(روزنامه اعتماد – 1394/10/21 – شماره 3437 – صفحه 10)
* جان كري، وزير امور خارجه امريكا اعلام كرده است تا روز اجراي برجام تنها چند روز باقيمانده است. كدام يك از تعهدهاي ايران كاملا تمام شده و كدام يك در مرحله اتمام است؟
** ما تقريبا تمام كارهايي كه بر عهدهمان بر اساس برجام بود را تكميل كردهايم و كاري باقي نمانده است. البته منهاي بحث اراك كه بخشهايي از كار شروع شده و بخش باقيمانده هم در فاصله اندك قابل اتمام است. كار باقيمانده در اراك هم مستلزم چند كار باقيمانده كوچك است و اميدواريم كه اين كارهاي باقيمانده هم به سرعت انجام شود.
* كالاندرياي رآكتور خارج شده است؟
** اجازه دهيد به همين اندازه كفايت شود كه اعلام كنم ما بخشي از كار را شروع كردهايم و مابقي كار هم مستلزم اين است كه برخي كارهاي باقيمانده قطعي شود و پس از آن ميتوانيم تصميم نهايي را اتخاذ كنيم.
* بنابراين بر اساس گفتههاي چند دقيقه قبل شما آنچه از كار اراك هم باقيمانده در بازه زماني كمتر از هفت روز قابل انجام است؟
** بله. به احتمال زياد در بازه زماني كمتر از هفت روز هم قابل انجام است.
* زماني كه ايران و ١+٥ وارد مرحله تلاش براي رسيدن به روز اجرا شدند برآورد امريكاييها و شايد اروپاييها هم اين بود كه ايران براي انجام تعهدهاي خود به بازه زماني حداقل شش ماه نياز خواهد داشت. با اينهمه به نظر ميرسد كه ما تعهدهاي خود را در بازه زماني بسيار كمتر به سرانجام رسانده ايم. برخي از دلايل سياسي و نزديك شدن به انتخابات براي اين اقدام ايران نام ميبرند. آيا سرعت عملي كه ايران به خرج داد ايمني در جمعآوري تجهيزات مورد تعهد را هم تضمين كرد؟
** ارزيابيهايي كه خارج از ايران از توانايي ما در اين خصوص وجود دارد بعضا ارزيابيهاي دقيقي نيست. سرعت ايران در صورتي كه اراده كند كاري را در اين حوزه انجام دهد بي نظير است و درك اين مساله هم براي طرف مقابل اندكي سخت است. البته بايد بگويم كه در اين مدت طرف مقابل هم به تواناييهاي ما پي برده است. كما اينكه ما همواره در جريان مذاكرات هم تاكيد كرده بوديم كه اگر مبنا بر بازگشت به عقب باشد ما در بازه زماني بسيار سريعتر از حد تصور طرف مقابل ميتوانيم بازگشتپذيري را در برنامه هستهاي خود اجرايي كنيم.
اما نكته مهم اين است كه مذاكرات هستهاي بسيار طولاني شد و به همين دليل ما در روند اجرا بايد سرعت بيشتري به كار ميداديم. از ابتدا ما به اين فكر كرده بوديم كه زماني به مراحل اجرايي ميرسيم دليلي براي كند پيشبردن كارها و انجام تعهدها وجود نخواهد داشت مگر آنكه طرف مقابل در انجام بخشي از تعهدهاي خود كوتاهي كند. در اين مدت هم ايران گامهاي خود را بسيار حساب شده و متوازن پيش برده است و حتي با ضريب بالايي از اطمينان هم حركت كردهايم. به عنوان مثال در خصوص مبادله اورانيوم فرمايش مقام معظم رهبري اين بود كه ما اين مبادله مواد را به دفعات پيش ببريم. ما حتي بيشتر از آنچه مدنظر ايشان بود را در عمل محقق كرديم.
به عبارتي ايران تمام محمولهاي كه بايد تحويل ميگرفت را ابتدا دريافت كرد و سپس زماني كه مطمئن شديم و انواع تستها را در خصوص كيفيت محموله تحويلي به پايان رسانديم مواد خود را تحويل داديم. ما محموله طرف مقابل را هم در سه مرحله دريافت كرديم و قاعده اين بود كه در مراحل اول و دوم هم ايران بخشي از مواد خود را خارج ميكرد كه اين كار انجام نشد و پس از تحويل محموله آخر و سوم بود كه ما مواد خود را در يك محموله منتقل كرديم. حتي در مرحله سوم به اين دليل كه به دنبال تست كيفيت بوديم مقداري در انجام كار هم تعمدا تاخير كرديم و اين مساله نگرانيهايي را هم براي طرف مقابل ايجاد كرده بود. بنابراين زماني كه ما از انجام تعهدهاي طرف مقابل مطمئن هستيم دليلي براي رفتار كند ايران در انجام به تعهدات وجود نخواهد داشت.
* پروسه چكليست آژانس در چه مرحلهاي قرار دارد؟ آيا همزمان با اتمام اجراي تعهدها آژانس هم ميتواند اين چكليست را تاييد كند؟
** دكتر صالحي امروز با يوكيا امانو، مديركل سازمان انرژي اتمي مذاكرات تلفني داشتند و در اين رايزنيها در حقيقت دكتر صالحي به ضرورت سرعت عمل بخشيدن آژانس به پروسه چكليست و راستيآزمايي هم تاكيد داشتند و البته دو كار هم باقيمانده است كه ايران بايد به پايان برساند. با اينهمه دليلي وجود ندارد كه ايران و آژانس همزمان با هم نتوانند كارهاي محول شده را پيش ببرند. در نتيجه گفتوگوهاي آقاي صالحي و آمانو هم قرار شد كه آژانس به كارهاي خود سرعت عمل بيشتري ببخشد. ايران و آژانس تفاهمهايي كه بايد با هم در خصوص پيشبرد كار داشته باشند را انجام دادهاند.
آژانس پيش از اين پيشبيني داشته مبني بر اينكه تا پايان ژانويه براي پروسه راستيآزمايي به دليل كارهاي اداراي خود به زمان نياز خواهد داشت اما ايران تلاش كرده كه به نوعي همپوشاني در اين خصوص انجام دهد. اين بدان معناست كه روال كار اينطور نبوده كه ايران ابتدا تمام تعهدهاي خود را انجام بدهد و سپس طرف مقابل براي انجام راستيآزمايي به ايران سفر كند. بلكه بازرسان آژانس همزمان با ما كار خود را آغاز كرده بودند و پروسه چك و تاييد به شكل همزمان در برخي حوزهها پيش رفته است و كار نهايي باز راستيآزمايي آژانس باقيمانده است كه احتمالا با صحبتها و رايزنيهاي آقاي صالحي به اين بخش هم سرعت داده خواهد شد.
* مذاكراتي كه روز گذشته و امروز در ژنو در جريان بوده است در خصوص چيست؟ چه جزيياتي هنوز تا به اين اندازه به مذاكرات جدي نياز دارد؟ آيا اختلافهاي سياسي ميان ايران و ١+٥ در اين گفتوگوها سوژه است يا اختلافهاي فني كه به نوعي سازمان انرژي اتمي را هم شامل ميشود؟
** عمده رايزنيهاي آقاي بعيدينژاد و تيم همراه در خصوص مسائل سياسي و اقتصادي بوده و چندان مسائل فني را شامل نميشود. البته ايشان از فرصت استفاده كرده و برخي مسائل فني را هم با هماهنگي سازمان پيگيري ميكنند. پروسه اجراي برجام ١٠ ساله و برخي تعهدها هم ١٥ ساله است و به همين دليل شفافسازي تمام ابعاد لازم و ضروري است. به خصوص در حوزههاي اقتصادي بايد مطمئن باشيم كه با برداشته شدن يك مانع از مسير ديگري مانع ديگري سر راه ما قرار نميگيرد. اين خواست جمهوري اسلامي ايران است كه در برخي موارد تمام جزييات مشخص شود و به نوعي وسواس هم در برخي موضوعات به خرج ميدهيم. عمده كار انجام شده است و كار در مراحل پاياني است و ميتوانيم بگوييم كه خيلي زود به روز اجرا خواهيم رسيد.
