(روزنامه جوان – 1395/03/20 – شماره 4832 – صفحه 9)
مرزبندي و اعلام برائت از همجناحيهايي كه خط قرمزها را رد كردهاند، نقد به اشتباهات همحزبيها، نقد درونگروهي، اذعان به خطا كردنهاي موردي دوستان و رفتارهايي از اين دست در ميان اصلاحطلبان چگونه است؟ اصلاحطلباني كه همواره معتقد بر افشا و رسيدگي علني به خطاها و تخلفات مسئولان داخل نظام هستند و شعار «دانستن حق مردم است» را سرلوحه خويش ميدانند، با خطاها و تخلفات نيروهاي اصلاحطلب چگونه برخورد ميكنند؟ مثالهاي متعدد در اين زمينه وجود دارد كه با بررسي آنها نوع رفتار اصلاحطلبان با تخلفات نيروهاي اصلاحطلب را عيان ميسازد.
اين روزها كه تاجزاده، به عنوان يك مجرم امنيتي- سياسي از زندان آزاد شده و به عنوان فردي كه تنها يكي از جرمهاي او توهين به ولي فقيه است، مورد استقبال رسانههاي اصلاحطلب و برخي مقامات اين جريان و نيز متأسفانه برادر رئيسجمهور قرار گرفته، بررسي اين رفتار موضوعيت يافته تا صحت ادعاي اصلاحطلبان در زمينه حق مردم براي دانستن يا برخورد با متخلفان باري ديگر روشن شود.
اصلاحطلبان و مفسدان اقتصادي اصلاحطلب، دفاع و سكوت
پرونده اقتصادي غلامحسين كرباسچي اولين پرونده يك فساد اقتصادي كلان در سطح حكومت بود. شهردار وقت پايتخت متهم به مشاركت در اختلاس و ارتشاء و دخالت در انتخابات مجلس با پرداخت مبالغ كلان به برخي كانديداها و تباني در معاملات دولتي و تضييع اموال دولتي شده بود. او در نهايت به سه سال زندان و 10 سال انفصال از خدمات دولتي و نيز حكم تعليقي چهار سال حبس و 60 ضربه شلاق محكوم شد. دستگيري كرباسچي كه از حاميان رئیس دولت اصلاحات در انتخابات دوم خرداد 76 بود، موجي از اعتراضات ميان مقامات دولت اصلاحات را موجب شد. اصلاحطلبان به جاي استقبال از برخورد با تخلف يكي از اصليترين حاميان انتخاباتي خود، به دفاع از او برخاستند و حتي منتظر نماندند كه از ريز تخلفات آگاه شوند.
در نهايت هم غلامحسين كرباسچي پس از دو سال حبس با وساطت سيدمحمد خاتمي و اخذ حكم حكومتي از رهبر براي عفو او از زندان آزاد شد. رفتار اصلاحطلبان در دوران پس از آزادي او هم جالب توجه است. با او نه همچون يك مفسد اقتصادي بلكه مثل يك فعال سياسي برخورد شد. سال 88 هم مسئوليت ستاد مهدي كروبي را عهدهدار شد. او در همين سالهاي اخير نيز مورد توجه رسانههاي اصلاحطلب و محافل سياسي اصلاحطلبان است. به عنوان سخنران سياسي به دانشگاهها دعوت ميشود، دانشجويان اصلاحطلب پاي سخنراني او سوت و كف ميزنند، در رسانههاي اصلاحطلب به عنوان عضو كارگزاران و فعال سياسي مطلب از او منتشر ميشود و... انگار نه انگار كه او يك محكوم اقتصادي است. برخوردهاي اصلاحطلبان با فساد اقتصادي مهدي هاشمي از مورد كرباسچي هم جالبتر است. آنها به دفاع تمامقد از مجرمي پرداختند كه دريافت رشوه 15 ميليون دلاري از استات اويل و 8 ميليون يورو از شركت توتال براي عقد قرارداد با ايران تنها دو قلم از فساد مالي اوست. مهدي هاشمي در دادگاه به جرمهاي اختلاس، ارتشاء و مباحث امنيتي به ۱۰ سال زندان محكوم شد، اما اصلاحطلبان هيچ گاه حاضر به انتقاد از مهدي هاشمي نشدند و بلكه كوشيدند با عمليات رواني و شانتاژهاي خبري برخورد قضايي با مهدي هاشمي را سياسي جلوه دهند.
از فسادهاي مالي مطرح در ايران كه سروصداي زيادي به پا كرد، ماجراي گرفتن پول از شهرام جزايري توسط نمايندگان مجلس ششم (مجلس اصلاحطلب) است كه خواص و رسانههاي اصلاحطلب با سكوت از آن گذشتند و حتي يكدهم مطالبي را كه در مورد محمدرضا رحيمي، به راست و دروغ نوشتند، در مورد اين پرونده به اطلاع مخاطبان خود نرساندند. بالاترين مبلغ را هم در اين زمينه مهدي كروبي گرفته بود...
اما همين اصلاحطلبان در مورد پروندههاي محمدرضا رحيمي و بابك زنجاني هر روز مطلب ميزدند و صحبت ميكردند و ژست مبارزه با فساد اقتصادي ميگرفتند.
