تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۶  ، 
کد خبر : ۲۹۳۲۷۰
جهانگير كرمي در گفت‌وگو با «اعتماد» مطرح كرد

عضويت در سازمان شانگهاي كليد خروج ايران از انزواي راهبردي

مقدمه: ١٢ سالي است كه ايران به عضويت ناظر سازمان همكاري شانگهاي درآمده است. ٩ سالي هم از آن روزي كه درخواست‌مان را به دبيرخانه اين سازمان داديم تا به عضو دايم تبديل شويم، مي‌گذرد اما با گذشت تمام اين سال‌ها پاسخ‌ها براي عضويت دايم ايران «نه» بوده است. بهانه عدم پاسخ مثبت به درخواست‌هاي متعدد و مكرر ايران هم قطعنامه‌هاي تحريمي شوراي امنيت سازمان ملل و قرار گرفتن تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد عنوان شده بود. با اين حال، دستيابي به توافق هسته‌اي ميان ايران و گروه ١+٥ و متعاقب آن رفع تحريم‌ها و همچنين در پيش گرفته شدن دكترين تعامل سازنده موجب شده است تا اميدواري‌ها نيز براي پيوستن به اين سازمان بيش از پيش شود. از سويي، طي روزهاي آتي نشست سران كشورهاي عضو سازمان همكاري‌ شانگهاي در تاشكند برگزار خواهد شد؛ نشستي كه قرار است محمدجواد ظريف در آن شركت كند و البته خبرها حكايت از آن داشت كه پرونده ايران براي عضويت در اين سازمان مورد بررسي نهايي قرار خواهد گرفت اما اكنون برخي منابع آگاه ديپلماتيك مي‌گويند اين مساله ديگر در دستوركار اين دوره در تاشكند نيست. با اين حال، روند عضويت ايران در سازمان خواه يا ناخواه نسبت به سال‌هاي گذشته شتاب بيشتري به خود گرفته است و مي‌توان انتظار داشت در آينده‌اي كوتاه ايران به عضو دايم اين سازمان درآيد. در خصوص چشم‌انداز عضويت ايران در سازمان همكاري‌ شانگهاي و افق همكاري‌ها گفت‌وگويي با جهانگير كرمي، مدير گروه مطالعات روسيه و تحليلگر ارشد مسائل اوراسيا داشته‌ايم كه مشروح آن در ادامه مي‌آيد.
پایگاه بصیرت / محمدابراهيم ترقي‌نژاد

(روزنامه اعتماد ـ 1395/04/02 ـ شماره 3558 ـ صفحه 10)

* دولت يازدهم برخلاف دولت‌هاي نهم و دهم بر عضويت دايم ايران در سازمان همكاري شانگهاي اصرار ندارد و در واقع سياست هندي‌ها را در پيش گرفته و منتظر دعوت اعضاي سازمان از ايران مانده است. دليل اتخاذ اين سياست را چه مي‌دانيد؟ اين سياست تا چه اندازه مي‌تواند به عضويت كامل ايران كمك كند؟

** دولت قبل در سال‌ ٢٠٠٧، درخواست رسمي براي عضويت دايم ايران در سازمان همكاري شانگهاي را ارايه كرد و اين در حالي بود كه ما در سال ٢٠٠٤ به عنوان عضو ناظر در اين سازمان پذيرفته شده‌ بوديم. با اين حال، درخواست عضويت دايم ايران در آن زمان مورد پذيرش قرار نگرفت. دليل اصلي اين مساله نيز قطعنامه‌هاي شوراي امنيت سازمان ملل متحد و قرار گرفتن ايران در ذيل فصل هفتم منشور بود اما از زمان توافق هسته‌اي تا به امروز، فضا و شرايط نسبت به گذشته تغيير بسياري كرده است. اين تغيير فضا و شرايط از نظر صدور قطعنامه‌‌اي جديد براي لغو قطعنامه‌هاي پيشين و خارج شدن از ذيل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد است و همين موجب شده است تا سازمان همكاري شانگهاي ديگر بهانه‌اي براي رد درخواست ايران نداشته باشد. از سوي ديگر، دولت آقاي روحاني توانسته است تعامل بين‌المللي گسترده‌اي را ايجاد كند. ما شاهد بوده‌ايم كه در يك سال گذشته و براي نخستين بار پس از انقلاب اسلامي، رييس‌جمهور چين به تهران آمد. همچنين در اين مدت نخست‌وزير هند، رييس‌جمهور روسيه و بسياري ديگر از سران و مقام‌هاي عاليرتبه كشورهاي مختلف جهان به ايران آمده‌اند و با مقام‌هاي ايران به رايزني پرداخته‌‌اند. مجموعه اين مسائل نشان مي‌دهد كه اين دولت يك فضاي بين‌المللي جديدي را براي كشور فراهم كرده و ديپلماسي اين دولت در كاهش خصومت‌ها و افزايش مناسبات، گسترش همكاري‌ها و جلب‌توجهات بين‌المللي نسبت به ايران موفق عمل كرده است.

