دکتر عبدالله ناصري طاهري از فعالان سياسي که به عنوان مترجم، پژوهشگر و استاد تاريخ اسلام نيز شناخته ميشود، در اين گفتوگو به بررسي مواضع و عملکرد سياسي آيتالله سيستاني پرداخته است. او که به گفته خود، بر پايه برداشتهاي خويش از رفتارهاي سياسي ايشان، شاخصههايي از انديشههاي سياسي آيتالله را ارائه داده است، در ادامه به بررسي و اشاره به مولفههاي مهم سلوک سياسي ايشان پرداخت. اين استاد تاريخ اسلام که معتقد است، تفکر سياسي آيتالله سيستاني همان تفکر آيتالله خويي است، با بيان اينکه در انديشه سياسي آيتالله سيستاني هيچ منازعهاي بين سنت و مدرنيته شکل نميگيرد، گفت: ايشان سعي و اهتمام جدي دارد که بين سنت و مدرنيته به نوعي آشتي ايجاد کند و نزاعي را شکل ندهد، زيرا معتقد به اين امر هستند که تحول در جامعه عراق و در هر جامعهاي به طور طبيعي بايد فرايندي را طي کند.
دکتر عبدالله ناصري در گفتوگو با شفقنا با بيان اينکه سلوک سياسي افراد، برگرفته از انديشه سياسي آنها است، در توضيح شاخصي که در انديشه سياسي آيتالله سيستاني – برگرفته از سلوک سياسي وي- ميتوان بيان کرد، گفت: اساساً در اين نگاه، حکومت تماميت خواه يا به اصطلاح توتاليتر برتابيده نميشود. علت آن هم اين است که در اين انديشه، باز يک قرائت به نام قرائت رسمياز دين وجود ندارد که فقط آنچه را که بعضا خلفاي راشدين و بخصوص امويان و عباسيان و حتي در تاريخ تشيع، سلاطين صفوي و بسياري از حاکمان شيعي انجام دادند، يک نوع قرائت رسمياز دين وجود ندارد. وقتي اين چنين شد، آزادي ديني، آزادي عقيده و آزادي بيان وجود دارد و گفتوگو، ديالوگ و طبيعتاً آزاد انديشيدن تبديل به يکي از اصول اساسي در حاکميت سياسي ميشود.
در نگاه آيتالله سيستاني هيچ منازعهاي بين سنت و مدرنيته شکل نميگيرد
او با اعتقاد بر اينکه در انديشه سياسي آيتالله سيستاني هيچ منازعهاي بين سنت و مدرنيته شکل نميگيرد، اظهار کرد: به اين معنا که ايشان سعي و اهتمام جدي دارد که بين سنت و مدرنيته به نوعي آشتي ايجاد کند و نزاعي را شکل ندهد، زيرا معتقد به اين امر هستند که تحول در جامعه عراق و در هر جامعهاي به طور طبيعي بايد فرايندي را طي کند. با توجه به اعتقاد ايشان مبني بر اينکه فرايند طبيعي تحول از جمله در جامعه عراق بايد طي شود، سعي ميکنند با موانع اين فرايند طبيعي تحول مقابله کنند.
ناصري يکي از کليدواژههايي که در سالهاي آزادي عراق بعد از سقوط صدام، بسيار در گفتار و در حقيقت انديشه آيتالله سيستاني مشاهده ميشود را تاکيد بر مقابله با فساد حکومتي خواند و افزود: به نظر ميرسد در نگاه ايشان يکي از موانع اصلي فرآيند طبيعي تحول و تکامل و همگام شدن جامعه با مدرنيته به عنوان يک مدل با حفظ مستندات فرهنگي و بوميخود، فساد حکومتي است. به همين جهت هم مشاهده شد که در سالهاي اخير با چه قاطعيت و صلابتي در برابر اين امر ايستادند که دولت مالکي بايد تغيير کند و مالکي بايد برکنار شود. به عبارتي ايشان با تماميت خواهي که بعضي از اعضاي حزبالدعوه در عراق داشتند -امثال خود نوري مالکي- مقابله ميکرد.
