(روزنام اعتماد – 1394/10/23– شماره 3439 – صفحه 11)
تمام هم و غم من اين است؛ ارتباط بين سطوح اصلاحطلبان و نظام
ميگويد اگر بخواهد به قدرت نزديك شود با همه كوچه پسكوچههاي قدرت ارتباط دارد. ميگويد از اين ارتباط خود براي كمك به اصلاحطلبان استفاده كرده و ميكند. ميگويد حزبش را نه براي رسيدن به قدرت، بلكه در جهت باز كردن ميدان براي جوانها تاسيس كرده است. ميگويد همواره با شوراي نگهبان رايزني داشته و دارد. سيدمحمدصادق خرازي با وجود بيماري، اين روزها بيش از هر چيز دغدغه كار حزبي و ميدان دادن به جوانان را در سر ميپروراند. رييس هيات موسس حزب نداي ايرانيان اعتقاد دارد كه تشكيل حزب او ترس از اصلاحطلبي را از بين برده است. او خود و حزبش را در قلب جريان اصلاحطلبي تعريف ميكند. نماينده اسبق ايران در سازمان ملل و سفير سابق ايران در فرانسه تاكيد ميكند كه خود و حزبش همواره به آرمانهاي اصلاحطلبي وفادار بوده و هستند اما اين آرمانها را در وجود افراد نميبينند بلكه پيام اصلاحات مدنظرشان است. او مجلس آينده را تركيبي از اعتداليون دو جناح ميداند و معتقد است كه دولت روحاني نماد اصلاحطلبي به حساب نميآيد. نزديك شدن به انتخابات مجلس و ثبتنام همزمان چندين تن از اعضاي جوان حزب نداي ايرانيان براي حضور در مجلس دهم سبب شد تا آقاي خاص سياست ايراني با همان تيپ منحصر به فرد و ست كردن عصا، انگشتر و ساعتش در گفتوگو با ايسنا، به بيان دغدغههاي حزبي خود، مشي اصلاحطلبانهاش، پيشبيني از آرايش سياسي در انتخابات آينده مجلس و نقد عملكرد احزاب در ايران بپردازد.
اگر بخواهم به قدرت برسم نيازي به حزب ندارم
خيليها با تشكيل حزب نداي ايرانيان اين حزب را ساز ناكوك در جريان اصلاحطلبي دانستند و برخي مواضع خرازي و ياران جوانش را به باد انتقاد گرفتند. يكي از انتقادات مطرحشده تكروي حزب ندا و تمايل خرازي براي رسيدن به قدرت، آن هم جداي از جريان اصلاحطلبي بود. خرازي با اين نظرات مخالف است و هدفش را از تشكيل حزب رسيدن به قدرت نميداند. رييس هيات موسس حزب نداي ايرانيان درباره آرمانهاي حزبش اظهار ميكند: تجلي عدالت با انتخابات است. اگر ما بخواهيم مباني فكري عدالتخواهانه خودمان در جامعه محقق شود گزينه ديگري نداريم چون تمام گزينههاي پشت سرمان بسته شده و تنها گزينه، سوق دادن مردم به سمت آزادي، دموكراسي و عدالت اجتماعي است. آرمان حزب ندا، عدالت اجتماعي و تحقق عدالت و دموكراسي است. امثال من تجربه قدرت را داشتهايم و نسبت من با قدرت فاصله زيادي نيست.
نسبت من با قدرت از طريق يك حزب تعيين نميشود. من ارتباطات خودم را با قدرت دارم و اگر بخواهم به قدرت برسم نيازي به تشكيل حزب ندارم. من در جهت باز كردن ميدان براي جوانان به سمت تشكيل حزب نداي ايرانيان رفتم. وي همچنين درباره تفاهم حزبش با اصلاحطلبان و اينكه حزب نداي ايرانيان در كجاي جريان اصلاحطلبي قرار ميگيرد؟ يادآورميشود: حزب ندا در قلب جريان اصلاحطلبي قرار ميگيرد. من معتقدم كه حزب نداي ايرانيان فوبياي اصلاحطلبي را در ايران از بين برد. بعد از اتفاقات سال ٨٨ يك انقباض در ايران حاكم شد و در شرايطي كه كسي حاضر نبود يا به او اعتماد نميشد كه وسط بيايد و كاري كند، حزبي برخاسته از جوانان آهسته آهسته شروع به كار كرد و با سپري كردن دوران انقباض، گفتوگويي را با حاكميت آغاز كرد. اگر كسي بخواهد واقعبينانه و به دور از همه هياهوها سخن بگويد اين مهمترين گامي است كه برداشته شده است. نميخواهم بگويم شخص صادق خرازي اين كار را كرده چون من در تداوم و استمرار يك مسير در حال حركت هستم و فكر ميكنم حزب نداي ايرانيان توانسته تابو و فوبياي اصلاحطلبي را در ايران از بين ببرد.
با همه كوچه پسكوچههاي قدرت ارتباط دارم
به نظر ميرسد صحبتهاي خرازي تلنگري به احزاب ايران به خصوص همفكرانش باشد. او همراه اعضاي جوان حزبش به ستاد انتخابات كشور رفت اما براي حضور در انتخابات مجلس ثبتنام نكرد. آيا اين حرفها و عملكرد، گلايه از جريانات سياسي به ويژه اصلاحطلبان و اعتراضي به عملكرد آنها نيست؟خرازي در پاسخ ميگويد: ميشود از تمامي دولتها گلايه كرد. وقتي ميخواهيم در جامعه يك حركت اجتماعي را آغاز كنيم آن حركت را مبتني بر يكسري فضيلتها ميدانيم كه مردم احساس ميكنند در دستشان نيست. شايستهسالاري مهمترين شاخصه جبري زندگي آينده بشر است. آيا راه تحقق اين شايستهسالاري چيزي غير از تحزب است؟ غير از اين است كه كنشگران سياسي آنقدر معرفت داشته باشند كه قدرت را در اختيار جوانان قرار دهند؟وي تصريح ميكند: چرا بعضي از افرادي كه براي مجلس و خبرگان نامزد ميشوند بالاتر از ٧٠ و ٨٠ سال سن دارند؟ چرا به جوانها اعتماد نميكنند؟ ما ريزش و رويش منطقي نيروهاي يك جامعه را در تحزب ميبينيم پس بايد از خودمان شروع كنيم.
به همين دليل ضرورتي ندارد كه امثال من بخواهند با شعارهاي آنچناني خودشان را به قدرت پيوند دهند. من اگر بخواهم به قدرت نزديك شوم با همه كوچه پسكوچههاي قدرت ارتباط دارم، از شخص اول كشور تا سايرين. رييس هيات موسس حزب نداي ايرانيان تاكيد ميكند: اينكه به زعم بعضيها من حزب درست كردهام كه به قدرت برسم خيلي ناشيگري است. من براي رفتن به اروپا نياز به ساختن ايرلاين ندارم بلكه از ايرلاينهاي موجود بهره ميگيرم. حرف بر سر اين است كه بتوانيم فضاي جامعه را به سمتي ببريم كه جوانها اعتماد به نفسشان را به دست بياورند. حوادث سياسي كه طي دو دهه گذشته در ايران اتفاق افتاده باعث شده اعتماد به نفس جوانها آسيب ببيند. مهمترين كاري كه ما به عنوان يك حزب بايد انجام دهيم برگرداندن اين اعتماد به نفس است.
تربيت سياسي ما مشكل دارد
شايد به زعم خرازي تشكيل حزب ندا باعث از بين رفتن فوبياي اصلاحطلبي شده باشد اما از طرفي برخي رفتارهاي اصلاحطلبان با ندا نشان ميدهد كه شايد تشكيل اين حزب، خود باعث ايجاد فوبيا در ميان اصلاحطلبان شده است.
خرازي منشا اين مساله را مشكل جدي تربيت سياسي ايراني ميداند و ميافزايد: تربيت سياسي ما مشكل دارد. ما هنوز نميتوانيم نيروهاي جديد را برتابيم آن هم با وجود شعار كثرتگرايي كه ميدهيم. تصورات ما اين بوده كه كساني كه خيلي غيرمنصفانه جمع كثيري از جوانان را نقد كردند درواقع به واقعيت جامعه بيحرمتي و بياحترامي كردند. اين جوانان به هر حال خواهان تغيير بودند و آمدند و ثبت نام كردند، حزب تشكيل دادند، با بزرگان اصلاحات پيوند خوردند، نشستند و از آنها رهنمود گرفتند و چيزي هم كم نگذاشتند. او در ادامه بيان ميكند: اين برخوردها نشان ميدهد كه هنوز انحصار سياسي و فكري يكي از بدترين آفتهايي است كه زندگي سياسي ما را رنجور ميكند و اي كاش اين اتفاق نميافتاد. اي كاش بتوانيم با گفتوگو اين بليه را به يك فرصت تبديل كنيم و با هم بر سر خوان پربركت اين كشور كه مردم هستند بنشينيم. بايد با هم تعامل داشته باشيم نه اينكه همديگر را نابود كنيم و به قصد كشت بخواهيم يكديگر را از صحنه خارج كنيم. اين ناشكيبايي يا ناپايداري در ديدگاهها در اين كشور تازگي ندارد. اين فعال سياسي اضافه ميكند: ما هنوز زندگي جمعي و همزيستي مسالمتآميز سياسي را درك نكردهايم. وقتي نميتوانيم نيروهاي همفكر را درك كنيم چگونه ميتوانيم از گفتوگو و تعامل با نيروهاي غيرهمفكر سخن بگوييم؟ اين يكي از دردهاي آشكار ما است.
