تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱۳۹۵ - ۱۲:۲۸  ، 
کد خبر : ۲۹۳۳۵۸
هجمه‌ها به سبك زندگي ايراني - اسلامي، اين بار با دوست اجتماعي

ناهنجاری‌ جدید با اسم جدید‌تر «داداشی و خواهری»!

اشاره: وقتي مي‌گويم «دوست دختر» حسابي عصباني مي‌شود، انگار حرف زشتي به او زده‌ام. مي‌گويد: «دوست دخترم نيست، ما با هم خواهري و داداشي هستيم». اصلاً دوست ندارد از اين واژه استفاده كنم. مي‌گويد: «اصلاً هم اينطوري نيست، ما باهم دوست دختر و دوست پسر نيستيم، ما فقط دوستان اجتماعي هم هستيم يعني داداشي و خواهري. اين چيزهايي هم كه شما مي‌گويي وصله‌هايي است كه به ما نمي‌چسبد، دوست‌ دختر و دوست پسر چيست؟ نه اصلاً. اين دختر خانم فقط دوست اجتماعي منه، فقط همين.» حالا تعجبم خيلي بيشتر شده. مي‌پرسم خب فرقش چيست؟ همان دوست دختر و دوست پسر است ديگر حالا شما اسمش را عوض كرده‌ايد. مگر غير از اين است؟ كه خيلي سريع و البته با عصبانيت جواب مي‌دهد: «بحث را عوض نكن عزيز من. اصلاً شما چه مي‌داني دوست اجتماعي چيست؟» و بعد ادامه مي‌دهد: «شما فقط بلدي همه چيز را با عينك بدبيني و تردید‌ نگاه كني. رابطه من و اين دختر خانم كاملاً تعريف شده است. دوست دختر و دوست پسر يك چيز ديگه است. ما يك گروهيم كه با هم دوستيم. دوست اجتماعي. هميشه هم به هم كمك مي‌كنيم. هواي همديگر را داريم و از هم پشتيباني مي‌كنيم، درست مثل خواهر‌ها و برادرها. براي همين هم ما داداشي و خواهري هستيم نه دوست دختر و دوست پسر».
پایگاه بصیرت / مهدي ارجمند
(روزنامه جوان - 1394/11/13 - شماره 4740 - صفحه 8)

اسمش را نيار خودش را بيار!

شايد شما هم داستان معروف پناه بردن پادشاه به خانه يك پيرمرد و پيرزن فقير روستايي را شنيده باشيد. مي‌گويند روزي يكي از پادشاهان كه براي شكار زمستاني رفته بود راه را گم مي‌كند و افرادي كه با پادشاه بودند حسابي نگران حال او مي‌شوند، اما او را پيدا نمي‌كنند. شب فرا‌مي‌رسد. هواي زمستاني رفته‌رفته سرد و سرد‌تر مي‌شد تا اينكه پادشاه به يك روستا رسيد و به خانه پيرمرد و پيرزني فقير پناه آورد. موقع خواب لحافي در بساط نداشتند تا پادشاه آن را روي خود بيندازد. شاه پرسيد چيزي نداريد بيندازيم روي خودمان؟ پيرمرد ساده روستايي گفت: «تصدق سرتان بروم، ما آدم‌هاي فقيري هستيم، لحاف و تشك گرم نداريم، اينجا تنها چيزي كه هست يك پالان خر است...» جمله‌اش تمام نشده بود كه پادشاه با توپ پر داد زد «احمق شاه كجا؟ پالان خر كجا؟» ولش كن لازم نيست امشب را يك جوري سر مي‌كنم.

شب به نيمه رسيد و سرما حسابي بيداد كرد و پادشاه ديد اين تو بميري از آن تو بميري‌ها نيست. ناچار به آن پيرمرد ساده روستايي گفت: «آن چيزي را كه سر شب گفتي، اسمش را نيار، اما خودش را بيار بيندازيم روي خودمان كه از سرما دارم مي‌ميرم!»

اين داستان حالا شده است حكايت رفتارهاي برخي از آدم‌ها. نمونه‌اش هم همين پديده دوست اجتماعي كه به تازگي باب شده است.

دوست اجتماعي يا به قول فرنگي‌ها «سوشال فرند» و يا «جاست فرند» همان دوست دختر و دوست پسر است كه حالا براي اينكه معناي زشتي كه از شنيدن كلمه دوست دختر و دوست پسر در ذهن‌ها متبادر مي‌شود، اينجا معنا ندهد از كلمه دوست اجتماعي استفاده مي‌كنند و باز براي اينكه بگويند اين فقط يك رابطه صميمانه است و نه يك رابطه عاطفي، عاشقانه و يا هر چيز ديگر، از واژه‌هايي مثل داداشي و خواهري هم استفاده مي‌كنند.

از هر نظر‌ كه نگاه كنيم چه از نظر دستورات ديني و احكام شرعي، چه از نظر عرف، چه از نظر عقلي و چه از نظر اجتماعي هيچ عقل سليمي ارتباط دختر و پسر با اين اسامي گول‌زننده را نمي‌پسندد و هيچ خانواده متعادلي حاضر نيست اجازه بدهد كه فرزندش با جنس مخالف خود حالا به هر عنواني و تحت هر اسمي ارتباط داشته باشد.

كافي است سري به مراكز مشاوره بزنيم و يا نگاهي به پرونده‌هاي موجود در كلانتري‌ها و دادگاه‌ها بيندازيم آن وقت با موارد زيادي برخورد مي‌كنيم كه طرف‌هاي موجود در اين پرونده‌ها دختران و پسران كم‌سن و سال و بي‌تجربه هستند. همان‌هايي كه فكر مي‌كردند فقط دوست اجتماعي هستند و نه چيز ديگر و اينقدر صميمي هستند كه به هم داداشي و خواهري هم مي‌گويند. اما واقعیت اين است كه عوض كردن اسم يك پديده ناهنجار نمي‌تواند از قبح و زشتي و آسيب‌هاي آن بكاهد.

وقتي يك پديده اجتماعي ناپسند باشد هر جور هم كه اسمش را عوض كنيم و يا اينكه عنوان‌هاي ديگري روي آن بگذاريم بازهم ناپسند است و مگر مي‌شود با عوض كردن يك اسم، زشتي اين پديده و موضوع را از بين ببريم. در حقيقت اين كار پاك كردن صورت مسئله است.

پديده‌اي زشت با رنگ و لعاب زيبا

پديده دوست اجتماعي كه تا حد زيادي از دل دوستي‌هاي شبكه‌هاي اجتماعي در‌آمده است، اين روزها در جامعه باب شده و در صحبت با برخي از دختر خانم‌ها و آقا پسرهاي كم‌سن و سال و نوجوان و جوان برخي از آنها از ارتباط با فردي از جنس مخالف‌شان حرف مي‌زنند و معتقدند دوست اجتماعي‌اند.

اين پديده كه البته بيشتر در محيط‌هاي دانشجويي به چشم مي‌خورد حالا رفته‌رفته به زير پوست شهر هم در حال نفوذ و اقشار و گروه‌هاي ديگر جامعه را نيز رفته‌رفته باخودش درگير كرده است.

البته ذكر اين نكته ضروري است كه بيشتر نوجوانان و جوانان ما اعم از دختر يا پسر به دليل برخورداري از يك پيشينه غني فرهنگي و اصيل تاريخي و نيز برخورداري از آموزه‌هاي ديني و اسلامي افرادي سالم، پاك و دوست‌داشتني‌اند كه در ضمير آن‌ها پاكي و صميميت موج مي‌زند اما واقعيت اين است كه پديده دوست اجتماعي به عنوان يك سوغات غلط غربي در بين برخي از نوجوانان و جوانان نفوذ كرده و نكته تأسف‌بار اين است كه اين پديده زشت هم در ميان افراد كم‌سن و سال ديده مي‌شود و هم شاهد اين گونه رفتارها در برخي از مردان و زنان نيز هستيم كه تأسف‌بار بودن موضوع را دو چندان مي‌كند.

در پديده دوست اجتماعي يك دختر و پسر و يا بعضاً چند دختر و پسر با هم دوست مي‌شوند و يك گروه را تشكيل مي‌دهند، آن‌ها با هم روابط‌ عاطفي و راحتي دارند و قصدشان كمك كردن به هم است اما هرچه هم كه رفتارشان را توجيه كنند بازهم قابل توجيه نيست و ارتباط دختر و پسر و جنس مخالف به اين شكل پسنديده نيست و پيامدهاي خطرناكي به دنبال دارد.

دوستي‌هاي نامتعارف از قديم تا حالا

دقيقاً معلوم نيست پديده دوست دختر و دوست پسر و موضوعي به نام ايجاد ارتباط عاطفي بين دو جنس مخالف و رفتار آزادانه در جامعه از چه زماني مد شد؟ اما آنچه از متون تاريخي و بررسي رفتارهاي پيشينيان بر‌مي‌آيد اين است كه جامعه ايران چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام يك جامعه پاك و برخوردار از مردمي با حجب و حيا و غيرتمند است به گونه‌اي كه در هيچ يك از متون تاريخي مورخان ايراني و خارجي و حتي سياحان اروپايي كه به ايران سفر مي‌كردند و خاطراتي از سفر خود به ايران نوشته‌اند هيچ اشاره‌اي به رفتارهاي زشت و زننده‌اي كه كشورهاي گوناگون خصوصاً كشورهاي اروپايي در طول قرون مختلف ديده مي‌شد در ايران نشده است و همواره از مردم ايران به عنوان مردمي نجيب و برخوردار از ضميري پاك ياد شده است.