مساله مهم ديگري كه در اين راستا مطرح است، آن است كه سازمان همكاري شانگهاي قدم در مسير گسترش نهاده است. با پذيرش عضويت دايم هند و پاكستان در نشست سال گذشته، سازمان همكاري شانگهاي نيز وارد مرحله جديدي شده است. به نظر من، دليل اين رويكرد جديد آن است كه سازمان همكاري شانگهاي مي‌خواهد فضاي فعاليت خود و قلمرو جغرافيايي‌اش را گسترش دهد. اين مساله هم عامل موثري است تا اعضاي سازمان همكاري شانگهاي نسبت به عضويت ايران رويكرد مثبتي را در پيش بگيرند.

* از رويكرد جديد سازمان همكاري شانگهاي براي گسترش قلمرو جغرافيايي و افزايش فضاي فعاليت خود سخن گفتيد. دليل اتخاذ اين رويكرد چيست؟‌ مورد تهديد قرار گرفتن چين و روسيه نسبت به گسترش ناتو و امريكا در مرزهاي‌شان در اين مساله تا چه اندازه موثر بوده است؟

** بخش عمده‌اي از دليل گسترش سازمان به مساله قلمرو فعاليتي و جغرافيايي اين سازمان بازمي‌گردد. بايد يادآور شوم كه سازمان شانگهاي براي ايجاد همكاري ميان كشورهاي آسياي مركزي طراحي شده و اينك قلمرو آسياي مركزي به تدريج فراتر از مرزهاي اين كشورها رفته است. به عبارت ديگر، آسياي مركزي امروزه فقط مربوط به كشورهاي اين منطقه و كشورهاي مجاور آن مانند روسيه و چين و حتي ايران نيست بلكه آسياي مركزي در معرض روندهاي مختلف فرهنگي، اجتماعي، مذهبي، تجاري و ارتباطاتي قرار گرفته است. مجموعه اين مسائل باعث شده است تا نگاه آسياي مركزي هم فراتر از قلمروي كنوني كشورهاي اين منطقه باشد. بخشي از رويكرد جديد سازمان همكاري شانگهاي هم به بازيگران اصلي اين سازمان بازمي‌گردد. سازمان همكاري شانگهاي دو بازيگر اصلي دارد: روسيه و چين. اكنون چين به دنبال افزايش تعاملات تجاري و ارتباطي خود با كشورهاي آسياي مركزي و فراتر از آن است. در‌اين‌راستا، آنها چندين سال است كه طرح احياي جاده ابريشم را دنبال مي‌كنند. در اين طرح، بنا است تا چين از طريق كشورهاي آسياي مركزي به خاورميانه، اروپا و جنوب آسيا و سپس اروپا متصل شود. اين ارتباطات فرامنطقه‌اي براي چين از اهميت بسياري برخوردار است و به همين خاطر، آنها مي‌خواهند سازمان همكاري شانگهاي را براي پوشش اين خواست گسترش دهند. از سوي ديگر، چيني‌ها تهديداتي را از جانب امريكا احساس مي‌كنند كه بسيار جدي است. رييس‌جمهور چين سال گذشته در سخنراني خود در مجمع كشورهاي آسيايي جمله‌اي را گفت كه به نظرم، بسيار كليدي است. او در آن نشست به مساله ابتكار عمل آسيايي براي امنيت آينده اشاره كرد. منظور رييس‌جمهور چين از اين سخن آن بود كه امنيت آسيا به وسيله آسيايي‌ها تامين شود و يكي از نهادهايي كه در اين زمينه توانسته قدم جلو بگذارد، سازمان همكاري شانگهاي است.

* در طول سال‌هاي گذشته، روسيه به نوعي مانع عضويت ايران در سازمان همكاري شانگهاي مي‌شد اما اينك دولت روسيه از عضويت ايران حمايت مي‌كند. پيش از اين هم روسيه مخالف نزديك شدن ايران به مرزهاي cis بود و با پيشنهاد ايران براي تشكيل سازمان كشورهاي ساحلي درياي خرز مخالفت كرد. چه مسائلي موجب شده است تا روس‌ها نگاه‌شان به عضويت ايران در سازمان همكاري شانگهاي تغيير يابد؟

