(روزنامه كيهان – 1394/12/15 – شماره 21297 – صفحه 2)
درباره انتخابات هفتم اسفند، سخن بسیار است. یکی از مهمترین و پربحثترین مباحث در این زمینه، تعیین پیروز میدان انتخابات است. فارغ از جناحبندیها، درصدها، گرایشها و... پیروزی مطلق و اصلی این انتخابات را - با حد نصاب مشارکت بیش از 60 درصد- باید متعلق به ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران دانست. شکستخورده اصلی این عرصه دشمنان این نظام و ملت - در راس آنها آمریکا- هستند. حدود 15 ماه پیش انتخابات کنگره آمریکا برگزار شد. انتخاباتی که پایین بودن میزان مشارکت در آن طی 200 سال اخیر در آمریکا بیسابقه و به اذعان نشریه آمریکایی «کانترپانچ» میزان مشارکت واقعی در آن کمتر از 19 درصد بود. دوقطبی نظام- ملت در ایران اسلامی، رویای دیرینه آمریکاییها بوده و هست. اغلب طرحها و توطئههای واشنگتن نیز برای ایجاد و شکلدهی به چنین وضعیتی است. اساساً تحریمهای طولانی و سنگین علیه جمهوری اسلامی نیز در همین راستا بود. انتخابات پرشور هفتم اسفند، بار دیگر بر این رویای آمریکایی مهر بطلان زد.
اما موضوع این نوشتار چیز دیگری است. رهبر معظم انقلاب اسلامی حدود 3 هفته پیش از انتخابات فرمودند؛ «مسئولان به یاری پروردگار مشغول کار و تلاشند اما مراقب باشند که جنجالهای روزمره انتخاباتی آنها را سرگرم نکند و از پرداختن به مسائل مهم بهویژه اقتصاد غافل ننماید. این مسئله (انتخابات) با همه اهمیتش مقطعی است و آنچه بعد از چند هفته باقی میماند مسائل اساسی کشور از جمله مقاومسازی اقتصاد است. با تکیه بر این سرمایههای بینظیر، اقتصاد کشور را بهگونهای مقاوم کنید که دشمن از فکر فشارهای اقتصادی برای تحمیل خواستههایش منصرف شود.» ایشان در پیامی که هفته گذشته و دو روز پس از برگزاری انتخابات صادر کردند، پیشرفت را هدف اصلی کشور برشمرده و تاکید فرمودند؛ «پیشرفت صوری و منهای استقلال و عزّت ملی، پذیرفته نیست. پیشرفت، به معنی حل شدن در هاضمه استکبار جهانی نیست و حفظ عزّت و هویت ملی جز با پیشرفت همهجانبه و درونزا دستیافتنی نیست.»
واقعیت ماجرا آن است که واشنگتن طی یک دهه گذشته از تحریم اقتصادی به سوی گروگانگیری اقتصاد جمهوری اسلامی ایران حرکت کرده است. اگرچه واکنش اولیه آمریکاییها به حوادث 11 سپتامبر از نوع سخت و نظامی بود اما آنها همزمان - یا حداقل به فاصلهای اندک- دریافتند دوران تکیه صرف به میلیتاریسم برای حل و فصل چالشهای پیش روی آمریکا در سطح بینالمللی گذشته است. ابزار نظامی و طرحهای سخت شاید بتواند حکومتهای غیرمردمی و خودکامهای مانند رژیم صدام را ساقط کند، اما بدون شک برای همه عرصهها پاسخگو نیست و برای مواجهه با حکومتهایی مانند جمهوری اسلامی - که هم از پشتیبانی مردمی برخوردارند و هم با آمریکا در تخاصم و تضاد هستند- باید به روشهای جدید و پیچیدهتری روی آورد.
اینجا بود که وزارت خزانهداری آمریکا با بهرهگیری از اهرم تحریمها به پیشانی ابزارهای این کشور برای مقابله با چنین چالشهایی مبدل شد و گستره استفاده از این ابزار روز به روز در حال افزایش است. به عنوان مثال باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا اخیرا به وزیر خزانهداری این اختیارات را داد تا بر ضد کشورها و شرکتهای خارجی که در فعالیتهای خصمانه سایبری مانند راهاندازی حملات سایبری به زیرساختهای حساس یا سرقت اطلاعات ارزشمند تجاری دخالت دارند، یک رشته تحریمهای اقتصادی را اعمال کند. به نوشته نشریه آمریکایی فارن افرز؛ «در یک کلام تحریمهای اقتصادی فرسایشی اخیرا به یک ابزار مد روز تبدیل شده است.»
برجام قرار بود تحریمهایی که به بهانه فعالیتهای هستهای علیه ایران وضع شده را رفع کند اما به اعتراف اعضای تیم مذاکرهکننده کشورمان، آمریکاییها در عمل به تعهدات خود در این زمینه کوتاهی و تعلل دارند. 85 درصد معاملات تجاری دنیا با دلار انجام میشود و ناتوانی دسترسی به سامانه مالی آمریکا یک مانع بزرگ و عمده برای شرکتهای خارجی به شمار میرود که مایل به همکاری و تجارت با ایران هستند.
قابلیتها و جذابیتهای تجاری ایران برای طرفهای خارجی چنان است که مانعی به عنوان دلار نتوانسته شرکتهای خارجی را از همکاری با ایران منصرف کند. به عنوان مثال دولت پاکستان از بانک مرکزی پاکستان خواسته است تا مکانیسمی موقتی و معتبر فراهم سازد تا شرکتهای پاکستانی بتوانند بدون نگرانی درباره دلار، وارد کسب و کار و تجارت با ایران شوند. کره جنوبی نیز درصدد ترغیب معاملات و تجارت با ایران با واحد پولی این کشور یا یورو برآمده است.افزون بر آن بانک توکیو - میتسوبیشی اخیرا اعلام کرده است که پرداختهای پالایشگاههای نفتی ژاپن به ایران را هم به صورت ین و هم یورو انجام خواهد داد. به همین صورت گفته میشود دو بانک ژاپنی دیگر درصدد از سرگیری سرویسهای پرداخت غیردلاری به ایران هستند.و اخیرا نیز وزیر تجارت برزیل اعلام کرد دولت وی به دنبال آن است تا امکان پرداخت مالی به مبدا و مقصد ایران را به یورو و دیگر ارزهای خارجی مهیا سازد.
ابزار تهاجمی تحریم شاید برای کشورهایی که به نوعی همسو - به عبارت دقیقتر مستعمرات عصر جدید- با سیاستهای واشنگتن هستند، تهدیدزا نباشد اما بدون شک برای کشورهایی که سیاستهای مستقلی را در عرصه بینالمللی دنبال میکنند، خطرآفرین و قابل تامل است. یکی از این کشورها چین است. پکن سالهاست، تدابیر و اقدامات پیشگیرانه خاصی را در این زمینه به اجرا گذاشته است. اخیراً چین «رنمینبی» (به زبان چینی یعنی پول رایج مردم) را به عنوان واحد مبادلات بینالمللی خود، به جای دلار معرفی کرده است.
(واحد پول داخلی و روزمره در چین یوان است و بطور ساده میتوان گفت نسبت رنمینبی و یوان در چین چیزی شبیه نسبت ریال و تومان در کشور ماست.) در حال حاضر 4 ارز «دلار آمریکا، ین ژاپن، پوند انگلیس و یورو»، جزء سبد ارزی صندوق بینالمللی پول هستند و تا شش ماه دیگر رنمینبی به این سبد اضافه میشود و کارشناسان با توجه به قدرت اقتصادی چین، آینده متزلزل و رو به افولی را برای دلار در مقابل رنمینبی پیشبینی میکنند. اقدام پکن در راه اندازی و برقراری سامانه پرداخت بینالمللی چین موسوم به چیپس (CHIPS) سامانهای مشابه سامانه سوئیفت (SWIFT) که با هدف کمک به هماهنگی انتقال روزانه تریلیونها دلار در معاملات مالی و تسهیل فرایند معاملات به واحد پولی رنمینبی ایجاد شده است، میتواند به حفاظت از پکن در برابر اعمال هرگونه تحریمهای مشابه که بر ضد ایران اعمال شده بود، کمک کند.
داستان آمریکاییها و ما تنها مسئله هستهای نیست که با برجام، خاتمه یافته باشد که البته خود رشته برجام سردرازی دارد. در میان لیست بلندبالای موارد تخاصم دو طرف، به نظر میرسد مسائل منطقهای نزدیکترین و محتملترین میدان تقابل در آینده باشد. در چنین وضعیت و شرایطی، انسان عاقل و زیرک چه میکند؟ جز آن است که از تقابل پیشین درس گرفته و نقاط ضعف و رخنه را تقویت و ترمیم میکند؟ تحریم کردن اژدهای زرد از سوی آمریکا در خوشبینانهترین حالت چیزی شبیه شلیک به مغز است اما با این حال چینیها جانب احتیاط را نگاه داشته و به اقداماتی پیشگیرانه مانند آنچه در بالا ذکر شد، دست زدهاند.
ما برای رویاروییهای قطعی در میدانهای آینده چه کردهایم؟ مردم با حضور گسترده خود در هفتم اسفند، نقش خود را در مقاومسازی کشور به نحو احسن ایفا کردند، وقت آن نرسیده است که دستاندرکاران و متولیان اقتصاد کشور، عملیات رهایی گروگان را آغاز کنند؟! در هیچ جا گروگانها را با باج دادن آزاد نمیکنند. باج دهی شاید راحتترین راه ممکن باشد، اما تنها یک نتیجه دارد؛ گروگانگیری بیشتر.
http://kayhan.ir/fa/news/70030
ش.د9405879