نگاه آيتالله سيستاني به جهان پيراموني، کاملاً واقعبينانه است
او با بيان اينکه يکي ديگر از موانع فرايند طبيعي تحول در جامعه چندپاره و تکه تکه از لحاظ قومي و مذهبي عراق، فرقهگرايي است، گفت: آيتالله سيستاني در اين سالها به شدت با اين مانع، مقابله و مبارزه کرده است. نکته بسيار مهم ديگري که آيتالله سيستاني را بسيار شاخص کرده است، نگاه او به جهان پيراموني است که کاملاً دور از نگاه سنتي خانمانسوز مسلماني، نگاه دارالاسلامي و دارالحربي بوده است. در عين حال که هماهنگي، تعامل و همکاري با جهان بينالملل را برميتابد، از آن طرف هم سلطه را برنميتابد و خواهان استقلال عراق است. به همين جهت به نظر ميرسد که نگاه ايشان به جهان پيراموني، کاملاً يک نگاه واقعبينانه است و بر همين اساس هم حفظ استقلال در عراق براي او اصل و مهمترين شاخص سياسياش ميشود.
تأثيرگذاري عمده آيتالله سيستاني از ناحيه کاريزمايي بود که ايشان داشت
او با اعتقاد بر اينکه تأثيرگذاري عمده آيتالله سيستاني از ناحيه کاريزمايي بود که ايشان داشت، گفت: تعبير من اين است که در فضايي که جهان نگري و يک نوع شبه جهان وطني که امروز يا آن روزگار در انديشه ايشان وجود داشت، در جامعه عراق تجلي پيدا کرده بود، اين کاريزما از ايشان قدرتي ساخته بود که بدون اين که مثل بقيه اعضا يا جريانات سياسي، ساختار سياسي يا حزبي براي خود ايجاد کند، خود به خود اين حرف شنيده ميشد و تأثيرگذار بود. به اين معنا که گفته و سخن آيتالله سيستاني هم براي آمريکاي اشغالگر عراق مهم بود و هم رييسجمهور، هم نخست وزير، هم اقليم کردستان و همه رهبران عشاير و فرقهها و احزابي که در جامعه عراق وجود داشتند. امروز تقريبا هيچ مرجعي به اندازه ايشان و مثل ايشان در خارج از حوزه مرکزي خود، فعاليت علمي و فقهي و تأثيرگذاري ندارد.
اين مترجم و پژوهشگر حوزه ديني در اين راستا خاطره اي نقل کرد و گفت: در همان اواني که صدام سقوط کرده بود، بنا به گفته آقاي شهرستاني، دغدغه آيتالله سيستاني اين بود که کمکهايي را از درون جامعه ايران براي مردم جنگ زده بياورند. يک روز که در قم خدمت ايشان بودم، نقل کردند که آقا فرمودند که سري به شيعيان در آفريقا بزنيد. آقاي شهرستاني گفتند که من توصيه ايشان را انجام دادم و با همه گرفتاري که داشتم، مقداري پول هم برداشتم براي کمک به شيعياني که در تانزانيا و آفريقاي شرقي و... بودند. ديداري هم از برخي مراکز آنها داشته باشم. خاطرم هست گفته بودند که يک سفر تقريبا ده روزه براي خود پيشبيني کرده بودند که زود برگردند. اين نکته برايم خيلي مهم بود که فرمودند وقتي با اين مقدار پول رفتم که گذاشته بودم از طرف ايشان کمک کنم، نه تنها آن را هيچ هزينهاي نکردم بلکه مبلغ قابل توجهي وجوهات از مقلدين ايشان در برخي شهرهاي دور افتاده از پايتخت مثلاً در اوگاندا، کنيا و تانزانيا دريافت کردم.
او ادامه داد: يک مورد را گفتند که حتي اصرار کردند و هواپيما چارتر کردند براي ايشان و وي را با هواپيماي اختصاصي و با هزينه خودشان به شهري در هزار کيلومتري پايتخت بردند. در جمع آنها حضور پيدا کردم و در برخي منازل، عکس آيتالله سيستاني را در کنار عکس مرحوم آيتالله خويي ديدم. اين پديده بسيار نادر و کميابي است. آيتالله سيستاني در تاريخ معاصر مرجعيت شيعه از آن دست از مراجعي است که کم هستند. از يک جهت زياد هستند که مرجعيت ايشان به طور طبيعي شکل گرفته، اما از اين جهت بسيار کم هستند که مرجعيت ايشان در خارج از جغرافياي خود، گستردگي و شموليت پيدا کرده است. من در اين زمينه ترديد هم ندارم و همه هم ميدانند و نيازي به گفتن هم نيست که هيچ کار تشکيلاتي و سازماندهي شده دولتي و حکومتي و غيرحکومتي نيز براي اين کار صورت نگرفته است.
ناصري با اشاره به گستردگي مرجعيت آيتالله سيستاني در خارج از جغرافياي ايشان اظهار کرد: اين فقط بر اساس همان ساختار سنتي بوده که يک شيعه اثني عشري بايد مرجعي را براي خود اختيار ميکرده و طبيعتاً اختيار کرده است. به طور طبيعي معتقد هم هست که بايد وجوهات خود را پرداخت کند. آقاي شهرستاني ميفرمودند که در اين سفر نه تنها پولي را که براي کمک برده بودند، دست نزدند بلکه مقدار زيادي از وجوهات را که آنها داده بودند نيز با خود آوردند. اين موضوع هم براي ايشان هم براي ما بسيار جالب بود.
آيتالله سيستاني به تشکيل دولت از طريق رأي مردم معتقد است
او با بيان اينکه ايشان به طور مسلم در ارتباط با اشغال عراق توسط آمريکا، عدم رضايت داشت، گفت: اما به هر صورت چون به انتخابات سراسري براي تدوين قانون اساسي و دوم تشکيل دولت از طريق راي مردم و نه ائتلاف احزاب و گروهها معتقد بود بنابراين تا آخر هم پاي اين مساله ايستاد. آنچه ايشان را بزرگ نشان داد که واقعيت هم داشت، ناشي از همان نگرشهاي ديني و مکتبي خاص ايشان در مورد پرهيز شديد از فرقهگرايي بود. شما هيچ گفتار يارفتاري نميبينيد از اين که آيتالله سيستاني به عنوان مرجع مقتدر جهان تشيع، فعل و کنشي داشته باشد که برداشت جامعه اهل سنت در اين باشد که ايشان سعي يا اهتمام بر ترويج فرقه يا مذهب تشيع دارند و هميشه با منازعات فرقهاي مخالف بودند. اين ناشي از همان نگاه اصيل قرآني است که انسان و کرامت انساني و شايستهسالاري را در مديريت جامعه مورد توجه قرار ميدهد.
آزادي فردي در نظر آيتالله سيستاني يک اصل است
ناصري تصريح کرد: اين نگاه معتقد است دولت بايد به رفاه عمومي و به سعادت فردي توجه کند و به همين جهت يکي از دغدغههاي بزرگ ايشان بعد از شکلگيري دولت نوري مالکي که دولت پرفسادي بود ساختار پر مفسدهاي داشت، اين بود. روندي که تا حدودي تعديل شده است، اما هنوز وجود دارد. اين مساله به آن دليل دغدغه ايشان بود که آن رفاه يا سعادت فردي و رفاه عمومي را براساس خرد جمعي، واقعيتهاي اجتماعي جامعه عراق و مصالح عمومي، به طور جدي ناشي از همان کرامت و منزلت انسان عراق باور داشت.
در چارچوب همان انديشه سياسي ميتوان برگشت و صحبت کرد و گفت که آزادي فردي يک اصل است و به نظر ميرسد براي ايشان واقعاً يک اصل شمرده ميشد. بر اين اساس معتقد بود اين اصل آزادي فردي با قوانين موضوعهاي که دستگاههاي قانونگذاري ميريزند، هماهنگ ميشود. در نتيجه بسياري از دغدغههايي که امروز ما در جامعه ايراني خود به نام حکومت ديني داريم، در رفتار ديني يا رفتار سياسي آيتالله سيستاني ديده نميشود.
نگاه آيتالله سيستاني به آزادي و دموکراسي برگرفته از روح اصيل کلام وحي است
او نگاه آيتالله سيستاني به آزادي و دموکراسي در عراق را دقيقاً نگاهي برگرفته از روح اصيل کلام وحي دانست و افزود: من سالهادر قم تدريس ميکردم. در همان دوران که اوج کلاسهاي من در دانشگاههاي مختلف قم بود، بعضي از شاگردان ما کارکنان نهادهاي منتسب به آيتالله سيستاني بودند که زيرنظر آيتالله شهرستاني کار ميکردند. در همين ايام بعد از سقوط صدام که در چند سفر کالا و آذوقه و وسايل ضروري براي مردم محروم عراق از ايران ميرفت، يکي از شاگردان من از همين مجموعهها چند روزي عراق رفت و برگشت. به ايشان گفتم تعريف کن که چه ديدي.
اين استاد دانشگاه ادامه داد: فقط يک نکته بسيار جالب را ميگويم. آن دوران تقريبا مقارن بود با سخنراني کذايي که آقاي دکتر آقاجري در همدان کرده بود و مسايلي را در جامعه ايجاد کرده بود و حکم کذايي اعدامي که خلاف قانون و شرع بود هم صادر شد. ايشان ميگفت وقتي که کار ما انجام شد، روز آخر رفتيم ايشان را ببينيم. ديدم که متن سخنراني آقايهاشم آقاجري در همدان جلوي ايشان است و خوانده و از ما سوال ميکند که اين مسايل چيست که در ايران راه افتاده؟ اين که صحبت خاصي نيست و نظر يک فرد است که ممکن است من هم قبول نداشته باشم، اما اين واکنش چيست.
