تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۲  ، 
کد خبر : ۲۹۲۳۵۱
عليرضا ميريوسفي در گفت‌وگو با «اعتماد»:

آمريكا از اقدامات تنش‌زاي عربستان نگران است

مقدمه: جان كري و عادل الجبير روز چهارشنبه در لندن با يكديگر ديدار كردند؛ ديداري كه به نظر مي‌رسد تنش جديد رياض و تهران بر آن سايه انداخته بود و موجب شد تا وزير امور خارجه امريكا را براي بررسي آخرين تحولات منطقه‌اي مجاب كند تا با همتاي سعودي‌اش ديدار كند. اگرچه از ديدار كري با الجبير كه در پشت درهاي بسته برگزار شد، جزييات بيشتري به بيرون درز نكرده اما گفته مي‌شود شرايط منطقه، اجراي قريب‌الوقوع برجام و تنش جديد تهران و رياض و تاثير آن بر ديگر بحران‌هاي منطقه‌اي محور اصلي گفت‌وگوي وزراي امور خارجه امريكا و عربستان بوده است. با آنكه گفته مي‌شود، كري در اين ديدار به الجبير اطمينان داده است كه مناسبات واشنگتن و رياض پس از اجراي برجام نيز همچنان مستحكم باقي خواهد ماند اما به نظر مي‌رسد كه وزير امور خارجه عربستان در اين ديدار در دستيابي به اهداف خود ناكام بوده است؛ چنانچه كه كري در اين ديدار بر عدم افزايش تنش‌ها و استفاده از ابزار ديپلماسي تاكيد كرده است. در خصوص ديدار وزراي امور خارجه عربستان و امريكا و تاثير آن بر معادلات منطقه‌اي، با عليرضا ميريوسفي، رييس گروه مطالعات خاورميانه مركز مطالعات سياسي و بين‌المللي وزارت امور خارجه گفت‌وگويي داشته‌ايم كه مشروح آن در ادامه مي‌آيد.
پایگاه بصیرت / محمدابراهيم ترقي‌نژاد

(روزنام اعتماد – 1394/10/26– شماره 3441 – صفحه 7)

عربستان درباره ايران خود را به خواب‌زده است

* جان كري در ديدار با همتاي سعودي خود تاكيد كرده است كه واشنگتن در كنار متحدان منطقه‌اي خود مي‌ايستد. آيا اين به معناي جانبداري امريكا از عربستان در مناقشه با تهران است؟

** نكته نخستي كه بايد به آن اشاره داشته باشم اين است كه خبر منتشر شده از اين ديدار به طور دقيق نقل نشده بود. دليل آن هم نه لزوما ترجمه اشتباه رسانه‌هاي ايراني، بلكه تيتري بود كه خبرگزاري آسوشيتدپرس درباره اين ديدار منتشر كرد. اين خبرگزاري امريكايي در گزارش خود اين تيتر را انتخاب كرده بود كه امريكا در كنار عربستان ايستاده است، در حالي كه در مراجعه به متن از قول جان كري آمده بود واشنگتن در كنار دوستان خود ايستاده است، ولي مي‌خواهد كاركرد ديپلماسي را هم ببينند و از وخيم‌تر شدن اوضاع و افزايش تنش‌ها جلوگيري كند. هر چند در اين عبارات، اسمي از عربستان نيامده است و تيتر آسوشيتدپرس دقيق نيست، ولي چنين استنباطي از آن نادرست هم نيست. مساله دوم، برخي تعبيرات و تحليل نادرست در كشور است كه در آن گفته مي‌شود غرب و امريكا در شرايط كنوني كشورهايي مانند ايران را نسبت به متحدان عرب خود در من ترجيح مي‌دهد كه اين مساله هم نوعي ساده‌انديشي و بزرگنمايي اختلافات امريكا با متحدانش است. روابط كشورها با يكديگر را مي‌توان در سه سطح مورد بررسي قرار داد؛ نخستين سطح، ماهيت روابط كشورها با يكديگر است. به طور مثال ايران و رژيم صهيونيستي ماهيتا دچار تضاد با يكديگر هستند و هيچگاه نمي‌توانند با يكديگر روابطي داشته باشند.

