تاریخ انتشار : ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۴  ، 
کد خبر : ۲۹۲۱۸۲

سوداي رياض براي بازيابي قدرت از دست رفته (بخش دوم)

(روزنامه اطلاعات ـ 1395/02/11 ـ شماره 26427 ـ صفحه 12)

بحران در روابط عربستان - آمريکا

همزمان با شدت يافتن اين بحث در آمريکا درباره ارتباطات عربستان سعودي با حملات تروريستي 11 سپتامبر، ديدگاه آمريکايي‌ها درباره عربستان در حال تغيير است.روزنامه اينديپندت انگليس در گزارشي درباره افزايش اختلاف ميان آمريکا و عربستان نوشت:رهبران خارجي که براي ديدار با ملک سلمان، پادشاه عربستان به اين کشور سفر کردند در جريان اين ديدارها متوجه شدند که يک ميز بزرگ تزئين شده با گل در مقابل پادشاه 80 ساله عربستان قرار مي‌گيرد. آنها در بازرسي دقيق‌تر متوجه مي‌شوند که هدف از گذاشتن اين گل‌ها پوشاندن يک مانيتور است که نقش «اتوکيو» را ايفا کرده و پادشاه عربستان را قادر به ايراد سخنان روان درباره مسائل مهم مي‌سازد!اخيرا يک مقام آمريکايي که با ملک سلمان ديدار کرده بود متوجه يک شيوه متفاوت شد که عربستان با استفاده از آن مقام‌هاي بازديدکننده يا دست کم بينندگان تلويزيوني تماشاکننده اين ملاقات را قانع مي‌سازد که پادشاه عربستان مي‌تواند به خوبي با بحران‌هاي در حال تشديد عربستان سعودي تعامل داشته باشد.در اين ديدار پادشاه عربستان به گروه بازديدکننده نگاه نکرده بلکه به يک صفحه بزرگ تلويزيون که از سقف اتاق آويزان است خيره مي‌شود و متن‌هاي نمايش داده شده براي سخنراني را از روي اين صفحه مي‌بيند.

سايمون هندرسن، کارشناس عربستان در موسسه سياست خاورنزديک در واشنگتن که روايت‌کننده اين مساله است، مي‌نويسد که در جريان اين ديدار در يک طرف اتاق دستياري نشسته است و با شدت و حرارت متن‌هاي سخنراني پادشاه عربستان را با استفاده از يک کيبورد تايپ مي‌کند البته پادشاه عربستان تنها رهبر فعلي يا سابق يک کشور جهان نيست که دستياران و نزديکانش هنرمندانه سعي در پنهان کردن ناتواني او در تعاملات خارجي را دارند اما مشاهدات عيني از اين ناتواني او اين ادعاي کاخ سفيد را که ديدار اخير باراک اوباما، رييس‌جمهور آمريکا با پادشاه عربستان در يک نشست دو ساعته در 20 آوريل صميمانه و تلطيف‌کننده فضا پس از تشنج در روابط دو طرف بوده، تحت‌الشعاع قرار مي‌دهد.

اين ديگر بر کسي پنهان نيست که در عربستان قدرت واقعي در حال رفتن به سمت محمد بن نايف، وليعهد و پسر پادشاه محمد بن سلمان و جانشين وليعهد است اما اين خلاء قدرت در عربستان توضيح‌دهنده ماهيت عجيب و خود آسيب‌زننده سياست خارجي حال حاضر عربستان است؛ سياست خارجي که به ناگهان از رويکرد استفاده محتاطانه از ثروت فراوان نفتي عربستان به سمت استفاده از اين ثروت در راستاي پيشبرد اهداف تغيير يافته و در عين حال گزينه‌هايش را به روي روش‌هاي نظامي و تقابلي براي دستيابي به اهداف سياست‌ خارجي باز مي‌گذارد.البته مساله دقيقا اين نيست که اولويت‌هاي عربستان تغيير پيدا کرده بلکه مساله اين است که عربستان در حال حاضر از روش‌هايي براي دستيابي به اين اهداف استفاده مي‌کند که بسيار خطرناک‌تر از روش‌هاي سابق هستند.

