(روزنامه ايران - 1395/04/13 - شماره 6252 - صفحه 10)
رهبران چین اکنون با غرور از ایستادن در دومین پله قدرتهای اقتصادی پس از امریکا سخن میگویند. حجم اقتصاد چین ظرف سه سال اخیر به عدد 12 هزار و 380 میلیارد دلار رسید و میزان ذخیره ارزی آن در سالجاری تا 3 هزار و 210 میلیارد دلار افزایش یافت.
توسعه شتابان چین همچنان از معماها و مجهولات سیاسی دوران ما است. کشوری که حتی در نیمه دوم قرن 20 متکی بر کشاورزی بود با یک چرخش تاریخی به قطب صنعتی و تجاری تبدیل شد. دولتمردان پکن توان مدیریت خویش را به رخ حریفانشان میکشند و میگویند در بطن جامعهای با یک میلیارد و 360 میلیون نفر توانستهاند بزرگترین منبع نیروی کار ماهر را بپرورانند تا آنجا که 25درصد از سهم تولید ناخالص ملی جهان را از آن خود سازند.
از گفتههای مقامهای پکن که بگذریم در عرصه روابط بینالملل امروز، ظهور «چین جدید» یکی از نشانهها و نمادهای تغییر قطببندی قدرت جهانی به حساب میآید. اگر قرن بیستم دوران سیادت امریکا و اروپا بود در قرن جدید این نسل و نژاد زرد است که آسیا را به کانون رقابت تبدیل کرده است. چین امروز به اتفاق همسایگانش ژاپن، هند و کره، منظومهای را تشکیل میدهد که مرکز ثقل قدرت را ازفرا سوی آتلانتیک به منطقه پاسیفیک کشانده است.
با همه این اوصاف، هر اندازه تجربه توسعه ژاپن و کره و دیگر قدرتهای آسیا شباهت و همانندی با نظامهای مدرن غرب دارد اما مدل پیشرفت چین یک استثنا مینماید. تفاوت و شگفتی مدل رشد چین آنجاست که رهبران پکن پایه یک تمدن اقتصادی لیبرال را بر شانه یک نظام کاملاً ایدئولوژیک چپگرا استوار کردهاند. امروز، سکان هدایت ماشین توسعه چین در دست نسلی از رهبران سیاسی است که همچنان نشان سرخ انقلاب 1949 بر سینه دارند «شیجینپینگ» بهمثابۀ نماد نسل پنجم از سران اصلاحطلب چین همچنان زیر تصویر مزین به چهره رهبر انقلاب مارکسیستی با فرستادگان قدرتها به مذاکره مینشیند. همینطور پرچمی که علامت سوسیالیستیترین انقلاب آسیا است نماد ثابت همه نهادهای حکومتی و مردمی است. تلفیق شگفت سه عنصر؛ نظام کاملاً ایدئولوژیک با نظام کاملاً آزاد اقتصادی و دیپلماسی کاملاً عملگرا معجونی است که باید به عنوان هنر بیمانند نسل زمامداران امروز چین از آن یاد شود.
از این روست که امروز اگر به این سرزمین افسانهها و اساطیر گام بگذاری بجز نمادهای سیاسی و ایدئولوژیک، در صحنه اقتصاد همه محصولات و مظاهر جهان مدرن را به چشم خواهی دید. از برندهای مشهور اروپا و امریکا گرفته تا ژاپن و کره. معماران «چین نوین» بر آنند که در جاده توسعه و پیشرفت توانستهاند همه عناصر دنیای مدرن را بومیسازی کنند به عبارت دیگر جامعه چین مدرنیزه شده است بیآنکه زبان و لهجه و در یک کلام هویت خویش را تغییر دهد.
چین جدید در جایگاه یکی از قطبهای قدرت جهانی نیازمند شناخت تازه است شناختی به دور از پیرایهها و تعصبات. در نگاهی از نمای نزدیک، جامعه چین متفاوت از آن چیزی است که بسیاری از ما تصور میکنیم. تصویر ذهنی ما از این قدرت برگرفته از قضاوتی است که اغلب از رهگذر داد و ستد محدود اقتصادی یا کشمکشهای سیاسی طرفهای غربی با این قدرت بهدست آمده است.از میان پرسشهای بسیار در باب راه و رسم توسعه چین و حکایتهای پرشمار در باب استعداد تمدنسازینژاد زرد پارهای از آنها را در گزارش حاضر مرور میکنیم.
حکایت نخبگان و تصمیمهای تاریخیشان
ورود چینیها به دروازه رقابت و توسعه اقتصادی از گذرگاهی انجام میگیرد که نخبگان سیاسی این کشور آن را ساختهاند. هنوز بعد از گذشت سه دهه از آغاز رنسانس اقتصادی چین ردپای تصمیم و اراده نخبگان در همه شئون و اجزای اقتصاد این کشور نمایان است. چرخش اقتصاد چین به سمت جهان آزاد را یک «کشف بزرگ» بدانیم یا «شانس بزرگ»، در هر دو حال نتیجهاش این شده که امروز، اقتصاد در جهان بینی چینیها در جایگاه مقدسترین و مبرمترین اصل حیات بشری نشسته است.
بر این منوال اگر قرار باشد شناسه و نامی برای «چین هزاره سوم» اطلاق شود عنوانی سزاوارتر از «سرزمین سرمایه و سرمایهگذاران» نیست.
اقتصاد و سرمایه امروز فقط ترجیع بند سخن سیاستمداران و گنگره حزب کمونیست نیست بلکه هر شهروند چینی به چیزی جز کسب سود و سرمایه نمیاندیشد. سرمایه به صورت ذاتی امروز به یک ارزش فراگیر در سطح حکومت و جامعه تبدیل شده است این اتفاق را شاید بتوان تحقق یکی از آرزوهای فیلسوف و بنیانگذار مکتب مارکسیسم تعبیر کرد که در شرق آسیا اکنون همه راهها به اقتصاد و سرمایه ختم میشود.
مجموعه تصمیمهایی که حزب حاکم و دولت اتخاذ کرده، این کشور را به کارگاه بزرگ فعالیتهای صنعتی و خدماتی تبدیل کرده است. آمارها به روشنی از یک انقلاب در عرصه سرمایهگذاری چین حکایت دارد، در بازه زمانی 30 ساله (یعنی 2013-1982) رهبران چین توانستهاند، سرمایهگذاری مستقیم خارجی را از رقم 430 میلیون دلار به رقم 348 میلیارد دلار برسانند.
در میدان بزرگ تجارت و سرمایهگذاری هیچ شرکت امریکایی و اروپایی غایب نیست. اتفاق جالبتر اینجا است که محوریت سرمایهگذاری از پکن فراتر رفته است و قریب به اتفاق ۲۲ استان و چند منطقه خودمختار چین اکنون پذیرای خیل سرمایهگذاران و تجار خارجی است. این، حکایتی آشنا برای ایرانیها است که چندی است شهرهای بزرگ چین از شانگهای گرفته تا هوانگ جو را مقصد فعالیت تجاری خویش برگزیدهاند.
پیدا کردن نشانهها و مصداقهای سرمایهگذاری خارجی در چین نوین چندان سخت نیست. مارک خودروهای مدرن، تابلو برجها و عمارتهای بلند و همینطور تبار و ترکیب میهمانان هتلها و مسافران در فرودگاهها، هر کدام ابعادی از این اتفاق را برای شما هویدا میسازد.
پای سخن برنامهریزان اقتصاد چین اگر بنشینی بخشی از رمز و راز هجوم سرمایهگذاران به این سرزمین را درخواهی یافت و اینکه نخبگان حزب حاکم چه مراحل و منازلی را برای رساندن این کشور به رتبه دوم اقتصاد جهانی پیمودهاند.
1- ناحیه امن برای سرمایه: رهبران پکن این آموزه علم اقتصاد را با زیرکی فراگرفتهاند که سرمایه در نقطهای استقرار مییابد و شکوفا میشود که امنیت و آرامش برآن حاکم باشد. چین امروز به یکی از نواحی امن در نظر صاحبان سرمایه و صنعت تبدیل شده است. با مرور کتابچه قوانین تجاری چین در سه دهه اخیر میتوان دریافت که سران این کشور علاوه بر فراهم کردن امنیت سرمایه، گامهای فراتری برای تضمین برگشت سود سرمایهگذاران و حتی حمایت نسبی از ورشکستگان در میدان تجارت چین برداشته اند.
2- اصل انعطافپذیری و همسویی همه قوا با بخش تجارت و اقتصاد: به گواهی کتاب قوانین چین، دستگاه قانونگذاری و نهاد قضایی این کشور در خدمت بخش سرمایهگذاری است با همراهی دو قوه مذکور، چینیها دیوار بلند تعرفه و قوانین دست و پاگیر گمرکی را برچیدهاند. آنها همچنین برای بهبود فضای کسبوکار به اصلاحات گسترده در شرکتهای دولتی، سیستم مالیاتی، نظام بانکی و پولی و نیز دیوانسالاری اداری دست زدند.
به گفته ناظران تجاری، برخورداری از یک دستگاه تصمیمگیری متمرکز و در عین حال انعطاف پذیر مزیت بزرگ چین در قیاس با رقیبان اوست. با بروز هر بحران و خلل، حزب و دولت برای بازگرداندن اعتماد و آرامش به میان سرمایهگذاران و بخش خصوصی مداخله میکند. ماجرای مداخلات پی در پی دولت در سال 2014 برای تنظیم بازار امروز به خاطرهای ماندگار برای اهل تجارت تبدیل شده است برههای که در آن دولت شش بار نرخ بهره بانکی را کاهش داد تا با افزایش تقاضای داخلی بتواند مانع از رکود تولید شود.
3- زرادخانه نیروی کار و ظهور بخش خدمات: چینیها معجزه اشتغال آفرینی برای 800 میلیون نفر را عمدتاً با ایجاد بخش بالنده خدمات خلق کردهاند نقطه عطف تحول در ساختار اقتصاد چین نیز همین جاست که آنها با شکستن ساختار سنتی اقتصاد کشاورزی میدان را برای ظهور بخش توانمند خدمات مهیا میکنند. در سایه این تحول اکنون بخش خدمات بیش از 50 درصد اقتصاد چین را در دست دارد در حالی که سهم بخش کشاورزی از 50 درصد به 34 درصد کاهش یافته است. در حال حاضر وجود نیروی انسانی ارزان و صدور خدمات فنی و مهندسی از منابع عمده درآمد چین است همچنان که چرخه گردشگری پرسود این کشور بر محور بخش خدمات میچرخد. نیروی کار چین که طی سالیان متمادی بازار اقتصاد جنوب شرق آسیا را در قرق داشت اکنون به سوی مناطق و اقلیمهای دوردست از آفریقا گرفته تا امریکای لاتین راه گشوده است.
به گفته کارشناسان، اتفاق دیگری که همزمان با گسترش بخش خدمات، شتاب توسعه چین را شدت بخشید خیل مهاجرت به شهرهای این کشور بود در حالی که طبق گزارشها، سه دهه قبل کمتر از یک پنجم مردم چین در مناطق شهری زندگی میکردند. اکنون بیش از نیمی از جمعیت این کشور شهرنشین شدهاند. ضمن آنکه دولت چین در تازهترین تصمیم خود برای جلوگیری از پدیده «پیری نیروی انسانی» قانون طولانی «ممنوعیت تک فرزندی» را برداشت.
آغوش گشوده برای سرمایهگذاران
4- چین گوشه گیر و منزوی نیمه اول قرن بیستم امروز در صف اول همه سازمانها و ائتلافهایی است که عمدتاً با انگیزه اقتصادی شکل گرفتهاند امروز همه سازمانهای پرآوازه اقتصادی و تجاری در پکن یا شانگهای دارای شعبه و شاخه هستند. از اتحادیه اروپا گرفته تا گروه 20 قدرت صنعتی و از آسه آن تا سازمان شانگهای که چینیها خود مبتکر آن هستند. پیداست که حضور فعال در این سازمانها چه پیامد و مزایای اقتصادی را عاید چینیها کرده است تصور کنید که آنها با حضور در قلب سازمانی مثل تجارت جهانی یا آسه آن جواز سرمایهگذاری و صادرات به بازاری به وسعت همه قدرتهای اقتصادی نوظهور از کره جنوبی تا سنگاپور را بهدست آورده اند.
در سایه این حضور فراگیر چینیها توانستند معادله رقابت واحد پول خود(یوان) با یورو و دلار را دگرگون کنند به گونهای که صندوق بینالمللی پول با پذیرش درخواست چین، از ابتدای اکتبر سال 2016، یوآن را در سبد ارزهای اصلی این صندوق خواهد گنجاند. با این تصمیم انتظار میرود ارتباطات مالی بین بانکی (سوئیفت)، اهمیت یوآن به نحو چشمگیر افزایش یابد تا آنجا که پول چین در آستانه تبدیل به چهارمین واحد پولی پر مصرف جهان در مبادلات بینالمللی قرار گرفت.
5- سبک جدید زندگی و نسل نوگرا: تصور غالب ما این است که چین بزرگترین بازار مصرف برای محصولات و صادرات جهان خارج است. این برداشت حتی اگر در برههای از تاریخ واقعیت داشته باشد اما امروز شاهد وضعیتی کاملاً متفاوت هستیم که در آن جامعه یک میلیارد و 300 میلیونی چین نخستین بازار مصرف و مقصد اول تولیدات داخلی است. این تغییر در قالب یک طراحی از سوی نخبگان چین صورت گرفته است که طی آن همه شرکتها و کمپانیهای پرآوازه جهانی امروز به مدلی از همکاری مشترک یا کنسرسیومی با طرفهای چینی روی آوردهاند از غول اپل گرفته تا برندهای خودروسازی اروپا و امریکا مثل بنز و فورد امروزه با انتقال تکنولوژی خویش به ایالتهای مختلف چین به قانون سود 50 – 50 تن داده اند.
به این ترتیب شهروند چینی امروز مصرفکننده و مشتری اصلی محصولاتی است که مهر مشترک سرمایهگذار چینی – امریکایی یا چینی – اروپایی را دارد. چرخه افزایش درآمد جمعیت میلیاردی چین اکنون در یک سیر منطقی به سمت مصرف محصولات و کالاهای داخلی و در واقع تقویت بخش تولید ملی میشود.
دوران توسعه پرشتاب چین نسل جدیدی را در دامن خویش پرورانده است که نیازها و علایق متنوع دارد این نسل در نگاهی متفاوت از پدران خویش به محیط جامعه، آسایش و لذت بردن از زندگی را ایدئولوژی اصلی خود قرار داده است. رهبران و برنامه ریزان اقتصاد چین نیز با علم به این واقعیت آهنگ تقاضا و عرضه را تنظیم و بالانس میکنند. دو برنامه چین که در اختیار رسانهها قرار گرفته با نگاهی به این واقعیت میگوید رؤیای شی جین پینگ رهبر این کشور دستیابی به «دو صدمین سال» است به این معنی که گام اول در چشم انداز چین تبدیل شدن به «جامعهای نسبتاً مرفه» تا سال 2021 یعنی صدمین سال تأسیس حزب کمونیست چین تعریف شده است و گام دوم مدرنیزه کردن چین و تبدیل آن به کشوری کاملاً پیشرفته تا سال 2049، یعنی صدمین سال بنیانگذاری جمهوری خلق است.
6- تکیه بر فناوری نوین و بازوهای ارتباطی و تبلیغاتی: توسعه اقتصادی در چین یک زوج آشنا دارد که سایه به سایه آن حرکت میکند و آن حضور تمام و کمال فناوریهای نوین ارتباطی و تبلیغاتی است درسی که پیش از این ژاپنیها در علم تجارت آن را دوره کردند اکنون چینیها شیفته آن شدهاند. در این مسیر امروز چینیها طرف معامله و شریک همه غولهای فناوری از امریکایی تا کرهای شدهاند.آنچه امروز در چهره جدید چین به عنوان بارزترین مشخصه خودنمایی میکند، ورود فناوری ارتباطات به چرخه زندگی نسل جوان چین است. همه چیز در پایتخت و کلانشهرهای چین دست به دست هم داده تا اشتیاق بیحد و حصر این نسل به نوگرایی و با عرضه محصولات متنوع اشباع شود.
http://www.iran-newspaper.com/newspaper/page/6252/10/138412/0
ش.د9501088