او تصريح کرد: نوع نگاه به دموکراسي و آزادي را ميشود از همين رفتار خاص فهميد که ما در جمهوري اسلاميبراي ابراز عقيده يک استاد دانشگاه که هر چند ممکن است درست نباشد يا بعضيها آن را درست ندانند، اما کاملاً در چارچوب باورهاي ديني و ديدگاههاي موسس جمهوري اسلاميکه آزادي انديشه و آزادي عقيده و بيان است که در قانون اساسي هم مصرح شده، چه فضايي را طي کرديم که تا مرز اعدام اين فرد هم پيش رفتيم. در حالي که آيتالله سيستاني به عنوان فردي که هميشه نسبت به مسايل ايران دغدغه داشته و پا به پاي مسايل عراق، مسايل ايران هم دنبال ميکرده ميگويد که مگر اين اين چه چيزي است که اين همه سر و صدا دريافت کرده است؟ من که از اين سخنراني، اين ما به ازاء را دريافت نکردم. دقيقاً ناشي از همين رويکردي است که گفته شد. رويکردي که امام(ره) هم داشت و کاملاً بر مباني وحياني منطبق بود.
ناصري با اشاره به اينکه در حوزه انديشه سياسي ما متقدمين، کلام اصل وحي را چندان مبنا قرار نداده اند و بيشتر به روايت رجوع و استناد کرده اند، گفت: به همين دليل اين ناسازگاري را ميبينيم، اما رفتارهاي سياسي و اختصاصي امام(ره) هم اتفاقاً يادآور رفتارها و نگاههاي آيتالله سيستاني در جامعه عراق ميشود يا بعضي از نگاههاي ايشان يادآور رفتارهاي سياسي امام ميشود، ريشه در همان نوع نگاه به انسان و حيات انسان و همزيستي مسالمت جويانه انسان دارد. يکي از دغدغههاي جدي آقاي سيستاني اين بود که ساختار سياسي اقتصادي جامعه عراق بايد سالم شود، اما با يک رويکرد کاملاً عقلاني. لازمه آن هم اين است که يک نظام ديوانسالاري سالم و صحيح شکل بگيرد. به همين جهت بود که بر مفسدهها و فسادهايي که درون نظام ديوانسالارانه عراق حاکم بود، هميشه خرده ميگرفت و به عنوان يک خط قرمز به آن نگاه ميکرد.
او با بيان اينکه آيتالله سيستاني سعي جدي داشت که شکاف بين نسلها، اقشار و فرقهها و گروههاي مختلف را حذف کنند، اظهار کرد: اين نگاه بسيار ميمون و مبارکي براي آينده عراق و جامعه عراق است. ويژگي ديگر ايشان اين است که نفس نگاه ايشان به قدرت اصلاً اقتدارگرايانه نيست و کاملاً معتقد بر عدم تمرکز قدرت است. به همين جهت هم با خشونت از هر نوع آن از داعشي و غير داعشي آن مخالفت ميکند.
آيتالله سيستاني کاملاً معتقد بر عدم تمرکز قدرت است
اين مترجم حوزه ديني با بيان اينکه آيتالله سيستاني به عنوان يک فقيه معتقد است که در عصر غير معصوم، قدرت سياسي اگرچه براي انتظام امور حياتي و زندگاني مردم لازم است، اما به هيچ وجه نبايد تمرکز پيدا کند، گفت: اين عدم تمرکز يکي از مقدمات و مباني همان حکومت مردم سالارانه و دموکراتيک است. ايشان مخالفت شديدي با بنيادگرايي داشت و در گفتهها و نوشتههاي ايشان متجلي بود و به همين جهت جامعه شيعي و عراقي را از فرقه گرايي پرهيز ميداد و نسبت به آن هشدار ميداد.
آيتالله سيستاني در دام سنت نيفتاد
او يکي ديگر از شاخصههاي سلوک سياسي آيتالله سيستاني را در دام سنت نيفتادن ايشان دانست و افزود: منظور هل سنت نيست بلکه سنت به معناي رايج آن. بر همين اساس نيز به مدرن سازي جامعه عراق فکر ميکرد و ميکند. اين يکي از امتيازهاي بسيار ويژه تفکر و عملکرد ايشان بود. نکته ديگر اين که اگر چه به امر حکومت و قدرت سياسي حساس بود و مراقبت ويژه ميکرد و نشان هم ميدهد که تا به امروز ناظر بر روند امور سياسي در عراق است، اما به هيچ وجه، هيچگاه غافل از سلامت ديني و اخلاقي جامعه نبود. اين را شايد کمتر بتوان در فرد ديگري سراغ گرفت که اين دو وجه را پا به پاي همديگر مورد توجه قرار دهند. از يک طرف ناظر بر امر سياست باشند و مراقبت کنند، اما به سلامت ديني و اخلاقي جامعه هم توجه کنند.
ناصري ادامه داد: به همين دليل است که در بسياري از سخنان ايشان دو محور اصلي انتظام و يکپارچگي جامعه و عراق و وحدت ملي و همينطور وضع معيشت مردم بسيار شنيده ميشود. به نظر ميرسد که روح اصلي دين هم همين است. حکومتهاي ديني هم براي همين است. قدرت سياسياي که مدعي دينداري هم هست، جز به اين نبايد فکر کند. من هميشه براي اثبات اين نظر و استدلال خودم به سوره قريش تمسک جستم. خداوند وقتي که در اين سوره کوچک، جامعه قريش را توصيف ميکند و مردم را به عبوديت خداوند فرا ميخواند، در توصيف آن خداوندي که عبادت و عبوديت او را خواستار است، ميگويد که «الذي اطعمهم من جوع و امنهم من خوف» يعني قبل از اين که شما خدا را بپرستيد، اين خدا دو اصل يا دو ضرورت معاش، امنيت و عدالت اجتماعي و آزادي سياسي را براي شما تضمين کرده است.
او با اعتقاد بر اينکه اين موارد از اصول پيشاديني هستند، خاطرنشان کرد: اين در شالوده و سازه فکري آيتالله سيستاني وجود دارد. اشاره کردم که تأکيدي که ايشان بر اصل آزادي و عدالت و برابري ميکند که يکي از مشخصههاي انديشه سياسي ايشان هست، برگرفته از همين نظام وحياني است. بر اين اساس اين عدالت و اين امنيت حتي وقتي که صحبت از حکم ولي فقيه و حکومت ولي فقيه هم ميکند، باز آن را منوط به تضمين اين نظم و انتظام و معاش مردم ميداند. به همين دليل من آيتالله سيستاني را از مخالفان نظريه ولايت فقيه قلمداد نميکنم، اما از کساني که اين نظريه ولايت فقيه را حتي در حصر بسيار موسعي بدانند، خير! معتقدم ايشان هم مثل استادشان براي آن حدود و ثغوري قايل هستند، اما حکومت آن را در عصر غيبت مشروع ميدانند. به همين جهت هم بوده است که در سالهاي اخير هر کدام از مسوولان ايراني به آنجا رفتند، به حفظ انسجام اجتماعي و نظام اجتماعي در ايران تاکيد کردند.
اين مترجم کتب ديني با بيان اينکه واقعيت اين است که ايشان حکم ولي فقيه را منوط به تضمين معاش و نظم اجتماعي قلمداد کردند، گفت: يکي از بزرگترين شاخصها و نشانههاي سلوک سياسي ايشان در دوره مرجعيت اين بود که اهتمام جدي به حفظ استقلال مرجعيت ديني در حوزه و در جامعه عراق داشت، اما در عين حال از نظارت اين مرجعيت ديني بر امر سياسي غافل نبود.
او ادامه داد: به صراحت بگويم اگر چه مرجعيت در سالهاي اخير تا حدود فراواني تعديل شده است، اما امروز در جامعه خودمان که يک جامعه ديني و يک حکومت ديني است، نظام مرجعيت فارغ از اين پنج شش سال اخير که کميتعديل شده، خيلي وابسته به نهاد حاکميت بود. به اين معنا که آن استقلال تاريخي در نظام مرجعيت ديني که پايگاه و مرکزيت آن قم و پس از آن مشهد بود، بسيار وابسته به حاکميت بود. علاوه بر اين که بودجه دريافت ميکردند، به نوعي ميتوان گفت نوع نگاه حاکمان يک حکومت بر آنها -فارغ از اين که بودجه دريافت کنند يا نکنند- باعث ميشد که بعضي از باورهاي آزادانديشانه مرجعيت که ما در طول تاريخ شاهد آن بوديم، تحت تاثير قرار بگيرد، اما اين اتفاق در نجف و عراق نيفتاد.
مرجعيت ديني در عراق هيچگاه وامدار دولت عراق، ايران يا جريان اشغالگر آمريکايي نشد
ناصري با بيان اينکه اين اتفاق در نجف و عراق نيفتاد، در حالي که موقعيت آن کاملاً وجود داشت، گفت: اما آنچنان اين اراده شکل گرفت که مراجع ديگر هم -اگرچه تعدادشان محدود بود- اولاً در بين خود، مرجعيت آيتالله سيستاني را پذيرفتند و همه نگاهها به سمت او رفت و او به عبارتي يک فقيه صاحب ولايت و مرجع صاحب ولايت بر ساير مراجع شد در عين حال که ممکن بود ديدگاههاي فقهي متفاوت داشته باشند. با وجود اين تفاوتها آيتالله سيستاني به گونه اي هوشمندانه عمل کرد که هيچ وقت نهاد مرجعيت ديني، نه وامدار حکومت و دولت عراق شد و نه وامدار حکومت ايران شد و نه حتي در دوره پس از اشغال، وامدار جريان اشغالگر و قدرتمندي که آيتالله سيستاني را به رسميت شناخته بود و نماينده ميفرستاد و گفتوگو و مذاکره ميکرد.
در قانون اساسي عراق مرجعيت ديني و فقهي جايگاه و قدرتي ندارد
او با بيان اينکه به نکته اي بايد توجه کرد که بسيار مهم است، گفت: ما در ايران، ميثاق ملي قانون اساسي داريم. در قانون اساسي جمهوري اسلاميايران، ولي فقيه به عنوان مرجع و اصلاً نهاد مرجعيت به رسميت شناخته شده است بنابراين در قوانين مشاهده ميشود که اگر رسانه اي يا قلمي، نقدي، انتقادي يا به قول آنها توهين و افترايي به اين عرصه وارد کند، مستوجب مجازات و حدود شرعي است، اما در قانون اساسي عراق، مرجعيت ديني و فقهي جايگاه و قدرتي ندارد. چگونه است که با اين وجود، آيتالله سيستاني چنين جايگاهي را در بين افکار عموميپيدا ميکند؟ اين به دليل انديشه و سلوک ايشان است که کاملاً حساب شده و بر اساس آموزههايي است که ريشه در آموزهها و مستخرجات اصيل وحياني ما دارد و فکر سياسي بر اين اساس شکل گرفته است.
او ادامه داد: در کنار آن به همين ميزان تهذيب و خودسازي و تسلط بر نفس در اوج استبداد و ديکتاتوري صدام آنچنان شکوفا و هويدا است که براي کسي که مثلاً 5 سال از گوشه اتاقي خارج نميشود، صيانت نفس بسياري ميخواهد. به نظر ميرسد کاريزما و رفتار سياسي و سلوک سياسي چنين فردي، عليرغم اين که مرجعيت ديني در قانون اساسي عراق اهميت و لااقل قدرتي ندارد، اما آنچنان تعيينکننده است که سر بزنگاه حوادث و تعيين مقامات عاليه، بخش قابل توجهي از حواس عناصر تعيين کننده به سمت آيتالله سيستاني است. بنابراين به اين نکته بايد بسيار توجه کرد.
اين استاد دانشگاه با بيان اينکه جوهره اصلي سلوک سياسي آيتالله سيستاني ناشي از يک نوع معنويت گرايي و زهدگرايي عالمانه و عارفانه است، گفت: معنويت گرايي و زهدگرايي که ذره اي چشم داشت به امر دنيايي ندارد و تمام دغدغهها متوجه امور قدسي و امور معنوي است. اين جوهره ذهني و فکري به گونه اي با اين مشخصه در ساحت سياسي عراق ظاهر شده است که هيچ قدرت و هيچ بخشي از قدرت سياسي در هر ميزان و در هر کفه اي که باشد و در هر حجميکه باشد اعم از افراد و احزاب نميتوانند براي تصميمگيرهاي کلان نقش آيتالله سيستاني را ناديده بگيرند. بر اين اساس به عبارت ديگر ميتوان گفت که نوع دينداري و دين باوري خاصي که آيتالله سيستاني دارد، از او کاريزمايي ميسازدکه امروز در جامعه ايراني خودمان سالهاست شاهد مثال بسياري از افراد، رفتار، افکار و عقايد و باورهاي اوست که بسيار هم ميتواند راهگشا باشد.
آيتالله سيستاني از قرار گرفتن قدرت سياسي در اختيار جامعه روحاني پرهيز دارند
او با اعتقاد بر اينکه آيتالله سيستاني پرهيز دارند از اينکه قدرت سياسي در اختيار جامعه روحاني قرار بگيرد، گفت: اين نگاه را امام(ره) هم داشت. به همين جهت اول انقلاب بلافاصله بعد از چند روزي سوار ماشين شدند و به قم رفتند تا زندگي عادي خود را ادامه دهند و حکومت را سپردند به مسير اصلي که عرف روزگار در جامعه جهاني آن دوران بود. شرايطي پيش آمد که بحث خود را دارد و امام(ره) دوباره به تهران برگشتند و در بازنگري قانون اساسي هم تجديد نظرهايي صورت گرفت. اما باور من اين است که تا به امروز آيتالله سيستاني به هيچ وجه اين باور را ندارند که قدرت سياسي در اختيار مرجعيت ديني و حوزه فقها قرار بگيرد.
تفکر سياسي آيتالله سيستاني همان تفکر سياسي آيتالله خويي است
ناصري با تأکيد بر اينکه تفکر سياسي آيتالله سيستاني همان تفکر سياسي آيتالله خويي است، اظهار کرد: در بسياري از حوزههاي فقه سياسي و فقه اجتماعي همچون ايشان نگاه ميکنند. اتفاقاً در مورد امام هم در بعضي از زمينهها در باورهاي فقهي شان اين مشابهت ديده ميشود. بعضي اتفاقاتي که سالهاي اول انقلاب رخ داد، نشانگر همان آموزههاي اصيلي است که در رفتار سياسي امام(ره) کاملاً ميديد که چه حريم و حرمتي قايل بود. مثالي ميزنم. فکر ميکنم در سال 1364 بود چون آن زمان آقاي خاتمي، وزير ارشاد بودند، مدير کل ارشاد وقت استان فارس از طريق آيتالله حائري شيرازي استفتايي از امام کردند. در اين استفتاء چندين سوال داشتند، اما مهمترين بخش استفتاء اين بود که آيا از نظر شما به عنوان ولي فقيه و رهبر حکومت، تک خواني زنان در ميان مردان جايز است يا خير؟
او ادامه داد: امام به صراحت اعلام کردند که من از لحاظ شرعي، هيچ خلافي براي اين نميبينم. در سوالات ديگر نظر عموم فقها يا بسياري از فقها با نظر امام(ره) مشترک بود و سه سوال بود که نظري متفاوت مطرح شد. بخشي اين بود که بعد سر وصدا ايجاد کرد. بعضي از مراجع وقت قم، سر و صداي بسياري عليه اين مساله کردند چون اين در روزنامههايي مثل روزنامه اطلاعات آمد و در برخي رسانهها به آن پرداخته شد چون به هر حال يک نظر بسيار نوانديشانه ديني و بسيار متفاوت با آن نگاه متصلب بسته فقهي که در طول تاريخ از آن سراغ داريم. به هر صورت از باب مصلحت اجتماعي، امام(ره) اعلام کردند که جلوي اين بحث گرفته شود و به آن دامن زده نشود.
اين مترجم و پژوهشگر تاريخ اسلام با اشاره به اينکه دوران ارائه ديدگاهها و آراء و نظرات سياسي مرحوم آيتالله خوئي مصادف با انقلاب اسلاميايران بود، اظهار کرد: مسالهاي نيز در تاريخ حيات زندگاني ايشان در سالهاي مقارن انقلاب رخ داد که آن ماجراي فرستادن انگشتر است و براي خود من به عنوان يک کارشناس تاريخ و تاريخ پژوه چندان روشن نيست که آيا اين امري واقعي است يا نه. آقاي کفايي داماد آيتالله خويي به صراحت اين مساله را تکذيب کردند. اين موضوع بر انديشه و حتي ديدگاههاي فقهي نوين آيتالله خويي سايه انداخت. آيتالله خويي از نادر فقهايي در دوره معاصر بود که مثل خود امام(ره) ديدگاههاي بسيار بديعي داشت که امروز آيتالله سيستاني همان ديدگاهها را دارد.
او ادامه داد: من فقط يک مورد را اشاره کنم در مورد حريميکه امام خميني(ره) براي آزاديهاي فردي قايل بودند. امروزه در جهان پذيرفته شده است که کسي که مقام بالاي مسووليت دولتي ميگيرد، در يک اتاق شيشه اي قرار ميگيرد. يکي از مقامات وقت قضايي آن دوران يعني سالهاي منتهي به آخر عمر امام(ره) در بحبوحه جنگ، يکي از مقامات وقت ارشد قضايي دستور شنود نوار مکالمه تلفني يکي ديگر از مقامات را داد. مقام دستور دهنده، نوار را از طريق احمد آقا براي امام فرستاده بود. امام وقتي نوار را شنيدند، در همان آغاز نوار که اجازه ندادند ادامه پيدا کند، از احمدآقا پرسيده بودند که دستور شنود اين تلفن را چه کسي داده است؟ گفتند فلان مقام که من در اينجا اسم نميبرم، اما بسياري از خوانندههاي اين مصاحبه که هم عصر و هم نسل ما هستند، متوجه ميشوند. امام(ره) بلافاصله دستور قطع نوار و ضبط صوت را دادند و بلافاصله دستور عزل آن مقام ارشد را دادند.
ناصري با بيان اينکه در آن زمان بسياري از مقامات ارشد آن وقت در مناصب مختلف که بسياري از آنها امروز در قيد حيات هستند، آمدند نزد امام وساطت کنند، گفت: اما امام(ره) اجازه نداد. آن مقام تا روز آخر عمر خود از آن مقام عزل شد و امام فقط چون به بيماري سختي مبتلا شد، روزهاي آخر عمرشان چند دقيقهاي اجازه ديدار و به قول خودشان حلاليت طلبيدن از امام را دادند.
ببينيد در اين نگاه، آزادي فردي به حدي دامنه وسيع و موسعي دارد که اگر حد آن را با امروز و بسياري رفتارهايي که ممکن است در برخي از جوامع اسلامي توسط برخي از دولتهاي اسلاميصورت بگيرد، مقايسه کنيد، تفاوت را خواهيد ديد. از بحث اصلي دور نشويم. به هر حال آن شرايط اجازه نداد که آراء فقهي نوين آيتالله خويي – که به نظر من آيتالله سيستاني هم همان روش و سلوک را دنبال ميکنند- مورد توجه قرار بگيرد.
او يکي از ديدگاههاي بسيار ممتاز و منحصر به فرد آيتالله خويي را در موضوع خمس دانست و افزود: وقتي از ايشان ميخواستند که نظريه نوين و جديد خود را اعلام کنند، ميگفت که بنا به مصالحي اعلام نميکند چون به اصطلاح فقها خلاف قول مشهور است. نظريه اي که استنباط فقيهي است که همان ويژگيهاي اخلاقي و علمي را مانند ساير فقها دارد، اما اين بنا بر مصالحي اجازه نشر پيدا نميکند که جاي بحث خود را دارد. اگر نهاد مرجعيت ديني، خود را از نهاد حاکميت سياسي فارغ کند و وابستگي خود را به حداقل يا به صفر برساند، به سادگي ميتواند بسياري از ديدگاههاي فقهي و سياسي خود را به خوبي بيان کند که هم راهگشاي توسعه کشور باشد و هم مهمتر از آن، زمينه ساز اساسي براي آشتي ميان دين و دموکراسي باشد که امروزه يکي از دغدغههاي جدي در جوامع مسلمان و براي نسل جوان مسلمان است.
ناصري با اعتقاد بر اينکه دين گريزي به عنوان واقعيت ملموسي که چه در جامعه ما و چه در جوامع ديگر از اينجا نشأت ميگيرد، توضيح داد: از اينجا ناشي ميشود که ما اين فراغت را پيدا نکرديم و اين اجازه و فرصت را نداديم که اين ديدگاههاي نوين، نشر و بسط پيدا کند. اگرچه هياهوي بسياري کرديم و تبليغ کرديم، اما آن رويکرد سنتي تاريخي، رويکرد غالبي بود که بسيار قدرتمند هم بوده است و حتي برخي را به صراحت وادار به سانسور ديدگاههاي خويش يا اعلاميخلاف باورهاي اوليه و باورهاي عيني خود کرده است تا نظرها و ديدگاههايي را بيان کنند.
او در پايان تصريح کرد: به اين دليل که امروز يک حکومت ديني از جنس حکومت ديني مثل ايران در عراق حاکم نيست، بستر خوب و فرصت مناسبي را براي ابراز بعضي از ديدگاهها ايجاد ميکند، اما آيتالله سيستاني هم به علت دلبستگي قلبي خود به جمهوري اسلاميايران، هم به جهت همجواري و هم به جهت شرايط بسيار حساس سياسي منطقه در عين صلابت و شجاعت و آزادگي که دارند، اما بر اين باور هستم که مجبور هستند بعضي ملاحظات را به مصلحت مورد توجه قرار دهند که امروز جامعه اسلاميگرفتار برخي مسايل حادتر و خطرناکتر نشود.
http://mardomsalari.com/Template1/News.aspx?NID=249387
ش.د9500716