از زماني که ملک سلمان به تخت پادشاهي در عربستان تکيه زد، رياض اقدام به تشديد مداخله خود در جنگ داخلي سوريه و دست زدن به مداخله مستقيم در يمن با حملات هوايي زده است. هر دو ماجراجويي عربستان شکست خورده‌اند و ما مي‌بينيم که حمايت بيشتر از گروه‌هاي مسلح مخالف بشار اسد، رييس‌جمهوري سوريه اگرچه در اوايل سال گذشته ميلادي باعث پيشروي‌هاي اين گروه شد اما متعاقبا مداخله نظامي مستقيم روسيه را در پي داشت و سبب شد که کناره‌گيري بشار اسد بسيار سخت‌تر شود.همچنين بمباران يمن باعث نشده که انصارالله و ديگر يمني‌هاي مخالف عربستان شهر صنعا را ترک کنند و در جاهايي که نيروهاي انصارالله عقب‌نشيني کرده‌اند گروه القاعده در شبه جزيره عرب اقدام به تاسيس يک دولت کوچک در سواحل جنوبي يمن کرده است.

از سوي ديگر رهبران عربستان کم و بيش مي‌خواهند بگويند که منتظر پايان رياست‌جمهوري باراک اوباما در کاخ سفيد هستند تا مجددا موقعيت خود به عنوان ارجح‌ترين هم‌پيمان آمريکا را باز يابند.غرض‌ورزي‌هاي ضدعربستاني مداوم دولت فعلي آمريکا اگرچه بيشتر شفاهي بوده تا عملي، به وضوح در مصاحبه‌هاي اخير باراک اوباما و مقام‌هاي ارشد دولتش با جفري گلدبرگ، خبرنگار مجله آتلانتيک انعکاس پيدا کرد.وي مي‌گويد که اين روزها در کاخ سفيد گاها مي‌شنويم که مقام‌هاي امنيت ملي اوباما به بازديدکننده يادآور مي‌شوند که اکثريت مطلق هواپيماربايان حملات 11 سپتامبر عربستاني بودند نه ايراني.اما اين اشتباه است که عربستاني‌ها تصور مي‌کنند با کناره‌گيري اوباما از رياست‌جمهوري آمريکا خصومت‌ها با آنها از بين خواهد رفت. اخيرا فشارها در آمريکا براي انتشار 28 صفحه منتشر نشده از گزارش رسمي کنگره آمريکا درباره همدستي رسمي احتمالي عربستان در حملات 11 سپتامبر افزايش پيدا کرده است.

برنامه بسيار پربيننده موسوم به «60 دقيقه» در شبکه CBSآمريکا اخيرا بخشي را وقف اين گزارش کرد و به موجب آن دوباره آن را وارد دستور کار سياسي کرد.نيکولاس کريستوف اخيرا در نيويورک تايمز نوشت: عربستان سعودي افراط‌گري مذهبي را در جهان مشروعيت مي‌بخشد.وي تصريح کرد: اگر شما بخواهيد بمب‌گذاري‌ها در بروکسل يا سن برناردينو را متوقف کنيد جلوي تحريکات عربستان و ديگر کشورهاي عرب خليج‌فارس را بگيريد.نه فقط در آمريکا شاهد حال و هواي ضدعربستاني فزآينده هستيم بلکه شاهد يکي از معدود تحولات سياسي هستيم که هر دو حزب اصلي اين حال و هوا را دارند.در واقعيت انتشار 28 صفحه مفقود گزارش کنگره درباره دست داشتن مقامات سطح بالاي عربستان در حادثه 11 سپتامبر ممکن است به اندازه تداوم عدم انتشار اين صفحات براي پادشاهي عربستان زيان‌بار نباشد.

