درباره موضوع حقوقهای میلیونی اظهارنظرهای مختلفی مطرح شده است. برخی از نبود نظارت دقیق سخن به میان آوردهاند، گروهی تأثیر منفی این پرداختها در افکار عمومی را مطرح کردهاند و...؛
یادداشت: در هفتههای
اخیر، انتشار متعدد تصاویر فیشهای حقوقی که ارقامی باورنکردنی بر روی آنها
درج شده بود، زنگ خطری جدی را برای کشور به صدا در آورد. درباره موضوع
حقوقهای میلیونی اظهارنظرهای مختلفی مطرح شده است. برخی از نبود نظارت
دقیق سخن به میان آوردهاند، گروهی تأثیر منفی این پرداختها در افکار
عمومی را مطرح کردهاند و...؛ اما آنچه بیش از هر نکته دیگر میتواند در
این میان حائز اهمیت باشد، آن است که این دریافتهای سرسامآور از یکی از
عوامل بیتحرکی کشور در برخی حوزهها پرده برداشت و این واقعیت را در برابر
ما قرار داد که برخی از مدیران در ایران اسلامی بیش از آنکه دغدغه مردم و
رفع مشکلات آنها را داشته باشند، درگیر حق مأموریت، پاداش و... هستند؛
همچنین آشکار کرد که آفت اشرافیگری بیش از آنچه فکر میکردیم در بین برخی
از بخشهای مدیریتی کشور وجود دارد، آفتی که این مدیران را نهتنها از متن
جامعه دور کرده است، بلکه دغدغهها و محاسبات آنها را بر هم زده است،
مطمئناً مدیری که رقم دریافتیاش در یک ماه معادل درآمد دهها کارگر در طول
سال است، نمیتواند درک درستی از مسائل داشته باشد؛ فیشهایی که دلسوزان
انقلاب و کشور را نگران هدررفت منابع مالی کشور و فاصله گرفتن مدیران از
عامه مردم و رواج بیش از پیش اشرافیگری میان آنان کرده است؛ موضوعی که
میتواند آثار مخربی را بر ادامه مسیر کشور به جای گذارد.
البته نکته
مهم در این میان حساسیت مسئولان ارشد نظام و دستور ویژه رئیس مجلس، رئیس
قوه قضائیه و رئیسجمهور برای پیگیری ماجراست که امیدواریم به از بین رفتن
بدعت اشرافیگری در میان گروهی از مدیران منجر شود؛ بدعتی که کنار رفتن آن
بیتردید میتواند تأثیرات مثبتی هم در افکار عمومی داشته باشد و هم به
مدیریت بهتر کشور کمک کند.