گادي ايزنكوت، رئيس ستاد ارتش اسرائيل در واكنش به سخنان نصرالله گفته است كه دشمنان ما تبعات خطرناك حمله به ما را ميدانند. با اين اوصاف احتمال درگيري نظامي بين دو طرف وجود دارد؟
** اسرائيليها هم از ترور ترس دارند و هم از جنگ تمام عيار و اينكه وارد جنگ ديگري با حزبالله شوند احتمالش بسيار كمتر است چراكه اسرائيليها در جنگهايي كه در سالهاي اخير تجربه كردهاند شكست خوردهاند و در جنگهايي كه با نيروهاي مقاومت فلسطين داشتهاند نشان دادهاند كه بسيار آسيبپذير هستند و حتي سيستم گنبد آهنين كه قرار بود از جان شهروندان صهيونيستي در برابر نيروهاي مقاومت محافظت كند حتي در جنگ غزه و در مقابل موشكهاي نهچندان پيشرفته جنبش حماس نتوانست موفقيتي كسب كند.
بيش از 60 درصد موشكهايي كه از طرف حماس به سمت سرزمينهاي اشغالي شليك شدند به اهداف خود اصابت كردند و ناكارآمدي سامانه گنبد آهنين را نشان داد و اين مسئله نگراني مقامات اسرائيلي را افزايش داده است. صهيونيستها ميدانند كه جنگ دوباره با حزبالله به نفع آنها نيست و ناگزير هستند جرمي را كه مرتكب شدهاند بپذيرند و پاسخ متناسب با آن را دريافت كنند.
* عربستان در هفتههاي اخير اعلام كرده كه ائتلافي ضد تروريستي با همكاري 34 كشور تشكيل داده است. اين درحالي است كه عربستان خود پدرخوانده تكفيريها به شمار ميرود و به نظر ميرسد جنگ سعوديها با تروريسم نمايش تبليغاتي بيش نيست، چراكه خود آنها را تغذيه مالي ميكند. به نظر شما اهداف عربستان از تشكيل چنين ائتلافي چه بوده است؟
** اهداف عربستان از اين ائتلاف انفعالي هستند. عربستان سعودي در منطقه در وضعيت بدي قرار گرفته و سعي دارد با شعارهاي عمدتاً توخالي به ضعف قدرت منطقهاي خود سرپوش بگذارد. عربستان تا مدتي ديگر بايد شاهد پايان مداخلهاش در سوريه و عراق باشد و عراقيها شهر الرمادي را آزاد كردند و سنگرهاي تروريستها در سوريه و عراق نيز يكي پس از ديگري از دستان تكفيريهاي حامي عربستان خارج ميشوند و در اختيار مردم سوريه و عراق قرار ميگيرند. الان عربستان سعودي شعاري را مطرح كرده است كه كسي به آن اعتنايي نميكند. پيش از اين تشكيل ائتلافها مبتني بر درآمدهاي نفتي بود ولي الان اين درآمد هم با توجه به كاهش قيمت نفت از بين رفته است و رژيم آلسعود نميتواند بدون درآمدهاي نفتي كشورها را راضي به ائتلاف بكند. كشورهايي كه به عضويت اين ائتلاف درآمدهاند هر كدام به اميد كسب درآمد براي پايان دادن به مسائل داخلي و شخصي خود موافقت خود را با آن اعلام كردهاند ولي بدون دلارهاي نفتي اين ائتلاف به نوعي از هم پاشيده است و به طنز شبيه است تا به واقعيت. ائتلاف شوراي همكاري خليج فارس كه شش كشور عضو آن هستند مدام با يكديگر اختلاف دارند و علاوه بر اختلاف بر سر مسائل ارضي بر سر مسائل اقتصادي و سياسي و حتي يمن هم اختلاف دارند.
در مسئله ائتلاف ضد داعش به رهبري امريكا هم قرار بود كشورهاي عربي مشاركت كنند ولي در آن همكاري نكردند و تنها روي كاغذ عضويت ائتلاف را پذيرفتند. مسئله ديگر جنگ يمن است كه كشورهاي عربي حاشیه خليج فارس به رهبري عربستان به اين كشور حمله كردند و در آنجا نيز ائتلافشان فروپاشيده است و اختلافاتي كه بين عربستان، امارات و قطر وجود دارد كار را براي آنها سخت كرده است. در جنگ يمن هر كدام از كشورها بنا به منافع خويش جداگانه به يمن لشكركشي كردند و بنابراين نشان داد كه هر ائتلافي كه عربستان رهبري آن را بر عهده گرفته است از ابتدا محكوم به شكست بوده است. الان يك عده افراد بيتجربه و كم سن و سال در عربستان بر سر قدرت هستند كه تجربه سياسي ندارند و فكر ميكنند با بلندپروازي و زدن حرفهاي درشت ميتوانند سبب قدرتمند شدن عربستان در منطقه شوند.