اسراري که عربستان بيشترين تمايل را براي پنهان کردنش دارد ممکن است چيز متفاوتي بوده و مرتبط با اتهامات مربوط به سال‌هاي 1995 تا 2001 باشد، زماني که دو شاهزاده عربستاني صدها ميليون دلار از بودجه دولت اين کشور را به اسامه بن‌لادن دادند تا در داخل عربستان حمله‌اي انجام ندهد و دستان او را براي انجام هر کار دلخواهش در ديگر نقاط جهان باز گذاشتند.

دوري عربستان از آمريکا را به فال نيک بگيريد

پادشاه عربستان از ملاقات با رييس‌جمهوري آمريکا در بدو ورود وي به فرودگاه رياض خودداري کرد؛ اين را بايد به عنوان يک تحول مثبت به فال نيک گرفت!به گزارش ايسنا، روزنامه اينديپندنت در تحليلي درباره دورنماي روابط سرد آمريکا و عربستان به ويژه همزمان با افزايش فشارها براي افشاي نقش رياض در حملات 11 سپتامبر نوشت:عربستان سعودي همواره يکي از ويرانگرترين نيروها در جهان اسلام بوده است.

اين کشور از گروه‌هاي افراطي، روحانيون افراطگرا و شبکه‌هاي تلويزيوني و ماهواره‌اي که همگي فرهنگ غيرقابل قبول وهابيت را ترويج مي‌کنند حمايت مي‌کند.تبليغ وهابيت، قتل مسيحيان و حتي مسلماناني که با فرهنگ آن‌ها مطابقت ندارند را جايز مي‌داند. پادشاهي عربستان سعودي که از سياست‌هاي امپراتوري انگليس ريشه گرفت و با کمک روساي جمهوري مختلف آمريکا تثبيت يافت همواره براي گسترش تاثير خود، زير بال سلطه بيش از 6 دهه‌اي آمريکا بر خاورميانه، پرواز کرده است.همزمان با اينکه باراک اوباما، رييس‌جمهور آمريکا به بهبود روابط با ايران، رقيب منطقه‌اي سعودي‌ها، کمک و از آن حمايت کرد، پادشاهان سعودي از واشنگتن فاصله گرفتند.

در رياض، اوباما در نهايت با ملک سلمان، پادشاه عربستان ديدار کرد؛ ديداري که معاونان وي از آن به عنوان تلاشي براي رفع سوءتفاهم‌ها ياد مي‌کنند. خود اوباما اما معتقد است اين ديدار نشان داد، "دوستي قديمي آمريکا و عربستان و همکاري استراتژيک عميق آن‌ها " هم‌چنان بدون تغيير باقي مانده است.اوباما در کنفرانس خبري خود در رياض به نوعي تلاش کرد که به هيچ وجه کلمه عربستان سعودي را به کار نبرد و تنها در يک جا آن هم براي تشکر از ميزبان خود از اين واژه استفاده کرد. در پشت صحنه، مقامات سعودي اما مي‌گويند، در اين ديدار درباره تنظيم مجدد روابط بين دو کشور گفت‌وگو شده است.مقامات آمريکايي هم بايد اين روابط را مورد بررسي مجدد قرار دهند و به نظر مي‌رسد که همين کار را هم مي‌کنند.

آمريکا اکنون در مقايسه با زماني که اوباما در آغاز رياست جمهوري‌اش قرار داشت، نياز کمتري به نفت خاورميانه دارد و دو کشور در زمينه توليدات نفتي و حتي تامين و فروش آن اکنون رقيب يکديگر محسوب مي‌شوند. در اين ميان ادعا‌هاي عربستان براي حفظ منافع خود از طريق حمايت از گروه‌هاي افراطي و حمايت از القاعده در يمن با بمباران اين کشور با سياست‌هاي آمريکا هم‌خواني ندارد. اين در حالي است که اوباما سعي کرد با سکوت در برابر اين بمباران هوايي به نوعي از رياض حمايت کند. در اين ميان کمک‌ها و حمايت‌هاي عربستان به مبارزه با داعش بسيار اندک بوده است چرا که در حقيقت هدف نهايي اين کشور مقابله با ايران است نه افراطگرايان.