زيبنده نيست بگويم چه كمكهايي به چه كساني كردهام
مشاور رييس دولت اصلاحات مدعي است كه با همه كوچه پسكوچههاي قدرت ارتباط دارد اما آيا از اين كوچه پسكوچهها براي كمك به همفكران خود استفاده كرده يا اينكه به گفته برخي منتقدان تنها سنگ خود و حزبش را به سينه زده است؟خرازي در پاسخ به اين سوال ميگويد: من هر كاري از دستم برميآمده انجام دادهام و ميدهم و هيچ محدوديتي ندارم. نميتوانم خيلي بگويم كه در كجاها چهها كردهام. تمام هم و غم ما اين است كه بتوانيم با همه سطوح نظام ارتباط برقرار كنيم؛ ارتباط بين سطوح اصلاحطلبان و نظام. براي من فرقي نميكند كه اين كمك و ارتباط براي حزب ندا است يا احزاب ديگر. هر جرياني كه به من مراجعه كند به عنوان يك انسان سعي ميكنم در اختيارش باشم. كمكهايي هم كردهام و خيلي زيبنده نيست بگويم كه براي فلان فرد چه كاري صورت گرفته است. اينها وظيفه من است و هيچ ادعايي هم روي آن ندارم و هيچ طلبي هم ندارم. يكي از دغدغههاي اين روزهاي اصلاحطلبان در آستانه انتخابات احتمال رد صلاحيت كانديداهاي اصلاحطلب است. خرازي درباره مشي شوراي نگهبان و اهميت اين نهاد و ارتباطش با بزرگان و رايزنيهايش نكات جالبي را مطرح ميكند.
وي در اين باره عنوان ميكند: ما هم در اين زمينه دغدغه داريم چون چهرههاي جواني در انتخابات داريم. از قبل رايزنيهايي كردهايم و همين الان و در آينده هم رايزني خواهيم كرد. بعضي افراد ميگويند نميشود ولي ما تلاش ميكنيم كه بشود. من مستقيما با شوراي نگهبان در ارتباطم و با همه نيروهايي كه در دستگاههاي حساس كشور هستند در تماسم چون ما ميخواهيم اين ديالوگ را برقرار كنيم و شكل دهيم. خرازي اصل وجود شوراي نگهبان را يك امر ضروري ميداند و اظهار ميكند: خيليها شوراي نگهبان را نفي ميكنند كه اين كار درست نيست. اگر شوراي نگهبان محكم برخورد ميكرد امثال بني صدر و ديگر افراد بيرون نميآمدند و اين اتفاقات در سطح كشور به وجود نميآمد. عقبماندگي ما در بعضي جاها به دليل گرفتاريها در دوگانگي و تعارض بود.
او اضافه ميكند: برداشتم اين است كه شوراي نگهبان با كار كارشناسي ميخواهد كمك كند. با صحبتي هم كه من با بزرگانشان داشتم ديدگاهم با بعضيها درباره اين نهاد متفاوت است. اميدوارم با اين اطميناني كه رهبري به شوراي نگهبان كردهاند، اين اعتماد متقابل مردم به يك واقعيت تبديل شود و شوراي نگهبان بتواند به اعتماد و نيازهاي مردم پاسخ دهد.
مجلس ششم از حالت طبيعي خارج شده بود
خرازي درباره مشي شوراي نگهبان درقبال اصلاحطلبان با توجه به نوع تاييد صلاحيتها در انتخابات مجلس هفتم يادآور ميشود: آن مجلس ششم از حالت طبيعي خارج شده بود و مجلس مذاكره نبود. اين نماينده اعتصاب ميكرد، آن يكي تحصن ميكرد و... من آن رفتارها كه منتج به آن حركات شود را براي كشور مفيد نميدانم. در فرهنگ ايراني مطالبات مردم نه در كف خيابان قابل وصول است و نه در مبارزات مدني اينچنيني قابل حصول.
وي در ادامه بيان ميكند: تامين منافع ١٠٠ درصدي مردم در كنار حيات جمعي و نوعي ديالوگ و گفتمان صورت ميگيرد. وقتي ما با كلانتري محل مشكل داشته باشيم كه با تفنگ نميرويم سمتشان، بلكه گفتوگو ميكنيم. ديپلماسي ما در قبال شوراي نگهبان ضعيف است. تا نزديك انتخابات ميشود به سمت شوراي نگهبان ميرويم! آنها هم ميگويند تا الان كجا بوديد؟ حزب ندا در اين زمينه به اندازه خودش خيلي كارها انجام داده است.
