(هفتهنامه جام سياست ـ 1395/03/25 ـ شماره 3 ـ صفحه 5)
* اگر بخواهیم در شرایط امروز که دچار وضعیت انقلابی نیستیم، از انقلابی بودن سخن بگوییم، باید به کدام شاخصها اشاره کنیم؟
** انقلابی بودن تعابیر متفاوتی دارد. انقلابی یعنی فردی که اصولی است و روی اصول مانده است و چون اصولی است بنابراین هر عملی را سنجیده و با حساب انجام میدهد. معنی دیگر انقلابی بودن یعنی دغدغه بههم ریختن و فروپاشی و وضعیت موجود را مورد سوال قرار دادن و دچار مناقشه کردن.
* اگر بخواهیم از منظر رهبر انقلاب این مفهوم را برجسته کنیم باید چه مختصاتی را مورد اشاره قرار دهیم؟
** تصور میکنم بیانات رهبری به معنای اول است چون اساسا با نظام مستقری سر و کار داریم که استقرار و نظم این نظام اهمیتش بیشتر از چیزهای دیگر است و تلاش حدود 4 دهه گذشته جامعه ایرانی برای استقرار این نظام سیاسی است. آن چیزی که استقرار نظام را مورد سوال قرار میدهد عمل ضدانقلابی است و آن چیزی که به بقایش کمک میکند انقلابی میشود. عمل انقلابی عملی است که تلاش میکند استقرار و ساماندهی این نظام اجتماعی ادامه یابد. اگر اینگونه در نظر بگیریم تعبیر اول درست است یعنی کسی که اصولی است و به یکسری اصول اعتقاد داشته و نظاممند و هوشمند و قاعده مند است و براساس اخلاق و فرهنگ عمل میکند که عملش مکمل وضعیت موجود است.
* علت برشمردن شاخصههای انقلابیگری در مقطع کنونی از سوی رهبر انقلاب چیست؟
** جامعه ایرانی دچار یکسری اختلالات درونی مهم شده است، خصوصا در بحث آسیبها و بحث فرهنگ که رهبری هم اشاره کردند، در درون جامعه استقرایی وجود دارد که ممکن است برایش حادثه ایجاد کند در اینجا باید آن را به مبادی خود برگرداند. به تعبیر دیگر چون جامعه از ساحت اولیه خود خارج شده و دچار بحرانهایی شده و برای درست کردن آن باید عمل انقلابی انجام داد و برخی آن را به اصول و مبادی برگردانند نه اینکه آن را از بین ببرند و بعد سراغ راه دیگری بروند. برخی میگویند گذر از نظام و جامعه یعنی دولت را باید نابود و توسعه را فروبپاشانیم در حالی که منظور رهبری این نیست؛ بلکه ایشان معتقدند آنچه مستقر شده دچار بحرانهایی شده چون از کانون اولیه خارج شده و باید برگردیم؛ حالا کانونهای اولیه چیست؟
5 مختصاتی که رهبری به آن اشاره کردند یعنی پایبندی به مبانی و ارزشهای اساسی انقلاب، هدفگیری آرمانهای انقلاب و همت بلند برای رسیدن به آنها، پایبندی به استقلال همه جانبه، حساسیت در برابر دشمن و عدم تبعیت از او و تقوای دینی و سیاسی؛ اینها چیزهایی است که خود نظام برپایه آنها بنا شده است. استقلال یعنی عنصر بیگانه را حذف و دشمنشناسی کنیم. ایران از پدیدهای به نام انقلاب اسلامی بیرون آمده است. انقلاب اسلامی دغدغههای اساسیاش چه چیزی است؛ مشکل عمده مردم بیگانهپرستی بود مشکل آنها فروپاشی حوزه فرهنگ و اخلاق بود و بعد هم منفعت تلاشهای اقتصادی به جامعه برنمیگشت. حالا ببینم این مشکلات برطرف شده یا نه؟ الان در حوزه اقتصاد مشکل اساسی داریم تولید خوابیده وضع اقتصادی خوب نیست حال در اینجا انقلابی بودن یعنی اینکه باید برگردیم و ببینیم کجا باید تولید کنیم، چه چیزی را تولید کنیم و تولیدکننده کجاست؟ اینجاست که باید با گروههای انحرافی مقابله کرد و کسانی که از رانت دولت استفاده میکنند؛ نه اینکه آنها را تقویت کنیم.
جریانهایی نیروهای نوکیسه را تقویت میکنند نیروهای اصیل و سرمایهگذار و دلسوز غایبند و اینها در حوزه اقتصاد بیشتر خود را نشان میدهند ما مصرف میکنیم کالاهای جهان خارج را با پولی که میدهیم یا قرضی که میدهیم این بدترین اتفاق در جمهوری اسلامی نیست؟ در حالی که انقلاب شده تا اینها را برطرف کند. کسانی که در حوزه واردات و صادرات هستند بیشترین شعارهای تند سیاسی را میدهند در کشور کسانی که شعارهای تند میدهند در حوزه واردات و صادرات بیرویه هستند آدمهای شناخته شده و همه جا با نفوذ هستند و کالاهای چینی را وارد میکنند؛ انقلابیگری یعنی اینکه به سراغ اینها برویم.
* در حوزه فرهنگی چگونه میتوان رفتار انقلابی داشت و اساسا استقلال فرهنگی چه اهمیتی دارد؟
** به عنوان کسی که در حوزه دانشگاه هستم باید اشاره کنم که فرهنگ از کانونش خارج شده، دانشمند و روحانی کار خود را انجام نمیدهند دانشگاه هم رفته کار سیاسی میکند به همین جهت حوزه فرهنگ دچار فروپاشی میشود و کالای بد تولید میشود. تولیدکننده کالای فرهنگی تولیدکننده اصلی نیست و مانند حوزه اقتصاد که کسی دیگر آمده و کار میکند. تعداد زیاد استاد دانشگاه از کجا آمدهاند چه میزانی توانایی استادی دارند استاد باید بنشیند و فکر کند این در حالی است که بسیاری از استادان استاد نبوده بلکه یا کارمند دولت بوده و جاهای دیگر کار میکنند و اسم استاد دارند. اینکه کالای بد تولید میشود به این دلیل است که کالای خوب تولید نمیشود و تولیدکننده خوب وجود ندارد. برگشت به ارزشهای دینی و فرهنگی و اخلاق یعنی برگرداندن نیروی محوری و اصلی سرجای خودش، مشکل کشور مشکل جابهجا شدن نیروها و حوزههایش است، ولی همه مشکل را نمیبینیم چون منفعتمان اقتضا نمیکند، بنابراین تلاش کردهایم مشکلات اساسی کشور را گم کرده و مشکلات دیگر را مشکل اساسی کشور نشان دهیم. در حوزه سیاست، فرهنگ، اقتصاد و صنعت این اتفاق افتاده است. انقلابیگری یعنی برگردیم به اصول و کارکارشناسی را به آدم با صلاحیت و سالم بدهیم و نه فرصت طلب آیا واقعا همت چنین چیزی وجود دارد؟
* در چنین وضعیتی به عنوان یک جامعهشناس ویژگی واقعی یک فرد انقلابی را چه میدانید و فرد انقلابی باید شامل چه ویژگیهایی باشد و انقلابیگری چه معنایی دارد؟
** فرد انقلابی یعنی عاقل بودن و به منافع ملی توجه داشتن، ارزشهای کشور را باور داشتن، همان چیزهایی که رهبری گفتند، اما چگونگی عمل به آن مهم است، کار را باید به متخصص دهیم. انقلابیگری یعنی فهم مشکل واقعی کشور؛ مشکل واقعی جامعه خارج شدن نیروها و عرصهها و تصمیمگیران از حوزه تصمیمگیری است به جای خودشان بازنگشتند، چون برنگشتند آدمها خوبند، اما کار را خراب میکنند مسئولان خوبند ولی خطا میکنند. اینکه حوزه فرهنگ را متمرکز به چند نمایشگاه کنیم بعد دست 4 نفر تجاری بدهیم یعنی خراب کردن فرهنگ، فرهنگ برای کسی است که خودش تولید میکند برای مصرفش هم فکر میکند یعنی کسی که مولف است آموزشگاه دارد.
* انقلابی بودن و انقلابیگری چه ضرورتی در شرایط فعلی دارد آیا لزوم داشتن چنین روحیهای صرفا متعلق به گذشته بود؟
** انقلابیگری در همه زمانها نیاز است. جامعه دچار مشکلاتی است بیکاری بیداد میکند حالا مشکل را چه کسی درست کرده همین رویهها درست کردهاند رویهها را باید برگرداند یعنی کار انقلابی، سازمان نظام ما باید بازنگری شود.
* در این راستا فکر میکنید جامعه انقلابی چهویژگیهایی دارد؟
** جامعه انقلابی جامعهای است که به ارزشهای انقلابی وفادار است. کنش انقلابی نمیکند، بلکه کنش عقلانی میکند، سود و زیان را میداند خطاها را میداند وآدمی است که توانایی انجام کار را دارد. جامعه نیاز به پوستاندازی جدی دارد و سیاست و فرهنگ این به معنی آمدن نیروی جدید نیست، بلکه خود این نیرو باید پوست بیندازد و تغییر سازمان بدهد. مثلا بیکاری زیاد شده در اینجا عقلا باید فکر کنند عقلا کسانی هستند که پاکند و میدانند مشکل به کجا رسیده در حوزههای مختلف باید عقلا و دلسوزان سامان دهند در هر حوزهای عقلا مختصات خود را دارند در حوزههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و...
* یکی از شاخصهایی که رهبر انقلاب به آن اشاره داشتند حساسیت در برابر دشمن و تبعیت نکردن از اوست. توجه به این موضوع چقدر اهمیت دارد؟
** حساسیت جامعه به دشمن مهم است ایران در معرض چالشهای همیشگی بوده است اطراف ما کشورهایی هستند که احتمال جنگ وجود دارد چه کسی آنها را وارد جنگ با ما میکند؟ قدرتهای بینالمللی. به همین دلیل هم سرمایهگذاری زیادی در این حوزه و در زمینه مسائل دفاعی و حفظ کشور میشود. به لحاظ اقتصادی باید خود را قوی کنیم و نه فقط شعار دهیم باید بنیههای کشور تقویت شود یعنی اقتصاد خانواده، سیاست و فرهنگ و روابط انسانی. کار عقلانی یعنی هدفگیری مستمر داشته باشیم یعنی سیستم عقلانی به صورت مستمر عمل کند حاکمیت کارشناسی در نظام اجتماعی وجود داشته باشد.
http://press.jamejamonline.ir/Newspreview/2429550751667806027
ش.د9500766