* گفته ميشود كه وزراي امور خارجه ايران و امريكا تقريبا هر روز براي اجراي برجام با هم در تماس هستند. آيا اين تماسها ميان ارنست مونيز، وزير انرژي ايالات متحده و آقاي صالحي از جانب ايران هم همچنان ادامه دارد؟
** زماني كه صحبت و رايزنيها ميان كارشناسان در حال جريان است در برخي نقطهها كه كارشناسان نميتوانند كار را به جلو پيش ببرند افراد در سطوح بالاتر وارد ميدان ميشوند و اين هم امر طبيعي است. البته اين تماسها به اين دليل كه مسائل تا اندازه بسيار زيادي حل شده به حداقل خود رسيده است اما اين روند هنوز ادامه دارد.
* چرا بر سر ميزان ذخيره اورانيوم خارج شده از ايران در رسانههاي داخلي اندك جنجالي به راه افتاد. ما بالاخره چه ميزان اورانيوم را منتقل كرديم؟ برخي از منابع از رقم ٩ تن و برخي از رقم ١١ تن صحبت كردهاند.
** در حال حاضر هم ما نميتوانيم رقم كاملا دقيقي را مثلا در خصوص كيك زرد وارد شده اعلام كنيم. ما در خصوص كيك زرد هم حداقل رقم برآورد شده از محموله وارد شده را اعلام كردهايم. در خصوص محموله ارسال شده هم ما دو نوع جنس داشتهايم يكي از آنها UF٦ است و ديگري U٣O٨. به عبارت ديگر يكي از محمولهها گاز است و ديگري پودر است. هركدام از اين دو محصول همارزشهاي وزني خود را دارد. معادلسازي اين دو هم به شكل دقيق تفاوتهايي را در نحوه ارايه آمار ايجاد ميكند. به عنوان نمونه ممكن است هر دو را به پودر معادل كرده و رقم نهايي را اعلام كنيد و يا هر دو را به گاز معادل كرده و از رقم نهايي حرف بزنيد. آنچه مسلم است اين است كه ايران رقمي ما بين ١٠ تا ١١ تن مواد غني شده را منتقل كرده و رقمي حدود ٢١٠ تا ٢٢٠ هزار كيلو كيك زرد را دريافت كرده است.
ايران در لحظههاي آخر و هنگامي كه متوجه پرسود بودن معامله شد تلاش كرد حداكثر مواد در اختيار را واگذار كند تا بتواند بيشترين كيك زرد را دريافت كند. بخشي از اين اختلاف آمار ناشي از افزايش بعدي محموله است. دريافت اين ميزان كيك زرد در تاريخ پس از انقلاب اسلامي ايران بي سابقه بوده است. ما هيچگاه چنين ميزان خريدي نداشتهايم و حتي مقاديري را هم كه خريداري كردهايم نتوانستهايم وارد كشور كنيم. اين محدوديت هم ارتباطي به يك دهه اخير ندارد و حتي مواردي وجود داشته كه خريد ايران به ٣٠ سال پيش بازميگردد اما موفق به وارد كردن آن نشدهايم و البته پيشبيني ميشود كه پس از برجام فضايي ايجاد خواهد شد كه بتوانيم آن مواد را هم وارد كنيم.
* در روند انتقال، نام دو كشور قزاقستان و نروژ هم به ميان آمد. مشاركت قزاقستان مسبوق به سابقه است اما چه نقشي در اين مبادله بر عهده نروژ گذاشته شده بود؟
** بخشي از موادي كه ايران منتقل كرد در حقيقت وثيقه موادي است كه دوباره بايد در بازه زماني يك تا يك سال و نيم به داخل ايران بازگردد. بر همين اساس براي حل اين مشكل فرمول نسبتا پيچيدهاي در نظر گرفته شد به اين طريق كه نروژ به عنوان كمك به آژانس پول آن را پرداخت ميكند اما زماني كه مواد به سمت ايران بازميگردد در واقع بخشي از آن پول وثيقه را ايران پرداخت خواهد كرد اما اين بار دريافت كننده اين پول آژانس بينالمللي انرژي اتمي خواهد بود. اين كمكي بود كه نروژ قصد انجام آن به آژانس را داشت و مانند اين است كه ايران پس از دريافت مجدد مواد خود بخشي از پول كيك زرد را به آژانس پرداخت ميكند.
