(روزنامه اطلاعات ـ 1394/12/19 ـ شماره 26397 ـ صفحه 12)
** سوريه در منطقه حساسي قرار دارد و تاثيرات امنيتي بحران در اين کشور مي تواند به کل منطقه خاورميانه سرايت کند. اصرار برخي کشورهاي وابسته به آمريکا و به صورت مشخص ترکيه، عربستان، قطر و امارات متحده عربي در ورود به صحنه جنگ علني و رسمي با حضور نيروهاي مستقيم اين کشورها در سوريه به معناي توسعه دامنه جنگ در سوريه فراتر از اين کشور خواهد بود.سياست آمريکا و روسيه تاکنون بر درگيريهاي محدود در داخل سوريه متمرکز بوده است اما ورود مستقيم ترکيه و عربستان به جنگ سوريه منجر به فراتر رفتن دامنه درگيريها از سوريه خواهد شد.
اين امر مي تواند عراق، رژيم صهيونيستي و حتي ترکيه را نيز وارد معادلات جنگ سوريه سازد و به جنگي منطقه اي بينجامد.بر پايه اين دلايل، آمريکا و روسيه به اين نتيجه رسيده اند که جنگ سوريه بايد در همين محدوده کنترل شود و با اعمال آتش بس اجازه گسترش منطقه اي و فرامنطقه اي اين بحران را ندهند .
* امکان موفقيت آتش بس تا چه حد است و آيا اراده اي قوي براي اجراي آن ميان طرفهاي درگيري وجود دارد؟
** در سطح دولت سوريه، بايد گفت که نيروهاي ارتش در وضعيت پيشروي به سمت جبهههاي تازه و در کنترل گرفتن سرزمينهاي زير سلطه گروههاي معارض قرار دارند. بنابراين آتش بس در شرايط کنوني از ديدگاه دولت سوريه ناعادلانه تلقي مي شود اما به نظر مي آيد تصميم گيري از سطح بازيگران منطقهاي فراتر رفته و کنترل بحران سوريه و نحوه تصميم گيري درباره آينده آن در اختيار 2 قدرت بزرگ فرامنطقه اي يعني آمريکا و روسيه قرار گرفته است.
در طرف ديگر درگيريها نيروهاي معارض و مسلح قرار دارند که به نظر مي رسد آنها از آتشبس استقبال ميکنند چرا که آتشبس فرصت مناسبي را براي تجديد قوا و کسب تسليحات تازه و مواد غذايي در اختيار آنها قرار ميدهد. اما 2 گروه بزرگ تروريستي داعش و جبهه النصره از اين آتشبس مستثني هستند و بمباران مواضع آنها از جانب آمريکا و روسيه همچنان ادامه خواهد داشت. اين امر مي تواند بر پيچيدگي طرح آتش بس بيفزايد.
* همانگونه که اشاره کرديد، داعش و جبهه النصره از توافق آتش بس کنار گذاشته شده اند. حوزه فعاليت اين 2 گروه بيشتر شامل چه مناطقي مي شود؟
** داعش در شرق رودخانه فرات تا مرز ترکيه در شمال و تا مرز دجله در شرق حضور دارد و بين 2 کشور سوريه و عراق حوزه فعاليت خود را گسترش داده است. جبهه النصره نيز از جنوب مناطق کردنشين سوريه تا نزديک مناطق ساحلي سوريه، يعني تا مرز استانهاي «لاذقيه» و «طرطوس» حضور دارد. جبهه النصره در جنوب هم تا نزديکيهاي شهرهاي «ادلب»، «حمص» و «حما» حضور خود را گسترش داده است.
* اين 2 گروه نسبت به ديگر گروههاي مسلح از نظر نيرو و وزن ميداني در چه شرايطي قرار دارند؟
** داعش و جبهه النصره از نظر ميزان نيرو نسبت به ديگر گروهها از وضع مطلوبتري برخوردارند. جبهه النصره با سلاحهاي فراواني که عربستان و قطر در اختيار آن قرار مي دهند تجهيز مي شود. داعش نيز به لحاظ تجهيزات و تسليحات در وضعيت خوبي به سر مي برد.
اين گروه توانسته است غنيمتهاي تسليحاتي بسياري را از ارتش عراق و سوريه در مناطق اشغال شده به دست آورد. علاوه بر اين، آمريکا نيز گاه گاهي از راه هوايي برخي تجهيزات را براي گروههاي معارض ارسال مي کند که برخي از آنها به دست داعش ميرسد.بنابراين بايد گفت، داعش و جبهه النصره به دليل مناطق گستردهاي که زير اشغال خود دارند و به دليل حجم تسليحاتي که در اختيار دارند توانسته اند از وزن ميداني مطلوبي نسبت به ديگر گروههاي مسلح سوري برخوردار شوند.