تاكنون دولت آمريکا با سپر شدن در مقابل عربستان در برابر انتشار گزارش‌هاي تهيه شده از دست داشتن اين کشور در واقعه 11 سپتامبر از رياض حمايت کرده است؛ گزارش‌هايي که همگي تاثير و نفوذ سعودي‌ها را در اين حملات نشان مي‌دهند. با توجه به فشار‌هاي عمومي براي انتشار اين گزارش‌ها مشخص نيست که تا چه زمان دولت آمريکا مي‌تواند در مقابل انتشار 28 صفحه‌ از اين گزارش‌ها عليه رياض که تا کنون محرمانه نگاه داشته شد‌ه‌اند مقاومت کند.

در صورتي که آمريکايي‌ها از پادشاهي سعودي در ارتباط با پرونده 11 سپتامبر شکايت کنند دارايي‌هاي چندين ميليون دلاري سعودي‌ها در خزانه‌داي آمريکا مسدود مي‌شود. تا کنون اما اوباما با اين مسئله مخالفت کرده است.رييس‌جمهور آمريکا پيش از پرواز به رياض ابراز اميدواري کرد، "روند" بررسي اين 28 صفحه‌ به زودي تمام شود. وقت آن رسيده که به اوباما بگوييم: اکنون 15 سال از حادثه 11 سپتامبر مي‌گذرد و انتشار اسناد و مدارک پشت پرده آن به اندازه کافي به تاخير افتاده است. آنها را منتشر کرده و به درستي سوءتفاهم‌ها را برطرف کنيد.

بن‌بست جانشيني در ميان آل سعود

پس از دو دهه حرکت کند داخلي تحت حکومت حاکمان سالخورده و وابستگي بيش از حد به اقدامات حفاظتي آمريکا در منطقه‌اي خطرناک، پادشاهي عربستان سعودي در حال حاضر آرام آرام به پا مي‌خيزد تا شروع به ساختن آينده خود کند. دو دليل مهم و برجسته براي اين تغيير وجود دارد. خاندان سلطنتي شخصا قدرت را به دستان نسل جديدي از رهبران واگذار کرده که اعتماد به نفس بيشتري دارند و جسورتر هستند. در اين ميان از نظر رياض، آمريکا، محافظ ديرينه پادشاهي عربستان، تحت رياست جمهوري باراک اوباما به شدت از رهبري در خاورميانه پا پس کشيده است.

به گزارش ايسنا، مجله نشنال اينترست، گزيده‌اي از گزارشي تحت عنوان "دشواري‌هاي تاجداران" را منتشر کرده است. اين گزيده با اجازه مرکز علوم و امور بين‌الملل بالفور دانشکده کندي دانشگاه‌ هاروارد منتشر شده است .در اين گزيده گزارش آمده است: بزرگترين تغيير در عربستان سعودي در داخل خاندان سلطنتي و درون اين سلطنت استبدادي که همه چيز را ديکته مي‌کند، رخ داده است.

خاندان آل سعود که حاکمان عربستان سعودي در سه قرن گذشته بوده‌اند، بالاخره قدرت را به نسل جديد شاهزاده‌ها واگذار کرده‌اند. در عين حال نسبت به زماني که عبدالعزيز بن سعود، بنيانگذار کشور سعودي نوين در سال 1953 ميلادي در گذشت، اکنون قدرت در دستان شمار کمتري از اعضاي آل سعود قرار دارد.

سلمان بن عبدالعزيز 80 ساله، پادشاه عربستان آخرين پسر عبدالعزيز بن سعود خواهد بود که حکومت را به دست گرفته است. تضمين اين مساله هم اين است که سلمان بن عبدالعزيز آوريل سال گذشته ميلادي يعني چهار ماه پس از آنکه به دنبال فوت برادرش عبدالله به تاج و تخت رسيد، مقرن بن عبدالعزيز 68 ساله، برادر ناتني‌اش را از وليعهدي کنار گذاشت.اين اقدام او سنت به سلطنت رسيدن پسران بنيانگذار پادشاهي عربستان سعودي يکي پس از ديگري را پايان داد و هنگامي که پادشاه جديد دو تن از نوه‌هاي بنيان گذار پادشاهي عربستان را در سلسله مراتب تاج گذاري قرار داد، يک تغيير نسل را پديد آورد.

ملک سلمان، محمد بن نايف، برادرزاده 56 ساله‌اش و يکي از شاهزاده‌هاي مشهور را به عنوان وليعهد انتخاب و محمد بن سلمان، پسر 30 ساله خودش را به عنوان جانشين وليعهد معرفي کرد. اين شاهزاده جوان(محمد بن سلمان) که براي اکثر سعودي‌ها ناشناس بود به سرعت شروع به تحکيم قدرتش کرد و اين گمانه‌زني‌ را به وجود آورد که در حال کنار زدن وليعهد براي تبديل شدن به زمام دار آتي پادشاهي آل سعود است.

محمد بن سلمان ظرف چند ماه به وزير دفاع، "سزار اقتصادي" و رئيس کمپاني نفتي آرامکو که منبع 80 درصد از درآمدهاي پادشاهي عربستان است، تبديل شد. اين شاهزاده جوان در هر حوزه‌اي سيستم متصلب سعودي و در کنار آن جامعه خواب آلوده سعودي را تکان محکمي داد. از زمان پدر بزرگش هيچ شاهزاده‌اي در سن و سال او چنين قدرت‌هايي نداشته است. ترقي اين شاهزاده جوان باعث ناراحتي برخي ديگر از اعضاي خانواده سلطنتي شده اما مادامي که شاهزاده محمد بن سلمان از حمايت کامل و قاطعانه پدرش برخوردار است، به ترقي خود ادامه مي‌دهد و بر سر امور خواهد ماند.

بدون شک ترقي اين شاهزاده جوان انرژي و در کنار آن ترديدها و بلاتکليفي را به پادشاهي عربستان وارد کرد. اعضاي خاندان سلطنتي آل سعود و شهروندان عادي عربستان آنچه را که نزاع آشکار بر سر قدرت ميان دو نسل بعدي شاهزاده‌ها تلقي مي‌شود، با بهت و شگفتي و بدون کوچکترين بيم و هراسي نظاره مي‌کنند. سفر يک ماهه به عربستان در ژانويه سال جاري ميلادي نشان داد که جوانان سعودي به شدت به معاون 30 ساله وليعهد علاقه‌مندند. اين مساله بسيار مهم است چرا که 70 درصد از جمعيت عربستان 30 ساله يا جوانتر هستند.

جوانان سعودي خرسندي خود را از تمايل شاهزاده محمد بن سلمان به ريسک پذيري ابزار مي‌کنند. او جنگي را عليه يمني‌ها به راه انداخته است. او همچنين از سياست‌هاي جسورانه‌تر عليه ايران حمايت کرده است که در بين آنها مي‌توان به تعهد به اعزام نيروهاي سعودي به سوريه اگر آمريکا نيروهاي خودش را در آنجا براي مبارزه با داعش و بشار اسد، رئيس جمهوري سوريه مستقر کند، اشاره کرد. البته اين "اگر" دست کم در دوران رياست جمهوري اوباما بسيار بزرگ است. به علاوه اين شاهزاده به صورت اسمي يک ائتلاف اسلامي 34 کشوري را عليه "تروريسم" سازماندهي کرده و رياست نشست با رهبران روسيه و چين را براي تاکيد به آمريکا بر اين مساله که عربستان سعودي گزينه‌هاي بين‌المللي دارد، به عهده گرفت .

شاهزاده محمد بن سلمان که رياست "شوراي اقتصادي و توسعه" را نيز برعهده دارد، برنامه جاه طلبانه‌اي را براي اصلاح اقتصاد پادشاهي عربستان و خلاص شدن آن از وابستگي به نفت مطرح کرده و سال 2030 را به عنوان هدفي براي افزايش درآمد غير نفتي از 10 درصد درآمد کل عربستان به 70 درصد تعيين کرد. وعده او درباره خصوصي سازي اقتصاد که پادشاهي عربستان دهه‌ها قادر نبوده به آن دست يابد، براي تضمين آينده بهتر جوانان سعودي امري ضروري تلقي مي‌شود چرا که ممکن است بهاي هر بشکه نفت همچنان پايين بماند.