از طرفي كشورهايي كه در اين ائتلاف حضور دارند مثل كومور حتي پول لازم براي جذب توريست را براي داخل خود ندارند و حتي ارتشي براي اجراي عمليات در ائتلاف ندارند و كشورهاي ديگر هم كارايي لازم را ندارند تا به اين ائتلاف كمك كنند. از سوي ديگر، كشورهايي مثل مصر و سودان هم كه در يمن اقداماتي را به نفع عربستان انجام دادهاند در داخل با مردم خودشان درگير هستند و قدرتشان تحليل رفته است. مردم كشورهاي سودان و مصر به شدت از وهابيت تنفر دارند. در واقع اين ائتلاف جدي نيست و هيچ كسي آن را جدي نميگيرد و كشورهايي كه عربستان روي آنها حساب ويژهاي باز كرده است مردمشان به شدت عليه عربستان هستند و اين كار را براي سعوديها دشوار ميكند.
* اخيراً ملك سلمان پادشاه عربستان، در موضعي متفاوت خواستار حل سياسي بحران يمن و سوريه شده است، چيزي كه تاكنون مشاهده نكرده بوديم. به نظر شما چه عواملي سبب نرم شدن موضع سعوديها در يمن و سوريه شده است. كاهش درآمدهاي نفتي و پيشرويهاي انصارالله در يمن تا چه حد در اتخاذ اين تصميم موثر بوده است؟
** به نظرم سخنان ملك سلمان در اين خصوص، نميتواند نشاندهنده تغيير موضع رياض يا نرم شدن آن باشد. بلكه به احتمال بسيار زياد، كوششي است تبليغاتي، تا در عرصههاي رسانهاي اينگونه وانمود شود كه: آنچه در سوريه و يمن در حال اتفاق افتادن است، منطبق با خواست سعوديها و مبتني بر فرامين و دستورات آنهاست و تلاشي است براي آنكه اين تصور ايجاد شود كه رياض در صحنه سوريه و يمن، بازنده و شكست خورده تلقي نميشود. آنچه مسلم است از حدود دوماه پيش تاكنون يعني از زمان برگزاري نشست وين و همچنين در پي عمليات هوايي روسيه بر فراز سوريه، روند تازهاي در اين كشور آغاز شده كه نه تنها به هيچ وجه با خواست سعوديها هماهنگي ندارد، بلكه دقيقاً در جهت عكس خواست آنها كه بر براندازي نظام سوريه تأكيد دارند، حركت ميكند.
چنانكه حملات هوايي و زميني گسترده و جدي به مواضع گروهكهاي تروريستي، تصوير تيره و تاري از آينده آنها ترسيم كرده و در مقابل، موجبات تقويت نظام سياسي سوريه را فراهم نموده است و اما در يمن، ماههاست كه عربستان در بنبست دشواري گرفتار آمده و در انتظار ايجاد شرايطي است كه آبرومندانه يا لااقل با هزينههاي كمتري از باتلاق يمن خارج شود، بنابراين، اتخاذ لحن و عباراتي متفاوت يكي از راههاي سرپوش گذاشتن بر واقعيت و پنهان كردن شكستها و ناكاميهاي مقامات رياض محسوب ميشود. البته كاهش بهاي نفت و موفقيتهاي انصار الله نيز در بهكارگيري اين اقدام تبليغاتي موثر بوده است.
* در پايان ارزيابيتان را از تحولات سوريه و منطقه بفرماييد؟
** سوريه الان بعد از چهار سال به رغم بيشترين تلاشهاي جبهه عربي – غربي عليه اين كشور از اين آزمون سربلند بيرون ميآيد و تحولات كنوني نشان ميدهد كه دنياي غرب نتوانسته خواستههايش را به ملت و دولت سوريه تحميل كند و پيروزي سوريه تحول مهم و نقطه عطفي در جهان خواهد شد زماني كه اثبات شود دنياي غرب و كشورهاي منطقه نتوانستهاند در سوريه موفق شوند، به رغم اينكه در سالهاي گذشته به انواع اقدامات ضدانساني عليه سوريه متوسل شدند.
http://javanonline.ir/fa/news/763369
ش.د9405407