* نروژ براي اين پرداخت داوطلب شد يا اين درخواست آژانس از اين كشور بود؟
** نروژ يكي از مهمترين كشورهاي كمككننده به آژانس بينالمللي انرژي اتمي است. طبيعتا هم اين مبلغ بايد توسط كشوري كه كمككننده عمده به آژانس است پرداخت ميشد كه نروژيها در اين قضيه داوطلب شدند.
* پس از برجام به كرات از زبان مقامهاي مذاكرهكننده چه در وزارت امور خارجه و چه در سازمان انرژي اتمي شنيده شده است كه همكاريهاي هستهاي ميان ايران و كشورهاي اروپايي انجام خواهد شد. با اينهمه در اين مدت باز هم از چين و روسيه و قزاقستان خبرهايي منتشر شده است. آيا برنامه خاص در دست اجرايي براي اين همكاريها وجود دارد؟
** دكتر صالحي به زودي سفرهايي به مجارستان و چك خواهند داشت. من هم به همراه يك تيم كارشناسي مدتي پيش سفري به اسپانيا داشتهام. مذاكرات با كشورهاي مختلف در اين خصوص ادامه دارد. دكتر صالحي سفري هم به ژاپن در اين خصوص داشتهاند. از جانب كره جنوبي پيشنهاد خوبي مطرح شده است. تعداد زيادي از كشورها حتي پيش از برجام علاقهمنديهايي از خود نشان دادهاند و البته ما كمتر اين پيشنهادها را در آن دوره رسانهاي كرده بوديم اما در حال حاضر كه وارد روزهاي پسابرجام ميشويم بايد بگويم كه با برخي از كشورها تقاهمهاي كلي صورت گرفته اما سندي امضا نشده است. اما حتي پيشنويس سند هم با اين كشورها تهيه شده و فكر ميكنيم كه پس از روز اجرا اين سندها هم امضا خواهد شد و ما همكاري گستردهاي با كشورهاي مختلف خواهيم داشت. البته به نظر من همچنان همكاري با روسها در شرايط خوبي خواهد بود. روسها در شرايط سخت، كنار ايران ايستاده بودند و تكنولوژي آنها اين روزها حتي در اروپا هم بازار و مشتري خود را دارد و تكنولوژي روسها در اين حوزه بسيار پيشرفته است. بناي ايران اين است كه همكاري خوب با روسيه در اين خصوص را حفظ كند اما اين مساله مغايرتي با اينكه ما بتوانيم با كشورهاي اروپايي همكاري خوبي داشته باشيم، ندارد.
* بنابراين روسيه همچنان شريك نخست ما باقي خواهد ماند؟
** روسيه از ابتدا شريك اول ما در اين حوزه بوده است. ارزش امروز نيروگاه بوشهر پنج ميليارد دلار است. اين بدان معماست كه اگر كشوري بخواهد به شريك اول ما به جاي روسيه بدل شود بايد در همين ابتداي كار معادل شش ميليارد دلار در اين صنعت را بر عهده بگيرد. بنابراين به شكل اتوماتيك روسيه شريك اول ما تا سالها باقي خواهد ماند. البته راه براي ديگر كشورها هم هموار است و از اين پس شرايط رقابتي در اين حوزه براي ساير كشورها وجود خواهد داشت. نه تنها مساله تامين مالي در واگذاريها در نظر گرفته خواهد شد بلكه بايد مساله انتقال تكنولوژي هم وجود داشته باشد. حقيقت اينجا است كه ايران در گذشته قدرت انتخاب نداشته است اما اين شرايط در آينده براي ما تغيير خواهد كرد. در شرايطي كه ما قدرت انتخاب نداشتيم اروپاييها و حتي چينيها ما را تنها گذاشته بودند و در حالي كه كارهايي در دارخوين و بوشهر و اصفهان داشتند مسووليت خود را نيمه كاره رها كرده و رفتند، روسها در كنار ما با وجود تمام فشارهايي كه تحمل كردند، باقي ماندند.
البته ما در آينده به شركاي بيشتر هم نياز خواهيم داشت به اين دليل كه ايران به ٢٠ هزار مگاوات برق هستهاي نياز دارد و در حال حاضر تنها ١٠٠٠ مگاوات برق هستهاي در اختيار داريم. در كشور ما و بر اساس استاندارد شناخته شده بينالمللي امروز و دادههاي اقتصادي و استراتژيك، داده محيط زيستي هم از اهميت فوقالعادهاي برخوردار است. بناي ايران اين است كه تا سال ١٤٠٤، برق كشور بايد حداقل ١٠٠ هزار مگاوات باشد و اين بدان معنا است كه ١٢ هزار مگاوات از اين رقم بايد با توليد هستهاي به دست بيايد. اين ارقام به اين معنا است كه ما بايد تا ده سال ديگر براي رسيدن به اين رقم ١١ نيروگاه مانند بوشهر درست كنيم. بنابراين ظرفيت ايران براي كار با كشورهاي مختلف ظرفيت قابل توجهي است.
* با توجه به نيازهاي ايران در ١٠ سال آينده به مشاركتهاي بينالمللي در پروژههاي هستهاي آيا ما فقط به دنبال كسب سرمايهگذاري هستيم يا برنامهاي براي جلب فناوريهاي هستهاي روز و جلب تكنولوژي در راستاي استقلال نسبي صنعت هستهاي هم در نظر داريد؟
** استراتژي ايران پس از برجام اين خواهد بود كه فعاليتهاي هستهاي ما فعاليتهاي هدفمند با چارچوب اقتصاد استراتژيك باشد. صنعت هستهاي به خودي خود استراتژيك است اما اگر جنبه اقتصادي نداشته باشد نميتواند پس از مدتي به كار خود ادامه دهد. برجام فرصت بسيار خوبي است كه ما بتوانيم كارهاي خود را از جنبه تجاري پيش ببريم. بايد به مرحلهاي برسيم كه اگر برقي در داخل كشور توليد ميشود ارزش آن بر وارد كردن اين برق غلبه داشته باشد. ما بايد به مرحلهاي برسيم كه توليد برق نيروگاه اتمي براي ما مقرون به صرفه باشد و اين امر شدني و در دنيا هم مسبوق به سابقه است. ايران بايد به سمت اضافه شدن بر تعداد نيروگاههاي هستهاي حركت كند و بايد نيروي انساني هم براي كار در اين نيروگاهها داشته باشيم. همزمان هم نيم نگاهي به نسل آينده اين صنعت كه نسل ٢٠٥٠ به بعد است داريم و آن هم فيوژن يا گداخت است.
پيشبينيها اين است كه از سال ٢٠٥٠ به اين سو، تكنولوژي هستهاي به سمت گداخت حركت خواهد كرد. ايران در بحث تحقيقات تئوريك گداخت در حال حاضر در ميان پنج تا شش كشور نخست در سطح بينالمللي است. اين به آن معنا است كه ايران ميتواند با كشورهاي اروپايي در اين خصوص همكاري مشترك داشته باشد به گونهاي كه هزينه تحقيقات را آنها پرداخت كنند و فناوري از جانب ما باشد. براي همكاريها در حوزه ايمني هم اروپاييها اعلام آمادگي كردهاند و قرار است مسوول انرژي اتحاديه اروپا در آيندهاي نزديك به ايران سفري داشته باشد و پيش از وي هم هياتي از همين اتحاديه براي فراهم كردن بستر همكاريهاي بيشتر به ايران خواهد امد. ايران بايد در بحث توليد سوخت هم گامهايي بردارد. در حال حاضر ما تا مرحله توليد سوخت رآكتور تهران هم پيش آمدهايم و اين گام بزرگي بوده است كه بايد ادامه پيدا كند و نگاه ايران اين است كه به سمت توليد سوخت نيروگاه پيش برويم. ايران هم تكنولوژي و نيروي انساني اين كار را دارد و هم اينكه برجام اين فضا را براي ما ايجاد كرده است. ما در اين خصوص يادداشت تفاهم بسيار خوبي هم با روسها داريم و روسها هم متقبل شدهاند كه در توليد سوخت با ما همكاري داشته باشند.
ذات برقراري اين همكاري هم ميتواند بسياري از دغدغههاي غرب در خصوص فعاليتهاي هستهاي ايران را مرتفع كند. غرب زماني كه ميبيند كشوري گاز UF٦ توليد ميكند اما نميتواند آن را به سوخت نيروگاهي تبديل كند، نگران ميشود اما زماني كه شاهد تبديل آن به سوخت نيروگاهي باشد اين نگراني هم برطرف خواهد شد. ما بايد تلاش كنيم كه در افق ١٥ ساله سوخت حداقل يك نيروگاه را به شكل مستقل توليد كنيم. ما براي رسيدن به اين مرحله بايد ماشينهايي با كيفيت بالاتر داشته باشيم. ماشينهاي نسل يك ايران هنگام خاموش شدن و كاهش سرعت با بدنه برخورد كرده و ميشكنند و بر همين اساس هنگام خاموش كردن اين ماشينها، نيمي از ماشينهاي نسل يك از ميان ميروند. اين ماشينها براي شروع كار خوب بودند اما براي ادامه كار كفايت نكرده و به صرفه نيستند. ايران در حال حاضر ماشينهايي مانند IR٤ را در اختيار دارد كه هنگام خاموش شدن هم درصد شكستگي آن بسيار پايين است.
* بازه زماني براي ساخت دو نيروگاه هستهاي كه قرار است به طور مشترك توسط ايران و روسيه ساخته شود،چند ساله در نظر گرفته شده است؟
** بازه زماني هشت تا ١٠ سال براي ساخت اين نيروگاهها در نظر گرفتهايم و البته اين بازه زماني براي آخرين مرحله و انتقال برق آن به برق سراسري كشور است. اين نيروگاهها حتي پس از ساخت آن هم يك دوره دو ساله تست دارند. ما زماني اين نيروگاهها را تحويل خواهيم گرفت كه تمام اين تستها انجام شده باشند. تمام اين پروسه هم از شروع تا تحويل دادن بين ٨ تا ١٠ سال در نظر گرفته شده است. البته اين بازه زماني هم به دليل اين است كه ما با دو نيروگاه استارت ميزنيم. هم تركيه و امارات كه كشورهاي همسايه ما هستند كار اوليه خود را با چهار نيروگاه آغاز كردهاند. در سطح جهاني هيچ كشوري يك نيروگاه را به تنهايي راهاندازي نميكند و ما هم در آن سالها به دليل شرايط استثنايي كه داشتيم اقدام به ساخت يك نيروگاه به تنهايي كرديم.
طرح اوليه آنها هم براي چهار نيروگاه در نظر گرفته شده بود حتي كار ساختماني را با دو نيروگاه پيش ميبردند. زماني كه شما كار را با بيش از يك نيروگاه شروع ميكنيد مهندسي طراحي شده در يك نيروگاه بعد از اتمام كار ساختمان يا نصب تجهيزات يك نيروگاه تعطيل نميشود و كار خود را با همان كارگاه در نيروگاه جديد ادامه ميدهد.
* شما اشاره كرديد كه ايران در آينده براي توليد برق مورد نياز به حداقل ١١ نيروگاه شبيه به بوشهر نياز دارد. اگر ساخت چند نيروگاه با هم به صرفهتر است چرا ايران جرقه دو نيروگاه هستهاي را زده و مثلا مانند تركيه يا امارات اقدام به ساخت همزمان و باصرفهتر چهار نيروگاه نميكند؟
** ما هم اگر ميتوانستيم و كار را با چهار نيروگاه آغاز ميكرديم به مراتب بهتر بود.
* مشكلات اقتصادي مانع از اين امر شده است؟
** هر نيروگاه رقمي حدود چهار تا پنج ميليارد دلار سرمايهگذاري نياز دارد. اين در برنامه اقتصادي كشور بسيار كلان است. ما به روسيه هم پيشنهاد كرديم كه اگر تامين اعتبار را با سود كم و بلندمدت و تنش اوليه طولاني در نظر داشته باشيد ميتوانيم مساله را در شوراي سرمايهگذاري داخل كشور به مشورت بگذاريم. حقيقت اين است كه دولت هم بر اساس تعهدهاي خود تصميمگيري ميكند. دولت يك بودجه در اختيار دارد و اين بودجه را بايد صرف تعهدهاي بيشمار كند. براي پيشبرد ساخت نيروگاه بايد تامين مالي از طرف مقابل وجود داشته باشد، چرا كه سرمايهگذاري اوليه نيروگاههاي هستهاي بسيار سنگين است.
* بنابراين روسيه در اين مقطع حاضر به تامين اعتبار همين دو نيروگاه هستهاي شده است و نه بيشتر؟
** روسها مشكلي با تامين اعتبار ١٠ نيروگاه ديگر هم ندارند اما ما به دليل ملاحظههاي متفاوت ترجيح دادهايم كه فعلا جرقه كار را با دو نيروگاه بزنيم.
* كلنگزني ساخت اين دو نيروگاه چه زماني آغاز خواهد شد؟
** پيشبيني ما اين است كه بتوانيم تا دهه فجر اين كار را آغاز و در همان ايام اعلام كنيم.
* در چند روز اخير شاهد تحركاتي از سوي كره شمالي و واكنشهاي تند بينالمللي به آن بودهايم. در تمام رسانههاي غربي برنامه اتمي ايران و كره شمالي به گونهاي با هم شبيه سازي شده و حتي عدهاي از همكاريهاي هستهاي اين دو كشور در گذشتههاي دور هم سخن ميگويند. آيا در عالم واقع و دور از فضاسازيهاي رسانهاي چنين ارتباطي وجود داشته است؟
** در سطح روابط بينالملل هم در عالم رقابت و هم در عالم خصومت، چيزي شبيه به عالم تجارت، تصوير سازي مثبت از خود و تصوير سازي منفي از رقيب يا دشمن وجود دارد. از ابتداي انقلاب اسلامي همچنين خصومتي ميان ايران و غرب بوده كه اميدوار هستيم به اتمام برسد. در اين تصوير سازي طرف مقابل تلاش كرده از ايران كشور خشني را به تصوير بكشد كه به دنبال بمب اتم است تا بتوانند از اين راه اعمال فشارهاي خود بر ايران را توجيه كنند. حقيقت اين است كه در بحث اتمي ما هيچگونه ارتباطي با كره شمالي نداشته ايم.
* چرا در بحث مدرنسازي اراك امريكا وارد گردونه شد؟ اگر يك روز امريكا به هر دليلي به خصوص مسائل سياست داخلي از اين گردونه عقب بكشد وضعيت ما چگونه خواهد بود؟
** در پروژه مدرن سازي اراك همانگونه كه قبلا هم اعلام كردهايم كار اصلي با ايران است و قرار نيست هيچ كشوري كار اصلي را براي ايران انجام دهد. اما در دو حوزه طرف مقابل به ايران كمك ميكند كه يكي از اين حوزهها بازنگري است. اين به آن معنا است كه وقتي طراحي ايران تمام شد اين طراحي بايد مورد بازنگري قرار بگيرد. اين اتفاق قاعده كارهاي اتمي است و حتي اگر طرف اجرا كننده هم بخواهد شخصا اين پروسه را طي كند بايد دو گروه وجود داشته باشد. گروهي كه كار طراحي را انجام ميدهد و گروه ديگري كه بازنگري يا بازبيني اين طراحي را به سرانجام ميرساند. از ميان كشورهاي مقابل هم برخي در تامين تجهيزات اعلام آمادگي كردند و برخي هم در بازنگري. به عنوان مثال در بخش تامين تجهيزات چهار كشور اعلام آمادگي كردند كه چين و سه كشور اروپايي را شامل ميشد. در مورد بازنگري امريكاييها هم علاوه بر ديگر كشورهاي طرف توافق اعلام آمادگي كردند. بنابراين همكاري با امريكا در پروژه مدرن سازي اراك تنها در حوزه بازنگري است و نه در حوزههاي تامين تجهيزات و يا ساخت.
امريكاييها از ابتدا به دنبال بازطراحي رآكتور اراك براي كاستن از پلوتونيوم توليدي آن بودند. دليلي ندارد كه حتي در بدترين سناريو كه بر هم خوردن برجام است هم امريكاييها مانعي بر سر راه پروژه مدرن سازي ايجاد كنند چرا كه ايران ميتواند به طراحي قديمي كه مورد اعتراض امريكا هم بود بازگردد. بنابراين اگر طرف مقابل به دنبال اين است كه ايران پلوتونيوم كمتري در اختيار داشته باشد، بايد در هر شرايطي پروژه مدرن سازي اراك را پيش ببرند. ما دليلي براي كارشكني امريكاييها در پروسه مدرنسازي اراك نميبينيم اما ايران خود را براي بدترين شرايط هم مهيا كرده است.