اما چنين تغيير و دگرگوني يک چالش بسيار دشوار محسوب مي‌شود و نيازمند يک تغيير کامل در طرز فکر ديرينه سعودي‌هاست که فکر مي‌کنند کل امرار معاششان از جمله کار، آموزش و تامين اجتماعي به دولت وابسته است. به طور خلاصه قرارداد اجتماعي سنتي سعودي‌ها اين است که در ازاي وفاداري و پيروي از دولت، رفاه و ثباتشان تضمين شود. اگر دولت رياض نتواند اقتصاد را به منظور ايجاد مشاغل پردرآمد در بخش خصوصي براي سعودي‌ها اصلاح کند، اين قرارداد اجتماعي به خطر مي‌افتد چرا که دولت ديگر قادر نيست مشاغل کافي براي جذب 300 هزار جوان سعودي که انتظار مي‌رود سالانه از الان تا سال 2030 وارد بازار کار شوند، ايجاد کند. معاون وليعهد متعهد شده تا سال 2030 ميلادي 6 ميليون شغل جديد ايجاد کند؛ هدفي که براي عربستان سعودي که نرخ بيکاري در آن 30 درصد است بسيار مهم محسوب مي‌شود اما با توجه به اينکه افزايش واقعي مشاغل در سال 2015 ميلادي در عربستان بايد 417 هزار شغل مي‌بود، اما تنها 49 هزار نفر از جمعيت بيکار سعودي‌ سر کار رفتند، اين امر ابعاد اين چالش را نشان مي‌دهد .

البته همه سعودي‌ها شيفته اين شاهزاده جوان نيستند. به طور کلي سعودي‌هاي ميانسال سياست‌هاي خارجي شاهزاده‌ محمد بن سلمان درخصوص آنچه ايستادگي مقابل ايران خوانده شده و سياست داخلي آن درخصوص اصلاح اقتصاد عربستان را تحسين مي‌کنند. اما تجربه به آن‌ها ياد داده تا نسبت به توانايي دولت رياض براي تحمل دو جنگ در يمن و سوريه همزمان با اصلاح يک اقتصاد متصلب که به شدت به درآمد نفتي وابسته است، ترديد داشته باشند.

اگرچه برخي از اين سعودي‌هاي ميانسال ترجيح مي‌دهند محمد بن نايف که از نظر آن‌ها با تجربه‌تر است پادشاه بعديشان باشد اما آن‌ها تاکيد دارند جامعه با وجود هر يک از اين دو شاهزاده جوان خشنود و راضي خواهد بود. يکي از شهروندان سعودي مي‌گويد: انتصاب محمد بن نايف و محمد بن سلمان براي ايجاد تغيير نسل در رهبري کشورمان باعث خشنودي و آسودگي خاطر ما شده است. مطمئنم که نوه‌هايم تحت حکومت هر يک از اين دو شاهزاده اوضاع خوبي خواهند داشت چرا که اين دو شاهزاده کارهاي بسياري در سر دارند.البته شماري از اعضاي خاندان سلطنتي آل سعود به اين اندازه خوش بين و مثبت نيستند.

شاهزاده طلال بن عبدالعزيز 85 ساله، يکي از پسران بنيانگذار سلطنت آل سعود صريحا درباره نارضايتي و انزجارش از تلاش ملک سلمان، برادر ناتني‌اش براي محروم کردن حق ديگر وراث پدرشان و تصرف تخت و تاج براي دادن آن‌ها به پسران و نوه‌هاي خودش در آينده سخن مي‌گويد.ملک عبدالعزيز، بنيانگذار اين پادشاهي 44 پسر از 22 همسر داشت. حدود 36 تن از پسرهاي او در جواني مردند. شش تن از اين برادرها پس از فوت پدرشان در سال 1953 ميلادي به صورت متوالي پادشاه عربستان شدند و چند تن از آن‌ها از جمله ملک سلمان همچنان زنده هستند. همه آن‌ها مسن و عمدتا ناتوان هستند و بعيد است که به تاج و تخت برسند.

