(روزنامه اطلاعات ـ 1394/11/14 ـ شماره 26368 ـ صفحه 12)
انقلاب مصر در حالي به پنجمين سالگرد خود رسيده است که ديدگاههاي ضد و نقيضي در مورد آن وجود دارد تا جايي که برخي آن را ناکام و گروهي نيز از تبعات آن بيم دارند.به گزارش روزنامه السفير، مصر در حالي به پنجمين سالگرد انقلاب خود رسيده است که ديدگاههاي ضد و نقيضي در مورد آن وجود دارد تا جايي که برخي آن را ناکام دانسته و سرخورده شده اند و برخي نيز آن را اشتباه دانسته و از تبعات آن بيم دارند.
گرچه احساسي آميخته از خشم پنهان و حسرت و نيز ناراحتي بر قاهره سايه انداخته است اما هنوز نبض زندگي در اين شهر مي زند و در طول پنج سال گذشته شاهد تغييراتي بوده که لزوما بد و منفي نبوده اما دست کم به گونه اي بوده که روند امور ديگر به گذشته باز نخواهد گشت.اکنون انقلاب با ديدگاههاي مختلفي روبه رو است به اين معني که آن دسته از کساني که انقلاب را تاييد کرده و آن را بهترين راه ممکن براي حل مشکلات ميدانستند، سرخورده شدهاند و برخي ديگر که انقلاب را از نزديک و با دقت پيگيري کرده و با آن مخالفت بودند و هنوز هم بر موضع خود پابرجا هستند و آن را توطئه دانسته و همچنان از تبعات زلزله اي که در سال 2011 رخ داد، بيم دارند گرچه به طور موقت شعله هاي انقلاب خاموش شده است. اين گروهها با وجود اختلاف نظر يک سوال دارند و آن اينکه: از اين پس چه؟
سوالي که ذهن بسياري از کساني را که در روياي انقلاب 2011 بوده و به آن ايمان داشتند مشغول کرده است اما جرات ندارند آن را بر زبان بياورند اين است: آيا انقلاب شکست خورده است؟به نظر نمي رسد کسي هرچقدر هم مدعي باشد بتواند با قاطعيت به اين سوال پاسخ بدهد اما براي درک آنچه به وقوع پيوست و رخدادهاي احتمالي به عبارت بهتر مهم ترين رخدادها شروط و نقاط ضروري وجود دارد از جمله اينکه:بايد در نظر داشته باشيم حوادثي که مصر از پنج سال پيش شاهد آن بوده است فقط يک تکاپوي سياسي يا حتي تلاش براي انقلاب نبوده است بلکه روند تحولي تاريخي است که جامعه را به عنوان يک کليت با زير ساخت هاي سياسي و فرهنگي در برگرفته است از همين رو چه بسا چند دهه ادامه داشته باشد.
بنبست در مصر پيش از انقلاب
نکته قابل ملاحظه اينکه مصر پيش از انقلاب به بن بست رسيد تاجايي که ديگر قادر نبود نقش هاي متعدد خود براي مديريت جامعه را بر عهده بگيرد و حتي توان اينکه از سوي نسل هاي جديد مورد قبول باشد، نداشت زيرا نسل جديد ديگر نمي پذيرد در برابر ثروت اقتصادي آزادي خود را از دست بدهد و البته رفاه اقتصادي هم در اصل در مصر وجود ندارد به اضافه اينکه نسل جديد رضايت نمي دهد که به بهانه برقراري امنيت و استقلال ملي، فضاي پليسي در کشور حاکم شود.
نبايد فراموش کرد که اکنون در بحبوحه کشمکش و اختلاف عقيده بر سر تعريف بديهيات هستيم و ديگر طرح مسائلي مانند استقلال ملي و توطئه جهاني براي راضي کردن نسل هاي هزاره جديد کافي نيست زيرا اين نسل در پرتو انقلاب به درجه اي از آگاهي سياسي رسيد که مفهوم وطن، عزت و شرافت به بحث هاي کلي تبديل شده و با زندگي شخصي آنان گره خورده است .همانطور که طرح کشور مستقل روياي نسل هاي قرن بيستم بود ، نسل قرن 21 نيز روياي تشکيل جامعه آزاد را در سر دارند و ديگر مانند تعبيرهايي نظير استقلال ملي، ساختگي و دروغين نيست از همين رو تلاش براي خفه کردن آن محال است هرچند تلاش براي تحقق آن به طور موقت ناکام مانده است.
از سوي ديگر با بحران اقتصادي در سراسر جهان و زياده خواهي هاي کشورهاي عربي خليج فارس در نقاط مختلف، ديگر دولت مصر توان پاسخگويي به نيازهاي شهروندان خود را ندارد و اقداماتي نظير تلاش براي نهضت صنعتي شبيه آنچه در زمان عبدالناصر رخ داد و يا الگوي ايجاد فضاي باز که در زمان انور سادات تجربه شد و نه حتي اعزام نيروي کار به کشورهاي عربي خليج فارس که در زمان حسني مبارک رواج داشت، راه حل نبوده و پاسخگو نيست. تاريخ مصرف تمامي اين الگوهاي اقتصادي به دلايل شرايط جهاني و منطقه اي کنوني ديگر سر آمده و منقضي شده است به اين معني که در اين شرايط فشار بر نظام حاکم به دليل خشم مردم دو چندان مي شود به اضافه اينکه نظام حاکم نيز به نوبه خود گرفتار سردرگمي شده است.
به عبارت بهتر نظام حاکم چنان دستخوش سردرگمي شده است که نميداند به دنبال تقويت بخش خصوصي باشد يا اينکه بايد به عنوان عامل موثر اقتصادي وارد عمل شود در نتيجه پيام هاي ضد و نقيض مسئولان در اين خصوص نتيجه بحران سرمايه داري جهاني و اوضاع متشنج آن است.در عين حال جامعه با نوعي درد و رنج روبه رو است که فقط به سطح روابط با دولت و مشکلات اقتصادي محدود نمي شود بلکه در سطح اجتماعي و فرهنگي و نيز روابط افراد با يکديگر نيز مشکلاتي وجود دارد.
به عبارت ديگر روستاها به شهرهاي کوچک تبديل شدهاند و تسلط دولت بر رسانه هاي داخلي و آموزش و نهادهاي فرهنگي به دليل فضاي غيرقابل کنترل اينترنت و تنوع منابع مستقل آموزشي کاسته شده است.کشمکش اين رويکردها و مفاهيم جديد بار ديگر يادآور مفاهيمي مانند آزادي زنان و مسائل مشابه است که فراتر از تکاپوي سياسي بوده و به عنوان لايهاي از تغييرات عميق و ريشهاي در جامعه است.
در اين ميان بايد توجه داشت که در سطح منطقه اي و جهاني تحولات سريعي در حال رخ دادن است که بر خلاف تصور، ما نيز از اين تحولات در امان نيستيم زيرا منطقه اکنون تحولاتي را تجربه مي کند که اروپا در نيمه اول قرن بيستم و در فاصله جنگ جهاني و انقلاب روسيه و همزمان با قوت گرفتن فاشيسم و نازيسم و پايان گرفتن نيروهاي استعمار کهنه و دولت عثماني و روي کار آمدن جنبش هاي آزاديخواهانه آن را پست سر گذاشت و مرزهاي کشورهاي جديدي شکل گرفت و پس از آنن جنگ سرد آغاز شد .ناگفته پيداست که نقشه و ماهيت بازيگران منطقه اي تغيير کرده است و ماهيت بازي نيز به طور کلي دستخوش تغيير شده است و جهان شاهد بحران هاي پي در پي است که با بحران مالي سال 2008 آغاز شد. اين بحران ها ماهيت نظام اقتصادي جهان را تهديد مي کند يا دست کم بيانگر مشکلاتي است که نظام سرمايه داري جهاني با آن رو به رو است و به موازات آن جنبشهايي مانند وال استريت يا باديموس در اسپانيا و ستاره هاي پنجگانه در ايتاليا شکل گرفته و ستاره احزاب سياسي به عنوان ابزار اصلي مديريت تنشها و رقابت سياسي افول کرده و در مقابل اظهارات راستگراهاي افراطي در اروپا و نيز منطقه عربي شدت پيدا کرده است و همه اين متغيرات بيانگر شدت تغييري است که جهان با آن روبه رو است که ما نيز از آن در امان نيستيم.
زماني که ارتباطات جهاني به شکل کنوني نبود، ظهور نازيسم در آلمان و انقلاب روسيه جهان را تحت تاثير قرار داده و چهره آن را تغيير داد و مصر و منطقه نيز تحت تاثير آن قرار گرفتند بنابراين تصور کنيد با پيشرفت وسايل ارتباطي در دنياي امروز حجم تاثير مسائل سياسي و اقتصادي در نقاط مختلف بر کشورها چقدر خواهد بود؟
ارتش بازيگر اصلي دوره انتقالي
ارتش مصر عملاً نشان داد يکي از طرفهاي تأثيرگذار در صحنه سياسي مصر است که در شرايط حساس و بحراني ممکن است مداخله کرده و صحنه را دگرگون سازد.
دکتر حسن احمديان استاد دانشگاه درتسنيم نوشت، ارتش مصر را ميتوان اولين نيروي سياسي تأثيرگذار در دوره انتقالي دانست. اگرچه ارتش ماهيتاً سياسي بوده و در بهترين حالت منافع خود را بهصورت صنفي دنبال ميکند اما خروج ارتش از پادگانها و در دست گرفتن حکومت از فوريه 2011 از سوي آن، وضعيت را دگرگون کرد. ارتش به مهمترين بازيگر دوره انتقالي تبديل شد و با الگويي که شوراي نظامي براي مديريت دوره انتقالي در پيش گرفت ميتوان ارتش را اصليترين بازيگر دوره انتقالي در نظر گرفت .اگرچه اين نقش پس از انتخاب مرسي و بهويژه از اوت سال 2012 متحول شد و نظاميان فاصلهاي مشخص از سياست گرفتند اما تا پيش از آن با در دست داشتن اختيارات اجرايي و قانونگذاري عملاً به کنشگر اصلي دوره انتقالي تبديل شده بود اگرچه اين نقش با نظارت نيروهاي مدني سياسي و انقلابي که گاه به زدوخوردهاي خياباني نيز ميکشيد، تعديل ميشد.
اهداف ارتش در دوره انتقالي را ميتوان به دو مورد خلاصه کرد: نخست تلاش براي استقرار نظم و امنيت در کشور بود که از ماهيت نظممحور و نظامي آن ناشي ميشد و دوم تلاش براي حفظ و تداوم بخشيدن به امتيازاتي بود که در طول سه دهه گذشته و در نتيجه سياستهاي بهره گيري از توان ارتش در توسعه اقتصادي مصر به دست آورده بود.واپسين نکته در مورد اين بازيگر آنکه خروج آن از صحنه سياسي مستقيم را نبايد پاياني بر نقش سياسي آن دانست. هنگامي که در بستر سياسي پرتنشي، سطح بالايي از بسيج اجتماعي رخ ميدهد، سطح مداخله ارتش در سياست افزايش مييابد.
مؤلفههاي مديريت شوراي نظامي
- اولويت ثبات و امنيت
حفظ ثبات و امنيت مهمترين مشغله فکري شوراي نظامي در دوره انتقالي بوده و اين شورا تمامي تحولات مصر جديد را بر اين مبنا ارزيابي کرده و عمل ميکرد. زدوخوردهاي نوامبر 2011 با جوانهاي انقلابي، بحران ماسپيرو، عباسيه و غيره اين واقعيت را آشکار ساخت.
- حفظ امتيازات ارتش
محوريت منافع ارتش در تحرکات شوراي نظامي و تلاش براي حفظ امتيازات ارتش در دوره مبارک از جمله اولويتهاي اصلي مديريت نظامي دوره انتقالي بود. از جمله امتيازات مورد نظر ارتش ــ که در دوره مبارک به يکي از بزرگترين کارگزاران اقتصادي مصر تبديل شد ــ اطمينان از دور ماندن بودجه دفاعي، دستگاه اقتصادي ارتش، کمک نظامي ايالات متحده و انتصاب فرماندهان ارشد ، داشتن قدرت وتوي سياست دفاع ملي و بالاتر از همه حفظ مصونيت دائمي پرسنل نيروهاي مسلح، چه فعال و چه بازنشسته از پيگرد قانوني تحت قوانين غيرنظامي هستند.
- بيطرفي سياسي
شوراي نظامي در تلاش بود خود را بهعنوان داوري بيطرف ميان نيروهاي سياسي متعدد مصر جديد مطرح کند، بهرغم اين تلاش، تباني با اسلامگرايان و در مقابل، تلاش براي بازتوليد رژيم از جمله اتهاماتي بود که در طول دوره تصدي شوراي نظامي عليه آنها مطرح شد و مديريت دوره انتقالي را براي آن دشوارتر ميساخت.
محافظهکاري شوراي نظامي با عملکردي تبعي همراه بود. در اين معنا، شوراي نظامي پاسخ خواستههاي معترضان را تنها تحت فشار تظاهرات و اعتصاب ميداد بهنحوي که رابطه بين شوراي نظامي و جامعه مبتني بر اين قاعده شد که هر کس بيشتر فشار بياورد زودتر به خواستههايش ميرسد. کنار کنش محافظهکارانه و تبعي، شوراي نظامي با نگرش و شيوه مديريت دوره مبارک به اداره کشور پرداخت. بر اين مبنا، مسيري که شوراي نظامي براي بنا نهادن سازمان جديد انتخاب کرد، مسيري از بالا (پارلمان و رياست جمهوري) بود نه از پايين ( شوراهاي محلي، سنديکاهي کارگري و حرفهاي و دانشگاهها و...).
شوراي نظامي با عمل بر مبناي الگوي فوق با دشواريهايي اساسي در دوره انتقالي روبرو شد. اين دشواريها در حدفاصل انتخابات پارلماني و رياستي بهحدي تشديد شد که بسياري سخن از احتمال وقوع درگيريهاي افسار گسيخته و ورود مصر به جنگ داخلي ميگفتند. اگرچه اين سناريو تحقق پيدا نکرد اما مصر ميان دو جريان اصلي تقسيم شد که غيرعقلاني عمل کردن هر يک از اين دو جريان ميتوانست اين سناريو را به واقعيت تبديل کند.شوراي نظامي که پيروزي انتخابات اسلامگرايان در انتخابات پارلماني را در راستاي دو هدف اصلي خود (حفظ ثبات و امنيت و حفظ امتيازات ارتش) نميديد، از يک سو تضعيف پارلمان منتخب را در دستور کار قرار داده و در اين راستا اجازه بررسي صحت برگزاري انتخابات را در دادگاه قانون اساسي داد؛ امري که به انحلال پارلمان انجاميد. از سوي ديگر شوراي نظامي به حمايت از نامزد رقيب اخوان المسلمين در انتخابات رياستي دست زد. اين حمايت بهطور غيررسمي و سازماندهي شده صورت ميگرفت؛ امري که در نهايت فاصله رأي "احمد شفيق" از محمد مرسي را به حداقل رساند.
مصر 5 سال پس از انقلاب 25 ژانويه
5 سال از آغاز انقلاب 25 ژانويه 2011 مصر ميگذرد و به نظر ميرسد مصر هنوز روي آرامش نديده است و با توجه به نارضايتي جريانهاي اسلامگرا و اخوانيهاي اين کشور و نيز رشد افراطگرايي در صحراي سينا، ظاهرا اين روند همچنان ادامه خواهد داشت. در ادامه تلاش شده است مهمترين رويدادهاي پس از انقلاب 25 ژانويه به اختصار ذکر شود.به گزارش ايسنا، به نقل از خبرگزاري فرانسه، اصليترين مواردي که از زمان انقلاب پنج سال پيش در مصر به چشم ميخورد، اول خود انقلاب و بعد پيروزي اسلامگرايان، عزل مرسي و روي کار آمدن سيسي و توافقهاي نظامي بود .
پس از سرنگون شدن نظام زينالعابدين بن علي در تونس و آغاز روند موسوم به بهار عربي، اعتراضات گسترده ضد حسني مبارک از 25 ژانويه 2011 شدت گرفت و در اول فوريه بيش از يک ميليون معترض به خيابانهاي سراسر مصر آمدند و جمعيت انبوهي در ميدان التحرير قاهره جمع شدند که در يازدهم فوريه به استعفاي مبارک انجاميد و قدرت به دست ارتش افتاد. در پي آن قانون اساسي به حالت تعليق درآمد و پارلمان منحل شد. حدود 850 تن در جريان اين قيام 18 روزه جان باختند .
مصر از نوامبر 2011 تا ژانويه 2012 انتخابات پارلماني برگزار کرد. اسلامگرايان دو سوم کرسيها را به دست گرفتند و نيمي از آنها به دست اخوانالمسلمين افتاد. پارلمان مصر در ماه ژوئن و پس از حکم ديوان عالي قانون اساسي که آن را غير قانوني خوانده بود، منحل شد. در سيام ژوئن محمد مرسي، نامزد اخوانالمسلمين با کسب 7 / 51 درصد از آراء در انتخابات رياست جمهوري پيروز شد. وي اولين رهبر غير نظامي، منتخب و اسلامگراي مصر بود. مرسي در ماه اوت همان سال عبدالفتاح سيسي را که رئيس اطلاعات ارتش بود، جانشين حسين طنطاوي، وزير دفاع مصر کرد.
عزل مرسي و قدرتگيري سيسي
عبدالفتاح سيسي در سوم ژوئيه 2014 و پس از اعتراضات گسترده مردمي عليه حکومت يکساله مرسي، وي را از قدرت برکنار کرد و قانون اساسي مورد حمايت اسلامگرايان را کنار گذاشت. مرسي اين "کودتا" را محکوم کرد و مقامها سرکوب حاميانش را آغاز کردند. نيروهاي امنيتي مصر در 14 اوت به سمت دو کمپ معترضان حامي مرسي در قاهره هجوم بردند که دستکم 700 تن در اين يورش کشته شدند.از زمان ساقط شدن حکومت مرسي، دستکم 1400 تن در جريان سرکوب معترضان عمدتا اسلامگرا به دست پليس کشته شدهاند. دهها هزاران تن از حاميان مرسي بازداشت و صدها تن ديگر از جمله خود مرسي به مرگ محکوم شدند. دولت مصر در ماه دسامبر اعلام کرد که اخوانالمسلمين سازماني "تروريستي" است. در ژانويه 2014 نيز رايدهندگان به اتفاق آراء قانون اساسي جديد را که اختيارات ارتش را تقويت ميکرد، تاييد کردند. عبدالفتاح سيسي در هشتم ژوئن پس از کسب 9 / 96 درصد آراي انتخاباتي که اخوانالمسلمين و مخالفان سکولار آن را بايکوت کرده بودند، به عنوان رئيسجمهوري پيروز شد و سوگند ياد کرد. در اواخر سال 2015 هم پارلماني جديد که اعضاي آن اکثرا از حاميان سيسي بودند، تشکيل شد.
ناآرامي افراطگرايان و توافقات نظامي
دهم فوريه 2015 و در جريان سفر ولاديمير پوتين، رئيسجمهوري روسيه به قاهره، مصر و روسيه توافق ساخت مشترک اولين تاسيسات هستهاي مصر را امضا کردند. قاهره در شانزدهم فوريه حملات هوايي عليه شبهنظاميان تروريست داعش در کشور همسايهاش ليبي انجام داد. اين حملات پس از انتشار تصاويري از سر بريدن 21 مسيحي قبطي مصري از سوي داعش صورت گرفت.
مصر در دهم اکتبر توافقي را براي خريد دو کشتي جنگي ميسترال با فرانسه امضا کرد. در سي و يکم اکتبر هم يک هواپيماي مسافربري روسيه که بر فراز شبهجزيره سيناء پرواز ميکرد، منفجر شد و تمام 224 سرنشين آن کشته شدند. روسيه اعلام کرد که هواپيماي ايرباس در جريان انفجار يک بمب ساقط شد و داعش مدعي شد که بمبي را در آن جاسازي کرده بوده.
ارتش مصر از زمان روي کار آمدن سيسي عمليات گستردهاي را براي سرکوب افراط گرايان آغاز کرده و گروههاي وابسته به داعش در مصر که در شمال شبهجزيره سيناء فعال هستند تا کنون جان صدها پليس و سرباز را گرفتهاند.عربستان سعودي در شانزدهم دسامبر وعده داد که مجموعا 8 ميليارد دلار در مصر سرمايهگذاري و به آن از طريق تامين سوخت در پنج سال آتي کمک کند. در 21 ژانويه 2016 نيز شي جينپينگ، رئيسجمهوري چين توافقي اقتصادي به ارزش 15 ميليارد دلار با مصر امضا کرد.
اين در حالي است که،هفتهنامه ساندي تلگراف در مقاله خود به بررسي اوضاع داخلي مصر بعد از گذشت پنج سال از انقلاب مردمي سال ????ميلادي در اين کشور و دستاوردهاي آن پرداخت.هفتهنامه ساندي تلگراف در مقاله اي به قلم مجدي سمعان و ريچارد اسپنسر با عنوان "خاموشي صداي اعتراض در مصر" نوشت: يکي از دستاوردهايي که مصري ها فکر مي کردند در جريان انقلاب خود در ميدان التحرير شهر قاهره به آن دست يافته اند، حق برگشت ناپذير اعتراض و تظاهرات بود.اين روزنامه افزود،صدها معترض در قيام مردمي عليه حسني مبارک رئيس جمهوري سابق مصر که از 25 ژانويه پنج سال پيش شروع شد، کشته شدند .به نوشته ساندي تلگراف، جوانان خشمگين با انقلاب خود قلب هاي جهان را به حرکت واداشتند اما خانواده محمود محمد حسين نظر کاملا متضادي دارد. محمود 18 سال داشت که دو سال پيش در سالروز انقلاب بازداشت شد زيرا پيراهني به تن داشت که روي آن نوشته شده بود "ميهني بدون شکنجه".
به نوشته اين نشريه انگليسي، باوجود اينکه اين عبارت "جنجال برانگيز نيست" اما محمود محمد بازداشت شد و تاکنون مسئولان مصري علل بازداشت وي را بازگو نکرده اند و وي در طول دو سال گذشته بدون هرگونه تفهيم اتهام يا حضور در دادگاه از اين زندان به آن زندان برده شده است.طارق برادر محمود به روزنامه ساندي تلگراف گفت: محمود در زندان بزرگ ميشود و احساس مي کند که ديگر کسي او را به ياد نمي آورد.اين هفتهنامه افزود:با گذشت پنج سال از انقلاب، مصر همچنان مدعي است که يک کشور دموکراتيک است اما بعد از"کودتاي" سال 2013 ميلادي عليه دولت منتخب اخوان المسلمين، يک نظامي ديگر با مشت آهنيني شديدتر از مشت مبارک، بر مصر حکومت مي کند. ساندي تلگراف خاطرنشان کرد: ژنرال عبدالفتاح السيسي رئيس جمهوري مصر دهها هزار نفر از اعضاي اخوان المسلمين و فعالان ليبرال را بازداشت کرده است.
اين نشريه به نقل از گزارش سازمان عفو بين الملل به مناسبت پنچمين سالگرد انقلاب 25 ژانويه در مصر نوشت،مصر در بحران گسترده حقوق بشري غرق شده است و اميدها براي اينکه انقلاب 25 ژانويه سرآغاز دوره جديدي از اصلاحات و احترام به حقوق بشر باشد، به طور کلي از بين رفته است.به نوشته ساندي تلگراف، نظام عبدالفتاح السيسي موفق شد که حمايت غرب و روسيه را کسب کند و خودش را به عنوان همپيماني اصلي عليه گروه داعش معرفي کند که شاخه اي از آن در صحراي سينا فعاليت مي کند.
اين هفتهنامه نوشت: اولين پارلمان در مصر بعد از عزل محمد مرسي رئيس جمهوري سابق مصر انتخاب شد که مملو از طرفداران و حاميان السيسي است.هفتهنامه ساندي تلگراف در پايان نوشت، آينده مصر بستگي به اين دارد که آيا السيسي خواهد توانست پايه هاي حکومت خود را از طريق حلقه حاميان خود که حتي در محافل ارتش نيز تنگ تر مي شود، محکم کند يا اينکه مشت خود را اندکي باز خواهند کرد؛ بدون اينکه حکومتش تهديد شود. ادامه دارد...
ش.د9405604