به همين دليل، اين دو گروه از مهم ترين و تاثيرگذارترين گروههاي مسلح در سوريه به شمار ميروند که آينده بحران سوريه در گروي قدرتمند يا ضعيف شدن آنها است. حذف آنها از توافق آتش بس شايد مهم ترين عامل براي مبارزهاي هماهنگ و يکپارچه با آنها باشد و اين مساله ميتواند به تضعيف هر چه بيشتر اين 2 گروه بيانجامد.
* با توجه به پيچيدگي و درهم تنيدگي گروههاي مسلح حاضر در سوريه و حذف داعش و جبهه النصره از توافق آتشبس، آيا امکان تفکيک اين 2 گروه مسلح از ديگر گروهها وجود دارد؟
** داعش در طول مدت ظهور خود توانسته است موقعيت خود را در ميان ديگر گروهها حفظ کند به گونه اي که نيروهاي زيادي را از ديگر گروهها به خود جذب کرده است. جبهه النصره نيز ديگر گروه بزرگ مسلح در سوريه است که تاکنون گروههاي گوناگوني از آن منشعب شده اند و اين گروهها به اسمهاي گوناگوني زير چتر جبهه النصره همچنان در سوريه فعاليت مي کنند. ترکيب اين نيروها متفاوت است و همچنان نيروهاي غير سوري که از کشورهاي گوناگون عربي و غربي به النصره پيوسته اند در ميان آنها حضور چشمگيري دارند.
جبهه النصره با تکيه بر گوناگوني نيروهايي که در آن حضور دارد و با تکيه بر گروههايي که از آن منشعب شده اند مي تواند از برخي از مقررات و محدوديت حاکم بر آتش بس عدول کند و بازي سياسي خود را در اين ميان پيش ببرد. برخي از گروههاي منشعب شده از جبهه النصره از آتش بس پشتيباني کرده و اعلام کرده اند آتش بس را پذيرفته و دست از نبرد مسلحانه کشيده اند اما اين گروهها به راحتي مي توانند در پوشش تازه اي همچنان مبارزه مسلحانه خود را عليه دولت سوريه ادامه دهند و آتش بس را نقض کنند. بنابراين، تفکيک گروههاي مسلح ميانه رو از گروههاي داعش و به ويژه جبهه النصره دشوار خواهد بود و اين امر يکي از دشواريهاي پيش روي هرگونه طرح آتش بس در سوريه است .
* با توجه به اين که «بشار اسد» رييس جمهوري سوريه بارها اعلام کرده است هرکس سلاح به دست گيرد تروريست به شمار مي آيد و با توجه به اين که گروه معارضان ميانه رو همگي از گروههاي مسلح هستند، موضع دولت سوريه درباره آتش بس اعلامي آمريکا و روسيه چيست؟
** اين يک مساله طبيعي است که 2 طرف دعوا تلاش مي کنند براي کسب امتيازات بيشتر سقف خواستههاي خود را تا جايي که امکان دارد بالا ببرند اما وقتي پاي مذاکره سياسي پيش مي آيد اين سقفها به تدريج پايين مي آيد تا از اين راه طرفها بتوانند به مشترکاتي دست يابند که براي همه طرفهاي مذاکره قابل قبول و پذيرش باشد. دولت سوريه نيز از اين قاعده مستثني نيست. به همين دليل است که مشاهده مي کنيم با وجود اين که دولت اعلام کرده است با کساني که سلاح به دست گرفته اند وارد مذاکره نمي شود، طرح آتش بس موقت را مي پذيرد.اين به معناي اين است که دولت بر خلاف ديدگاههاي پيشين خود مي خواهد با گروههايي که براي مذاکرات صلح سوريه به عنوان گروههاي ميانه رو معرفي شده اند مذاکره کند و به بحران اين کشور خاتمه دهد.
* موضع ترکيه و عربستان نسبت به اين آتش بس چيست؟
** عربستان و ترکيه با توجه به پيشرويهاي اخير نيروهاي ارتش سوريه به سمت مرزهاي ترکيه و شکست نيروهاي معارض، از طرح آتش بس استقبال کرده اند. پيشروي نيروهاي ارتش سوريه به سمت مرزهاي ترکيه مي توانست پيامدهاي منفي بسياري به ويژه براي ترکيه به دنبال داشته باشد و ترکيه بازنده اصلي بحران سوريه باشد. به همين دليل، اين کشور به دنبال برقراري آتش بس بود تا از اين راه مانع از پيشرويهاي بيشتر ارتش سوريه به سمت مرزهاي خود شود.
* آيا اين امکان وجود دارد که ترکيه و عربستان از اين آتش بس به عنوان مفري براي تجهيز و تقويت گروههاي مورد تاييدشان استفاده کنند؟
** در پاسخ به اين پرسش بايد گفت، هم عربستان، هم ترکيه و هم قطر تلاش خواهند کرد از آتش بس اخير به عنوان فرصتي براي تقويت نيروهايشان بهره برند. آتش بس اين امکان را به ويژه در اختيار ترکيه و عربستان قرار مي دهد تا راههاي تازه اي براي تقويت نيروهاي مسلح زير امرشان پيدا کنند و در صورت امکان، اين نيروها را از تيررس نيروهاي ارتش سوريه دور کنند. به عبارتي ديگر، آتش بس براي اين 2 کشور به معناي فرصتي براي تجديد قواي دوباره خواهد بود.
* آيا اين به معناي نقض توافق آتشبس و به دنبال آن واکنش نظامي روسيه و ارتش سوريه نخواهد بود؟
** اين يک واقعيت است که هر زمان گروههاي مسلح آتش بس را نقض و عمليات نظامي را از سر بگيرند روسيه و ارتش سوريه واکنش نشان خواهند داد اما محدوده و گستره درگيريها در سوريه همچنان زير کنترل روسيه و آمريکا خواهد بود و اين 2 کشور به اين راحتي اجازه نخواهند داد اين محدوده نقض شود .
آمريکا به خوبي مي داند که پايداري آتش بس منوط به نقض نشدن آن از جانب همپيمانان منطقهاي اين کشور است و اين را نيز مي داند که هرگونه نقض آتش بس واکنش روسيه را به دنبال دارد. به همين دليل تمام تلاش خود را براي جلوگيري از نقض آتش بس از جانب ترکيه، عربستان و قطر به کار خواهد برد. البته اين بدان معنا نيست که کشورهاي يادشده تلاش خود را براي تسليح گروههاي مسلح در سايه آتش بس از سر نگيرند. براي آزمون موفقيت يا ناکامي آتش بس بايد منتظر روزهاي پيش رو بود.
* جمهوري اسلامي ايران چه موضعي نسبت به آتش بس پيشنهادي آمريکا و روسيه در سوريه دارد؟
** در پاسخ به پرسش شما درباره ديدگاه جمهوري اسلامي ايران نسبت به آتش بس اعلامي در سوريه بايد به اين مساله اشاره شود که بحران سوريه از حالت خطرناکي که در آن قرار داشت خارج شده و اکنون شرايط مناسبتري براي بقا و حفظ دولت سوريه شکل گرفته است. کمکهاي ايران در اين زمينه تاثير بسياري داشت و توانست دشمنان نظام سوريه را ناکام گذارد و به تثبيت موضع ارتش سوريه بينجامد. همچنين اين که،ايران مايل به تداوم درگيريها و کشتار و آوارگي مردم بي دفاع در سوريه نبوده و نيست.
* آينده بحران سوريه را در سايه آتش بس اخير چگونه ارزيابي مي کنيد؟ تا چه اندازه امکان توافق بر سر تشکيل دولت انتقالي و برگزاري انتخابات در سوريه وجود دارد؟
** به نظر مي آيد گروههاي مسلح فرصت آتش بس را از دست نخواهند داد. آنها به دنبال اين هستند که جاي پايي در آينده سياسي سوريه پيدا کنند و به نظر مي رسد با مديريت آمريکا و روسيه اين خواسته گروههاي مسلح تا اندازه زيادي در محاسبات سياسي آينده سوريه لحاظ خواهد شد.آتشبس براي آمريکا بهترين فرصت است تا از اين راه بتواند يک روند سياسي ايجاد کند که منجر به نوشتن قانون اساسي تازه و برگزاري انتخابات و تشکيل يک دولت تازه شود. بنابراين مي توان گفت درگيريها در سوريه به خطوط قرمز خود رسيده است و هر 2 قدرت بزرگ مايل هستند بحران پيش رو را مديريت کنند و مانع از تداوم و گسترش آن شوند.
معماي «پلان ب» سعوديها و ترکيه
پس از کنفرانس ژنو و همچنين کنفرانس امنيتي مونيخ و تفاهمهايي که بين آمريکا و روسيه درباره مسأله سوريه به وجود آمد، اميدها براي حل مسالمت آميز بحران سوريه قوت گرفت طوري که در بيانيه پاياني کنفرانس امنيتي مونيخ نيز ذکر شده بود، هرگونه عمليات خصمانه عليه سوريه بايد متوقف شود.
محمدعلي مهتدي،کارشناس ارشد خاورميانه در يادداشتي تاکيد کرد: با وجود اين تضادهايي در رفتارهاي اخير عربستان سعودي و ترکيه ديده مي شود که به هيچ وجه حاکي از آتش بس يا حل مسالمت آميز بحران سوريه نيست و بيشتر نشان مي دهد آنکارا و رياض بر مواضع پيشين خود مبني بر سرنگوني دولت دمشق اصرار دارند. عربستان سعودي اعلام کرده است قصد اعزام نيروي زميني به سوريه دارد و در همين راستا نيز چند فروند از هواپيماهاي نظامي خود را در پايگاه نظامي اينجرليک ترکيه مستقر کرده است.
موضع عربستان در مورد دخالت نظامي در سوريه و سرنگوني دولت بشاراسد پايه قانوني ندارد و معلوم نيست عادل الجبير، وزير خارجه عربستان چطور اين اجازه را به خود مي دهد که خواهان برکناري رئيس جمهوري کشور ديگري باشد که داراي استقلال است.
ارتش سوريه در هفتههاي اخير با بهره گيري از پوشش هوايي روسيه پيشرفتهاي قابل توجهي در جبهههاي مختلف جنگ بويژه در جبهه استراتژيک حلب داشته است و توانسته ارتباط جريانهاي تکفيري را با ترکيه قطع کند. همچنين در جبهههاي شرقي و جنوبي پيشرفتهاي قابل ملاحظهاي داشته و در حال نزديک شدن به شهر رقه و ديرالزور محل تجمع تروريستها است.
اين پيشرويها نگراني مقامهاي ترکيه اي بويژه رجب طيب اردوغان، رئيس جمهوري اين کشور را برانگيخته و باعث شده ترکيه در ظاهر براي ضربه زدن به حزب دموکراتيک کردهاي سوريه اما در عمل براي متوقف ساختن ارتش سوريه به منطقه اعزاز حمله کند.
اين رفتارها و موضعگيريهاي آنکارا و رياض اين سئوال مهم را مطرح مي کند که آيا امريکا عمليات و رفتارهاي مداخله جويانه ترکيه و عربستان را تأييد مي کند؟ اکثر تحليلگران معتقدند آمريکا موضع دوگانه در اين باره اتخاذ کرده است زيرا در ظاهر نشان ميدهد با روسيه براي توقف عمليات نظامي در سوريه و حل مسالمتآميز بحران اين کشور موافق است اما در عمل اجازه ميدهد عربستان از پايگاه نظامي اينجرليک که در اختيار نيروي هوايي امريکاست، استفاده کند.در حالي که عربستان و ترکيه نمي توانند بدون نظر موافق آمريکا از اين پايگاه هوايي استفاده کرده و دست به اقدامهاي مستقل بزنند.
همچنين سخنگوي نظامي عربستان سعودي به تقليد از مقامهاي امريکايي اکنون از طرح «ب» سخن مي گويد و اينگونه القا مي کند که طرح «الف» براي سرنگوني اسد به نتيجه نرسيده و اکنون سعوديها اجراي طرح «ب» را آغاز کرده اند و اجراي طرح «ب» نيز مستلزم دخالت نيروي زميني براي سرنگوني اسد است. اين در حالي است که عربستان همچنان در باتلاق يمن گرفتار و فاقد نيروي زميني براي دخالت در يمن است. مقامهاي سعودي حتي وادار شدهاند با صرف مبالغ هنگفتي از بلک واتر با کشورهاي آفريقايي نظير کلمبيا و سودان نيروي نظامي مزدور استخدام تا بتوانند در يمن مداخله کنند، اکنون چگونه مي توانند به سوريه نيروي زميني اعزام کنند.
نکته حائز اهميت ديگر اين است که نيروي زميني عربستان سعودي بدون اجازه دولت سوريه حق ورود به خاک اين کشور را ندارد و در غير اين صورت اشغالگر و متجاوز محسوب خواهد شد و اگر چنين اتفاقي روي دهد نيروي هوايي سوريه و جنگندههاي سوخوي روسيه حق اين را خواهند داشت تا يگانهاي نظامي سعودي را به عنوان متجاوز بمباران کنند و اين به معناي گسترده شدن جنگ در کل منطقه و حتي به تعبير مدودف احتمال وقوع جنگ جهاني است.
در چنين شرايطي اين سئوال مطرح مي شود که سعوديها از سرنگوني دولت سوريه چه سودي مي برند؟ سرنگوني دولت دمشق به دليل اهميتي که اين دولت در محور مقاومت دارد، تنها به سود رژيم صهيونيستي خواهد بود و عربستان سعودي و ترکيه خواه ناخواه در واقع در جهت تضمين و تأمين امنيت رژيم صهيونيستي عمل مي کنند. رسانهها نيز از ارتباطات عربستان سعودي و اسراييل پرده برداشته اند.
ترکيه هم در حال بازسازي روابط خود با اسراييل است. مجموع اين مسايل نشان مي دهد عمليات نظامي ترکيه و عربستان عليه سوريه بدون اطلاع امريکا نيست و منطقه خاورميانه آبستن اتفاقهاي بسيار مهم و گسترده اي است که چه بسا معادلات منطقه اي و بين المللي را تعيين خواهد کرد.
ش.د9405780