(روزنامه آرمان – 1394/12/22 – شماره 2998 – صفحه 7)
* شما با امام و بيت ايشان مأنوس بوديد و بيشتر سالهاي عمر شما با مرحوم حاج احمد آقا و حاجآقا مصطفي سپري شده است. لطفا درباره آن ايام و روزگاري كه با حاج احمد آقا خميني بوديد و همچنين ناگفتههايي كه تا به امروز رسانهاي نشده است، برايمان بگویيد.
** آيتا... حاجآقا مصطفي خميني از مفاخر علما بود. ايشان فردي كمنظير بود كه در فقه، اصول، فلسفه، عرفان و هم در ادبيات داراي دانش بالا و به عبارتي در همه اين موضوعات صاحبنظر بودند كه اين مقدر الهي بر رحلت ايشان بود. فوت سيد مصطفي خميني همه را ماتمزده كرد و خسارت بزرگي به جهان اسلام وارد شد. بعد از فوت اين بزرگوار، آيتا... حاج احمد آقاي خميني، عهدهدار اداره بيت امام و نظارت بر خط امام شدند. آن زمان كه امام در نجف اشرف بودند، ايشان به نحو احسن و با امانتداري كامل، نهايت دقت را در محافظت از امام و بيت ايشان و مهمتر از آن خط امام بر عهده گرفتند. سيد احمد آقاي خميني در امانتداري بينظير بود يعني اگر امام موضوعي را به او ميگفت، پيغام ميداد، نوشتهاي ميداد ولو اينكه برخلاف نظر او بود، در حفظ و اشاعه آن تلاش ميكرد. مرحوم حاج احمد آقا فردي صاحبنظر بود يعني نظرياتي كه در حوزه سياست، اسلامشناسي و انقلاب داشت بينظير بود. او به اندازهاي امانتدار بود كه وقتي در برخي اوقات نظر امام برخلاف نظر او بدهد، عين مطلب امام را منعكس ميكرد كه چنين ويژگياي داراي اهميت زيادي است و نشان ميدهد كه او در حفظ امانت و آرا و نظريات پدر نهايت دقت و تقوا را اعمال ميكرد.
يك حالت خودخواهي در انسان وجود دارد چنانكه همواره نظر خودش نظري درست و بدون اشكال ميداند بنابراين تقواي زيادي لازم است تا انسان پيام شخصيت بزرگي را با وجود مخالف بودن با آن منتشر كند و نظريات خودش را در آن دخيل نكند. چنين رفتاري نياز به نهايت تقوا و پرهيزکاري دارد كه اين خصوصيت را بنده چه آن زمان كه سيد احمد آقا در نجف بود و آن هنگامی كه در پاريس با امام همراهي ميكرد و در سالهاي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي تا زمان رحلت حضرت امام در وجود ايشان شاهد بودم. سيد احمد آقا فرد مظلوم، باسواد، در فقه داراي تبحر بالا و... بود. زماني كه با او در نجف يا در پاريس بودم يا سالهاي پس از انقلاب مشخص بود كه فردي درس خوانده و دانش بالا در فقه است. او حرفهاي اسفار و حرفهاي مرحوم آخوند و مكاسب را خوب بلد بود؛ علاوه بر آن در تمام آن زماني كه درس امام ميآمد، حرفهاي ايشان را كاملا ميفهميد.
امام كتاب البيع، بعد هم خيارات، خلل صلاه را ميگفت كه يكي از فنيترين مباحث فقهي است. امام قاعده لاتعاد را بر خلل صلاه را ميگفت كه آخرين درس امام بود و حاج سيداحمد در تمام اينها حضور داشت و او شخصيتي فهيم و خوش استعداد اما بدون ادعا بود اما اكنون نظاره كنيد در جامعه ما اينطوري است كه اگر فردي هيچ ادعايي نداشته باشد خيال ميكنند كه آدم عادي بوده است. در حالي كه از نظر من، حاج احمد آقا قطعا ملكه اجتهاد را داشت و هم در فقه هم در اصول هم در فلسفه مجتهد بود.
زماني كه مينشستيم و صحبت ميكرديم او كاملا به همه مسائل آگاه بود اما در مقام اثبات هيچ گونه ادعايي نداشت. در مقام ثبوت عالي بود اما در مقام اثبات به دليل اينكه هيچ گونه ادعايي نداشت، خيلي مظلوم بود. بار ديگر لازم است به اين موضوع اشاره كنم كه مهمترين ويژگي حاج احمد اقا امانتداري او بود به ويژه امانت درپيامها، گفتهها و توصيههاي امام او زبانزد است. هيچگاه عقيده خودش را در پيامرساني، بيانات و نظريات امام دخالت نميداد و عين مطلب امام را منعكس ميكرد كه از نظر من اين ويژگي بسيار مهم است. ايشان يك سياستمدار بود و تفكراتي داشت و صاحبنظر و اهل انديشه بود.
* متاسفانه هنوز هم برخي درصدد هستند كه تا به شبهه افكني در اين صداقت بپردازند و القا كنند كه حاج سيداحمد آقا در نظرات امام تاثير ميگذاشت.
** بنده حدود چهارده سال به درس امام رفتم. ايشان با پدر من دوست بودند و ملاقاتهاي دونفره زياد داشتند. هر يكي دو ماه ايشان به منزل ما ميآمدند و متقابلا پدر من به منزل ايشان ميرفت. من هميشه در اين ديدارها حضور داشتم. پدر من با امام صميمي بودند و رفاقتشان از جواني بود. امام در تقوا و درستكاري نمونه منحصر به فردي بود. صيانت در نفس امام عينيت داشت. من با ايشان چه از ناحيه درس و چه به واسطه رفاقتي كه ايشان با پدر مرحومم داشت نزديك بودم و نشنيده بودم انساني به قدرتی بزرگ برسد اما خصايص خوب را فراموش نكند.
ايشان تقريبا در جهان اسلام شخص اول بود و از حيث بينالمللي هم جزو شخصيتهاي درجه يك دنيا محسوب ميشداما به اندازه سر سوزن هواي نفس ايشان را نگرفت. ايشان بر دو كلمه بيش از ساير موضوعات تاكيد داشتند كه يكي خدا و ديگري مردم بود. اين موضوع بسيار مهم است و نبايد ساده از كنار آن گذشت يعني در عين اينكه انسان قدرت بزرگي در اختيار دارد اما خودش را هميشه در محضر خدا ميداند. امام خميني به اين آيه «اعوذ با... من الشيطان الرجيم بسما... الرحمن الرحيم «و اذ يتلقي المتلقيان عن اليمين و عن الشمال قعيد * ما يلفظ من قول الا لديه رقيت عتيد». او به اين موضوع كه خدا ناظر بر تمام رفتارهاست ايمان داشت و براي همين است اگر ۱۰ ساعت هم با او صحبت ميكرديد، يك غيبت نميشنيديد و اجازه هم نميدادند كه كسي غيبت كند و اگر آن فرد، عادي بود فوري او را بر حذر ميداشت و اگر فرد داراي جايگاه بالايي باشد، زود بلند ميشد.
* يعني به افراد عادي براي غيبت كردن تذكر ميدادند و براي افراد مهم رويكرد ديگري داشتند؟
** بله؛ اگر فرد مهمي بود فوري بلند ميشدند و مجلس را ترك ميكردند كه اين يك ويژگي مهم است.
* و در حقيقت شخصيت مرحوم حاج احمد آقا متاثر از اين رفتار و مشي امام بود كه ايشان هم بر دو نكته خدا و مردم تاكيد داشتند. حاج آقا مصطفي چطور شخصيتي داشتند؟
** اين دو برادر واقعا نمونههايي بودند كه ديگر تكرار نشدند. من با حاجآقا مصطفي خيلي دوست بودم به نحوي كه ۲۵ يا ۲۶ مرتبه پياده به كربلا رفتيم. ايشان براي يك درس خصوصي نزد پدرم ميآمد كه من هم حضور داشتم. بعضي شبها بعد از نماز مغرب و عشا ميآمد و شايد اين حضور سه ساعت طول ميكشيد كه البته حالت عادياش دو ساعت تا دو ساعت و نيم بود كه جلسات مفيدي بود.
من خيلي با اينها مأنوس بودم. حاجآقا مصطفي به هيچوجه غيبت نميكرد يا اگر كسي غيبت ميكرد ناراحت ميشد. خيلي مهم است كه انسان آداب اسلامي را اجرا كند و مقيد به احكام اسلام باشد. امام فرزندانش را همانند خودش تربيت كرد به عنوان دو مسلم حقيقي. دخترهاي امام هم نمونه بودند. امام يك خانواده سالم و پرهيزکار داشت و دارد. اين نويد را به شما بدهم كه عصاره اين پنج نفر و عصاره امام امروز در آيتا... حاج حسن آقاي خميني متجلي شده است. او واقعا قلب بنده است؛ سيد حسن آقا پاره تن من است و در او چنان سلامت نفس، صحت عمل و تقوايي ميبينم كه مثال زدني است. او عاشق علم است كه اين ويژگي بسيار ارزش دارد. يك زماني است يك فرد محقق است و زحمت ميكشد اما يك زماني كسي عاشق علم است كه اهميت بيشتري دارد. وقتي كه انسان عشق به علم داشت، همهچيز او ميشود علم. بعد از خداشناسي و عبوديت خدا عشق به علم و دانش برايش معنا پيدا ميكند و سيد حسن آقا داراي چنين شخصيتي است. من الان ديگر خيلي با ايشان محشورم.
او داماد من است. و زندگيش با دختر من مانند يك زندگي عادي طلبه است. من بعضي چيزها را ميدانم كه چون راضي نيست نميگويم كه در برخوردش با زندگي يا براي لباسخريدن براي خانم و بچههايش سختگيري ميكند و اين در حالي است كه ميبينيد يك طلبه عادي ممكن است شيكتر از اينها باشد. اصل شجره طيبه امام بود، فرع آن، حاجآقا مصطفي و حاج احمد آقا بودند. عصاره اين شجره و عصاره اين دو شاخه مهم امروز الحمدلله درحاج حسن آقاي خميني تجلي ميكند. عملش گوياي يك مسلمان به تمام معنا و معتقد به خط رسولا... است چون دنبالهرو پدربزرگ و جدش يعني امام خميني است، دنبالهرو عمويش يعني حاجآقا مصطفي است، دنبالهرو پدر بزرگوارش مرحوم حاج احمد آقاست.
* اگر مرحوم حاج احمد آقا در اين شرايط در قيد حيات بودند، موضع ايشان نسبت به حضور حاج حسن آقا در عرصه خبرگان و سياست چه بود؟
** گفت كه ولو كنت اعلم الغيب لاستكثرت من الخير. من نميدانم. البته ميدانم حاج حسن آقا مطيع به تمام معناي پدر بود. هرچه حاج احمد آقا ميگفت او عمل ميكرد و حاج احمد آقا هم جز خير اسلام و انقلاب و حفظ خط امام نميخواست.
* و اگر در برابر اين رد صلاحيت...
** نه، اين را من معتقدم سوال نكنيد. چون...
* ميخواستيم ببينيم واكنش مرحوم حاج احمد آقا اگر در قيد حيات بودند چه بود؟
** نه، اين سوال را رها كنيد. چون خود من هم رد شدم و صلاح نيست فعلا صحبت كنم.
* يكي از موضوعاتي كه اشاره كرديد مهرباني و خوشخلقي و مردمدوستي مرحوم حاج احمد آقا بود. ايشان را هرگز عصباني ديديد و اگر عصباني ميشدند دليلش چه بود؟
** در نجف كه بوديم عصبانيت ايشان را نديدم چون خيلي مهربان بود. در اينجا من چند دفعه ديدم وقتي ميخواستند ملاقات امام بيايد اگر ميفهميد با كسي رفتار درستي نشده يا سختگيري كردهاند بهشدت عصباني ميشد به اندازهاي كه برخي اوقات بيحال ميشد. او تاكيد داشت كه به كسي بياحترامي نشود. يك روز، يكي از آقايان آمده بود كه ذرهاي با او بحث شد و حاج احمد آقا به حدي عصباني شد كه من خيلي ترسيدم. حالش بد شد كه چرا بياحترامي كرديد.
* يعني هرجا كرامت انسانها زير پا گذاشته ميشد ايشان عصباني ميشد.
** بله، در اين شرايط عصباني ميشدند و ميگفتند كه بايد به مردم احترام بگذارید، آنها عاشق امام هستند كه به ديدار او ميآيند.
http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/146589
ش.د9405622