** در روسيه همچنان اين نگاه وجود دارد و معتقدند قلمروي كشورهاي جداشده از شوروي، فضاي حياتي ما است اما واقعيت‌ها فراتر از اين مساله است. آنچه امروز در آن مناطق شاهد هستيم، اين است كه در اين فضاي حياتي كشورهاي ديگر حضور يافته‌اند و تمايل آنها هم نسبت به همكاري با شركاي سابق كمرنگ شده است. از سوي ديگر، تمايلاتي در اين كشورها پيدا شده است تا بتوانند شركاي جديدي را پيدا كرده و با آنها همكاري نويني را آغاز كنند تا هم بتوانند از اين همكاري‌ها منافعي را كسب كنند و هم نفوذ روسيه را كاهش و نقش روس‌ها را متوازن كنند. از سوي ديگر، دولت روسيه احساس مي‌كند اكنون كه ديگراني آمده‌اند و حضور دارند، حتي‌الامكان تلاش كند تا آسيب‌هاي ناشي از اين مساله براي اين كشور كاهش پيدا كند. يكي از ابزارها كه مي‌تواند چنين نقشي را براي روسيه ايفا كند، سازمان همكاري شانگهاي است. فراموش نكنيد سازمان همكاري شانگهاي يك سازمان چندوجهي است. اين سازمان در سال ١٩٩٥ تا ٢٠٠١، نهادي براي حل و فصل مسائل مرزي ميان روسيه، كشورهاي آسياي مركزي و چين بود. از سال ٢٠٠١، اين سازمان بعد امنيتي پيدا كرد كه تحت‌تاثير حادثه ١١ سپتامبر بود ولي از سال ٢٠٠٥ و ٢٠٠٦ نقش اقتصادي سازمان اهميت و غلبه بيشتري پيدا كرده است.

در اين نقش، چين بازيگر اصلي است زيرا بيشترين سرمايه‌گذاري از سوي چيني‌ها در منطقه صورت گرفته است. شريك اول تجاري بسياري از اعضاي سازمان همكاري شانگهاي چين است و در چنين فضايي روسيه مجبور است تا به عضويت كشورهاي ديگر از جمله ايران تن بدهد زيرا نپذيرفتن جمهوري اسلامي ايران در سازمان همكاري شانگهاي به معناي آن نيست كه روسيه بازيگري را از منطقه دور مي‌كند بلكه پذيرش ايران به معناي اين است كه مي‌تواند به وسيله ايران موازنه‌اي را در درون سازمان همكاري شانگهاي ايجاد كند. اين موازنه مي‌تواند ميان روسيه و چين باشد. به عبارتي، روسيه از طريق بازيگران جديد مي‌خواهد نقش چين را متوازن كند. از نظر روس‌ها، هند و ايران مي‌توانند اين نقش را داشته باشند و از نگاه چين، پاكستان چنين كاري را مي‌تواند انجام دهد. بنابراين موضوع اين است كه مسائل آسياي مركزي فراتر از بازيگري موثر روسيه قابل تحليل است.

* تا چه اندازه بحران اوكراين و تحريم‌هاي روسيه موجب شده است تا آنها نسبت به همكاري‌هاي راهبردي‌تر با ايران مجاب شوند؟

** روسيه كشوري است كه بيشترين آسيب‌پذيري‌اش همچنان از ناحيه غرب است. به عبارت ديگر، همان‌طور كه بزرگ‌ترين تهديد امنيتي براي شوروي در دوران جنگ سرد، ناتو بود پس از فروپاشي شوروي و با وجود پيش آمدن مسائلي چون راديكاليزم، قوم‌گرايي، جدايي‌طلبي و تروريسم و همچنين ضعف اقتصادي داخلي ناتو و غرب، همچ نان تهديد اصلي براي روسيه هستند. اين تهديد زماني كه در موضوع اوكراين تبلور يافت، موجب شد تا دولت روسيه دست به اقدامات نظامي براي حفظ قلمروي استراتژيك خود در حوزه درياي سياه بزند و در نهايت اين مساله به تحريم‌هايي عليه روسيه منجر شد. تحريم‌ها عواقب شديدي براي مسكو داشته و دولت روسيه سعي مي‌كند از انحاي مختلف و با ابزارهاي گوناگون از زير بار تحريم‌ها شانه خالي كند و بتواند تحريم‌ها را كاهش دهد. نكته اصلي‌اي در اين مساله نهفته است كه دولت روسيه منتظر كاهش و رفع تحريم‌ها از سوي غرب نيست بلكه آنها به شيوه‌هاي جايگزين روي آورده‌اند. يكي از اين شيوه‌هاي جايگزين، توجه به شرق است. البته اين توجه در گذشته نيز وجود داشته و پس از فروپاشي شوروي، شرق در سياست خارجي روس‌ها اهميت بيشتري يافته است ولي اين توجه به ويژه در چند سال اخير جدي‌تر شده است، به‌گونه‌اي كه مناسبات اقتصادي با چين نزديك به ١٠٠ ميليارد دلار شده است در حالي كه سطح اين مناسبات ١٠ ميليارد دلار بود. يكي از كشورهايي كه در سياست نگاه به شرق براي روسيه اهميت دارد، جمهوري اسلامي ايران است. يعني ايران در كنار چين، كشورهاي آ. سه. آن و هند براي روس‌ها مهم است؛ هم به خاطر اهميت منطقه‌اي ايران كه در پهنه مهمي قرار دارد و از اثرگذاري بسيار زيادي در غرب آسيا و قفقاز جنوبي و آسياي مركزي برخوردار است و هم از لحاظ روابط تجاري.

* ايران در منطقه‌اي قرار دارد كه اكثريت همسايگانش يا عضو ناتو هستند يا همكاري‌هاي نزديكي با ناتو دارند. كشورهاي جنوب ايران نيز عضو سازمان همكاري خليج فارس هستند. عضويت ايران در سازمان همكاري شانگهاي تا چه اندازه مي‌تواند موجب تغيير توازن منطقه‌اي شود؟

** در ابتدا لازم است به اين نكته اشاره كنم ايران پس از خروج نيروهاي نظامي شوروي از افغانستان در سال ١٩٨٨ و همچنين فروپاشي شوروي در سال ١٩٩١ و پس از آن سقوط صدام در سال ٢٠٠٣، فضاي ژئوپولتيكي‌اش نسبت به گذشته بيشتر شده است. زماني كه صدام در عراق حاكم بود و شوروي افغانستان را اشغال كرده و مرزهاي بسياري با ايران داشت، مي‌توانستيم بگوييم كه ايران در محاصره استراتژيك قرار دارد ولي آنچه در اين سال‌ها رخ داده، آن است كه فضاي ژئوپولتيكي ايران باز شده و از اين زمان، قدرت منطقه‌اي موثر ايران مطرح شده است. هم‌اينك ايران در عراق، لبنان، سوريه، فلسطين، يمن، افغانستان و آسياي مركزي و قفقاز از نفوذ بسياري برخوردار است. با اين حال، در كنار اين گشايش‌هاي ژئوپولتيكي، ايران با مشكلاتي روبه‌رو است. يكي از اين مشكلات براي ايران آن است كه در هيچ يك از نهادهاي موثر منطقه‌اي حضور ندارد. محيط پيراموني ايران، محيطي است كه تمام كشورها عضو يكي از نهادهاي موثر منطقه‌اي هستند. شوراي همكاري خليج‌فارس، اتحاديه عرب، سازمان cis، سازمان پيمان امنيت دسته‌جمعي، سازمان همكاري شانگهاي و ناتو از جمله سازمان‌هاي بين‌المللي و منطقه‌اي هستند كه همسايگان ايران عضو آن هستند و آنها از توان و قدرت يارگيري عليه جمهوري اسلامي ايران برخوردار هستند.

بيانيه‌هاي صادرشده در يك سال گذشته از سوي شوراي همكاري خليج فارس، اتحاديه عرب و سازمان همكاري اسلامي بيانگر اين مشكل است. با اين حال، سازمان همكاري شانگهاي مانند هر سازمان ديگري براي عضويت ديگر داوطلبان محدوديت‌ها و سازوكارهايي را در نظر گرفته است. در اين چارچوب، كشوري كه عضو سازمان همكاري شانگهاي مي‌شود در خصوص مسائلي كه مربوط به سازمان و اعضاي آن است، ديگر نمي‌تواند به تنهايي تصميم‌گيرنده باشد بلكه بايد تابع اجماع منطقه‌اي در خصوص آن مسائل باشد. سازمان همكاري شانگهاي بنا به ماهيتش يك سازمان امنيتي و دفاعي نيست و در نتيجه محدوديت‌هاي اين سازمان هم كمتر است. اگر سازمان‌ها و پيمان‌هاي بين‌المللي و منطقه‌اي را به چند لايه پيمان‌ها و سازمان‌هاي دفاعي و امنيتي، اتحاديه‌هاي اقتصادي منطقه‌اي و سازمان همكاري منطقه‌اي تقسيم‌بندي كنيم، سازمان همكاري شانگهاي در رتبه سوم قرار مي‌گيرد؛ به عبارت ديگر، سازمان همكاري شانگهاي نه يك سازمان و پيمان امنيتي است و نه يك اتحاديه اقتصادي است بلكه يك سازمان براي همكاري اقتصادي كشورها و همكاري امنيتي، اجتماعي و فرهنگي ميان اعضا است. سازماني است با اهداف چندگانه ولي بر مدار همكاري ميان اعضا بنابراين محدوديت‌هايي كه ميان اعضا ايجاد مي‌كند گسترده نيست ولي اين فرصت‌هايي را براي اعضا فراهم مي‌كند.

يكي از اين فرصت‌ها اين است كه تصميم‌گيري در خصوص مسائل مختلف را براي همه اعضا فراهم مي‌كند و به نوعي آنها را در تصميم‌گيري‌هاي اقتصادي، اجتماعي امنيتي و مقابله با تروريسم و. . . دخيل مي‌كند. اين فرصت موجب مي‌شود تا ايران با قلمرو گسترده‌اي از جنوب آسيا (با عضويت كامل هند و پاكستان) تا آسياي مركزي و شرق آسيا در ارتباط و تعامل باشد. ايران هم از ثبات منطقه منافع امنيتي دارد و اينگونه مي‌تواند نقش‌آفريني جدي داشته باشد و هم تجربه جمهوري اسلامي ايران در سه دهه گذشته در آسياي مركزي، تجربه‌اي است كه نقش ثبات‌بخش و ثبات‌آفرين را داشته است، چه در مسائل مربوط به افغانستان و چه در خصوص مسائل مربوط به تاجيكستان و چه در ساير قضايا و مسائل ديگر. همچنين ايران مي‌تواند از فضا و تعاملات درون سازماني براي گسترش ارتباطات درون منطقه‌اي استفاده كند. ما مي‌دانيم كه در سه دهه گذشته، ايران زيرساخت‌هاي گسترده‌اي همچون بنادر، كشتيراني، جاده‌هاي مواصلاتي، بزرگراه‌ها، خطوط آهن و. . . ايجاد كرده و همين ظرفيت‌هاي بسياري را براي كشورمان ايجاد كرده است تا پل ارتباطاتي آسياي شرقي و مركزي با اروپا يعني شرق و غرب باشيم. در حال حاضر، اين ظرفيت فعال نيست. دليل هم آن است كه سياست‌هاي بين‌المللي در آسياي مركزي به گونه‌اي است كه نقش ايران انكار و قابليت‌ها و توانمندي‌هاي راهبردي ايران ناديده گرفته مي‌شود. اين مساله را مي‌توان در حوزه‌هاي مختلف مشاهده كرد.

در حوزه ارتباط، حمل و نقل هوايي، ريلي و زميني و. . . به اشكال مختلف ديده مي‌شود يعني فشارهاي بين‌المللي به ويژه از سوي امريكا، اروپا و رقباي منطقه‌اي موجب شده است تا كمترين ارتباطات ميان ايران و آسياي مركزي را از لحاظ انتقال انرژي، انتقال كالا، حمل و نقل، توريسم و... شاهد باشيم. عضويت ايران در سازمان همكاري شانگهاي سبب مي‌شود تا آن موانع سابق پشت سر گذاشته شود. در حال حاضر، فشارها به گونه‌اي است كه اين كشورها وارد تعامل با ايران مي‌شوند ولي قرارداد موثري را امضا نمي‌كنند و به همين خاطر مي‌بينيم كه هيچ خط انتقال انرژي از سوي دوطرف داير نيست، هيچ خط ارتباطي و حمل و نقل فعالي وجود ندارد. من فكر مي‌كنم عضويت ايران در سازمان همكاري شانگهاي علاوه بر آنكه مي‌تواند ايران را وارد يك نظام و نهاد منطقه‌اي بكند، مي‌تواند موانع موجود بر سر راه ارتباط ايران با كشورهاي قلمرو سازمان را هم بردارد.

* روسيه، هند را براي ايجاد موازنه با چين و چين، پاكستان را براي ايجاد توازن در برابر روسيه وارد ميدان سازمان همكاري شانگهاي كرده‌اند. هم پكن و هم مسكو نسبت به پذيرش دايم ايران نظر مثبت دارند. عضويت ايران در سازمان همكاري‌هاي شانگهاي، موجب چه تغييري در آرايش اين سازمان مي‌شود؟

** در سطح درون سازماني، تعاملاتي ميان اعضا وجود دارد كه بسيار اهميت دارد. به طور مثال، ازبكستان معمولا مخالف عضويت ايران است ولي قزاق‌ها از موافقان جدي عضويت دايم ايران هستند. تاجيكستان قبلا موافق حضور ايران بودند ولي اكنون مخالفند. بنابراين در ميان كشورهاي آسياي مركزي مناسباتي وجود دارد كه اين مساله بسيار تاثيرگذار است. سطح دوم، مناسبات ميان چين و روسيه است. به نظر مي‌آيد روس‌ها به دنبال يارگيري با ايران در درون سازمان هستند. البته چيني‌ها مي‌دانند نوع مناسبات تهران با پكن به گونه‌اي است كه ايران وارد بازي رقابتي چين و روسيه نخواهد داشت؛ به عبارتي، ايران مي‌تواند نقش متوازن و متعادل را ايفا كند. ايران در ارتباطات منطقه‌اي كريدور شمال به جنوب را با روسيه دنبال مي‌كند و از سوي ديگر، در بحث جاده ابريشم، ايران يكي از سه بخش اصلي طرح چين محسوب مي‌شود. حتي هند‌ي‌ها به دنبال فعال كردن ارتباطات ايران با آسياي مركزي از طريق سرمايه‌گذاري در بندر چابهار هستند؛ به عبارت ديگر، منافع ملي ايران به گونه‌اي است كه در دورن سازمان بايد با هر سه قدرت يعني روسيه، چين و هند تعامل نزديك داشته باشد چراكه مزاياي ژئوپولتيكي ايران مي‌تواند ميان اين سه قدرت موازنه ايجاد كند. ايران به دنبال يارگيري ميان اعضاي سازمان عليه اعضاي ديگر نيست بلكه ايران به دنبال موازنه‌بخشي در درون سازمان و از سويي، ورود به نهاد منطقه‌اي براي كاهش فشارهاي بين‌المللي در سطح منطقه است.

* برخي معتقدند كه ايران به جاي عضويت در سازمان همگرايي بايد به دنبال تقويت اكو باشد و عضويت در سازمان همكاري شانگهاي را به سود ايران قلمداد نمي‌كنند. تا چه اندازه تقويت اكو مي‌تواند به نقش راهبردي ايران در منطقه كمك كند؟‌

** بايد بدانيم كه دنياي امروز، دنياي نهادگرايي است و همه مناطق و كشورها از اين نهادها و سازوكارها برخوردار هستند. كشورها هم مي‌توانند در اين سازمان‌ها نقش متفاوتي را داشته باشند. يك كشور مي‌تواند قدرت هژمون در يك سازمان باشد، يك كشور ديگر مي‌تواند قدرت موثر در يك سازمان باشد، يك كشور مي‌تواند قدرت متوازن‌ساز در يك سازمان باشد و يك كشور هم مي‌تواند نقش حاشيه‌اي داشته باشد. مهم اين است كه آن سازمان چقدر موثر است و آن كشور چه نقشي را در سازمان ايفا مي‌كند. ايران عضو سازمان اكو است ولي اكو نقش چنداني در مناسبات اقتصادي منطقه ندارد. از سوي ديگر، ما نتوانسته‌ايم از محوريتي كه پيش از اين براي خودمان تعريف كرده بوديم، استفاده كنيم و ديگر اعضا را نسبت به محوريت خودمان قانع كنيم. اقتصادمان نيز آنقدر قدرتمند نبوده است كه از طريق تعاملات تجاري‌مان با اين كشورها جايگاهي را در آن نهاد براي خودمان دست و پا كنيم. ما با كشورهايي هم عضو در سازمان اكو هستيم كه به غير از افغانستان، ايران شريك تجاري هيچ يك از آنها نيست. روابط مبتني بر سازمان اكو فقط ١٥ درصد از مناسبات تجاري كشورهاي عضو با يكديگر را پوشش مي‌دهد. اگر نقش اقتصادي اكو در منطقه‌ مي‌توانست از ١٥ درصد به ٣٠ يا ٤٠ درصد افزايش يابد، طبيعتا مي‌توانست موجب همگرايي ميان اعضا شود. اگر ايران نقش اقتصادي‌اش را افزايش مي‌داد و مي‌توانست شريك نخست تجاري كشورهاي عضو اكو باشد، آنگاه مي‌توانستيم نقش محوري را در اكو داشته و منطقه ايفا كنيم.

* با توجه به سياست نه شرقي و نه غربي ايران و سياست موازنه‌گرايي ايران، عضويت در سازمان همكاري شانگهاي در تضاد با اين سياست نيست؟

** كساني كه چنين استدلالي را دارند، شايد نسبت به ماهيت دقيق سازمان همكاري شانگهاي به صورت دقيق اطلاع نداشته باشند. در اساسنامه سازمان همكاري شانگهاي صراحتا گفته شده است كه اين سازمان يك پيمان امنيتي نيست. از سويي، اين سازمان عليه هيچ كشور ثالث ديگري هم نيست، بلكه يك نهاد براي همكاري بر اساس اصل‌هاي همزيستي مسالمت‌آميز، عدم توسل به زور و عدم مداخله است. به عبارتي، سازمان همكاري شانگهاي قرار نيست به سمت مقابله با غرب براي دفع تهديدات روسيه و چين يا هر كشور ديگري برود. سازمان همكاري شانگهاي در مورد قلمرو مشخصي به اسم آسياي مركزي و به تدريج محيط پيراموني آن و براي همكاري، امينت‌آفريني و ثبات‌زايي است، آن هم در سطح منطقه‌اي و نه يك جبهه‌گيري بين‌المللي. بنابراين ماهيت سازمان به گونه‌اي نيست كه ورود ايران با اصل «نه شرقي و نه غربي» يا اصل «عدم پذيرش سلطه» يا «عدم تعهد» در تضاد باشد. اگر بخواهم مثالي بزنم، اردوغان چهار سال پيش در سخنراني‌اي صراحتا موضوع عضويت تركيه در سازمان را مطرح كرد و اين در حالي است كه تركيه عضو ناتو است. پس وقتي كشوري كه عضو ناتو است و مي‌تواند مساله عضويت در سازمان همكاري شانگهاي را مطرح كند، در نتيجه چنين سازماني نمي‌تواند سازمان امنيتي در برابر ناتو باشد.

* در صورت عضويت ايران در سازمان همكاري شانگهاي، اين سازمان تا چه اندازه متعهد به همراهي با ايران در صورت تحريم مجدد يا تهديد به حمله نظامي است؟

** هر تحريمي خارج از كانال شوراي امنيت از سوي سازمان همكاري شانگهاي مورد پذيرش قرار نمي‌گيرد. اين مساله مختص به ايران نيست و شامل ديگر اعضا هم مي‌شود. هر تحريمي بايد از كانال شوراي امنيت عبور كند. در شوراي امنيت نيز هم چين عضو دايم است و هم روسيه. اينكه اكنون بگوييم امريكا و غرب قطعنامه‌اي را عليه ايران آماده كند و چين و روسيه به آن راي خواهند داد يا خير، به نظرم پاسخ دادن به اين مساله كار دشواري است. اين مساله بستگي به چند فاكتور دارد. نخست اينكه موضوعي كه بر اساس آن، ايران مشمول تحريم شود، چيست. مي‌توان گفت بسياري از مواردي كه مي‌تواند بهانه غرب براي تحريم ايران شود، از سوي چين و روسيه مورد موافقت قرار نمي‌گيرد اما اگر آن موضوع به مسائل هسته‌اي باشد، بايد ديد در آن شرايط، نگاه روسيه و چين به نوع فعاليت هسته‌اي ايران چگونه است. نبايد فراموش كرد روسيه و چين كه از كشورهاي محوري سازمان همكاري شانگهاي‌اند، از كشور‌هاي برخودار از مزيت بند يك ان.پي.تي هستند و خود را از مسوولان حفظ آن معاهده مي‌دانند. بايد ديد آن موضوع چيست و تفسير و نگاه اين دو دولت نسبت به آن مساله چيست.

* در صورتي كه راي مثبت بدهند، عضويت ايران در سازمان همكاري شانگهاي هم اتوماتيك به حالت تعليق درمي‌آيد؟

** بايد ديد اين مساله در آن زمان توسط اعضا چگونه تفسير مي‌شود كه آيا يك قطعنامه جديد مي‌تواند عضويت دايم يك كشور را در سازمان را از بين ببرد يا خير. اين مساله چون تاكنون رخ نداده، نياز به تفسير دارد و ‌بند صريحي هم در اين باره وجود ندارد. مي‌خواهم بگويم عضويت ايران در سازمان بايد با توجه به روح اين سازمان يك نهاد همكاري منطقه‌اي است بايد تفسير شود و نبايد انتظارات بيش از اندازه نسبت به اين مساله داشت. مثلا نبايد انتظار داشته باشيم كه با عضويت در اين سازمان مي‌توانيم در مقابل امريكا قرار بگيريم.

* با توجه به غلبه ژئواكونوميكي چين بر سازمان همكاري شانگهاي، تا چه اندازه عضويت ايران در سازمان منجر به حضور و تسلط بيشتر چين بر اقتصاد ايران مي‌شود؟

** ايران در طول سال‌هاي گذشته از توسعه روابط با چين استقبال كرده است. چين كشوري بود كه در دوران تحريم سعي كرد حتي‌الامكان تحريم‌ها را رعايت نكند. از سويي، طي سفر رييس‌جمهور چين دو طرف سند همكاري‌هاي جامع راهبردي را براي ٢٥ سال آينده امضا كردند و اين موجب شده تا دو كشور به سمت راهبردي‌تر شدن روابط و گسترش مناسبات حركت كنند. پس اينكه بگوييم عضويت در اين سازمان موجب تسلط چيني‌ها بر ايران مي‌شود، استدلال درستي نيست.

* چندي پيش پوتين خواستار مشاركت ايران با اتحاديه اوراسيا شده بود. تا چه اندازه عضويت ايران مي‌تواند زمينه‌ساز همكاري با اين اتحاديه يا عضويت در آن شود؟

** صحبت‌هاي اخير پوتين مبتني بر اين است كه اتحاديه اوراسيا ظرفيت همكاري و مشاركت با ٤٠ كشور و از جمله ايران را دارد، پس فقط ايران در اين باره مطرح نبوده و نيست. نكته ديگري كه بايد متذكر شوم اين است كه از يك سال پيش گفت‌وگوهايي ميان ايران و سازمان همكاري‌هاي اقتصاي اوراسيايي آغاز شده است و اين همكاري‌ها براي اين است تا ايران از تسهيلاتي مانند كاهش تعرفه‌ها از ١٥ درصد به ٥ درصد استفاده كند.

* اين گفت‌وگوها منجر به عضويت هم مي‌شود يا در حد همكاري باقي خواهند ماند؟

** در سطح همكاري باقي مي‌ماند.

* چرا؟

** مهم‌ترين دليل آن است كه اين اتحاديه، نهادي در درون كشورهاي عضو شوروي سابق هستند. پس اين سازمان مخصوص آن منطقه است. عضويت در آن سازمان هم محدوديت‌هايي را براي ايران ايجاد خواهد كرد. هم‌اينك روسيه تحت تحريم غربي‌ها است و همين تحريم شدن روسيه عواقب خوبي براي اعضاي اين سازمان نداشته و دامن آنها را هم به نوعي گرفته است. ايران هم ويژگي‌هاي خاص خود را دارد. وضعيت ژئوپولتيكي مناسبي در خليج فارس، خاورميانه، قفقاز جنوبي و آسياي مركزي دارد و دليلي براي محدود كردن خود ندارد. اگر ايران بخواهد يك نهاد همگرايي منطقه باشد، بهتر است اين سازمان قدم بعدي ما پس از عضويت در سازمان همكاري شانگهاي باشد. اين سازمان مي‌تواند كمتر تحت كنترل و تسلط روسيه و چين باشد. از طرفي اگر مي‌خواهيم در اين جهت گام‌ برداريم بهتر است به سمت فعال‌تر كردن اكو باشيم يا نهاد جديدي را با مشاركت پاكستان، افغانستان، عراق، تركيه و سوريه ايجاد كنيم. عضويت در نهادي كه روسيه محوريت آن را دارا است و چند نهاد ديگر مستتر است، براي ما منافع چنداني را به همراه نخواهد داشت. اين اتحاديه مستتر از چندان سازمان ديگر است: cis، سازمان پيمان امنيت دسته‌جمعي و سازمان اقتصادي اوراسيايي. اين سازمان‌ها در ارتباط نزديكي با يكديگر هستند. هيچ منطق سياسي، اقتصادي و امنيتي پشت سر عضويت ايران در اتحاديه اوراسيايي نيست. البته همكاري هيچ مشكلي ندارد و ما بايد حتما همكاري‌هاي‌مان را در اين باره افزايش دهيم.

* هنوز عضويت كامل هند در سازمان همكاري شانگهاي به دليل برخي مخالفت چيني‌ها، به شكل كامل صورت نگرفته است. اين مساله تا چه اندازه بر عضويت ايران و روند پيوستن به شكل كامل تاثير بگذارد؟

** پيوستن پاكستان و هند، نخستين تجربه در اين سطح است كه كشوري خارج از حوزه آسياي مركزي به سازمان همكاري شانگهاي مي‌پيوندد. بي‌ترديد نحوه عضويت اين دو كشور در چگونگي عضويت ديگر كشورها به اين سازمان تاثيرگذار است.

اگر عضويت هند به راحتي صورت گيرد، قطعا پروسه عضويت ايران هم به راحتي انجام مي‌شود ولي اگر با مخالفت‌هاي درون‌سازماني و ممانعت‌هاي بروكراتيك مواجه شود، آن مساله بر نحوه ايران هم تاثير بگذارد.

* فارغ از روسيه و چين كه موافق عضويت ايران هستند، نظر كشورهاي ديگر درباره عضويت ايران چيست؟

** همان‌طور كه گفتم ازبكستان پيش‌تر موافق پيوستن ايران نبود اما هم‌اكنون مخالفت جدي از سوي آنها مشاهده نشده است. تاجيكستان هم در شرايط كنوني موافق پيوستن دايم ايران نيست. مابقي كشورها نيز با موافقت ايران مخالفتي ندارند و استقبال هم كردند.

* مخالفت تاجيك‌ها به چه دليل بود؟

** به دليل اتفاقات رخ داده يك سال اخير در مناسبات ميان ايران و اين كشور است كه البته پاي عربستان در اين ماجرا مشاهده مي‌شود.

* دليل مخالفت ازبكستان در گذشته بود؟

** ازبك‌ها پيش‌تر نگران تاجيكستان بودند. به هر حال ايران تا حوادث اخير از مناسبات خوبي با تاجيك‌ها برخوردار بود و مناسبات ايران و تاجيكستان نگران‌كننده بوده است. از سويي، افغانستان هم درخواست عضويت داده است. آنها هم روابط خوبي با تاجيك‌ها دارند. در صورتي كه عضويت تهران و كابل پذيرفته مي‌شد، فكر مي‌كردند كه مثلثي از ايران و افغانستان و تاجيكستان عليه ازبكستان شكل مي‌گيرد. البته مشكل‌شان در گذشته جدي‌تر و بيشتر بود ولي الان كمتر شده است ولي نشانه‌اي براي مخالفت نكردن ديده نشده است.

http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=47038

ش.د9500983

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات