(روزنامه آرمان ـ 1394/10/28 ـ شماره 2953 ـ صفحه 7)
** عملكرد هياتهاي اجرايي در زمينه تاييد صلاحيتها فني است. هياتهاي اجرايي از مراجع چهارگانه (وزارت اطلاعات، دادگستري، نيروي انتظامي و ثبت احوال) درباره ثبتنامكنندگان استعلام ميكنند و اگر كسي مشكلي در مسائل مربوط به اين حوزهها نداشته باشد، صلاحيت وي را تاييد ميكنند. با اين وجود شوراي نگهبان يك منبع جديد را براي بررسيهاي خود به مراجع چهارگانه اضافه كرده است و از منابع محلي نيز درباره ثبتنامكنندگان انتخاباتي استفاده ميكند. براساس قانون انتخابات كانديداهاي حاضر در انتخابات بايد از حُسن شهرت يا نداشتن سوءشهرت برخوردار باشند و به همين دليل هياتهاي نظارت از منابع محلي درباره حُسن شهرت افراد يا براي فقدان سوءشهرت تحقيقات ميداني ميكنند. در تحقيقات ميداني ممكن است نهاد ناظر به فردي مراجعه كند كه درباره كانديداي مورد نظر نظرات مثبتي ارائه كند و در عين حال ممكن است به فردي رجوع شود كه به هر دليلي تلاش كند راجعبه كانديداي مورد نظر بدگويي كند و چهرهاي منفي از وي ارائه دهد. به همين دليل نكات مثبت و منفي كه از منابع محلي توسط شوراي نگهبان استعلام ميشود زياد نميتواند مورد استناد قرار گيرد و سند محكمي براي قضاوت كردن باشد. مساله ديگر اينكه حضرت امام (ره) فرمودند: «ملاك حال افراد است». اين در حالي است كه شوراي نگهبان درباره سوابق، مصاحبهها، سخنرانيها و گذشته افراد نيز تحقيق ميكند كه اين تحقيقات وضعيت تاييد صلاحيتها را پيچيده ميكند. همه اين عوامل باعث ميشود به راحتي نتوان درباره عملكرد شوراي نگهبان اظهارنظر كرد كه آيا نامزدها در اين مرحله هم تاييد صلاحيت ميشوند يا خير.
* برخي معتقدند ممكن است اصلاحطلبان در نهايت با يك ريزش بزرگ توسط شوراي نگهبان مواجه شوند. به نظر شما اين احتمال تا چه اندازه جدي است؟
** مساله مهم در اين زمينه تاييد صلاحيت كانديداهايي است كه در جامعه داراي وجهه مطلوبي هستند و از پايگاه رأي مردم برخوردار هستند. بيش از آنكه «تعدد» كانديداهاي انتخابات را مد نظر قرار دهيم بايد از «تكثر» كانديداها حمايت كرد. اين مساله كه افراد زيادي در انتخابات ثبتنام كردهاند نشاندهنده توسعهنيافتگي سياسي است. برخي حضور گسترده افراد براي ثبتنام در انتخابات را به عنوان يك نقطه مثبت و امري مطلوب تلقي ميكنند كه به نظر من چنين نيست. فضاي سياسي ايران براي نشاط و بالندگي به تكثر و رقابت سياسي نياز دارد. در نتيجه حضور افراد مختلف كه اغلب فاقد ويژگيهاي مورد نياز براي تصميمگيري سياسي هستند نميتواند نكته مثبتي تلقي شود. اينكه بيش از ۴۰ نفر براي يك كرسي مجلس رقابت كنند مساله مفيدي نيست. نبايد به صورت كمي به پارلمان كه يكي از نمادهاي مهم دموكراسي است نگاه كرد. دموكراسي و پارلمان يك مقوله كيفي است و بايد با نگاه كيفي به آن توجه شود. نكته ديگر اينكه بايد شرايطي به وجود بيايد كه چهرههاي مورد اعتماد مردم موفق شوند وارد مجلس شوند و تلاش كنند مشكلات مردم كمتر شود. اما سوال اين است كه پس نهادهاي اجرايي و ناظر ميتوانند اين افراد را حذف كنند كه حتما جواب مثبت نخواهد بود. بايد سازوكارهایي ايجاد كرد كه بهطور طبيعي چنين اتفاقي رخ ندهد.
* چه سازوكارهايي؟
** در كشورهاي مختلف از الگوهاي متفاوتي استفاده ميشود. در كشورهايي كه انتخابات به صورت حزبي برگزار ميشود كه اصولا اين احزاب هستند كه گزينش و انتخاب نامزدها را عهدهدار ميشوند و چون افراد غيرحزبي شانس چنداني براي انتخاب شدن ندارند، از ورود به عرصه رقابتها خودداري ميكنند. در كشورهايي كه انتخابات به شيوه تناسبي برگزار ميشود، بعضا احزاب با هم رقابت ميكنند و مردم به جاي انتخاب افراد به احزاب راي ميدهند و هر حزب به ازاي درصد آرايي كه كسب ميكند پس از انتخابات افراد مورد نظر را به پارلمان معرفي مينمايد. برخي از كشورها هم با استفاده از اخذ وثيقه باعث عدم حضور افراد متعدد در انتخابات ميشوند و چنانچه نامزدهايي كه با سپردن وثيقه درصد معيني از آرا را كسب نكنند اين وثيقه به نفع دولت مصادره ميشود. البته مهمتر از اينها فرهنگ سياسي جامعه است كه تعيينكننده است تا كساني به عرصه سياسي ورود كنند كه داراي سابقه فعاليت در عرصههاي تصميمسازي و تصميمگيري باشند.
* منظور شما از «تعدد» و «تكثر» انتخاباتي چيست؟
** تكثر به معناي رقابت فكري و سياسي است. تكثر در شرايطي محقق ميشود كه تفكرات سياسي مختلف به صورت عادلانه و آزاد رقابت كنند و مردم از بين تفكرات مختلف يك نگرش فكري و سياسي را انتخاب نمايند كه بتواند مديريت بهتري براي اداره كشور و توان بهتري براي قانونگذاري و نظارت داشته باشد. تكثر داراي شاخصهها و ويژگيهاي دموكراتيك است و بر رقابت و نشاط سياسي تاكيد ميكند. اين در حالي است كه تعدد كانديداها در انتخابات تصميمگيري را براي مردم سخت ميكند و كيفيت انتخابات را كاهش ميدهد؛ براي مثال چنانچه از يك جريان و تفكر سياسي عده زيادي در انتخابات حضور داشته باشند و از جريان سياسي ديگر كسي حضور نداشته باشد. در نتيجه اين تعدد به معناي تكثر معنا نميشود و رضايت رايدهندگان را حاصل نميكند.
* تعدد كانديداهاي انتخاباتي چه پيامدهايي براي جريان اصلاحات به همراه خواهد داشت؟
** به نظر ميرسد جريان اصلاحات در شرايط كنوني به نوعي وحدت و انسجام قابل قبول دست پيدا كرده است. با اين وجود معتقدم اگر صلاحيت اغلب چهرههاي اصلاحطلب مورد تاييد قرار بگيرد ممكن است اختلافاتي در اين جريان براي بستن ليستهاي انتخاباتي به وجود بيايد. ثبتنام چهرههاي شاخص اصلاحطلب از يك سو نشاندهنده پتانسيل بالاي اين جريان سياسي است، اما نكته مهم اين است كه ليستهاي انتخاباتي حالت محدودي دارد و همه اين افراد نميتوانند در اين ليستها حضور داشته باشند.
* راهكار شما براي چنين وضعيتي چيست؟
** به نظر من در چنين شرايطي بايد از رويكردهاي علمي و قابل استناد استفاده كرد. در ايران به دليل اينكه احزاب سازمان يافته وجود ندارد و از طرفي تعداد احزاب سياسي از نظر كمي زياد است نميتوان همانند نظامهاي باسابقه حزبي با راي اعضاي حزب، نامزدها را انتخاب و فهرست كرد و به صورت قطعي درباره ليستهاي انتخاباتي تصميم گرفت. در شرايط كنوني بهترين راهحل ارائه شاخصهايي است كه بتوان براساس آن توانمندي نامزدها، از جمله سوابق سياسي، اجرايي، فعاليت رسانهاي، دانش و تخصص و مهمتر از آن پايگاه راي آنها را سنجید و در نهايت از طريق «كدخدامنشي» بزرگان جريان اصلاحات در اين زمينه اقدام کرد.
* جريانهاي سياسي اعم از اصولگرا و اصلاحطلب عزم خود را براي تصاحب صندليهاي بهارستان جزم كرده و با تمام قوا به ميدان آمدهاند. چرا چنين اتفاقي رخ داده است؟ چرا ثبتنامها در انتخابات مجلس فراتر از انتظارها صورت گرفت؟ آيا «اميد به تغيير» سبب تحرك بيشتر جريانهاي سياسي شده است؟
** به نظر من بخش مهمي از اين قضيه به اعتمادي بازميگردد كه كانديداها نسبت به مسئولان برگزاركننده در اين دوره از انتخابات پيدا كردهاند. هنگامي كه در آستانه انتخابات رياستجمهوري سال۹۲ مقام معظم رهبري رأي مردم را حقالناس خواندند، نوعي اطمينان خاطر در بين افراد و جريانهاي سياسي به وجود آمد و به همين دليل جريانهاي سياسي با تمام توان وارد عرصه انتخابات شدند و در نهايت يك انتخابات باشكوه برگزار شد. در شرايط كنوني نيز همين وضعيت وجود دارد و جريانهاي سياسي با توجه به موفقيت دولت آقاي روحاني به اين نتيجه رسيدهاند كه حضور آنها ميتواند به پيشبرد سياستهاي دولت و نظام و همچنين كم كردن مشكلات مردم كمك كند.
* چه اتفاقي در فضاي سياسي كشور رخ داده كه اعتدالگرايان نقش محوري در فضاي انتخاباتي پيدا كردهاند و مرزبنديهاي سياسي تا حدود زيادي كمرنگ شده است؟آيا گفتمان اعتدال سبب بههمريختگي آرايش سياسي سنتي در ايران شده است؟
** به نظر من مرزبنديهاي سياسي همچنان به شكل سنتي آن در ايران وجود دارد. نكته مهم در اين زمينه اين است كه نبايد گفتمان اعتدال را جدا و مستقل از گفتمان اصلاحات در نظر گرفت. رويكرد اعتدالي بخشي از جريان اصلاحات به شمار ميرود و نميتوان براي آن استقلال قائل شد. نكته ديگر اينكه دولت آقاي روحاني منادي گفتمان اعتدال در كشور است و جريان اصلاحات و بخشهايي از جريان اصولگرايي حمايت خود را از دولت اعلام كردهاند. حمايت برخي اصولگرايان از دولت به ويژه در مساله برجام از دولت هم بسيار مشهود بود. نظام سياسي ما به شكلي نيست كه احزاب سازمانيافته در پارلمان به يك ائتلاف دست پيدا كنند و سپس كابينه تشكيل بدهند. در ايران رئيسجمهور به صورت مستقيم توسط مردم انتخاب ميشود و اين وجه نظام سياسي ما تا حدود زيادي به نظام رياستي شباهت پيدا ميكند. نكته ديگر اينكه در شرايط كنوني اصلاحطلبان به اين نتيجه رسيدهاند كه حضورشان در عرصه نخست تصميمگيري اهميت زيادي ندارد؛ بلكه مساله مهم اين است كه كشور به صورت عقلاني و با تدبير و منطق اداره شود و مردم در يك وضعيت آرامش و رفاه نسبي زندگي كنند. اصلاحطلبان معتقدند همه جريانهاي سياسي بايد به دولت آقاي روحاني براي حل مشكلات مردم و همچنين بيرون بردن كشور از بحرانهاي گذشته به يكديگر كمك كنند. در نتيجه ما شاهد يك نوع ائتلاف نانوشته بين كساني هستيم كه منافع ملي براي آنها مهم است. البته اين ائتلاف به معناي ائتلاف در فهرستهاي انتخاباتي نيست. منظور ائتلاف بين جريانهاي خردگرا براي همكاري و همراهي براي برونرفت از شرايط كنوني است.
* حزب اعتدال و توسعه به عنوان پايگاه اصلي اعتداليون درصدد ارائه ليست مستقل انتخاباتي است. آيا اين مساله با سياستهاي اصلاحطلبان منافات ندارد؟
** به نظر من ارائه ليست مستقل انتخاباتي از سوي حزب اعتدال و توسعه صحيح نيست و اگر چنين اتفاقي رخ بدهد شكست اين حزب در انتخابات قطعي خواهد بود. سرنوشت انتخابات آينده را ليستهاي منتشر شده از سوي جريان اصلاحات و جريان اصولگرايي تعيين خواهد كرد. در نتيجه ليست مستقل حزب اعتدال و توسعه نميتواند به جايگاه مناسبي در فضاي انتخابات دست پيدا كند. حزب اعتدال و توسعه با كمك جريان اصلاحات بايد همان مسيري را سپري كند كه در انتخابات ۹۲ انجام گرفت؛ مضافا اينكه حزب اعتدال و توسعه در انتخابات رياستجمهوري ۹۶ هم به حمايت جريان اصلاحات نيازمند است.
* توصيه شما به حزب اعتدال و توسعه چيست؟
** در حوزههاي تك كرسي كه عموما اين حزب با اصلاحطلبان بر سر يك نامزد توافق خواهند كرد. در حوزههاي چند كرسي هم باید برای هر كدام بهصورت جداگانه تصميمگيري کرد به گونهاي كه زنان، جوانان، اقوام و چهرههاي شاخص در فهرستها حضور داشته باشند. در تهران هم اين حزب بايد به عنوان يكي از احزاب حامي دولت با اصلاحطلبان بر سر يك فهرست اجماع كنند. اما اگر به هر دليل اين حزب بخواهد فهرست مستقل ارائه دهد تنها در يك صورت ليست ارائه شده از سوي حزب اعتدال و توسعه ميتواند به موفقيت نزديك شود كه تركيبي از ليستهاي موجود اصلاحطلب و اصولگرا باشد. ارائه فهرست جداگانه، داستان «رايحه خوش خدمت» در انتخابات شوراي شهر تهران را تداعي خواهد كرد. در انتخابات شوراي شهر هواداران احمدينژاد گمان كردند به دليل اينكه احمدينژاد در انتخابات رياستجمهوري به پيروزي رسيده است آنها هم به پيروزي خواهند رسيد و به همين دليل با ليست مستقل وارد انتخابات شدند. با اين وجود «رايحه خوش خدمت» در انتخابات شكست خورد. در نتيجه اين وضعيت ممكن است براي حزب اعتدال و توسعه نيز اتفاق بيفتد. البته اعضاي حزب اعتدال و توسعه عاقلتر از اين هستند كه چنين ريسكي انجام دهند.
* ارائه ليست مستقل انتخاباتي از سوي اعتدال و توسعه چه پيامدهايي براي جريان اصلاحات خواهد داشت؟آيا اين وضعيت سبب سردرگمي رأيدهندگان در پاي صندوقهاي رأي نخواهد شد؟
** اين مساله به حضور شخصيتهاي اصلاحطلبي كه در فهرستهاي انتخاباتي حضور داشته باشند بستگي دارد. اگر چهرههاي شناخته شده و خوشنام و داراي پايگاه راي در فهرست اصلاحطلبان حضور داشته باشند، فهرست اصلي جريان اصلاحات با چالش آرا مواجه نخواهد شد، چرا كه علاوه بر فهرستها، چهرهها و نامزدها هم در همه جاي دنيا براي رايدهندگان مهم هستند. اما در صورتي كه با چانهزني از افراد و چهرههاي كمتر شناخته شده و همچنين غيراصلاحطلب استفاده كنند حتما اين فهرست با چالش راي مواجه خواهد شد.
* با ثبتنام چهرههاي اصلاحطلب در انتخابات مجلس و حوزههاي انتخابيه آنها ميتوان به اين نتيجه رسيد كه تمركز اصلي اصلاحطلبان در تهران خواهد بود و در عين حال برخي از شخصيتهاي صاحب نام نيز نقش سرليستي اصلاحطلبان را در پنج كلانشهر مهم كشور ايفا خواهند كرد. به نظر شما اين استراتژي اصلاحطلبان با چه هدفي تدوين شده است؟
** دليل اصلي اين مساله اين است كه علاوه بر تهران، مردم كلانشهرها هم سياسيتر رأي ميدهند. در نتيجه اصلاحطلبان تلاش كردهاند از اين پتانسيل نيز به سود خود استفاده كنند. البته جريان اصلاحات نبايد تمام تمركز خود را روي تهران و كلانشهرها قرار دهد و متوجه اين نكته باشد كه اكثريت كرسيهاي مجلس به حوزههاي تككرسي اختصاص دارد. بنابراين بايد به شهرستانها هم توجه ويژهاي داشته باشند.
* اصلاحطلبان با تمام قوا و همه سرمايههاي انساني خود وارد كارزار انتخاباتي شدهاند و به نظر ميرسد برنامه مدونتري نسبت به اصولگرايان براي انتخابات مجلس دارند. اين در حالي است كه برخي از شخصيتهاي اصلاحطلب به صراحت عنوان ميكنند به دنبال تصاحب اكثريت كرسيهاي مجلس آينده هستند. به نظر شما اصلاحطلبان در اين زمينه موفق خواهند بود؟
** هر جريان سياسي اعم از اصلاحطلب و اصولگرا بايد براي رسيدن به موفقيت در انتخابات از تمام توان خود استفاده كند. در شرايط كنوني فضاي اجتماعي به شكلي است كه اصلاحطلبان ميتوانند براي اكثريت كرسيهاي مجلس اميد داشته باشند، با اين وجود بايد منتظر ماند و مشاهده كرد كه در فضاي انتخاباتي چه اتفاقاتي رخ خواهد داد و در نهايت كدام جريان سياسي به اهداف از پيش تعيين شده خود دست پيدا خواهد كرد.
* شما در مجلس ششم حضور داشتيد. برخي از اصولگرايان معتقدند در صورتي كه مجلس دهم به دست اصلاحطلبان بيفتد دوباره اتفاقات مجلس ششم تكرار خواهد شد و به همين دليل ابراز نگراني ميكنند. شما تا چه اندازه اين نگراني را صحيح ميدانيد؟
** مسائل سياسي بايد در ظرف زمان و مكان خاص خود مورد تحليل و بررسي قرار گيرد. شرايط كنوني كشور اصلا مشابه دوران مجلس ششم نيست. در شرايط كنوني كه كشور با معضلات جدي اقتصادي مواجه است همه جريانهاي سياسي و فكري بايد با همكاري و تشريك مساعي يكديگر نسبت به رفع معضلات كشور تلاش كنند. با توجه به شرايط كشور اصولگرايان بايد از حضور اصلاحطلبان براي رفع نابسامانيها استقبال كنند. آنها بايد در سياستهاي خود تجديد نظر كنند و نگاهي جديد به فضاي سياسي جامعه و مطالبات مردم داشته باشند. جريان اصلاحات نيز بايد از گذشته و برخي اشتباهاتي كه در اين جريان رخ داد درس گرفته باشد. البته به نظر ميرسد در شرايط كنوني جريان اصلاحات به بلوغ فكري و سياسي رسيده و از تجربه گذشته در جهت برنامهريزي براي آينده استفاده ميكند. در سال ۸۴ برخي از سوءتدبيرها سبب تشتت و چنددستگي در بين جريان اصلاحات شد و با وجود تلاشهايي كه براي وحدت اصلاحطلبان انجام شد اين جريان موفق نشد در انتخابات رياستجمهوري به موفقيت برسد. با اين وجود عملكرد جريان اصلاحات در انتخابات رياستجمهوري سال۹۲ نشاندهنده بلوغ فكري و سياسي اين جريان بود. به همين دليل اين بلوغ فكري در شرايط كنوني نيز در بين جريان اصلاحات مشاهده ميشود و به نظر ميرسد مجلس آينده مجلسي متفاوت از مجالس گذشته خواهد بود.
* شما قبول داريد اگر برخي اقدامات توسط اصلاحطلبان در مجلس ششم رخ نميداد اصولگرايان به راحتي نميتوانستند سه مجلس بعدي را در اختيار بگيرند و اشتباهات اصلاحطلبان سبب يكدستي قدرت در سه مجلس هفتم، هشتم و نهم شد؟
** عرصه سياسي نيازمند تعامل، همكاري، خرد جمعي و تشريك مساعي است. از سوي ديگر مديريت كشور به سعه صدر، درايت، هوشمندي و آيندهنگري نياز دارد. با این حال بعضا خبري از همكاري، ائتلاف و همانديشي نيست. به نظر من در سالهاي گذشته همه جريانهاي سياسي دچار اشتباهات استراتژيك شدند.
* علي لاريجاني به صراحت عنوان كرد كه به صورت مستقل در انتخابات شركت كرده است. «نه» بزرگ وي به ائتلاف اصولگرايان چه پيامدهايي براي وي و همچنين اصولگرايان به همراه خواهد داشت؟
** جريان اصولگرا در سالهاي گذشته عملكرد قابل قبولي در اداره كشور نداشته است. رويكردهاي افراطي كه اين جريان در پيش گرفته بود تا حدود زيادي به كليت اين جريان آسيب وارد كرده است. به همين دليل آقاي لاريجاني با نوعي ذكاوت سياسي تلاش ميكند مسير حركت خود را از رويكردهاي موجود جريان اصولگرا جدا كند. خاستگاه علي لاريجاني در جريان محافظهكار ايران تعريف ميشود. يك چهره محافظهكار هيچگاه با افراطگري همخوان نيست. اين در حالي است كه محافظهكاران در سالهاي گذشته از درون با بحران افراطيگري مواجه شدهاند. شايد اگر چنين رويكردي در جريان اصولگرا وجود نداشت دليلي براي استقلال عمل آقاي لاريحاني به وجود نميآمد كه بخواهد به صورت مستقل وارد رقابتهاي انتخاباتي شود. به هر حال آقاي لاريجاني از جايگاه مناسبي در بين افكار عمومي برخوردار است و اگر در هر ليست انتخاباتي يا ائتلافي حضور ميداشت به احتمال زياد وارد مجلس ميشد. عملكرد متعادل ايشان در مجلس نهم سبب شد جريانهاي اعتدالگرا و حتي اصلاحطلب نيز نسبت به ايشان حُسن توجه نشان بدهند. به همين دليل در شرايط كنوني نميتوان آقاي لاريجاني را به صورت انحصاري در جريان اصولگرا با وضعيت كنوني تعريف كرد.
* مقام معظم رهبري به تازگي با عنوان اين مطلب كه كساني كه صلاحيت حضور در مجلس دارند نبايد رد صلاحيت شوند اميد تازهاي را در بين جريانهاي سياسي به وجود آوردهاند. نظر شما درباره ديدگاههاي انتخاباتي ايشان چيست؟
** جايگاه رهبر عالي نظام سياسي چنين اقتضا ميكند كه با ايفاي نقش توازنگري فرايند رقابتهاي سياسي و چرخش نخبگان را تسهيل بخشند. اصلاحطلبان هم از سخنان مقام معظم رهبري استقبال ميكنند و اين سخنان را در راستاي وحدت و انسجام جامعه تلقي ميكنند. با اين وجود مساله مهم در اين زمينه تفسيرهايي است كه از سخنان ايشان صورت ميگيرد. تفسيرها ازرويكردهاي مقامات عالي نظام سياسي بايد مبتني بر اهداف عاليه نظام سياسي كه همانا، وحدت، انسجام، همكاري، تشريك مساعي همه افراد، نخبگان و جريانهاي سياسي و دوري از افراط و تفريط باشد، صورت بگيرد.
http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/140860
ش.د9405204