آن 36 پسر به نوبه خود شمار زيادي از شاهزاده‌ها از جمله پسران، نوه‌ها و نتيجه‌ها را به وجود آوردند که گفته مي‌شود شمار آن‌ها به طور کلي بالغ بر 7000 تن است و دست کم شماري از آنها نارضايتي شاهزاده طلال را بازگو کرده‌اند و معتقدند ملک سلمان تلاش مي‌کند پادشاهي به سبک انگليس به وجود آورد که در آن تاج از پدر به پسر منتقل مي‌شود.

شاهزاده طلال گفت: هنگامي که سلمان پسرش را برگزيد، اين تئوري را تاييد کرد که تصميم ديگري پشت اين انتصاب وجود دارد بدان معنا که ملک سلمان پسر خودش را به عنوان وليعهد معرفي خواهد کرد و وليعهد معرفي شده را برکنار مي‌کند. او پسر و نوه‌هايش را پادشاه خواهد کرد. شاهزاده طلال مدت‌ها يکي از منتقدان آل سعود بوده که در دهه 1960 ميلادي اين شاهزاده را به خاطر اصلاحات دموکراتيک در پادشاهي به مصر تبعيد کرد.

ديگر اعضاي خاندان سلطنتي نيز نارضايتي خود را از اين رويدادها ابراز کرده‌اند البته با توجه به سکوت ارشدترين اعضاي خاندان سلطنتي درخصوص مسائل جانشيني، اين افراد نارضايتي خود را به فرد خاصي نسبت نداده‌اند. يکي از مقامات سرشناس خاندان سلطنتي که اميدوار است محمد بن سلمان در سال‌هاي آتي پخته‌تر شود و تجارب بيشتري بياموزد، احساسي را مطرح کرد که قطعا نظر بسياري از خاندان سلطنتي بوده است: با توجه به تمام مشکلاتي که در حال حاضر با آن مواجه هستيم، الان زمان تفرقه و نداشتن اتحاد نيست.

قطعا فقط سلمان مي‌داند که قصد و نيتش چيست. با توجه به مسن‌ بودن ملک سلمان و واگذاري بيشتر کارها به پسرش، اين سوال مطرح مي‌شود که چرا او پسر بزرگش را به عنوان وليعهد معرفي نکرد. برخي تاکيد دارند که محمد بن سلمان جوان حکمي را در اين خصوص آماده کرده و پادشاه تنها آن را امضا کرده است. درحال حاضر زمان همه چيز است. اگر ملک سلمان بدون انتصاب پسرش به عنوان وليعهد، فوت کند، بسياري از سعودي‌ها معتقدند که محمد بن نايف به عنوان پادشاه عربستان بدون فوت وقت محمد بن سلمان را از قدرت برکنار مي‌کند. اين مساله خصومت شخصي ميان اين شاهزاده‌ها نيست بلکه مساله بر سر چگونگي واگذاري قدرت در آينده است. محمد بن سلمان پسراني دارد که مي‌توانند در آينده جانشين او شوند. اين در حالي است که محمد بن نايف تنها دختر دارد. اين حقيقت خيال ديگر اعضاي خاندان سلطنتي را که همچنان فرصت پادشاه شدن را دارند آسوده مي‌سازد و تمايلشان به شاه شدن نايف بيشتر مي‌شود.          ادامه دارد...

http://www.ettelaat.com/new/index.asp?fname=2016\04\04-29\19-53-36.htm&storytitle=%C8%CD%D1%C7%E4%20%CF%D1%20%D1%E6%C7%C8%D8%20%DA%D1%C8%D3%CA%C7%E4-%C2%E3%D1%ED%98%C7

ش.د9500504

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات