من نمی دانم چه چیز تازه ای در این «کشف بزرگ» وجود دارد. سید حسن نصر الله رهبر حزب الله هیچ زمانی وابستگی خود به ایران را انکار نکرده است. وی بارها و بارها تاکید کرده است که متحد ایران است ولی این کشور به وی دستور نمی دهد و حزب وی در تصمیم گیری هایش مستقل است
روزنامه اینترنتی رای الیوم که از لندن بارگذاری می شود، در مقاله ای نوشت:
هر بار که سید حسن نصر الله از اراده «قاطع» خود برای ادامه نبرد در خاک سوریه سخن می گوید دشمنانش حیرت زده می شوند. این بار نیز وقتی وی گفت حزبش پس از شکست طرح های دیگر برای سرنگون کردن بشار اسد، اکنون روی نبرد حلب متمرکز شده است، باز هم آنها حیرت زده شدند و زمانی که وی تاکید کرد ایران کل هزینه های حزب وی را تامین می کنند و همان طور که موشک ها به دستش می رسد به رغم مانع تراشی های آمریکا، پول هم به دستش خواهد رسید، دشمنان وی بیشتر حیرت زده شدند گویی به کشف بزرگی رسیده اند. لذا یکی از آنها به سرعت گفت «دیدید؟ ما به شما گفته بودیم که این یک حزب ایرانی است!»
من نمی دانم چه چیز تازه ای در این «کشف بزرگ» وجود دارد. سید حسن نصر الله رهبر حزب الله هیچ زمانی وابستگی خود به ایران را انکار نکرده است. وی بارها و بارها تاکید کرده است که متحد ایران است ولی این کشور به وی دستور نمی دهد و حزب وی در تصمیم گیری هایش مستقل است و در اشاره ای آشکار به متحدان عرب عربستان سعودی و پیروی مطلق آنها از این کشور تاکید کرده است آن طور که نوکرها از ارباب خود پیروی می کنند! وی «پیرو» نیست.
این مایه ننگ روزنامه های عربی است که به همان شیوه سنتی خسته کننده به سخنان سید حسن نصر الله می پردازند لذا هر بار (پس از سخنرانی نصر الله) فکر می کنیم این روزنامه ها به میدان می آیند و یک تحلیل واقعی ارائه می کنند و چه بسا این برداشت برای ما به وجود می آید که این حزب «مقاوم» و رهبرش عملا شکست خورده اند و هر بار وقتی کاشف به عمل می آید متوجه می شویم که تعداد کشتگان این حزب که هر چند روز در خبرها اعلام می شود، تنها ارقامی خیالی و ساخته و پرداخته ذهن دشمنان آن است. آیا براساس منطق و عقل، حزب الله این تعداد عظیم نیروهای رزمی را دارد تا این همه از آنها در خاک سوریه کشته شوند؟ به نظر من، این سئوال نیاز به پاسخ ندارد.
بار دیگر در اینجا سخن از اولویت نصر الله در جنگ مطرح می شود و شبکه تلویزیونی الجزیره طبق معمول در گزارشی درباره تغییر قطب نمای جهادی «سید مقاومت» پس از سخنرانی جمعه اخیر وی، به تمرکز بر حلب به جای قدس سخن می گوید و این سمفونی های تکراری و قدیمی آنها شنونده اش را دچار تاسف شدید می کند. تاسف به خاطر آن که دیگر دوره این فرضیات بی اساس و بازی کردن براساس آنها گذشته است و تکرار آنها مانند آن است که کسی عودی فاقد سیم بنوازد و انتظار داشته باشد شنوندگانش را شگفت زده کند!
نبرد در خاک سوریه، یک نبرد سرنوشت ساز برای جنبش حزب الله است. این سخن یک کشف «بزرگ» نیست که در این مقاله ارائه می کنیم. ولی تلاش می کنیم بار دیگر این نکته را یادآوری کنیم که سرنگونی رئیس جمهور سوریه و رژیمش به منزله از دست رفتن پشتوانه مقاومت است. تجربه های زیادی در اثبات این چیزی که می گویم وجود دارد و قطعا در اینجا نیازی به یادآوری آنها نیست.
رسانه های عربی بار دیگر در باتلاق «اعتماد به نفس» سید حسن نصر الله و سخنرانی متعادل وی افتادند. ممکن است کسی بگوید ما اساسا به سید مقاومت علاقمندیم، این البته یک ادعای لفظی است که عالم واقع آن را تایید نمی کند. حرف ما این است که چیزی را سراغ نداریم که ادعاهای دشمنان و رسانه های آنها را تایید کند و تا آن زمان، سرزنشی متوجه ما نیست که بگوییم با مقاومت صادقانه و رهبران آن، فقط با آنها می توانیم به پیروزی برسیم مگر آن که عکس آن اثبات شود.