آنطور كه به نظر مي‌رسد تمام مشكلات اين حوزه از زماني آغاز شد كه پاي فرنگي‌ها به وسط آمد و در دوره قاجار وقتي شاهان ايراني براي اولين بار به فرنگ سفر كردند اين سوغات غربي نيز وارد ايران شد. البته در آن دوران مردم جامعه ايران بسيار متدين، سنتي و غيرتمند بودند و اين سوغات غربي‌ها تأثير زيادي در جامعه نگذاشت خصوصاً اينكه بانوان ايراني همواره از حجاب كامل و حتي پوشيه برخوردار بودند. اما در دوران پهلوي و از زماني كه رضاخان كشف حجاب را در ايران آغاز كرد مشكلات بيشتر شد و در دوره پهلوي دوم با ظهور تكنولوژي‌هاي جديد و ورود تلويزيون و احداث و توسعه سينما و افزايش رفت و آمد فرنگي‌ها به ايران اين موضوع شدت بيشتري گرفت.

نكته اينكه اين نوع رفتارهاي زننده بيشتر از سوي خود درباريان صورت مي‌گرفت. اگر از رفتارهاي اشرف پهلوي بگذريم برخي از تحليلگران از ليلي جهان‌آرا، فرزند يك تيمسار بازنشسته ارتش پهلوي به عنوان فردي كه نقش زيادي در ترويج پديده دوست دختر و دوست پسر در ايران داشت نام مي‌برند.

دوست اجتماعي، يك قدم تا انحراف

در اين باره وقتي با يك مشاور در يكي از دبيرستان‌هاي پسرانه صحبت مي‌كنم مي‌گويد: البته خدا را شكر بيشتر دانش‌آموزان بري از اين موضوع هستند، اما برخي از دانش‌آموزان با اين پديده درگيرند و من به عنوان مشاور با يكي دو تاي آنها صحبت و سعي كرده‌ام از پيامدهاي زشت و خطرناك اين پديده آنها را آگاه كنم.

وي مي‌گويد: من فكر مي‌كنم اين موضوع بيشتر از هر چيز ديگري بايد از سوي خانواده‌ها و والدين كنترل شود چراكه من در مدرسه هرچقدر هم با دانش‌آموز خودم در اين خصوص صحبت كنم اما هميشه كه با او نيستم كه بخواهم او را كنترل كنم بلكه اين پدر و مادرها هستند كه وظيفه اصلي كنترل و تربيت فرزندان بر عهده آنهاست.

اين مشاور در آموزش و پرورش مي‌گويد: به نظر مي‌رسد نداشتن يك الگوي مناسب، ضعف نظارت والدين، وجود ماهواره در منازل، دسترسي آسان و بدون محدوديت به شبكه‌هاي اجتماعي، تعريف نشدن روابط دختر و پسر در ارتباطات فاميلي و خانوادگي و ... از مهم‌ترين دلايل بروز پديده دوست اجتماعي است.

وي خاطر نشان مي‌كند: نكته تأسف‌بار اين است كه خيلي از نوجوانان و جوانان از خطرات و پيامدهاي اين رفتار آگاهي ندارند و اين نوع رفتارها در سايه نظارت كمرنگ والدين و فقدان فرهنگ‌سازي و اطلاع‌رساني رفته‌رفته شكل خطرناك‌تري به خود مي‌گيرد.

حرف‌هاي اين مشاور مرا ياد صحبت‌هاي چند روز پيش يك دختر خانم كم‌سن و سال مي‌اندازد كه با او درباره اين موضوع صحبت مي‌كردم.

جالب اينجاست كه وقتي در اين باره با اين دختر كم‌سن و سال صحبت مي‌كردم خيلي راحت از پسري حرف مي‌زد كه تازه با او دوست شده است. سن و سالش خيلي كم است. آنقدر كم كه خجالت مي‌كشم در اين گزارش از سن او بگويم اما همين قدر بگويم كه خيلي كم است. اما او حالا از پسري كم‌سن و سال نيز حرف مي‌زند كه با او دوست است.

او مي‌گفت: شما به من توهين مي‌كنيد، ما دوست دختر و دوست پسر نيستيم، فقط هواي هم را داريم و به هم كمك مي‌كنيم. بيرون مي‌رويم، غذا مي‌خوريم و گردش مي‌كنيم همين.

او البته در كمال تعجب و شگفتي من به تشريح چگونگي روابط دوست پسر و دوست دختر و تفاوت آن با دوست اجتماعي مي‌پرداخت.

او و همفكرانش بر اين باورند كه دوست اجتماعي با دوست دختر و دوست پسر فرق مي‌كند.

دوست اجتماعي يا هر اسمي كه روي آن بگذاريم يك قدم تا انحراف است اما خيلي از نوجوانان و جوانان اين مسئله را نمي‌دانند.

پديده دوست اجتماعي يك زنگ خطر است كه به صدا در‌آمده و اگر فكري براي آن نشود خيلي زودتر از آنچه فكرش را بكنيم تبديل به آژير خطر مي‌شود.

حال بايد منتظر بود و ديد دستگاه‌هاي متولي آموزش و فرهنگ و بخش‌هاي مختلف جامعه چه واكنشي به اين پديده نشان خواهند داد و آيا براي جلوگيري از تبديل شدن اين پديده نوظهور به يك بحران اجتماعي تلاش خواهند كرد يا اين پديده ناهنجار نيز خيلي زودتر از آنچه فكرش را بكنيم به يك مسئله اجتماعي تبديل خواهد شد؟

http://javanonline.ir/fa/news/769077

ش.د9405687

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات