تاریخ انتشار : ۳۱ تير ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۶  ، 
کد خبر : ۲۹۳۶۳۱
گفت‌وگو با علی دینی‌ترکمانی؛ عضو هیأت علمی مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی

جذب سرمایه‌گذاری خارجی مستلزم تنش‌زدایی با اقتصاد بین‌الملل

مقدمه: صادرات غیرنفتی، علاوه بر اینکه می‌تواند موجب درآمدزایی و جذب ارز شود قابلیت آن را دارد که در داخل کشور اشتغال ایجاد کند و موجب شود نرخ بیکاری کاهش پیدا کند. با توجه به کاهش تقاضای مؤثر توسط خانوارهای ایرانی، یکی از اقدامات فوریتی که می‌تواند در کنار بهبود فضای اقتصادی در داخل کشور مورد توجه قرار بگیرد، صادرات است. اگرچه بالا بردن قدرت خرید مردم هم راهکاری اساسی در کنار صادرات است، به خاطر سیاست‌های اجرا شده در سال‌های قبل و کاهش شدید ارزش پول ملی، قدرت خرید مردم کاهش پیدا کرد و بخشی از مشکل صنایع و تولیدات ایرانی، ناشی از کاهش تقاضای مردمی است. به هر رو نفوذ در بازارهای خارجی و صادرات کالا به کشورهای دیگر می‌تواند به خروج صنایع از رکود یاری رساند که در گفت‌و‌گو با دکتر علی دینی ترکانی(اقتصاددان و عضو هیأت علمی مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی وزارت صنعت، معدن و بازرگانی)، الزامات توسعه و افزایش صادرات غیرنفتی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که آن را می‌خوانید.
پایگاه بصیرت / یوسف ناصری
(روزنامه ايران - 1395/04/21 - شماره 6257 - صفحه 10)

* به طور مشخص اگر قرار باشد اقتصاد اول منطقه شویم یکی از مؤلفه‌های ضروری این است که حداقل رشد اقتصادی 8 درصدی داشته باشیم. در سال‌های گذشته البته نتوانستیم به این رشد 8 درصدی برسیم. یکی از عواملی که می‌تواند باعث رشد اقتصادی شود صادرات است و ما صادرات غیرنفتی زیادی نسبت به رقبای منطقه‌ای نداشته‌ایم. چرا وضعیت صادرات ما در مقایسه با رقبا به این صورت است؟

** اول یک نکته را در رابطه با همان بحث اهداف کمّی، اهداف سند چشم‌انداز و نرخ رشد 8 درصدی که هدفگذاری شده بود، بیان می کنم. از سال 1384 تا سال 1394 که از اجرای سند چشم‌انداز می‌گذرد آنچه اتفاق افتاده است با آنچه هدفگذاری شده، اگر مقایسه کنیم 50 درصد محقق شده،یعنی به طور متوسط به جای رشد 8 درصدی، ما یک رشد 4 درصدی در مجموع داشته‌ایم.

* معنی این حرف این است که طی 10 سال آینده علاوه بر آن 8 درصدی که از قبل هدفگذاری شده است باید نرخ رشد اقتصادی 4 درصد هم بیشتر شود یعنی حول و حوش 12 درصد شود تا بتوانیم به آنچه در سند چشم‌انداز هدفگذاری شده است، برسیم. سؤالی که وجود دارد این است که آیا چنین چیزی ممکن است؟

** پاسخ من این است که امکان ندارد. رشد 12 درصد یک چیز ایده‌آلیستی است. رشد 8 درصد هم با توجه به تجربه سال‌های گذشته باز چیز ایده‌آلیستی است.

ما اگر خیلی خوب عمل کنیم احتمالاً طی سال‌های آینده به طور متوسط نرخ رشد 4 تا 5 درصد داشته باشیم، به نظر من عملکرد خوبی است. به هر حال ترکیه از ما خیلی جلوتر است. اقتصادهای دیگر مثل عربستان هم به صورت قدرت‌های اقتصادی ظاهر شده‌اند و با توجه به شرایطی که آنها دارند که یکی هم به بحث صادرات مرتبط می‌شود از ما جلوترند.

* آن کشورها از سال 1384 تا به بعد فعالیت‌هایی انجام داده‌اند و اگر موفقیت کسب کرده‌اند به هر حال در همین سال‌ها هم بوده است.

** بله؛ بالاخره همه کشورها یک برنامه استراتژیک و یک برنامه بلندمدت دارند. کشورهای دیگر نایستاده‌اند که ما رشد کنیم و به آنها برسیم و از آنها جلو بزنیم. آن کشورها نیز مثل ما اهداف کمّی و کیفی خودشان را دارند. چون شرایط آن کشورها بهتر است در عمل جلوتر از ما هستند.

پرسش شما در اصل مرتبط با صادرات بود.ترکیه یک اقتصاد پویا دارد و با اقتصادهای دنیا و در واقع با استانداردهای دنیا، خودش را تطبیق داده است و می‌تواند بسیار خوب عمل کند. امروزه ترکیه به اتحادیه اروپا صادرات ماشین و منسوجات دارد. صادرات کفش و پوشاک دارد و کالاهای کارخانه‌ای و صنعتی که اگر خیلی هم از فناوری پیشرفته استفاده نکرده باشد دست کم به لحاظ کسب درآمد قابل توجه است.

ترکیه همچنین در بازار اتحادیه اروپا حضور جدی دارد در زمینه صادرات کالاهای کارخانه‌ای. اگر این کالاها خیلی های‌تک نباشند به هر حال کالاهای کارخانه‌ای هستند و به آن صورت هم مثل کالاهای ایران، منبع محور نیستند. لذا شرایط بهتری دارند برای جلوتر رفتن.

دلیل اصلی هم بیشتر از آنکه مربوط به نوع سیاست‌های اقتصادی باشد که مهم است، برمی‌گردد به اینکه ترکیه از 1980 به بعد تلاش کرده است به نوعی رابطه خودش با اقتصاد جهانی را یک رابطه متناسب و سرمایه خارجی را جذب کند، سرمایه انسانی که رکن مهم تحولات ترکیه است را حفظ کند و جلوی فرار مغزهایش را بگیرد و غیره.

الان تولید ناخالص داخلی ترکیه 1200 میلیارد دلار است، ما 500 تا 600 میلیارد دلار است. ترکیه با یک نرخ رشد 4 یا 5 درصدی باز هم خیلی از ما جلوتر است. لذا در اصل می‌خواهم بگویم که ما دچار یک شکاف یا فاصله تاریخی شدیم. اگر نجنبیم این فاصله، بیشتر و بیشتر هم می‌شود و هرچه زمان بگذرد جبران کردن آن، کار بسیار سخت‌تری می‌شود.

* کل صادرات ایران در سال 1384 معادل 10 میلیارد دلار بود. بخش زیادی از صادرات غیرنفتی آن سال همان میعانات گازی بود که از اول سال 1384 به بعد طبق مصوبه دولت جزو صادرات غیر نفتی محسوب شد.

** الان هم همین طور است. از 49 میلیارد دلار صادرات غیرنفتی ایران در سال 1393 چیزی حدود 14 میلیارد دلار میعانات گازی است. چند میلیارد دلار هم صادرات سنتی ما مثل فرش و خشکبار است. در مجموع چیزی حدود 50 درصد صادرات ما به آن معنا صادرات کارخانه‌ای محسوب نمی‌شود.

بنابراین ما نیاز به صادرات داریم و صادرات می‌تواند یک موتور و لکوموتیو پیش‌برنده رشد اقتصادی باشد. در این موضوع هیچ تردیدی نیست.

اتفاقاً یکی از رشته فعالیت‌های مهم در اقتصاد ما که هم روی رشد می‌تواند تأثیر جدی بگذارد و هم پیوندهای پسین و پیشین قوی دارد، همان بخش گردشگری است. یکی هم قطعاً نفت و گاز است از جمله همین میعانات گازی. اما برای اینکه اینها رشد کنند و صادرات با ارزش افزوده بالایی در بخش نفت و گاز داشته باشیم یعنی همان میعانات گازی را باید در ایران به کالاهایی تبدیل کنیم که در صنعت پتروشیمی تولید می‌شود و با ارزش افزوده بالاتری صادر می‌شود. برای اینکه بتوانیم آن کار را انجام بدهیم باید تکنولوژی‌ای که در مرزهای پیشروی جهانی وجود دارد، جذب کنیم.

ترکیب صادرات غیرنفتی را بررسی کنیم و اینکه چه کاری انجام دهیم صادرات غیرنفتی به معنای واقعی کلمه رشد کند. لازمه افزایش صادرات غیرنفتی این است که ما بتوانیم تکنولوژی‌ای که پیشرو هست را جذب و بتوانیم سرمایه خارجی را که به انتقال این تکنولوژی پیشرفته کمک می‌کند، جذب کنیم. به گونه‌ای باید سرمایه خارجی را جذب کنیم که بتواند در راستای منافع ملی، با سرمایه ملی ما ادغام شود.

اگر ما بتوانیم چنین کاری انجام بدهیم که البته لازمه همه این کارها این است که ما با دنیا در صلح و آشتی باشیم. چون تا زمانی که در یک مناسبات پرتنش با دنیا قرار داریم ریسک سرمایه‌گذاری بالا می‌رود در نتیجه حتی در حوزه نفت و گاز که یکی از مزیت‌های گاز ایران است، سرمایه‌های دست اول جهانی نمی‌آیند.

بنابراین ما مجبور می‌شویم به سرمایه‌های هندی و چینی متکی شویم که کارآیی و بهره‌وری آنها در استخراج نفت و گاز پایین‌تر است. به همین دلیل اول اینکه باید تکنولوژی پیشرفته را جذب کنیم. دوم اینکه برای جذب تکنولوژی پیشرفته باید به هر حال سرمایه خارجی را جذب کنیم. برای جذب سرمایه خارجی باید ریسک سرمایه‌گذاری را در ایران پایین آورده و یک چشم‌انداز باثبات بلندمدت را به وجود بیاوریم.

اگر این تحولات روی بدهد و بعد یک سیاست صنعتی مشخص و باثباتی برای 10 یا 20 سال آینده داشته باشیم می‌توانیم در حوزه‌هایی مثل گردشگری و در حوزه‌هایی مثل پتروشیمی و نفت و گاز، تحولاتی را تجربه کنیم و رشد اقتصادی بیشتر شود و ترکیب رشد هم تغییر کند.

* کشوری مثل ترکیه که صادرات نفتی مثل ایران ندارد چگونه توانست به صادرات بالای 157 میلیارد دلار در سال 2014 دست پیدا کند؟

** بخش عمده آن ناشی از ادغام در اقتصاد جهانی است البته نقدهایی از منظر اقتصاد سیاسی رادیکال به تجربه توسعه کشوری مثل ترکیه وجود دارد که من در اینجا نمی‌خواهم وارد آن نقدها شوم. نکته مهم این است که ترکیه توانسته است طی دهه‌های اخیر یک مسیر باثبات را طی کند.

این مسیر باثبات چند تا ویژگی داشته است؛ ویژگی اول این است که توانست تصویر خیلی خوبی از خودش در مقیاس جهانی و در مقیاس اتحادیه اروپا برای سرمایه‌گذاران خارجی ارائه کند. در نتیجه از این محل توانسته است سرمایه خارجی را جذب کند. در داخل کشور سعی کرده است استانداردهایی که در مقیاس جهانی وجود دارد ، رعایت کند یعنی کیفیت انباشت سرمایه را ارتقا داده است یا آنچه ظرفیت جذب سرمایه نامیده می‌شود.

ظرفیت جذب سرمایه ترکیه در حد بالایی است،یعنی به دلیل مهارت‌های مدیریتی و سازمانی و ثبات سازمانی می‌تواند بهتر منابع و امکاناتی که در دستش هست را به ظرفیت‌های تولید مولد تبدیل کند و در این راه از سرمایه خارجی بهتر می‌تواند استفاده کند.

بعضی‌ها این روزها که صحبت تغییر واحد پول در ایران مطرح می‌شود می‌گویند ترکیه به این دلیل رشد کرده است که شش تا صفر پول خود را حذف کرده است. در حالی که اصلاً این دلیل موجهی نیست، تنها دلیل موجه این است که خیلی خوب توانسته است از امکانات و فرصت‌های تاریخی که اقتصاد جهانی در اختیار هر کشوری می‌گذارد، بهره ببرد. ما باید دو کار انجام بدهیم. یکی اینکه اولاً وابستگی خودمان را به درآمدهای نفتی کمتر کنیم. یعنی تا جایی که ممکن است باید محصولاتی که با استفاده از ماده نفت و گاز تولید می‌شود و ارزش افزوده بالاتری دارد جایگزین نفت و گاز شود.دوم اینکه باید به معنی واقعی کلمه، درآمدهای نفتی را مدیریت کنیم که ضربه‌گیر نوسان قیمت نفت باشد.

* در قالب برنامه چهارم توسعه که از سال 1384 شروع شد قرار شده بود که سالانه حداکثر 15 میلیارد دلار از درآمد نفت توسط دولت استفاده شود. اما در عمل پایبند نبودن به قانون برنامه وجود داشته است و هر ساله ده‌ها میلیارد دلار بیشتر مصرف شد. این نوع اقتصاد چه آسیب‌هایی را به طور مشخص ایجاد می‌کند و نمی‌گذارد به برنامه توسعه پایبند باشیم؟

** این نشان می‌دهد هدفگذاری‌های ما روی کاغذ است، یعنی در عرصه عمل تعهد اجرایی به چیزی که مصوب شده است نداریم. برای همین وقتی که بحث کسری بودجه پیش می‌آید دولت ناچار می‌شود از منابع دیگر برداشت کند و آن هدفگذاری که شده در عمل نقش بر آب شود. البته این وضع نشان می‌دهد که اقتصاد ما درگیر مشکلات ساختاری است. این مشکلات ساختاری در یک بسته و به صورت همه جانبه باید رفع و رجوع شود. یعنی ما نمی‌توانیم بگوییم 15 میلیارد دلار از درآمدهای نفتی استفاده نخواهیم کرد ولی از آن طرف ساختار مالیاتی، اصلاح اساسی نشود.

بخشی از درآمدهای بودجه‌ای دولت از محل فروش ارز نفتی تأمین می‌شود. اگر این سقف گذاشته می‌شود که بیشتر از این مقدار از درآمدهای نفتی نمی‌خواهیم استفاده کنیم باید برای آن جایگزینی وجود داشته باشد.

این جایگزین برای مثال باید درآمدهای مالیاتی باشد. الان نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی چیزی حدود 8 تا 9 درصد است. در حالی که این نسبت در برخی از کشورها 35 تا 40 درصد است. در برخی کشورهای دیگر هم که پایین‌تر است 20 تا 25 درصد است.

ما حتی اگر با 20 تا 25 درصد مقایسه کنیم درآمدهای مالیاتی ما دو برابر چیزی که الان هست می‌تواند افزایش پیدا کند و اگر این اتفاق رخ بدهد می‌تواند جایگزین درآمدهای نفتی دولت شود. آن وقت وابستگی به درآمدهای ارزی نفتی در ساختار بودجه‌ای برای تأمین مخارج جاری دولت کاهش پیدا می‌کند. در نتیجه درآمدهای ارزی نفتی می‌تواند به منبع تأمین مالی ارزی طرح‌های سرمایه‌گذاری که می‌توانند به توسعه پایدار صادرات‌گرا کمک کنند.

* سیاست‌هایی که دولت مثلاً در زمینه مشوق‌های صادراتی داشت و عملاً بعد از مدتی پرداخت نشد این نوع سیاست‌ها تا چه حد تأثیر دارد بر اینکه صادرات ما به صورت پایدار افزایش پیدا نکند؟

** به هر حال مشوق‌ها تأثیر دارد. اما ما درگیر مشکلات اساسی و ساختاری هستیم که آنها اگر رفع و رجوع نشود این مشوق‌ها به نظر من، مثل آسپرین است که تأثیر آن مقطعی و جزئی است. ما باید مشکلات اساسی و ساختاری را که زیرساخت هستند ،رفع و رجوع کنیم.

* این اصلاح ساختار اقتصادی چه ملزوماتی دارد که اقتصاد کشور را متحول کند؟

** یک بخش عمده برمی‌گردد به اصلاحات نهادی که در حوزه نظام اداری کشور و نظام تصمیم‌سازی کشور باید انجام شود، همان طور که بارها توضیح داده‌ام ما درگیر یک مشکل اساسی و ساختاری در اقتصاد ایران هستیم به نام «تو در تویی نهادی». یعنی نهاد در نهاد و دولت در دولت و دستگاه در دستگاه، وجه مشخصه اساسی نظام اقتصادی ایران است. این باعث می‌شود که اتلاف منابع خیلی زیاد باشد. موازی کاری‌ها زیاد باشد. دور زدن قوانین و مقررات و درگیر شدن در فساد و بی‌ثباتی ساختارهای سازمانی زیاد باشد. مادام که این مشکل باقی بماند فکر می‌کنم کارآیی و بهره‌وری تلاش‌هایی که صورت می‌گیرد همچنان در سطح پایینی خواهد بود.

یکی از دلایلی که باعث می‌شود برنامه‌ها، خیلی باثبات نباشد همین بی‌ثباتی شدید ساختارهای سازمانی است. بخشی از این بی‌ثباتی‌های شدید ساختارهای سازمانی برمی‌گردد به تنش‌هایی که ناشی از تو درتویی نهادی است.

می‌خواهم بگویم که ما از مکانیسم‌هایی که در سطح جهانی برای ایجاد هماهنگی در عرصه سیاستگذاری وجود دارد به دور هستیم و عملکرد درون‌زا و خودجوش نظام اقتصاد سیاسی ما به گونه‌ای است که بیشتر ناهماهنگی‌های سیاستی را تشدید می‌کند. لذا ما باید به سمت و سوی اصلاحات نهادی برویم که این مشکل را رفع کند.

یک مثال ساده بزنم، در سطح استان‌ها، ما یک استاندار داریم و مراکز تصمیم‌گیری دیگری هم داریم که برای خودشان به همان اندازه قدرت دارند و در تصمیم‌گیری‌های عمرانی شهر نیز حضور دارند. در بعضی استان‌ها نهادها و مراجع تصمیم‌گیری و قدرت مهم داریم، از آن طرف هم استانداری را داریم.

این چند تا هماهنگ نمی‌شوند؛به این دلیل که قدرت‌های هم عرض هستند و در یک سلسله مراتب تعریف شده قرار ندارند، طبیعی است که موازی‌کاری، زیاد می‌شود و برنامه‌های توسعه در استان‌ها نمی‌تواند درست پیش برود. تلاش‌ها نیز ممکن است زیاد باشد. اما به دلیل موازی‌کاری‌هایی که ناشی از این تو درتویی نهادی است عملاً کارآیی و بهره‌وری در سطح پایینی قرار می‌گیرد.

* تحقیقی درباره شناسایی و اولویت‌بندی موانع صادرات و ارائه راهکارهای توسعه صادرات صنایع کوچک و متوسط در صنایع غذایی آذربایجان غربی انجام شده و با استفاده از پرسشنامه‌های ساختاری در بررسی‌هایی که انجام داده‌اند عامل اصلی این مشکلات را در مواردی مثل قوانین و مقررات و سیستم بانکی و اخذ مجوزهای بهداشتی یافته‌اند. به نظر می‌رسد این عوامل که در این تحقیق به آنها رسیده‌اند براحتی قابل حل است تا آن بحثی که شما در قالب اصلاحات ساختاری مطرح می‌کنید.

** آن قوانین و مقررات که هم کیفیت پایین و هم تعدد و تغییرات بی‌رویه دارد. این مشکلات مرتبط با بحث فضای کسب و کار می‌شود. خود آن ریشه در همان مسأله تودرتویی نهادی و بی‌ثباتی ساختارهای سازمانی ما دارد. وقتی که ساختارها به خاطر تغییرات دولت‌ها و مدیریت‌ها به هم می‌خورد همه چیز از این‌رو به آن رو می‌شود. همه چیز تغییر می‌کند، بنابراین قوانین و مقررات هم به عنوان رویه‌های ساماندهی فعالیت‌ها، دستخوش تغییرات زیاد می‌شود و فضای کسب و کار را بی‌ثبات می‌کند.

بنابراین اصل بحث در آنجا هست،حتی سیستم بانکداری هم به همین صورت. بخشی از تخلفات یا فسادی که در سیستم بانکی ما وجود دارد برمی‌گردد به اینکه دور زدن قوانین و مقررات به دلیل مراکز تصمیم‌گیری و قدرت مختلف، زیاد است.

* ما همیشه به تجربه دیده‌ایم وقتی برای مثال مرغ صادر می‌شود قیمت مرغ در داخل کشور افزایش پیدا می‌کند یا همین طور افزایش قیمت تخم مرغ در پی صادرات تخم مرغ. اگر میزان صادرات غیرنفتی فرضاً هم افزایش پیدا کند و قیمت اجناس و کالاها به خاطر همان صادرات، در داخل کشور افزایش پیدا کند ارزش دارد یا مردم ما به خاطر صادرات نباید تحت فشار قرار بگیرند؟

** نکته خیلی مهم این است که یک مفهوم وجود دارد به نام صادرات روزنه‌ای برای مازاد. یعنی صادرات از محل بر نیازهای داخلی اهمیت دارد.

* عملاً این طور است که مثلاً وقتی به عراق تخم مرغ صادر شد قیمت تخم مرغ در ایران حدود 30 درصد افزایش پیدا کرد، واقعیت‌های جامعه ما این است. یعنی صادرات به ضرر مردم کشور دارد عمل می‌کند.

** بله؛ یعنی صادرات نباید از محل کالاهایی باشد که مورد نیاز مصرف داخلی است. ما می‌توانیم شرایطی را فراهم کنیم که هر چیزی در داخل کشور تولید و مصرف می‌شود به بازارهای جهانی صادر شود. این کار موجب شکل‌گیری فشارهای تورمی در داخل کشورمان می‌شود.

* اصلاً صادرات چرا مهم است؟

** صادرات چند کارکرد دارد. صادرات کمک می‌کند به اینکه تولیدی که در داخل کشور انجام می‌شود و در داخل کشور بازاری ندارد به بازارهای جهانی صادر شود. نه اینکه از محل بازار داخلی صادر شود، مازاد بر نیاز داخلی باید صادر شود.

دوم اینکه ارزی که از محل صادرات حاصل می‌شود برگردد و به اقتصاد تزریق شود و هم بازار ارز را کنترل کند و هم تأمین مالی طرح‌های سرمایه‌گذاری را انجام بدهد. حالا اگر صادرات افزایش پیدا کند و این کارکردها را نداشته باشد معنی آن، این است که به لحاظ توسعه‌ای اثری که باید بگذارد، ندارد.

بنابراین بود و نبود صادرات در این حالت، خیلی فرقی نمی‌کند. یعنی اگر به فرض صادرات ما دو برابر شود ولی این ارز به کشورهای دیگر برود و پس‌انداز شود و وارد اقتصاد کشور نشود به چه دردی می‌خورد. یعنی صادرکننده در مقام یک فرد، نفع می‌برد. اما در سطح کلان کشور، جامعه از آن صادرات نفعی نمی‌برد.

وقتی ما از توسعه صادرات صحبت می‌کنیم منظور توسعه صادراتی است که اشتغالزا باشد. توسعه صادراتی نباید با تشدید فشارهای تورمی در داخل کشور همراه باشد، بلکه باید کمک کند به اینکه فشارهای تورمی در گذر زمان کاهش پیدا کند. به چه صورت؟ از طریق درآمدهای ارزی صادراتی که به اقتصاد و سرمایه‌گذاری برمی گردد و به افزایش ظرفیت‌های تولیدی کمک می‌کند و در نتیجه باعث افزایش عرضه کالا و خدمات و کنترل تورم می شود.

* دولت با امکانات، نیروها و سازمان‌هایی که دارد در این زمینه چه اقداماتی می‌تواند انجام بدهد؟

** بخش عمده‌ای از مسائل برمی‌گردد به حوزه سیاست داخلی و سیاست خارجی. یعنی ما در عرصه سیاست خارجی باید خط ‌مشی رفع تنش‌ها را همچنان دنبال کنیم. در یک مناسبات بی‌تنش با اقتصاد جهانی قرار بگیریم.

در عرصه داخلی هم متناسب با همان سیاست خارجی، عمل کنیم و یک جوری ارج‌شناسی لازم را از نیروهای سرآمد و کارآمد جامعه داشته باشیم و الگوی حامی‌پروری دولت باید در جهت حمایت از کارآفرینان و متخصصان به معنای واقعی کلمه باشد. این بحثی که من دارم به معنی نخبه‌گرایی قابل نقدی که در دنیای غرب وجود دارد، نیست. به این معنا هست که بوروکراسی نظام تصمیم‌سازی ما باید به سمت و سویی برود که ارزش و جایگاه نیروهای شایسته را درک کند و به آنها بها بدهد و آنها را حفظ کند.

وقتی در سال 1392 تیم ملی فوتبال ایران به جام جهانی رفت عملاً آقای کی‌روش چه کار کرد؟ کی‌روش، تمام بازیکنان ایرانی که در سطح جهانی وجود داشتند را شناسایی و بهترین‌ها را انتخاب کرد و با اتکا به توانمندی فردی به نام آقای قوچان‌نژاد، ما بر کره جنوبی پیروز شدیم و به جام جهانی رفتیم.

ما همان کار را باید در عرصه ملی هم داشته باشیم. در عرصه ملی باید از پتانسیل‌ها و توانمندی‌های همه افراد و همه اقوام و همه جنسیت‌ها استفاده کنیم. یعنی در عرصه سیاست داخلی، جامعه باید برود به سمت و سویی که آشتی ملی نامیده می‌شود.

* نوع اقدامات دولت برای افزایش صادرات غیر نفتی در چارچوب سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی چطور بوده است که صادرات کشور افزایش پیدا کند؟

** من روی سازوکارها تأکید دارم. سازوکارهای اقتصاد ما در جهت تقویت چیزی که ظرفیت جذب سرمایه می‌نامم قرار ندارد. توانمندی‌های ما و توانمندی‌های مدیریتی ما برای اینکه امکانات در دسترس از جمله درآمدهای ارزی نفتی و از جمله سپرده‌های ریالی بانک‌ها و از جمله نیروی انسانی مازادی که داریم و از جمله منابع طبیعی و معدنی زیادی که داریم، به ظرفیت تولیدی مولد تبدیل کنیم. ظرفیت جذب سرمایه ما در سطح پایینی است. ما باید این ظرفیت را ارتقا بدهیم.

* به اعتقاد شما به عنوان یک اقتصاددان، دولت چه سیاست‌هایی را می‌تواند به اجرا بگذارد؟

** اول اینکه نظام تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری دولت باید ارتقا پیدا کند. اما وقتی از دولت صحبت می‌کنیم فقط دولت به معنی قوه مجریه مورد نظر نیست. اجزای نظام حاکمیتی‌ای که در این نظام تصمیم‌سازی، درگیرند در واقع باید به گونه‌ای اصلاح شود که مسأله ناهماهنگی سیاستی و مسأله تو درتویی نهادی و مسأله موازی‌کاری‌هایی که وجود دارد و بی‌ثباتی‌های شدید ساختارهای سازمانی که فضای کسب و کار را خیلی بد می‌کند،رفع و رجوع شود.

* برای انجام اصلاحات ساختاری آیا دولت باید با بخش‌های دیگر حاکمیت، بحث و مذاکره کند و ضرورت‌ها را توضیح بدهد؟

** آن چیزی که از طریق رسانه‌ها و جراید در جریان قرار می‌گیریم قطعاً این تمایل وجود دارد. اما مسائلی هم هست و شکاف‌هایی از نظر نوع نگاه و از نظر برداشت‌ها و دیدگاه‌ها وجود دارد که ممکن است زمینه را برای چنین تفاهمی فراهم نکند. مشخصاً رسانه‌ها را در نظر بگیرید،رسانه‌هایی هستند که بشدت دولت را نقد می‌کنند، حتی در مورد همان پرونده هسته‌ای یعنی معتقدند دولت در پیشبرد پرونده هسته‌ای برای مثال مرتکب خیانت شده است و مادامی که این وضع وجود دارد بخشی از مسائل و مشکلات سر جای خودش می‌ماند و حل آن مستلزم اصلاحات نهادی اقتصاد سیاسی است. یعنی صرفاً این مسائل و مشکلات، لزوماً با سیاست‌های اقتصادی و بازی با متغیرهای قیمتی مثل اینکه قیمت ارز را بالا ببریم یا پایین بیاوریم یا مشوق‌های صادراتی چقدر باشد یا نرخ مالیات چقدر باشد، حل و فصل نمی‌شود.

http://www.iran-newspaper.com/newspaper/page/6257/10/140373/0

ش.د9501123

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات