هیچ شک و تردیدی باقی نمانده که آمریکا با توجه به سابقه غیرقابل اعتماد بودنش در 37 سال گذشته و ذات و خوی استکباریاش، در اجرای تعهدات خود در برجام کارشکنی و بدعهدی کرده و میکند و این کارشکنیها نه تنها برای تیم مذاکرهکننده هستهای بلکه برای شرکتها و سرمایهگذاران غربی نیز آشکار شده است تا جایی که روسای شرکتهای بزرگ اروپایی جلسه پرتنشی را در هفته گذشته با مقامات آمریکایی بر سر عدم لغو تحریمهای ایران داشتند.
وضعیت پیش آمده در پیش روی برجام نشان میدهد همان گونه که پیشبینی میشد، راه رفته در مذاکرات و توافقنامه هستهای و مسیر برجام اشتباه بوده و باید با عقلانیت و تدبیر از این اشتباه بزرگ درس گرفت و با در پیش گرفتن مسیر اقتصاد مقاومتی از «خسارت محض» جلوگیری کرد. البته عذرخواهی از مردم پیشکش! اما متاسفانه مواضع دولت نشان میدهد دولتیان هنور در «توهم دستاوردهای بزرگ برجام!» که رئیس کل بانک مرکزی صادقانه بر «هیچ» بودن آن اذعان کرده، گرفتارند. در این میان سخنان هفته گذشته رئیس جمهور در جمع مردم سمنان تاملبرانگیز و قابل توجه است:
1- آقای روحانی در سمنان برای چندمین بار برجام را یک سند افتخار خواند. سوال این است درحالی که خودِ دریافتکنندگان مدالهای شجاعت هستهای از وزیر امور خارجه و رئیس سازمان انرژی اتمی تا رئیس کل بانک مرکزی و دیگر وزرا بر بدعهدی آمریکا اذعان دارند و از سخنانشان این گونه برمیآید که تلاشهای سه ساله گذشته به عنوان «تلاش برای هیچ!» بوده است و رهبر معظم انقلاب نیز براساس همین نظر و دیدگاه مسئولان و فعالان اقتصادی کشور، از برجام به عنوان «خسارت محض!» یاد کردند، آیا افتخارآمیز خواندنِ برجام واقعیتهای موجود را عوض خواهد کرد؟ آیا با حلوا حلوا کردن برجام، دهان مردم شیرین خواهد شد؟ آیا بیان چنین مواضعی موجب نخواهد شد در مسیر اشتباه رفته، همچنان پیش برویم ؟ وقتی آقای ظریف اذعان کرده از خطوط قرمز نظام عبور کردیم و آخر هفته گذشته نیز در نیویورک هنوز به دنبال گفتوگو با جان کری برای بررسی نحوه اجرای برجام است- به گفته خود آقای ظریف و جان کری- باید به چیز افتخار کرد؟ به برجامی که از طرف ما اجرا شده اما هنوز از طرف آمریکا اجرا نشده باید افتخار کرد؟
2- آقای روحانی در سمنان با انتقاد از بیان واقعیتهای موجود برجام که هیچ مشکل اقتصادی مردم را تاکنون حل نکرده، گفته است تنها سه ماه از برجام گذشته نه 30 ماه! اولاً بیان چنین سخنی تند نشان میدهد که خود رئیس جمهور هم از عدم تحقق وعدههایش برای بهبود شرایط اقتصادی مردم به مدد برجام عصبانی است! اما مشاوران ایشان اجازه اذعان به اشتباه رفتن مسیر و اصلاح وضع موجود را به ایشان نمیدهند! و سخنرانیهای رئیس جمهور را آنگونه که خود میخواهند تنظیم میکنند نه آنگونه که واقعیتهای موجود نشان میدهد. ثانیاً آقای روحانی با این جمله، این پیام را به افکار عمومی داد و به مردم فهماند که برای حل مشکلات اقتصادیشان باید 30 سال حوصله داشته باشند تا اعتماد آمریکا جلب شود! و حالا حالاها منتظر تحقق نتیجه وعدههای داده شده ناشی از برجام نباشند. یعنی وعده 100 روزه حل مشکلات اقتصادی، 10 هزار و 950 روزه شد!!!.
ثالثاً ظاهراً صبر آقای روحانی دو برابر صبر اوباما و جان کری است، چراکه آمریکاییها برای تحقق اهداف طراحی کرده خود در برجام که همانا نفوذ در ارکان نظام و تغییر ماهیت جمهوری اسلامی است، فرجه 16-15 ساله در نظر گرفتهاند و بارها اعلام کردند با اجرای برجام بعد از 15 تا 16 سال نظامی به نام جمهوری اسلامی وجود نخواهد داشت! رابعاً در همین زمینه اظهارات جان کری و سخنگوی وزارت خارجه آمریکا که گفتهاند «اوباما اجازه نمیدهد پولهای ایران به این کشور سرازیر شود»، قابل توجه است. جان کری تاکید کرده «ایران در چهار ماه فقط 3 میلیارد از 150 میلیاردِ پولهایش را دریافت کرده و آزاد شدن پولهای ایران قطرهچکانی ادامه خواهد یافت». این یعنی اینکه اگر ایران هر چهار ماه 3 میلیارد دریافت کند، دریافت 150 میلیارد میشود 200 ماه یعنی 15 تا 16سال!
3- آقای روحانی باردیگر این جمله را تکرار کرد که برخی فراموش کردهاند در دولت قبل فروش نفت تا حد غیرقابل تصوری کاهش پیدا کرده بود. در این باره باید گفت آقای روحانی چرا نمیگوید وقتی دولت را تحویل گرفت قیمت هر بشکه نفت 120 دلار بود و اکنون به مدد سیاستهای اشتباه، قیمت نفت به 35 و حتی 25 دلار در هر بشکه سقوط کرده است؟! چرانمی گوید قبلا با فروش 900 هزار بشکه در روز درآمد روزانه کشور 108 میلیون دلار بود اما اکنون اگر فرض کنیم که مسئولان دولتی بتوانند با شعار رفع تحریم ها(فرض محال که محال نیست)، تولید نفت را به 2 میلیون و 500 هزار بشکه در روز برسانند، با قیمت 35 دلار، عایدی کشور میشود 87 میلیون و 500 هزار دلار. یعنی قبلاً بیش از 20 میلیون دلار در روز و سالیانه 7 میلیارد و 200 میلیون دلار بیشتر درآمد نصیب کشور میشد، آنهم با فروش نفت کمتری.
4- آقای روحانی در سمنان با تاختن به منتقدان برجام، از غیرت دینی و تعصب ملی سخن گفته که کجا رفته؟. در این باره حرف برای گفتن بسیار است که نیاز به وقت دیگری دارد اما در اینجا باید گفت آقای روحانی! شما زمانی که تمام صنعت هستهای کشور را تعطیل و قلب راکتور اراک را سیمان و تمام اقتصاد کشور را معطل مذاکراتی با «خسارت محض و دستاوردی در حد هیچ» کردند، باید از غیرت دینی و تعصب ملی سخن میگفتید!، و باید از ایشان پرسید آنزمان غیرت دینی و تعصب ملی کجا رفته بود؟!
5- آقای روحانی با بیان اینکه اجرای برجام زمانبر است به نوعی اذعان کرده که آنچه میپنداشته، محقق نشده. هرچند اوباما هم گفته اجرای برجام زمانبراست، اما سوال اول این است که چرا انجام تعهدات ایران زمانبر نبود، درحالی که اصل اجرای برجام، انجام تعهدات ایران بوده. چگونه میشود جمع آوری صنعت هستهای از سانتریفیوژها گرفته تا سیمان کردن قلب راکتور اراک با سرعتی غیرقابل باور و البته تامل برانگیز، زمانبر نبود و در کمتر از 3 ماه انجام شد اما صدور یک دستور برای لغو تحریمها و برقراری سوئیفت زمانبر است و نیاز به 30 سال زمان دارد؟.چگونه است که صدور دستور لغو تحریمها 30 سال زمان میبرد اما تصویب قوانین جدید برای تشدید تحریمها یک روزه و یک هفته ایی و نهایتاً یک ماهه اتفاق میافتد؟
6- آقای روحانی در سخنان خود درسمنان یک بار دیگر از صادرات آب سنگین و اورانیوم غنی شده سخن گفته است. این سخن همان ضرب المثل رنگ کردن گنجشک بجای قناری است!. اولاً خارج کردن آب سنگین و اورانیوم غنی شده از کشور نه به اختیار و با بازاریابی و انتخاب مشتری از میان مشتریان بازار صورت گرفته بلکه جزو تعهدات دولت بوده و دولت مجبور بود تا برای امضاء برجام این مواد با ارزش را از ایران خارج کند. ثانیاً آیا با تعهداتی که در برجام امضاء کردید میتوانید از این به بعد آب سنگین و اورانیوم 5 و 10 و 20 درصد تولید کنید که در آینده صادر کنید؟
آنچه از کشور خارج کردید محصول تلاش گذشتگان و شهدایی همچون شهریاریها بوده است و اکنون دیگر براساس برجام اجازه و اختیار تولید اورانیوم غنی شده 5 و 10 و 20 درصد را ندارید که اسم آن را صادرات بگذارید. ثالثاً یکی از اهداف آمریکا از برجام جلوگیری از پیشرفت ایران از جمله در زمینه هستهای بود تا ایران چنین مواد با ارزشی را در اختیار نداشته باشد و از آنها برای مصارف صلح آمیز دارویی و کشاورزی و صنعتی استفاده نکند، چه برسد به اینکه صادرات هم داشته باشد!
7- آقای روحانی به موضوع ایران هراسی در دنیا نیز اشاره کرده و گفته است برجام توانست جلوی ایران هراسی را بگیرد و با برجام از ایران هراسی عبور کردیم. اولاً ظاهراً این سخن آقای روحانی نشان میدهد ایشان رسانههای جهان و اظهارات مقامات غربی را رصد نمیکنند و مشاورین ریاست جمهوری اطلاعات و اخبار جهان را به درستی در اختیار شان نمیگذارند تا بدانند که چگونه به مدد برجام اکنون ایران هراسی در اوج خود قرار دارد و اروپاییها به مدد این ایران هراسی موجبات تیرگی روابط با کشورهای منطقه را فراهم کردهاند. ثانیاً اگر برجام جلوی ایران هراسی را گرفته چرا آقای ظریف در سفر هفته گذشته در نیویورک پشت درهای بسته با برخی مقامات آمریکا و شخصیتهای سیاسی رسانهای این کشور جلسه محرمانه تشکیل داد تا به گفته خودش از موج جدید ایران هراسی پسابرجام جلوگیری کند؟
8- آقای روحانی در سمنان همچنین با انتقاد از بیان حقایق و واقعیتهای موجود برجام، رسانههای منتقد را متهم به آشوب و هرج و مرج رسانهای کرده و نقد برجام را تمام شده دانسته است. معاون اول رئیس جمهور هم همان روز در کرمانشاه گفته بیان حقایق و نقد برجام از سوی رسانهها و صدا و سیما موجب میشود کارآفرینان احساس کنند که نمیشود کار کرد!. هرچند که آقای ظریف قبل از امضاء برجام در سخنانی متناقض با سخنان امروز رئیس جمهور گفته بود زمان نقد برجام بعد از امضاء توافقنامه هستهای است نه در حین مذاکرات !!!، اما اولاً حمایتی که رسانهها و بالاخص رسانه ملی از برجام کردند صدای کارشناسان منصف و بیطرف و حتی مردم را هم درآورد که چرا صدا و سیما یکسویه عمل میکند و روزی نبود و نیست که انتقادها سرازیر رسانه ملی نشود. ثانیاً این چه توقعی از رسانه هاست که اخبار و واقعیتهای موجود را سانسور و از مردم کتمان کنند؟!.
مگر دانستن حق مردم نیست، آن هم موضوع مهمی با ابعاد ملی و بینالمللی که تمام زوایای زندگی شخصی و اجتماعی آنها و فرزندانشان را حتی در آینده تحت تاثیر قرار داده و خواهد داد؟. ثالثاً مگر رسانهها و رسانه ملی را متهم نمیکردید که اگر واقعیتها را به مردم نگویند، باعث میشود مردم به رسانههای بیگانه روی بیاورند؟. رابعاً آنچه که رسانهها بیان میکنند از زبان همین کارآفرینان است. همین کارآفرینان و فعالان اقتصادی هستند که در میدان عمل با تشدید تحریمها و وضع تحریمهای جدید نمیتوانند معاملات بانکی خود را انجام دهند. خامساً مگر شما نمیگفتید باید واقعیتها و حقایق و مشکلات تحریمها را به مردم گفت، اکنون چرا از بیان واقعیتها و مشکلات برجام نگرانید؟!
9- آنگونه که جزئیات امضاء برجام محرمانه تلقی شد، نمیتوان اجرای برجام را محرمانه انگاشت، چون امضاء برجام روی کاغذ و پشت درهای بسته بود اما اجرای برجام روی زمین و جلوی چشم مردم است و نتایج آن باید برای مردم ملموس باشد. وقتی مردم چیزی روی زمین از نتایج برجام نمیبینند چگونه میتوان واقعیتها را از مردم کتمان کرد! چه رسانهها بگویند چه نگویند. پس رسانهها باید در بیان حقایق و واقعیتهای موجود روی زمین به وظیفه خود عمل کنند و نباید آنها را با ایجاد فضای امنیتی و تهدید و ارعاب مجبور به سکوت کرد که این سرآغاز دیکتاتوری در کشور خواهد بود.
10-شاید از این نگاه که برجام توانست بدعهدی آمریکا را بیش از پیش نمایان کند و چهره واقعی بزک شده آمریکا را که برخیها در داخل برای آن تلاش کردند، برای ملت ایران و افکارعمومی جهان آشکارتر کند و برای هزارمین بار مهر تاییدی بر بیاعتمادی ملت ایران به شیطان بزرگ بزند، بتوان به آن افتخار کرد.!!
http://kayhan.ir/fa/news/73124
ش.د9500728