اصلاحطلبان و اقدامات همجناحيها عليه امنيت ملي، دفاع از مجرمان
توهين به رهبري از جمله جرمهايي بوده كه برخي اصلاحطلبان به دليل آن به زندان رفتهاند. با اين همه حتي وقتي تاجزاده علناً ولايت مطلقه فقيه را سلطنت مطلقه ناميد، چيزي از حمايت اصلاحطلبان از او كم نشد. در عين حال اصلاحطلبان خود را پايبند به نظام و ملتزم به ولايت فقيه ميدانند. فتنه 88 كه از بطن اصلاحطلبان سربرآورد و به فرموده رهبري نظام را تا لبه پرتگاه برد، هيچگاه مورد برائت و محكوميت اصلاحطلبان قرار نگرفت. هيچ اصلاحطلبي آتش زدن اموال عمومي، حمله به نمازگزاران ظهر عاشورا، حمله به انبار مهمات بسيج، آتش زدن پرچمهاي عزاي امام حسين(ع) و... را هيچگاه محكوم و مورد انتقاد قرار نداد. معتدلترين اصلاحطلبان هيچ گاه فكر نكرد صادقانه مقابل برخي حاميان موسوي كه سال 88 در خيابانها به آشوب مشغول بودند، بايستد و بگويد كه تقلب دروغ بود. گرچه خود ميدانستند و در محافل خصوصي هم آن را بيان ميكردند. واقعاً اصلاحطلبان اپوزيسيون هستند يا داخل در حاكميت؟! تناقضي كه چند دهه است اصلاحطلبان نتوانستهاند به آن پاسخ بگويند...
اصلاحطلبان و توهين همجناحيها به منتقدان، دفاع و سكوت
در سالهاي اخير بارها منتقدان دولت با ادبياتي نامناسب از سوي رئيس دولت يازدهم يا برخي افراد همچون حسين مرعشي، تركان و... مواجه شدهاند. اصلاحطلبان هيچگاه به اين تنديها انتقادي نكردهاند، گرچه همواره طرف مقابل را متهم به هتاكي و بيادبي كردهاند. بزدل، بيشناسنامه، بيماري هاري، بيشرف، برويد به جهنم، تازه به دوران رسيده، كمسواد و... همه و همه ناسزاهايي بوده كه به منتقدان دولت گفته شده و حاميان اصلاحطلب دولت اصلاً يادشان نبوده كه روزي شعار سر ميدادند كه «ادب مرد به از دولت اوست» و در برابر همه اين تنديها با سكوت و گاه حتي دفاع گذشتهاند.
اصلاحطلبان و نقض خط قرمزهاي ديني توسط هم جناحيها، دفاع و سكوت
در ميان اصلاحطلبان كم نبودند كساني كه به بهانه نقد ديني بسياري از احكام مسلم دين اسلام را زير سؤال بردند و متدينترين اصلاحطلبان هم كه يقيناً با آن سخنان موافق نبودند و مثالهايش كم نيست، هرگز سخني در نقد آن بر زبان نياوردند. بسياري از همكاران رسانههاي اصلاحطلب به خارج رفتند، كشف حجاب كردند، به انكار قرآن و امام زمان(عج) پرداختند و باز كسي از اين جمع صدايي به نقد بلند نكرد. چندي قبل يكي از زنان فمنيست كه قبلتر همكار رسانهاي اصلاحطلبان بود، به منظور آنچه تقدسزدايي از اعتقادات ديني مردم ايران ميناميد، به امام حسين(ع) توهين كرد و صداي اعلام برائتي از اصلاحطلبان برنخاست... ديدار با بهائيان و دفاع از اهالي اين فرقه، كشف حجاب مشاور خاتمي در برنامه زنده و زير سؤال رفتن مباني ديني همچون ولايت امام علي(ع) در رسانههاي اصلاحطلب، شعارهاي ساختارشكنانه در جريان آشوبهاي 88 همچون جمهوري ايراني و نه غزه، نه لبنان و... هيچ گاه انتقادي را از سوي اصلاحطلبان، حتي معتدلترين آنها، كساني كه يقيناً اين اقدامات و شعارها را غلط ميدانند، موجب نشد. آنها به نقد از درون اعتقادي ندارند. آنها به مرزبندي اعتقادي ندارند، امروز فخر گستردگي جنبش از سروش تا گوگوش ميدهند، فردا ميگويند مگر اينها هم با ما بودند كه حالا اعلام برائت كنيم؟!
اصلاحطلبان در مورد آنچه بين خودشان ميگذرد و در مورد آنچه خوديهايشان انجام ميدهند، چيزي نميپرسند، نقدي نميكنند، همهاش براي اين نيست كه آنها همجناحيهايشان هستند كه اين هم البته دليل پررنگي است و يقيناً اگر محمدرضا رحيمي و بابك زنجاني و... اصلاحطلب بودند، مورد دفاع تمام قد همجناحيهاي خود قرار ميگرفتند، نه اينكه مثل اصولگرايان از برخورد با آنان استقبال شود و حتي خود خواهان برخورد با رحيمي و زنجاني شوند اما دليل ديگر آن است كه در زيرمجموعهاي از يك تفكر ماكياوليستي، اصلاحطلبان فساد اقتصادي و سياسي و عقيدتي را صرفاً به عنوان ابزاري براي پيشبرد اهداف سياسي استفاده ميكنند. مثال روشن اين عقيده، نوع برخورد اصلاحطلبان با هاشمي رفسنجاني است، زماني كه او رقيب سياسي و مخالفشان بود، او را با انواع اتهامات امنيتي و اقتصادي مواجه كردند و زماني كه با هم در يك جناح قرار گرفتند، جز تمجيد و تحسين هاشمي كاري نكردند.
http://javanonline.ir/fa/news/790275
ش.د9500648