همواره به آرمانهاي اصلاحطلبي وفاداريم
خرازي در ادامه توضيحاتش درباره اصلاحطلبي و نسبت حزبش با جريان اصلاحات عنوان ميكند: ما همواره به آرمانهاي اصلاحطلبي وفادار بودهايم و هستيم و آرمانهاي اصلاحطلبي را در وجود افراد نميبينيم بلكه در پيامي ميبينيم كه از يك جبهه واحد به نام اصلاحات بيرون ميآيد. وقتي ميگوييم اصلاحات، بايد ببينيم يعني چه؟ آيا يعني برويم آرايشگاه و ظاهرمان را آرايش كنيم؟ براي اصلاح بايد از خودمان آغاز كنيم.
او با اشاره به اينكه گام اول اصلاحات «نقد خويشتن» است، ادامه ميدهد: اگر در وجود يك نيروي ملي تواناييهايي وجود دارد و يك جوان ميتواند در صحنه سياسي و اجتماعي بدرخشد وظيفه من كه يك جايي را اشغال كردهام اين است كه شرايط را فراهم كنم تا او بيايد و آن كار را انجام دهد. بايد به جايي برسيم كه نيروهاي ملي در سطح ملي بتوانند يك مجلس مقتدر ملي به وجود بياورند كه اين مجلس كارآمد باشد و بتواند گره از كار فرو بسته امروز مردم ايران باز كند. مشاور رييس دولت اصلاحات با يادآوري انتخابات ٩٢ خاطرنشان ميكند: آقاي روحاني غير از دادن چند شعار مگر كار ديگري هم براي پيروزي كرد؟ ولي چون اهتمام داشت كه گره كار مردم را باز كند و قصه تلخ تحريم را پايان دهد، موفق شد و اين موفقيت يكي از مهمترين موهبتهاي آسماني بود. چه اتفاقي افتاد كه روحاني كه در انتخابات ٩٢ پايينترين راي را داشت يك دفعه در عرض چند روز به سقف چسبيد و پيروز شد؟ آيا اين چيزي جز خودآگاهي و اعتماد به نفس مردم بود؟
مجلس آينده در دست اعتداليون خواهد بود
به نظر برخي كارشناسان مجلس آينده تركيبي از اعتداليون هر دو جريان سياسي خواهد بود و هيچ كدام از جريانات سياسي اكثريت مطلقي را به دست نخواهند آورد. خرازي نيز با اين نظر موافق است. عضو هيات موسس حزب نداي ايرانيان با بيان اين نكته كه مجلس آينده در دست اعتداليون خواهد بود، ميگويد: برداشت من هم اين نيست كه مجلس در اختيار يك جريان با اكثريت قاطع قرار گيرد. بيشتر به نظر ميرسد اعتداليون چپ و راست با هم مجلس را به دست ميگيرند كه البته در مجلس به چند جريان تبديل خواهند شد. وي همچنين تصريح ميكند: الان دولت و عقلاي راست يك اتحاد نانوشته و توافق ناگفته كردهاند؛ يعني آقايان روحاني و لاريجاني. بايد قبول كنيم دولت، دولت اصلاحطلب نيست. عدهاي به خاطر گفتن اين حرف به من اعتراض ميكنند ولي اين يك واقعيت است. البته دولت عقلاني و دلسوز است و ميخواهد مشكلات كشور را حل و فصل كند. دولت روحاني لحظهاي هم بيكار نيست اما نماد اصلاحطلبي به حساب نميآيد.
نماينده اسبق ايران در سازمان ملل ادامه ميدهد: ترجيح اين دولت همكاري با عقلاي راست است. البته از پتانسيل اصلاحطلبان نيز استفاده كرده و ميكند. جريانات سياسي جاي خود را فوري عوض ميكنند و صفبنديهاي جديدي شكل خواهد گرفت و شاهد چند فراكسيون خواهيم بود كه اگر خوب مديريت شود ميتواند به يك جريان جديد تبديل شود كه خروجي آن مدرن شدن و تعالي جامعه است. خرازي در پايان اظهار ميكند: ممكن است مفاهيم جديدي در فراكسيونهاي جديدي كه خلق ميشود، شكل بگيرد. مثلا محيطزيستيها و كساني كه دغدغه زندگي سالم را دارند موقعيت و فرصتي استثنايي خواهند داشت چون به زودي محيط زيست يكي از مهمترين دغدغههاي زندگي انسان ميشود و در مجلس آينده هم مردم به آن توجه ويژهاي خواهند كرد. در مجلس آينده مفاهيم جديدي هم به صورت تكنولوژيك و هم به صورت متودولوژيك شكل خواهد گرفت.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=34816
ش.د9405452