(روزنامه شرق – 1395/03/23 – شماره 2605 – صفحه 10)
توکویل، اشرافزاده اهل نورماندی، در سال ١٨٠٥ در فرانسه بهدنیا آمد. او از خانوادهای لژیتیمیست برخاست؛ اما بعدها به اورلئانیستها گرایید و از اینکه سنت خانوادگی را زیر پا میگذاشت، بسیار دچار تردید و عذاب وجدان شد. جلد دوم کتاب «دموکراسی در آمریکا» کوششی است از این نویسنده برای ارائه نمونه آرمانی از جوامع مدرن آینده با عطف توجه به جامعه آمریکا و مقایسه تطبیقی آن با فرانسه و تا حدودی بقیه اروپا. نویسنده ابتدا در نظر داشت عنوان «تأثیر برابری بر افکار و احساسات آدمیان» را برایش انتخاب کند؛ اما بعدها آن را در ادامه جلد اول آورد که زمینهساز شهرت وی بود. در ادامه سعی خواهد شد علاوه بر معرفی کتاب، دیدگاههای توکویل را از منظر رمون آرون و رمون بودن بررسی کنیم. دو جامعهشناس فرانسوی که آثارشان در ایران جزء کتابهای مرجع آکادمیکاند.
توکویل در این کتاب خصوصیات ساختی یک جامعه دموکراتیک را در ذهن خود ایجاد میکند؛ جامعهای که ذات آن در زدودهشدن تدریجی تمایزات طبقاتی و یک شکل روزافزون شرایط زندگی افراد است. آنگاه چهار مسئله زیر را یکی پس از دیگری مطرح میکند: در چنین جامعهای جنبش فکری، احساسات آمریکاییان، رسوم به معنای اخص کلمه و بالاخره آزادی و برابری (مساوات)، رویه جوامع اشرافی را دفاع از آزادی و رویه جوامع دموکراتیک را مساواتطلبانه میخواند. در نظر توکویل «دموکراسی همانا برابرکردن شرایط است. آن جامعهای دموکراتیک است که تمایزهای ناشی از سلکها و طبقات در آن دیگر وجود ندارد و تمامی افراد اجتماع از لحاظ اجتماعی برابرند [...] برابری یا مساوات اجتماعی، به این معناست که تفاوتهای موروثی از لحاظ شرایط اجتماعی وجود نداشته باشد و همه اشتغالات، مشاغل، مناصب و افتخارات در دسترس همگان باشد».
(توکویل: صص ٤-٢٥٣) او در مقدمه کتاب میگوید: «در کتاب حاضر قصد من این نبوده که علت تمام تمایلات و کلیه اندیشههایم را نشان بدهم، فقط خواستهام ببینم در چه منطقهای از اینهمه امور واقع، اصل مساوات توانسته است دگرگونیهایی در اینجا و آنجا بهوجود بیاورد». (همان: ص ٣٢) از نظر آرون، توکویل «در این کتاب، پیش از هر وقت دیگر خود خویش است و نشان میدهد که تا چه حد توانایی دارد که براساس مقدار معدودی از پدیدهها، ساختمانی بنا کند یا استنتاجی انجام دهد و این چیزی است که جامعهشناسان گاه تحسین میکنند و مورخان غالبا بر آن تأسف میخورند». (آرون: ص ٢٨٣)
لحن ادبی جلد دوم کتاب تأثیر زیادی بر نادیدهگرفتهشدن آن از جانب خوانندگان داشت؛ برخلاف جلد اول که توجه همگان را به خود جلب کرد. بودن جلد دوم را نوشتهای دشوارفهم و در نهایت اختصار میخواند که البته با بیانی روشن نگاشته شده است. این بیان روشن در کنار اندیشه مغلق از آن نوشتاری سهل و ممتنع میسازد. محتوای دو جلد کتاب نیز تفاوتهای چشمگیری با هم دارند. از منظر بودن جلد اول به نمادهای اجتماعی در آمریکا میپردازد و جلد دوم حاکی از نگرانیهای توکویل نسبت به جوامع مدرن است. در نظر توکویل «دموکراسی هیأتهای [اجتماعی] میانجی را از میان برداشته و جا را برای جامعهای گشوده است که اگرچه فرد در آن فرمانرواست؛ اما هستی فردی، درعینحال، برخلاف انتظار در خطر پایمالشدن است، زیرا ذرهگونشدن شهروندان در اینگونه جامعه به ناتوانشدنشان میانجامد. در نتیجه «قدرت اجتماعی» یعنی قدرت جامعه بر فرد، در چنین جامعهای رو به این دارد که ستمگرانهتر از قدرتی باشد که در جوامع سنتی بود». (بودن: صص ٣-١٢)
از نظر آرون، او میکوشد جنبشهای فکری یا رسوم آینده جامعه را بر حسب خصوصیات ساختی جامعه تعیین کند که کاری دشوار و چهبسا خطرناک است. بهاینترتیب توکویل جامعهشناسی معرفتی ارائه میکند که گاه از ابزار و لوازم کافی برای توجیه ادعاهایش برخوردار نیست؛ بهعنوان مثال در گفتار پنجم که جدای از این مسئله غنیترین بخش کتاب است، ادعایی مطرح میکند که به نظر آرون خشم بسیاری از مورخان و جامعهشناسان را برمیانگیزد: او از قانون مساوات در دموکراسی، اعتقاد به وحدت نوع بشر و یکتایی آفریدگار را نتیجه میگیرد. البته جامعهشناسی معرفتی که توکویل ارائه میکند، همیشه اینگونه نیست و غالبا بهحدی غنی است که به او توانایی پیشگویی میدهد؛ ولی توکویل «درصدد پیشگویی نیست؛ بلکه فقط میخواهد یقین کند که شرایط مورد نظر محکوم به آناند که تحقق بیابند: همین تمایز وجه افتراق غیبگویی از علم است». (بودن: ص ١٣)
او جا را برای تأثیر عناصر انسانی باز میگذارد؛ از جبر تاریخی روگردان است و جایگاه خاصی به تصادف در گذر رویدادها میدهد؛ البته زمینه تصادف از قبل باید چیده شده باشد. «او با روش تطبیقی میکوشد تا تأثیر علل گوناگون را بیرون کشد و برای این کار، بهاصطلاح خود او، از کلیترین علل به جزئیترین آنها میرسد». (آرون: ص ٢٦٧) در این راه از رویارویی با تناقضات نیز هراسی ندارد؛ چون مدرنیته را عرصه تناقضات میداند. این تضاد، در بطن جامعه مدرن وجود دارد؛ چنانکه تناقضات در افکار بزرگانی مانند هگل، مارکس و سورل نیز رسوخ کرده و باعث پرمایهترشدن دیدگاههای آنان و جامعالاطرافبودن نویسنده میشود. توکویل رویدادهای جمعناشدنی را تا انتها پی میگیرد و درحالیکه خود از این تناقضات آگاه است، آنها را با خواننده در میان میگذارد. او در گفتار ششم کتاب میگوید: «یکی از ضعفهای شناختهشده عقل آدمیزاد در این است که میخواهد اصول متضاد را با هم آشتی دهد و برخلاف قواعد منطق میان اضداد صلح تأسیس کند». (توکویل: ص ٨٢). در ادامه به برخی از این تناقضات اشاره میشود تا حدودی از ساختار استدلالی توکویل روشن شود:
١- توکویل در اتخاذ موصفی سرراست نسبت به دموکراسی ابا دارد. او در میانه عقاید متناقضی قرار دارد که اصل آزادی به آدمیان عرضه میکند و نمیتواند بهراحتی میان مواهب و معایب آن تصمیم بگیرد. اگرچه در نهایت وجود دموکراسی را بر فقدان آن ترجیح میدهد و خطرات آن را قابل رفع میداند.
٢- مساوات دوگرایش متضاد در انسانها پدید میآورد؛ اول آنکه آنها را به افکار جدید سوق میدهد و دوم از اندیشیدن بازمیدارد. (تشویق به اندیشیدن در کنار امتناع از تفکر).
٣- در نظر توکویل آمریکاییها به اندازه فرانسویها شیفته تصورات کلی نیستند؛ درحالیکه پیشتر مدعی شده بود ملل دموکرات علاقه عجیبی به کلیات دارند. این مورد یکی از بنیانهای تطبیقی کتاب است که در ادامه بسط داده میشود.
در نظر توکویل «آمریکاییها ملت دموکراتی را تشکیل میدهند که همیشه امور عمومیاش را خودش هدایت کرده است، ولی ما فرانسویها ملتی دموکرات هستیم که مدتی مدید فقط در این فکر بودهایم که چگونه امورمان را به نحو احسن اداره کنیم. وانگهی وضع اجتماعی ما، فرانسه را به طرفِ ساختن تصورات بسیار کلی در حوزه سیاست هدایت میکرد؛ درحالیکه قانون اساسی یا اصولا طرز حکومت ما باز هم مانع میشود تا این تصورات را از طریق تجزیه و تحلیل تصحیح کنیم و نارسایی آن را دریابیم؛ درحالیکه آمریکاییها این دو قضیه را پیوسته موازنه میکنند و البته به اصلاح آن میپردازند. (همان: ص ٦٤) اما آرون این قضیه را در زمره تحلیلهای تجربی و ساده جامعهشناسی معرفت میداند و معتقد است: «فرانسویها ذوق ایدئولوژی دارند؛ زیرا قرنهاست که نتوانستهاند در امور عمومی عملا دخالت کنند. این تعبیر برد مهمی دارد. معمولا دانشجویان جوان هرقدر در مسائل سیاسی کمتر تجربه داشته باشند، نظریات بیشتری در این زمینه دارند [...] این تقریبا یک قاعده رفتار سیاسی ایدئولوژیکی افراد و اقوام است». (آرون: ص ٢٨٤)
از نظر توکویل بهترین عقاید جزمی، عقاید جزمی در باب دین و مذهب است؛ البته ادیان در دوران معاصر نیاز دارند که در محدوده خود (روابط کلی میان انسان و خدا و روابط انسانها با یکدیگر) باقی بمانند و از دخالت در امور دیگر اعم از علمی، مدنی، جنایی و سیاسی اجتناب کنند تا بتوانند تاثیرگذاریشان را در جامعه حفظ کنند. در نظر توکویل، در دوران مساواتطلبی، ادیان باید تا حد ممکن مناسک خود را سبک و طول و تفصیل آن را کم کنند اما نباید به کل آنها را کنار گذاشت، چون وجود مناسک دینی - شرط اختصار - شرط لازم بقای هر دین است: «خصوصیت برجسته و محونشدنی ادوار دموکراسی همانا عشق مردم به آسایش و رفاه است. اگر دینی به صرافت بیفتد که این حس رفاهطلبی مردم را خفه کند، سرانجام خود قربانی آسایشخواهی آدمی خواهد شد [...] وظیفه اصلی ادیان تنزیه، تنظیم و تحدید شوق نیرومند و اعضای رفاهطلبی انسانهاست که در ادوار سلطه مساوات سخت بروز میکند.
ادیان نمیتوانند مانع مردم از عشق به مالاندوزی شوند، اما ادیان میتوانند مردم را متقاعد کنند به اینکه صرفا از طریق شرافتمندانه ثروتاندوزی کنند». (توکویل: ص ٧٧) «کشیش آمریکایی در بند این نیست که به مؤمن نشان دهد این دو جهان باقی و فانی چگونه از هم منفک شدهاند و چگونه تضادی با یکدیگر دارند. کشیش بیشتر به این توجه دارد که نشان دهد در چه نقطهای این دو عالم با هم تلاقی میکنند و به یکدیگر وصل میشوند. کلیه روحانیون آمریکایی، نفوذ و سلطه عقلی و فکری اکثریت را پیش چشم دارند و به آن احترام میکنند و هیچوقت علیه آن بسیج نمیشوند [...] [آنها] بهآسانی عقاید عمومی رایج در دوران معاصر خود را میپذیرند [...] بهاینترتیب است که میبینیم دین، کلیه تمایلات دموکراتیک مردم را آنقدر که مخالف خود دین نباشد، احترام میکند و از بسیاری از این تمایلات کمک هم میگیرد. در نتیجه در مبارزه علیه روحیه عدم وابستگی که خطرناکترین عامل ضد دین است، دین پیروز میشود». (همان: صص ٨٠-٧٩)
در نظر توکویل «اگر قرار باشد یگانه علتی که بقای آزادی در آمریکا را محتمل و آینده آزادی را در فرانسه ناپایدار میکند، بجوییم به این نتیجه خواهیم رسید که جامعه آمریکایی به سبب تلفیق روح مذهب با روح آزادی به حفظ آزادی توفیق یافته است و حال آنکه در جامعه فرانسه، کلیسا با دموکراسی و مذهب و با آزادی در مخالفت است و تمامی جامعه از این امر دچار نفاق». (آرون: ص ٢٦٣)
باوجود تمام صحبتهایی که توکویل در دفاع از دین و پیوند آن با دموکراسی میکند و باوجود تمام بحثهایی که پیرامون دینداری او شده است بودن معتقد است؛ «او به هیچ دستگاه اعتقادی جزمی به صورتیکه در نص آن آمده باشد دلبسته نبود [...] [توکویل میگوید: ] بیشتر ادیان چیزی جز مسائلی کلی، ساده و عملی برای تعلیم نامیرندگی روان نیستند» [... ] و نامیرندگی روان نمادی است از «عظمت بشر». خود آیین تناسخ نیز با تصدیق وجود نوعی اصلی الهی که از یک موجود به موجود دیگری منتقل میشود به عقیده توکویل، معنای دیگری ندارد». (بودن: ص ٤٧)
از دیگر مفاهیم کلیدی مورد نظر توکویل آزادی است که گاه در تقابل با دموکراسی قرار میگیرد. شرط آزادی، کنترل دولتمردان توسط مردم و فرمانبرداران یا بهعبارتی بازدارندگی قدرت توسط قدرت است. آمریکا جامعهای دموکراتیک است که آزادی سیاسی در آن پایدار است، حال آنکه فرانسه باوجود دموکراتیکبودن برای برقراری آزادی سیاسی با دشواری روبهروست. در جوامع دموکراتیک، افراد آزادی را فدای برابری میکنند. جامعه دموکراتیک مستعد کمالپذیری نامحدود و تحرکی اجتماعی است که در جوامع اشرافی مشهود نیست؛ چراکه در جوامع اشرافی وضعیت نَسَبی افراد متضمن جایگاه اجتماعی آنهاست و امکان چندانی برای تغییر این جایگاه وجود ندارد. اینگونه است که از نظر آرون ایدئولوژی و سازمان اجتماعی رابطهای تنگاتنگ دارند و حتی ممکن است ایدئولوژی درنهایت سازمان اجتماعی را تعیین کند.
گفتار دهم کتاب نیز به درخشش آمریکاییها در علوم عملی و عدم برجستگی ایشان در علوم اساسی اختصاص دارد. در جوامع اشرافی بیشتر توجه به مباحث نظری است. «در قرونی که روح نجابت و اشرافیت حکومت میکند، لذتهای معنوی علم مطمح نظر است و در قرونی که دموکراسی حاکم میشود، مردم از علوم لذایذ مادی و جسمانی طلب میکنند». (توکویل: ص١٠٩) آرون معتقد است توکویل اصل حرکت علمی در جوامع دموکراتیک یعنی توسعه علم و صنعت را دستکم میگیرد. از نظر آرون سرگرمبودن به رفاه اگر با روح علمی تلفیق شود، حرکت درنگناپذیر علمی را در پی خواهد داشت. اصل انقلابی در این جوامع همان علم است. با اینحال به نظر میرسد نقد آرون از توکویل ناکامل است. در نظر توکویل، غوطهورشدن در عمل و اجتناب از نظریهپردازی ما را از فهم دقیق قضایای مورداستعمال بازمیدارد و رشد تمدن را متوقف میکند.
طبق نظریه پارادایمهای توماس کوهن «اگر کلیه پژوهشگران یک پارادایم، دانشمندان عادی باشند و اینگونه باقی بمانند، علم درون پارادایم خود محبوس میشود و هرگز از آن حد پیشرفت نخواهد کرد [... ] هیچ شیوه استقرایی برای رسیدن به پارادایمهای کاملا مناسب وجود ندارد. در نتیجه علم باید حاوی مکانیسمی برای خروج از یک پارادایم و دخول به پارادایم بهتری باشد و چنین است نقش و کارکرد انقلابها. کلیه پارادایمها از جهت انطباقشان با طبیعت تا حدودی نامناسبند. هنگامی که عدم انطباق جدی شود و به عبارت دیگر، هنگامی که بحرانی ظهور کند، برداشتن گام انقلابی جایگزینکردن تمام آن پارادایم با پارادایم دیگری برای پیشرفت مؤثر علم، ضروری میشود. بدیل کوهن برای پیشرفت علم، پیشرفت علم از رهگذر انقلابات است». (چالمرز: ص ١١٩)
برخلاف نظر آرون، ترکیب رفاه و روح علمی، بهتنهایی منجر به انقلاب علمی نمیشود و اصولا هر علمی در ذات خود انقلابی نیست بلکه نیازمند انقلابی نظری است که آن را از جمود خارج و بحرانهایش را حل کند و تا ظهور پارادایمی مناسبتر، پاسخگوی بهتری برای سوالات علمی و تبیین پدیدهها باشد. چنانکه از نظر بدیو در جامعه معاصر، تکنولوژی جانشین علم شده است: «تبدیل علم به تکنولوژی مبین ضعف تفکر مفهومی و افول دستاوردها و انقلابهای ریشهای در علوم پایه است و از سوی دیگر نشانگر تفوق منطق بازار بر تولید علم و حلشدن همهچیز در تجارت و تکنولوژی است. شیفتگی همگان به دستاوردهای تکنولوژیک نظیر اینترنت (که خود فینفسه چیزی جز گسترش حیطه کاربرد ماشین چاپ گوتنبرگ نیست) و انتقال این شیفتگی به علوم اجتماعی در قالب دهکده جهانی و موج سوم خود گویای زوال تفکر انتقادی و سیطره شکل جدیدی از نیهیلیسم است». (بدیو: ص ١١) اینها نتیجه تلفیق رفاه و روح علمی مدنظر آرون بوده است.
توکویل با روحیه پیشگویانهاش گویی این وضعیت را حدس میزد و در آخرین سطور کتاب توجه همعصران خود- و چهبسا آیندگان- را به حوزه نظری و اجتناب از افراط در مسائل علمی جلب میکند: «در روزگار ما عقول انسانی را باید در حوزه نظری تثبیت کرد چراکه ذهن آدمیزاد بهطور طبیعی راغب به بذل توجه به مسائل علمی است [... ] ذهن آدمیزاد هرچه بیشتر محبوس موارد استعمال قضایا شود، زیادتر درمانده میشود و در این وضعیت، ذهن دیگر نمیتواند روشهای جدیدی اختراع کند. از اینرو، پژوهندگان بدون تعقل و بدون نوآوری، روشهای عالمانهای را به کار خواهند گرفت که خودشان از فهم آن عاجز خواهند بود». (توکویل: ص ١١٢)
منابع:
١- آلکسی دوتوکویل، دموکراسی در آمریکا، جلد دوم: دفتر اول، نشر فرهنگ جاوید، ترجمه بزرگ نادرزاده، چاپ اول، ١٣٩٤
٢- رمون آرون، مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعهشناسی، انتشارات علمی و فرهنگی، ترجمه باقر پرهام، چاپ پنجم، ١٣٨١
٣- رمون بودن، مطالعاتی در آثار جامعهشناسان کلاسیک، جلد اول، نشر مرکز، ترجمه باقر پرهام، چاپ دوم، ١٣٧٨
٤- آلن بدیو، آلن بدیو: فلسفه- سیاست- هنر- عشق، نشر رخداد نو، گزینش و ویرایش مقالات: مراد فرهادپور- صالح نجفی- علی عباسبیگی، چاپ اول، ١٣٨٨
٥- آلن اف. چالمرز، چیستی علم، نشر سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی (سمت)، ترجمه سعید زیباکلام، چاپ ششم، ١٣٨٤
http://www.sharghdaily.ir/News/95096
ش.د9500891