* حداقل و حداكثر زمان پايان پروژه مدرن سازي اراك را چند سال در نظر گرفتهايد؟
** طراحي به زماني حدود يك سال و نيم تا دو سال نياز دارد. پس از آن وارد مرحله تامين تجهيزات، نصب تجهيزات، مرحله پيش راهاندازي، راهاندازي و تست را پيش رو داريم. برآورد ما بين چهار تا شش سال است. ايران در حال حاضر تلاش ميكند كه پروژه را پنج ساله به پايان برساند و احتمال رسيدن به سال ششم اندك است.
* ايران بايد بر اساس ضميمه شماره پنج تا قبل از روز اجراييشدن برجام برنامه دراز مدت خود را به آژانس اعلام كند. قرار بود در اين سندي كه ايران ارايه ميكند برنامه درازمدت ايران براي رسيدن به يك ميليون سو مشخص شود. آيا اين برنامه دراز مدت تنظيم شد و در اختيار آژانس قرار گرفت؟
** اين سند ارايه شده و كارهاي آن هم در داخل انجام گرفت. اين سند بايد به تصويب شوراي عالي امنيت ملي ميرسيد كه اين مرحله در داخل انجام است و سپس از سوي وزارت امور خارجه در اختيار آژانس بينالمللي انرژي اتمي هم قرار گرفت. بر اساس برجام قرار شد كه اين برنامه ايران در اختيار اعضاي ١+٥ هم قرار بگيرد. البته ضرورتي براي توزيع برنامه كشورها وجود ندارد اما با توجه به توافق ايران و ١+٥، اين سند را در اختيار آنها هم قرار داديم. در اين برنامه حداقلهايي پيشبيني شده است كه اين حداقل هم از سوي مقام معظم رهبري ١٩٠ هزار سو تعيين شده بود. البته ما بيشتر از اين رقم را هم مدنظر داشتهايم اما به دليل وجود سناريوهاي فني متفاوت در حال حاضر نميتوانيم رقم دقيق نهايي را اعلام كنيم. در حال حاضر ميتوانم بگويم كه ما در بازه زماني مشخص شده به كف ٢٠٠ هزارسو خواهيم رسيد.
* در چه سالي پس از شروع اجراي برجام؟
** در سال پانزدهم. پيش از برجام ظرفيت ما ٩ هزار سو بود بنابراين زماني كه ميخواهيم به حداقل ٢٠٠ هزار سو برسيم بايد ظرفيت امروز را ٢٠ برابر بكنيم. برنامه درازمدت ما هم خيالي نيست و قابل تحقق است و بايد بر اساس واقعيتهاي فني پيش برويم.
* آيا آژانس ميتواند در محتواي سند ارايه شده درازمدت ايران دست برده يا درخواست تغييراتي در آن را بدهد؟
** خير. هشت سال نخست اين برنامه كه با آژانس بينالمللي انرژي اتمي تعريف شده است. از سال هشتم به بعد فضاهاي جديدي شكل ميگيرد و كار ايران هم توسعه پيدا ميكند. انتهاي برنامه ما به ١٩٠ هزار سو حداقل خواهيم رسيد.
* چرا شما انتهاي برنامه را ١٥ سال در نظر ميگيريد؟ عمر برجام ١٠ سال است و عمر برخي محدوديتها هم هشت ساله؟
** ما برخي محدوديتها را قبول كردهايم و برخي از آنها ١٠ سال و برخي هم هشت ساله هستند. اما در بحث فني برخي جريانها بايد با هم طي شوند و نميتوان يكي را بر ديگري پيشي داد. به عنوان مثال بحث غنيسازي و توليد سوخت بايد با هم طي شوند. به اين دليل كه از الان نميتوان در خصوص تمام جزييات نظر قاطع داد. ما برنامه را بر اساس حداقل امكانات برنامهريزي ميكنيم كه بتوانيم به مرحله حداقلي برسيم. شتاب برنامه هستهاي ما از سالهاي سيزدهم و چهاردهم به بعد خواهد بود. پيش از اين تاريخ، به دليل برخي محدوديتها مانند ميزان سو نميتوانيم نظر قطعي بدهيم.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=34658
ش.د9405456