به نظرمی رسد سردمداران این جریان ها اگر واقعاً معتقد به حرکت در چارچوب معیارهای انقلاب اسلامی می باشند، بایستی قبل از هر امری به اصلاح اصلاح طلبی و ایجاد اعتدال واقعی بپردازند.
تأثیرگذار ترین صفحه هر روزنامه ، صفحه اول آن است که با اهمیت ترین و برجسته ترین خبرها و رویدادها از دیدگاه مدیر مسئول ، سردبیر و هیئت تحریریه به شکلی خاص (تیتر برجسته ، عنوان ویژه ،عکسی استثنائی ...) به آگاهی عموم می رسد و گاه جاودانه می شود. تیترهای شاه رفت، امام آمد، خرمشهر آزاد شد ...جاودانه تاریخ انقلاب است.
ممکن است بسیاری روزنامه ها را نخرند اما بسیاری تیترهای صفحه اول روزنامه ها را می بینند و می خوانند .گفته می شود روزانه تا20 میلیون نفر صفحه اول روزنامه ها را مشاهده می کنند و بر این ها باید انبوه استفاده کنندگان از فضای مجازی را افزود. اصولاً امتیاز روزنامه ها به میزان زیادی به همان تیترهای برجسته صفحه اول آنها می باشد. حال اگر طیفی از روزنامه های موسوم به اصلاح طلب و اعتدالی در شنبه بیست و دوم خرداد جاری تیتری مشابه، مشترک و برجسته داشته و روز بعد آن را به شکلی دیگر دنبال کنند و یا بالعکس از کنار رویدادی مهم در سکوت خبری بگذرند و یا انعکاس کمی از این رویداد داشته باشند و البته این روند، رفتاری مستمر و مشترک باشد، چه قضاوتی باید کرد و آن را باید چگونه دلیل یابی (تحلیل) کرد ؟
*** بامداد جمعه 20 خرداد جبیب محبیان معروف به "حبیب " خواننده پاپ ایران در 63 سالگی دار فانی را در منزل خود در رامسر وداع می کند. این خواننده قبل از انقلاب در سال 1360 به امریکا می رود و در فضای موسیقی آن ور آبی (لس آنجلسی) 28 سال فعالیت می کند. دچار ناراحتی قلبی می شود و با موافقت مسئولان وقت در سال 1388 به ایران باز می گردد. کتابی از مجموعه ترانه هایش هم منتشر می شود. اما اجازه اجرای کنسرت و پخش آلبوم ترانه هایش را نمی یابد. اینکه خواننده ای تصمیم بگیرد از فضای آلوده و ضد اخلاقی موسیقی لس انجلسی فاصله بگیرد، به کشور خود بازگردد، دور ازهیاهو ها زندگی کند و سرانجام در همین خاک هم از دنیا برود و این توفیق را داشته باشد که بر دوش هوادارانش – و نه در غربت لس آنجلسی –تشییع و در مزار کنار مسجد در ماه مبارک رمضان به خاک سپرده شود، البته امر مثبتی است اما آیا این امر مجوزی برای گرامی داشت و طرح گسترده او ، درخواست دفن در قطعه هنرمندان در بهشت زهرا ،زدن چهره طراحی شده او در صفحه اول روزنامه های مدعی اصلاح امور و اعتدال می باشد ؟ نگاه کنید به تیتر اول صفحه آرمان همراه با تصویر طراحی شده از وی ،تیتر کوتاهتر ولی صفحه اولی اعتماد ، و یا روزنامه شرق (تیتر و تصویر ) ،تیتر بزرگ و همراه با تصویر روزنامه های آفتاب و قانون ،تیترهای روزنامه های همدلی ،هدف، مردمسالاری، کسب وکار (روزنامه اقتصادی ؟!). این روند روز بعد(بعد از تشییع )هم ادامه می یابد.آرمان تیتر میزند: قوی زیبا آرمید، همراه با عکس مراسم تشییع و یا بانی فیلم و ... آیا طرح وی در این حد از گستردگی رسالت فرهنگی روزنامه هاست و یا نوعی از ولنگاری فرهنگی ؟
*** این نوع نگاه و برخورد را مقایسه کنید با نوع انعکاس خبر درگذشت استاد حمید سبزواری که در سحرگاه شنبه 21خرداد به درود حیات گفت. پیر و پدر شعر انقلاب، قله نشین سرود انقلاب ،تأثیر گذار ترین شاعر انقلاب که در شرایط سخت خفقان و ترور –کودتای 28 مرداد-و روز هائی که انقلاب هنوز به پیروزی نرسیده بود، شجاعانه وارد شد. سراینده سرود خمینی ای امام ، برخیزید ای شهیدان ، بانگ پیروزی ، شهید مطهر ، و... بزرگواری که رهبر معظم انقلاب در پیام تسلیت درگذشت او می فرمایند:"شاعر نامدار معاصر ... نام ماندگار و پرافتخار ،صریح ،ثابت قدم ،موقع شناس ،با انقلاب زیست و برای اسلام و انقلاب سرود و وفادارانه در کنار انقلاب ماند .(23/3/95)" در برخورد با فقدان استاد سبزواری ، روزنامه های شرق ، شهروند ،روزان ،رویش ملت ،قانون ،ابرار در صفحه اول خود هیچ یادی از پدر شعر انقلاب نمی کنند. گرچه آفتاب ،آرمان ،ابتکار ،اعتماد ،همدلی ،ایران ،مردمسالاری خبر درگذشت استاد را در صفحه اول و بعضاً باتیتر و عکس مناسب منعکس می نمایند، اما با تجلیل همزمان از خواننده مرحوم در گذشته هم وزن نیست. روز بعد نیز پیام تسلیت آقا جایی در صفحه اول آفتاب و آرمان ندارد. این در حالی است که روزنامه هایی چون جام جم، وطن امروز ، قدس، کیهان ،جوان و... به خوبی خبر درگذشت شاعر نامدار معاصر را پوشش دادند.
*** پیرامون چرائی این رفتار مستمر ،مشترک و یکپارچه این جریان سیاسی که قبلاً هم بارها تکرار شده است (بایکوت شدید مرحوم سلحشور و نیروهای ارزشی ،طرح گسترده افرادی چون شجریان و...) دو علت اساسی می توان ذکر کرد:
علت این نوع نگاه و رویکرد در درجه اول سیاسی است. چرا که این جریان پایگاه رأی خود را در داخل، قشر خاکستری می داند به همین منظور گاهاً مطابق خواسته ها و امیال ضد فرهنگی حرکت می کند. لذا طرح مباحثی چون حجاب اختیاری ،حریم خصوصی دانستن خودروها ، مخالفت با گشت ارشاد، حمایت از بهائیان و... از همین نیاز ناشی می گردد و در خارج نیز چشم امید به یاری غربی ها و حمایت آنان دارد، تا بتواند جلب اعتماد نماید و نیروی مطمئنی برای آن ها به شمار آید. از این رو همواره شاهدیم طیف هائی از این جریان ها بتدریج دچار استحاله شده و خود نیز گرایش به ارزش های غربی پیدا می کنند و مروج آن می شوند ،ضمن آنکه طیف های دیگری از اینها اصولاً از ابتدا گرایش های فکری و ارزشی لیبرال داشته و اکنون فضا رابرای ترویج آن مناسب می بینند.
تردیدی نیست که این نگاه و رویکرد دارای زاویه جدی با مبانی و ارزش های انقلاب می باشد و افرادی که در این وضعیت بسر می برند در دراز مدت و نهایتاً به طور کامل سکولار و حتی الحادی (گنجی،مجید محمدی...)خواهند شد. مشکل اینجاست که در این سیر اقشاری از جامعه را نیز با عنوان اصلاح طلبی ،اعتدال گرائی و اخیراً مکتب ایرانی با خود همراه خواهند کرد و البته همه این ها نیز با نام امام (ره) انقلاب ،اسلام ،اصلاحات، اعتدال ،توسعه و... عنوان می شود.
به نظرمی رسد سردمداران این جریان ها اگر واقعاً معتقد به حرکت در چارچوب معیارهای انقلاب اسلامی می باشند، بایستی قبل از هر امری به اصلاح اصلاح طلبی و ایجاد اعتدال واقعی بپردازند و اگر خود نیز همراه این قافله و جماعت هستند و یکی به میخ می زنند و یکی به نعل و خود را در میانه جریان انقلاب و ضد انقلاب قرار داده اند دست از تعارف بردارند و با مردم صادقانه از نیات ،اهداف و باور های خود بگویند که شرط اول سیاستمداری و مدیریت جریان های سیاسی،صداقت با مردم است.