روابط امريكا با برخي كشورهاي عربي و به ويژه عربستان دهه‌هاست روابطي راهبردي و ماهيتا همسو است. دومين سطح، سطح رفتاري است كه كشورها در روابط دوجانبه با يكديگر ممكن است انتقادات و اختلافاتي با يكديگر داشته باشند. آخرين سطح هم سطح مواضع و سياست‌هاي اعلامي است. در شرايط كنوني، ماهيت روابط ايالات متحده امريكا با متحدانش در خاورميانه و به ويژه عربستان تفاوتي نسبت به سال‌هاي گذشته نداشته است و كماكان ماهيت اين روابط براساس قرارداد نفت در برابر امنيت كه از دهه ١٩٣٠ با تاسيس شركت ارامكو شروع شد، تداوم دارد. با اين حال، بي‌ترديد برخي رفتارها و مواضع عربستان و چند كشور حاشيه خليج‌فارس با مواضع و نوع نگاه متحدان غربي عربستان متفاوت است و طرفين با يكديگر در سطح رفتار و موضع داراي اختلافاتي هستند.

به عنوان مثال، اخباري در برخي منابع منتشر شده است كه ادعا مي‌كنند امريكا از نوع اقدامات عربستان در روزهاي اخير خرسند نيست و خواستار آن شده بود تا در آستانه اجراي برجام رياض فتيله تنش‌ها را در منطقه بالا نبرد و به نوعي درصدد كنترل و مديريت تنش‌ها در خاورميانه باشد. من در اين باره فكر مي‌كنم كه بخش نخست صحبت‌هاي آقاي كري در ايستادن امريكا در كنار متحدان منطقه‌اي اهميت به نسبت كمتري داشته و يك واقعيت را بيان كرده است، ولي بخش مهم‌تر صحبت‌هاي وي در قسمت دوم قرار دارد كه او خواستار مديريت تنش‌ها از طريق ديپلماسي شده است .

* تا چه اندازه اين ديدار مي‌تواند به كاهش تنش ميان تهران و رياض منتهي شود؟

** سياست عربستان در دشمن‌تراشي و ايجاد تنش‌ با ايران يك سياست عامدانه است و ربطي هم با نوع اقدامات ايران در عرصه منطقه‌اي و بين‌المللي ندارد. من فكر مي‌كنم بسياري از كشورها مي‌دانند كه اتهاماتي كه رياض نسبت به تهران وارد مي‌كند، غيرواقعي و ساختگي است. در واقع عربستان با استفاده از پروژه ايران‌هراسي درصدد توجيه سياست مشت آهنين خود است كه در قرن ٢١، توجيه اين سياست‌ها و سركوب جنبش‌هاي مردمي بسيار دشوار است. رياض مي‌خواهد با ايجاد تنش با ايران و نمايش ايران‌هراسي هم اقدامات خود در عرصه منطقه‌اي را موجه نشان دهد و هم آنكه بر مشكلات داخلي خود سرپوش بگذارد.

فرد خواب را مي‌توان بيدار كرد ولي كسي كه خود را به خواب زده است، نمي‌توان. به همين خاطر مساله ما با عربستان، مساله رفع سوءتفاهم يا حل اختلافات نيست و عربستان وانمود به عصبانيت از ايران و وجود اختلاف با ايران براي استفاده‌هاي خود را مي‌كند. رياض بهتر از هر كسي مي‌‌داند كه ريشه مشكلاتش ايران نيست. عربستان صرفا زماني اين سياست مخرب را كنار خواهد گذاشت كه تحت فشار بين‌المللي قرار گيرد و منزوي شود و خود را تنها ببيند. اين امر نيز ميسر نمي‌شود مگر با روشنگري موثر و منطقي. پس معقول‌ترين اقدامي هم كه از سوي ايران مي‌تواند انجام شود همين سياستي است كه اكنون دنبال مي‌شود. فرمايشات مقام معظم رهبري يك روز بعد از اعدام مظلومانه شيخ نمر، قباحت اين اقدام ضدانساني را به مسلمانان اعم از شيعه و سني و همين‌طور جامعه جهاني يادآور شد و سيد حسن نصرالله پاسخ به اين اقدام را زينب‌وار دانست، يعني همان روشنگري كه توسط حضرت زينب دنبال شد.

ايران بايد با تداوم اقدامات روشنگرانه خود بر عربستان فشار ايجاد كند و بهانه‌ها را از عربستان بگيرد تا آنها دست از اقدامات غيرمعقول خود دست بردارند. هم‌اكنون نيز سياست روشنگري از سوي ايران با جديت دنبال مي‌شود. مقاله دوشنبه آقاي دكتر ظريف در نيويورك‌تايمز نيز بخشي از اين سياست تلقي مي‌شود كه ايشان علاوه بر افشاي سياست‌هاي مخرب عربستان، به درستي بر مظلوميت، صلح‌طلبي و عدالت‌خواهي شيخ نمر تاكيد كرد؛ آن هم در زماني كه عربستان و وزير امور خارجه‌اش، سعي داشتند شيخ نمر را نسخه شيعه بن‌لادن معرفي كنند. به نظرم اين سياست بايد ادامه يابد.

* آيا واشنگتن مي‌تواند رياض را وادار به كاستن از تنش با تهران كند؟ آيا تنش ميان تهران و رياض در چارچوب خط‌قرمزهاي امروز امريكا در خاورميانه قرار مي‌گيرد؟

** بايد توجه داشته باشيم كه رياض و واشنگتن در ماهيت و هدف خود در خاورميانه هدف مشتركي دارند و آن جلوگيري از ظهور انقلاب‌هاي اسلامي جديد نظير انقلاب ايران است. پس از ظهور بيداري اسلامي و در آستانه انقلاب مردم مصر، هم هدف امريكا و هم هدف عربستان و متحدان عرب آنها جلوگيري از بروز يك انقلاب اسلامي ديگر بود. از طرفي هر دو درصدد جلوگيري از سرايت آن به عربستان و در مراحل بعدي اردن بودند و اين دو كشور را محتمل‌ترين گزينه‌هاي انقلاب اسلامي پس از مصر مي‌دانستند. با اين حال، شيوه‌ آنها در اين باره با يكديگر متفاوت بود.

عربستان از همان ابتدا به سياست مشت آهنين اعتقاد داشت ولي متحدان غربي عربستان نسبت به اين سياست در قرن بيست و يكم به ديده ترديد مي‌نگريستند و آن را در بلندمدت مشكل‌زا مي‌دانستند. اين همان چيزي است كه از آن اختلاف در رفتار و مواضع تعبير مي‌شود. به عبارت ديگر رياض و واشنگتن در شرايط كنوني در سطح رفتار با يكديگر دچار اختلاف هستند. اينكه اين دو كشور در تا چه اندازه‌اي با يكديگر اختلاف دارند را مي‌توان در مقاله‌اي ديد كه سفير عربستان در انگلستان در دهم دسامبر سال ٢٠١٣ در روزنامه نيويورك‌تايمز نوشت. سفير سعودي در آن مقاله به صراحت گفت كه عربستان از اين زمان به بعد به تنهايي منافعش را در منطقه دنبال خواهد كرد و ديگر منتظر امريكا نخواهد ماند كه آن را مي‌توان رويارويي رياض و واشنگتن درباره مسائل منطقه‌اي با يكديگر دانست. او در آن مقاله ادعا كرد كه امريكا اجازه داد حسني مبارك سقوط كند و هيچ اقدامي نكرد.

همچنين امريكايي‌ها را متهم كرد كه برخلاف خطوط قرمزي كه در قبال سلاح‌هاي شيميايي ادعايي سوريه ترسيم كرده بودند، وارد جنگ با دولت سوريه نشدند و خود را از اين منازعه كنار كشيدند و اكنون هم به دنبال توافق هسته‌اي با ايران هستند. سفير سعودي، امريكا و غرب را تهديد كرد كه رياض از آن روز سياست متفاوتي اتخاذ خواهد كرد. پس از اين مقاله، شما دور تازه‌اي از سياست‌هاي تنش‌آميز رياض را ديديد كه در آن راستا، سفارتخانه ايران در بيروت منفجر شد، موصل سقوط كرد و داعش و ديگر جريانات تروريستي با قدرت و حمايت بيشتري دست به اقدامات تروريستي زدند و محمد مرسي هم با حمايت عربستان و امارات متحده عربي در مصر به وسيله كودتا ساقط شد.

* كري در اين ديدار بر لزوم توسل به ديپلماسي براي كاستن از تنش ميان تهران و رياض تاكيد كرده است. اين در حالي است كه واشنگتن‌پست در گزارشي تاكيد كرده كه در چند روز پس از آغاز تنش ،كري و الجبير تنها دو بار با هم تلفني صحبت كرده‌اند. آيا اين تماس‌هاي اندك ميان دو طرف نشان از اختلاف‌هاي عميق ميان امريكا و عربستان ندارد؟

** به هر حال امريكا و عربستان با وجود تمام اختلافات، در ماهيت روابط با يكديگر متحد هستند و اينكه تماس‌هاي ميان كري و الجبير كم يا زياد بوده هم نمي‌تواند در اصل قضيه تفاوتي ايجاد كند. با اين حال، اين ملاقات بيش از هر چيز نشان‌دهنده نگراني امريكايي‌ها از افزايش تنش‌ها در منطقه است؛ به ويژه اينكه اكنون به زمان اجراي برجام نزديك مي‌شويم و اوباما نيز بارها برجام را ميراث اصلي سياست خارجي خود در هفت سال گذشته قلمداد كرده است. از طرفي مذاكرات سوريه به پيشرفت‌هايي دست يافته و ما شاهد سه دور مذاكرات بين‌المللي در اين‌باره بوده‌ايم و صدور قطعنامه ٢٢٥٤ هم اميدواري‌ها را در اين‌باره افزايش داده است كه در صورت حصول به نتيجه مي‌تواند اعتباري براي امريكايي‌ها هم باشد.

* تا چه اندازه رفتارهاي سياسي الجبير در راستاي تلاش براي به حداقل رساندن بهره‌برداري منطقه‌اي ايران از اجراي برجام و گشايش‌هاي سياسي و اقتصادي پس از آن قابل تفسير است؟

** بي‌ترديد يكي از دلايل اين نوع اقدامات رياض نگراني‌ها در اين راستا ست. ولي اگر ما نگاه كلان‌تر به عربستان داشته باشيم مشاهده مي‌كنيم كه سال ٢٠١٥ سال شكست‌هاي راهبردي و تاكتيكي بزرگ و بي‌سابقه‌اي براي عربستان بوده است. در سال گذشته ميلادي، نخستين ابتكار محمد بن سلمان و حكام جديد سعودي پس از روي كار آمدن و مرگ ملك عبدالله، تلاش براي اخذ تضمين امنيتي جديد از امريكا و امضاي يك پيمان دفاع منطقه‌اي با مشاركت امريكا بود كه طرح آن قبل از اجلاس كمپ ديويد شكست خورد و امريكا رسما اعلام كرد وارد چنين پيماني نمي‌شود. دومين شكست، طرح ايجاد نيروهاي واكنش سريع عربي يا RDF بود كه در اجلاس كمپ ديويد مطرح شد و آن هم به نتيجه‌اي نرسيد. سومين شكست، بروز اختلافات شديد با مصر به خاطر به چالش كشيدن نقش سنتي مصر در عرصه نظامي و سياسي مصر در جهان عرب بود كه به پيشنهاد قاهره براي تشكيل نيروهاي مشترك بر عليه طرح عربستان انجاميد كه آن هم باعث افزايش اختلافات با مصر و ديگر كشورهاي عربي شد.

چهارمين شكست اين بود كه در سال گذشته، شاهد دستيابي به توافق برجام بوديم كه عربستان صددرصد با آن مخالف بود و با تمامي قواي خود براي مقابله با آن به كارزار آمد و پس از آن نيز شاهد بوديم كه آنها تلاش بسياري براي رد برجام در امريكا انجام دادند. پنجمين شكست، در خصوص يمن رخ داد كه شاهد به باتلاق نشستن كشتي جنگي عربستان در يمن هستيم. آنها با شعار و تبليغات فراوان اين جنگ را آغاز كردند ولي اينك در آن مانده‌اند. آنها حتي در ايجاد ائتلاف و همراه ساختن مصر و پاكستان در اين‌باره نيز ناكام ماندند. ششمين شكست در ائتلاف چهارگانه ايران، روسيه، سوريه و عراق در خصوص سوريه بود كه باعث شد تعادل و توازان قوا در صحنه عملياتي سوريه به نفع دولت سوريه برهم بخورد و اين باعث شد تا عربستان روياهاي خود در سوريه را شكست خورده ببيند و به همين خاطر نيز حاضر شد در نشست‌هاي وين١ و وين٢ و همچنين نشست نيويورك با ايران بر سر يك ميز بنشيند و به قطعنامه‌ ٢٢٥٤ كه با اجماع اعضاي شوراي امنيت درباره سوريه به تصويب رسيد رضايت دهد. اين قطعنامه در چارچوب طرح چهار ماده‌اي ايران به تصويب رسيده است.

آخرين شكستي نيز كه در سال ٢٠١٥ به عربستان وارد شد فاجعه منا بود چراكه سعودي‌ها خود را خادمين حرمين شريفين مي‌دانسته و بخش اعظم مشروعيت و ادعاي رهبري مذهبي خود در جهان اسلام را به خاطر برگزاري مناسك حج مي‌دانند. اين مسائل موجب كاهش شديد جايگاه عربستان در جهان اسلام شده است. به نظر مي‌رسد اعدام شيخ نمر در دومين روز سال ٢٠١٦ و اتفاقات بعدي در ايجاد تنش ميان تهران و رياض، در واقع واكنش و پاسخي به اين شكست‌هاي بزرگ سال ٢٠١٥ است. شما به اين مسائل، مي‌توانيد كاهش قيمت نفت در سال گذشته را اضافه كنيد كه موجب كسري بودجه عربستان و تحت تاثير قرار گرفتن برنامه‌هاي رفاهي اين كشور شده است. نگراني از آزاد شدن اموال بلوكه شده ايران بر اساس برجام هم موجب نگراني عربستان شده است.

اينك عربستان همان روشي كه تيم‌هاي وزرشي عربي در برابر تيم‌هاي ايراني استفاده مي‌كنند را دنبال مي‌كند. در ميدان‌هاي وزرشي و رقابت‌ ميان تيم‌هاي ايراني و عربي هم شاهد آن بوده‌ايم كه بازيكنان تيم‌هاي عربي هنگام ناتواني در زمين ورزشي سعي مي‌كنند با گفتن ناسزاهاي ركيك به زبان فارسي بازيكنان ايراني را عصباني كنند و با حاشيه‌سازي آنچه را كه در زمين ورزشي نمي‌توانند به دست آوردند با عصباني كردن بازيكنان ايراني به آن برسند. در واقع، آنها در هر دو ميدان، با تنش‌زايي و ايجاد حاشيه اهداف خود را دنبال مي‌كنند.

* امريكا پس از اعدام شيخ نمر مانند بسياري از كشورهاي اروپايي از اعدام يك رهبر مذهبي ابراز نارضايتي كرد. آيا اين احتمال وجود دارد كه اين اقدام عربستان به تغيير سياست‌هاي امريكا در برابر عربستان در درازمدت منتهي شود؟

** من تاكيد مي‌كنم كه واشنگتن و رياض در ماهيت روابط با يكديگر دچار اختلاف ساختاري نيستند. در واقع، امريكا به اين رفتار عربستان اعتراض كرد. هم‌اكنون در امريكا منتقداني در برابر سياست كنوني واشنگتن و رياض وجود دارند و از سال‌هاي گذشته برخي سياستمداران امريكايي به فكر تغيير در اين معادله افتاده‌اند زيرا منافع امريكا در بلندمدت تامين نمي‌شود. برخي سياستمداران در امريكا بر سرمايه‌گذاري بيشتر پروژه نفت شيل تاكيد داشته‌اند و آن را در جهت كاهش وابستگي امريكا نسبت به عربستان مي‌دانند. امسال نيز براساس لايحه بودجه، كنگره به دولت امريكا پس از ٤٠ سال مجوز صادرات نفت امريكا را داد. تغيير در معادلات انرژي شايد در بلندمدت بر ماهيت روابط واشنگتن و رياض اثر بگذرد ولي اين مساله در كوتاه‌مدت رخ نخواهد داد.

* آيا امريكا مي‌تواند مانع از تاثيرپذيري مذاكرات سوريه از تنش ميان ايران و عربستان شود؟

** بعيد است اين مساله بر روند حل و فصل بحران سوريه تاثير عمده‌اي بگذارد، هرچند عربستان از خرابكاري در اين روند بدش نمي‌آيد. عربستان در سال‌هاي گذشته مقاومت بسياري در رابطه با نقش‌آفريني ايران درباره سوريه داشت. تغيير معادلات پس از تشكيل ائتلاف چهارگانه تاثير بسياري بر عربستان داشته است در غير اين صورت آنها همچنان بر روش نظامي و نه سياسي تاكيد داشتند. اينكه آنها در نشست‌هاي وين١ و وين٢ و بعد نشست نيويورك حاضر مي‌شوند كه با ايران بر سر يك ميز بنشينند، نشان مي‌دهد سياست‌شان شكست خورده و از روي ناچاري حاضر به پذيرش ايران شده‌اند. با اين حال امكان دارد پيگيري اجراي قطعنامه ٢٢٥٤ با كندي و دشواري بيشتري صورت پذيرد.

http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=35059

ش.د9405450

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات