(روزنامه اطلاعات – 1395/01/18 – شماره 26408 – صفحه 12)
خروج ناگهاني نظاميان روس از سوريه؛ علل و پيامدها
تصمیم ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه برای خارج کردن نیروهای اصلی خود از سوریه غافلگیرکننده بود؛ مساله مهمی که در این تصمیم توجه همگان را به خود جلب میکند این است که تصمیم پوتین خیلی سریع گرفته شد و این نشان میدهد که موضوعی هست که رهبران روسیه را خشمگین کرده است.عبدالباری عطوان، سردبیر روزنامه مستقل رأی الیوم در تحلیلی درباره دستور ولادیمیر پوتین برای خروج نیروهایش از سوریه نوشت: دو طرف روسی و سوری در بیانیههای رسمی اعلام کردند که این تصمیم با هماهنگی میان بشار اسد، رئیسجمهور سوریه و پوتین گرفته شده است چراکه نیروهای روسی مأموریت خود در سوریه را تکمیل کردهاند. اما سؤال این است که چرا اکنون و همزمان با آغاز مذاکرات ژنو چنین تصمیمی گرفته شد.
این تصمیم روسیه را که موجب برهم زدن و آمیخته شدن اوضاع شده و نوعی حالت آشفتگی در سطح منطقهای و بینالمللی به وجود آورده است، میتوان به دو گونه تفسیر کرد:یکی از تفسیرها اینگونه است که نیروهای روسی مأموریت خود را به صورت عملی پس از پشتیبانی هوایی از نیروهای ارتش سوریه به پایان رساندهاند و توانستند در بازپسگیری مناطق زیادی به ویژه در حومه شمالی حلب و بستن مرزهای ترکیه و سوریه و محاصره شهر حلب به ارتش سوریه کمک کنند در نتیجه اکنون مرحله توقف حملات و پیشبرد روند صلح است.
تفسیر دوم نیز این است که این اقدام روسیه از روی خشم و عصبانیت گرفته شده و واکنشی به اظهارات ولید معلم، وزیر خارجه سوریه باشد که در اظهارات خود گفته بود: بشار اسد خط قرمز است و انتخابات ریاستجمهوری و پارلمانی بدون نظارت دولت سوریه برگزار نخواهد شد. یا شاید واکنشی به اظهارات بشار جعفری، رئیس هیات دولت سوریه در مذاکرات ژنو باشد که گفته است چیزی به اسم مرحله انتقالی وجود ندارد و مذاکرهای درباره آن نخواهد شد؛ اظهاراتی که واشنگتن آن را به منزله ناکام گذاشتن مذاکرات و نقض توافقها با مسکو دانست.روسیه احتمالا در معرض فشارهای شدید از سوی شریک آمریکایی خود به دلیل اظهارات مقامهای سوری قرار گرفته است؛ اظهاراتی که علاوه بر آمریکا مخالفان نیز آن را از بین برنده مذاکرات دانستند چراکه مخالفان سوریه همچنان بر مرحله انتقالی و برکناری بشار اسد تأکید دارند.ما به هیچ وجه درباره این مساله که خروج نیروهای روسی با هماهنگی رهبران سوریه صورت گرفته بحث نمیکنیم مساله مهم هماهنگی نیست بلکه خروج غافلگیرکننده و سریع نیروهای روسی است.مسائل میدانی و سیاسی درباره این تصمیم روسیه وجود دارد که باید به آن بپردازیم .
یکی اینکه خارج کردن بخش اعظم نیروهای روسی از سوریه و بیشتر جنگندههای پیشرفته مثل سوخو35 خلئی را به وجود خواهد آورد. جنگندههای سوریه قدیمی هستند و پیشرفته نیستند. چه کسی این خلأ را پر خواهد کرد؟ امکان ندارد جایگزینی برای پشتیبانی هوایی روسیه وجود داشته باشد. دوم اینکه موضع ایران نسبت به این تصمیم غافلگیرکننده روسیه چیست و آیا نیروها و جنگندههای خود را جایگزین نیروها و جنگندههای روسیه میکند؟سوم اینکه آیا این تصمیم روسیه جدی است یا اینکه تلاشی برای اعمال فشار بر سوریه جهت گوش دادن به نصیحتهای مسکو است مثل اظهاراتی که ویتالی چورکین، نماینده دائم روسیه در سازمان ملل درباره سوریه گفته بود .
چهارم اینکه پس از این اقدام روسیه چه اتفاقی در مذاکرات ژنو خواهد افتاد آیا مقامات سوریه از مخالفت با مذاکره درباره نقشه راهی که طرف روسی و آمریکایی با آن موافقت کرده بودند و شامل تشکیل هیات دولت انتقالی و اصلاحات قانون اساسی و برگزاری انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری ظرف 18 ماه است، دست برمیدارند؟ آیا واشنگتن بر همپیمانان خود یعنی مخالفان سوریه برای کناره گیری از موضع خود و دادن امتیاز فشار خواهد آورد؟اعتراف میکنیم که مثل بسیاری از مردم ما نیز از این تصمیم غافلگیرکننده و سرنوشت ساز روسیه غافلگیر شدیم.
مسالهای که ما را وامیدارد چنین چیزی بگوییم اظهارات "کوبنده" محمد علوش، از مخالفان سوریه است که به محض رسیدنش به ژنو گفته بود که برای در اختیار گرفتن حکومت و نه قبول وزارت کشاورزی یا بهداشت یا وزارتخانههای جزئی به ژنو آمده است. چنین مسالهای نمیتواند از خلأ آمده باشد.ما ماهیت تحولات در این بحرانی را که در روزهای و هفتههای آتی روشن خواهد شد، نمیدانیم اما این را به خوبی میدانیم که اسد به ماندن در قدرت با اختیارات کامل مصمم است. دشوار است که ببینیم اسد به نفع دشمنان سوریه از قدرت کنار برود.روزهای آتی با حوادث غافلگیرکننده زیادی همراه خواهد بود. ما هیچ گزینه دیگری جز انتظار نداریم. مطمئنا خطرات بزرگی پیش رو است و تشدید عملیات نظامی از سوی تمامی طرفها وارد است. کنفرانس ژنو در مقابل دو مسیر قرار دارد یکی به سمت فروپاشی و دیگری به سمت وقت کشی است.
در این حال،اعلام ولادیمیر پوتین برای خروج نیروهای روس از خاک سوریه برای کسانی که ارتباطی نزدیک با سلسله مراتب نظامی داشتند، متحیرکننده بود؛ برخی ناظران نیز صحت آن را زیر سوال بردهاند.روزنامه گاردین نوشت، پنج ماه و نیم، 9000 سورتی پرواز جنگنده،سقوط هواپیمای مسافربری روسیه در مصر و درگیری روسای جمهوری مصر و ترکیه، خلاصهای از مداخله روسیه در سوریه بود که به صورت جبرانناپذیری خطوط درگیری پنج ساله و ژئوپولتیک اطراف آن را تغییر داد.ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه با اعلام خروج قریبالوقوع نیروهایش از سوریه گفت: معتقدیم که اهدافی که برای وزارت دفاع روسیه تعیین شده بود، به صورت کلی محقق شده است. هدف مبهم "مبارزه با تروریسم" که عمدتا برای جنگهای ناتمام به کار برده میشود، قطعا به پایان نرسیده چرا که داعش هنوز با قدرت بسیاری در آنجا حضور دارد.اما اگر این خروج انجام شود، مانع از آن میشود که عملیات سوریه به یک درگیری طولانی با افزایش تلفات روسیه تبدیل شود.
اکنون تحلیلگران به افزایش شمار پرسنل پشتیبانی عملیاتی در این کشور شامل نیروهای ویژه، خدمههای تانک و توپخانه سنگین و آغاز حضور آنها در خارج از پایگاه لاذقیه تاکید دارند.مارک گالئوتی، استاد روابط بینالملل در دانشگاه نیویورک که اکنون در مسکو مستقر است، گفت: در واقع جدیت بسیاری درباره درگیری سوریه وجود ندارد و بیشتر نگرانی مربوط به تغییر تدریجی اهداف کمپین نظامی است. هر چه شما نیروهای شما آنجا بیشتر باشد، شما آسیبپذیرتر میشوید.اما اظهارات پوتین موجب تعجب تحلیلگران نظامی شد؛ از آنجا که ورود ناگهانی روسیه به سوریه آرام اما به لحاظ نظامی مقتدرانه بود، هیچکس نمیتوانست خروج آنها را متصور شود؛ از جمله کسانی که به منابع نظامی نزدیک بودند. همین امر موجب شده تا بسیاری حقیقت خروج را به دیده تردید بنگرند. پوتین دستور داده تا خروج نیروها آغاز شود اما هیچ تاریخی برای پایان آن اعلام نکرد.
در همین حال وی به وضوح گفت که پایگاه هوایی حمیمیم در خارج از لاذقیه که برای حملات هوایی روسیه استفاده میشده، همچنان مورد استفاده خواهد بود. همچنین حال که زیرساخت لازم وجود دارد، هیچ چیز نمیتواند روسیه را از استقرار مجدد و حتی سریعتر و دور از انتظارتر از اواخر سپتامبر باز بدارد.در همین رابطه،الکساندر گولتس، تحلیلگر مستقل مسائل نظامی مدعی شد، هیچکس نمیخواست پس از جریان اوکراین با روسیه کار کند و هدف کمپین سوریه هم مجبور کردن غرب برای همکاری مجدد با روسیه بود. این امر محقق شده و اکنون آنها در حال خروج از این درگیری با اندکی خسارت هستند. گمان میکنم این حرکت تاکتیکی بسیار درخشانی است.
از طرفی،تصمیم ولادیمیر پوتین درباره خروج ناگهانی بخش اصلی نیروهای روسیه از سوریه جهان را غافلگیر کرد. از جمله کارکشتهترین کارشناسان نظامی در خود روسیه را هم. چه کسی فکر میکرد که روسیه در اوج موفقیتش در کارزار سوریه میدان را رها کند و برگردد؟خبرنگار بی.بی.سی در گزارشی درباره تصمیم جدید روسیه نوشته است: "چرا که برنگردد؟ روسیه تا حد زیادی به خواستههایش رسیده". این باور لئونید راگوزین، تحلیلگر مسایل سیاسی روسیه است که با کرملین میانه خوبی ندارد.او میگوید: مسئله حل معضل سوریه بدون حضور بشار اسد از دستور کار خارج شده؛ نیروهای هوادار آمریکا به حاشیه رانده شده اند؛ اوکراین از سرخط خبرها به قعر خبرها افتاده و بحران اوکراین به دلخواه روسیه منجمد شده است.
مسئله کریمه دیگر در دستور کار قدرتهای جهانی نیست. شیشه اتحادیه اروپا زیر فشار بحران مهاجرت ترک برداشته و دور نیست روزی که یخ تحریمهایش علیه روسیه هم آب شود. مخالفان داخلی روسیه درهم شکسته شدهاند و اوکراین به عنوان الگو برای مردم روسیه دیگر جاذبهای ندارد.پوتین نه یک جنگ که سه جنگ را برد. ولی نگاه دمیتری گودکف، تنها نماینده مخالف پوتین در پارلمان روسیه به این موضوع، بیشتر برون نگرانه و جهانی است و برای بشار اسد سرنوشت دیگری را ترسیم میکند.این نماینده دوما که مشروعیت اعزام نیروی هوایی روسیه به سوریه را علنا زیر سؤال برده بود، اکنون آشکارا خشنود است. او میگوید اظهار تسلیت رهبری روسیه به ترکیه در پی انفجار مرگبار در آنکارا و اکنون اعلام خروج نیروهای روسیه از سوریه شاید نشانههایی از پایان سیاستهای خصمانه کرملین باشد.او همچنین افزایش نسبی ارزش روبل روسی در برابر دلار را یکی از پیامدهای این تغییر نسبی سیاست میداند.
از سویی،ویتالی یاروشفسکی، معاون سردبیر روزنامه "نوویا گازتا" میگوید 2 میلیون و 500 هزار دلار هزینه یک روز بمبارانهای روسیه در سوریه است. و آن هم در دورهای که اقتصاد روسیه زیر بار تحریمها و سقوط قیمت نفت شانه خم کرده است. در کشوری که میانگین درآمد حدود ۴۰۰دلار است و پایتخت آن از گرانترین شهرهای جهان به شمار میآید، چنین هزینههایی میتواند پیامدهای اقتصادی ناگوار بلندمدت داشته باشد.البته ولادیمیر پوتین در اعلام تصمیم غافلگیرکنندهاش از اقتصاد یادی نکرد. او گفت چون به هدفهای اصلیمان رسیدهایم، وقت آن است که برگردیم.غرب، متوجه شده که معضل سوریه را نمیتوان بدون روسیه حل کرد. غرب، فهمیده که با روسیه باید کنار آمد. روسیه با حملات مرگباری که علیه داعش داشت، آمریکا را هم واداشت که با جد و جهد بیشتر با داعش بجنگد تا این تصور پدید نیاید که داعش را در سوریه نیروی هوایی روسیه و ارتش بشار اسد شکست دادهاند.حملات هوایی روسیه که کمتر از شش ماه ادامه داشت، ارتش بشار اسد را از موقعیت تدافعی به موضع تهاجمی برگرداند و به متحد کرملین در دمشق مجال آن را داد که در مذاکرات صلح کوتاه نیاید.
«ایرک مرتضین» روزنامه نگار طرفدار کارزار نظامی روسیه در سوریه میگوید که نتیجهای که روسیه به دنبالش بود حاصل شده است: "غرب، متوجه شده که معضل سوریه را نمیتوان بدون روسیه حل کرد. غرب، فهمیده که با روسیه باید کنار آمد. روسیه با حملات مرگباری که علیه داعش داشت، آمریکا را هم واداشت که با جد و جهد بیشتر با داعش بجنگد تا این تصور پدید نیاید که داعش را در سوریه نیروی هوایی روسیه و ارتش بشار اسد شکست دادهاند.
ورود روسیه به جنگ سوریه ناگهانی بود و قدرتهای غربی را دچار دست پاچگی کرد. به مانند خروجش. کاخ سفید اعلام کرد که از تصمیم پوتین مبنی بر خروج نیروهایش تا زمان اعلام این خبر آگاه نبوده است.ولادیمیر پوتین به حرکات ناگهانی در شطرنج سیاسی عادت دارد. اما غرب هنوز با این حرکات ناگهانی پوتین خو نگرفته است. گام بعدی، پاسخ بسیاری از پرسشهای امروز را خواهد داد. سرنوشت بشار اسد هم در گرو همان گام بعدی است.
در همین رابطه،تحولات سوریه و برملا شدن مواضع خصمانه عربستان و نیز انفجارهای بروکسل و پیش از آن در فرانسه همگی موجب شد که غرب به این باور برسد که ایران و حزبالله خطر نیستند بلکه گذرگاه اصلی مبارزه با تروریسم به شمار میآیند.به گزارش تسنیم به نقل از روزنامه السفیر، تحولات سوریه و برملا شدن مواضع خصمانه عربستان و نیز انفجارهای بروکسل و پیش از آن در فرانسه همگی موجب شد که غرب به صحت اظهارات روسیه مبنی بر اینکه ایران و حزبالله خطر نیستند، اطمینان یافته و متوجه شود که ایران، سوریه و حزبالله گذرگاه اصلی مبارزه با تروریسم به شمار میآیند.
بیاعتنایی اسرائیل به اظهارات سران عرب
اگر همه رهبران عرب صحبت میکردند، اسرائیل هیچ توجهی نداشته و اعتنایی نمیکرد و حتی هنگامی که در نشست سران عرب در سال 2002 در بیروت از عادی سازی روابط با اسرائیل صحبت کردند، «آریل شارون» جنایتکار جنگی بدون هیچ درنگی اعلام کرد این ابتکار عمل آنان بهاندازه جوهری که با آن روی کاغذ نوشته میشود، ارزش ندارد.در مقابل اگر سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان فقط از یک موضوع جدید خبر دهد، اسرائیل به لرزه در میآید و این چیزی است که بهوضوح در مصاحبه چند روز پیش او با شبکه المیادین شاهد بودیم.
موفقیت حزبالله در توازن معادله ایجاد وحشت
پرواضح است که در اینکه حزبالله توانسته است در معادله ایجاد ترس و وحشت در دل اسرائیل موفق عمل کند، هیچ بحثی نیست.نکته قابل ملاحظه اینکه در جنگ سوریه که بدترین جنگ قرن حاضر به شمار میآید، بشار اسد رئیس جمهوری این کشور به محور سیاستهای جهانی و منطقهای تبدیل شد، بهعبارت بهتر این جنگ خونین و ظالمانه که تر و خشک را با هم سوزاند فقط یک عنوان اصلی داشت،برکناری بشار اسد یا ابقای او.بیتردید سوریه یکی دیگر از طرفهایی است که بهای مواضع حمایتجویانه خود از مقاومت و ایران را پرداخت.هرچند نباید از برخی دلایلی که از داخل سوریه موجب شد، ناآرامیها در این کشور رقم بخورد، غافل شویم، اما باید گفت که هدف اول و آخر بحرانی که در سوریه شعلهور شد، نابودی ارتش این کشور بود آن هم پس از آنکه ارتش عراق نیز نابود و ارتش الجزایر نیز تضعیف شد .
عقل و قلب بشار اسد با مقاومت است
شخصیت بشار اسد در گرایش سوریه بهسمت مقاومت نقش مهمی داشت به این معنی که درست است وی در سال 2008 از طریق ترکیه با اسرائیل گفتوگو کرد و اعلام داشت در صورتی که گفتوگوها موجب بازگرداندن بلندیهای جولان شود، با آن مخالفتی ندارد، اما قلب و عقل او بیش از زمان پدرش به مقاومت و لزوم حمایت از آن نزدیک است.از همان روزهای نخست ناآرامیهای سوریه، سید حسن نصرالله در صدد قدردانی از مواضع سوریه برآمد و در سخنرانی که در سال 2011 در ورزشگاه «الرایة» ایراد کرد، انتقاد از برهان غلیون اولین رئیس شورای ملی مخالفان سوریه و متهم کردن آن را محور قرار داد.وی به نقل از غلیون گفت: «اگر ما بتوانیم نظام را در سوریه تغییر داده و آن را در دست بگیریم، بهدنبال قطع روابط با ایران هستیم.
نصرالله در ارزیابی این اظهارات غلیون گفت: این اظهارات مفهوم است، اما اینکه غلیون میگوید میخواهیم روابطمان را با جنبشهای مقاومت در لبنان و فلسطین یا همان حزبالله و حماس قطع کنیم، باید گفت بسیار خوب، اما این اقدامات امضای استوارنامه برای چهکسی است، آمریکا و اسرائیل؟سید حسن نصرالله یقین داشت که جنگ علیه سوریه بهطور خاص جنگ علیه حزبالله و ایران است، از همین رو ارزیابی راهبردی حزبالله بر لزوم مقابله با این طرح متمرکز شد که محور مقاومت را حتی در سوریه هدف قرار داده است .
این ارزیابی دبیرکل حزبالله در منطقه خلیج فارس نیز بازتاب داشت از جمله اینکه «یوسف بن علوی» وزیر خارجه عمان گفت: در طول تاریخ سه کشور عربی اصلی شامل مصر، سوریه و عراق با اسرائیل وارد جنگ شدند که معتقدم این کشورها از طریق جنبش صهیونیستی از هم پاشیدند.هرچند سلطاننشین عمان و برخی کشورهای عربی دیگر خلیج فارس با قرار دادن حزبالله در فهرست گروههای تروریستی مخالفت کردند، اما در برابر ریاض چارهای ندارند .
رویکرد سوریه در مقابل مقاومت
رویکرد سوریه در مقابل مقاومت و گرایش این کشور بهسمت آن با وسوسههای زیادی روبهرو شد که گاه با تهدیدهایی همراه بود.در همین ارتباط کالین پاول در نخستین ملاقات خود با بشار اسد در سال 2003 پس از اشغال عراق به همین وسوسهها و نیز تهدیدها اشاره کرد.بشار اسد همزمان با آغاز جنگ علیه کشورش در اظهارات خود در مجلس سوریه گفت:هنگامی که فشارها بر سوریه شدت یافت و پیشنهاداتی به ما دادند که با منافع ما تعارض داشته و در واقع توطئه علیه مقاومت و سایر عربها است و هنگامی که فشارها همچنان رو به افزایش است، به آنها گفتم اگر من هم طرحهای شما را بپذیرم، مردم سوریه قبول نخواهند کرد.
عربها همواره تسلیم بودهاند
این اظهارات را رها کرده و کنار بگذاریم و در نظر داشته باشیم که فردا چهبسا ایران و عربستان آشتی کنند و همه این اظهارات از بین برود اما باید پرسید آیا هیچ یک از طرحهای ابتکاری صلح از مادرید تا اسلو و سپس طرح ابتکاری صلح در بیروت که همگی شامل تسلیم کامل عربها است، توانست مانع جنایتهای آخرین نظام نژادپرستی در جهان شود یا اندکی در جنگها و شهرکسازیها و نیز فروبردن سرزمین فلسطین به کام خود تغییری ایجاد کرد؟ بهعکس، عربها اکنون در تلاش برای شکست دادن استخوانهای آن دست از جوانانی هستند که از انتفاضه باقی ماندهاند.
موفقیت پروژههای فتنهانگیزی در منطقه
اینجا همان موضوع اصلی قضیه است، بهعبارت دیگر موفقیت پروژههای فتنه انگیزی موجب تحقق اهداف متعددی شد که شامل ویرانی سوریه و تقسیم سودان و غرق شدن لیبی و یمن در جنگهای ویرانگرانه بود، بهگونهای که تفکر عربیت و ملیگرایی عربی به ننگ و عار تبدیل شد و مقاومت در فلسطین و لبنان بهعنوان تروریسم به تصویر کشیده شد و بازارهای عربی بهروی تمام کارخانههای تسلیحاتی باز شد تا جایی که فروش تسلیحاتی آنان در چند سال گذشته بیشتر از چند دهه قبل بود .همچنین تلاش شد که افکار عمومی عربی متقاعد شوند که صلح یا تسلیم شدن موضوع اصلی است و دشمنی بین کشورهای خلیج فارس و ایران مهمتر از دشمنی با اسرائیل است .اما تروریستی که این ابزار عملی این فتنهانگیزی بود، معادله را تغییر داده و از این پس نیز بیش از پیش آن را تغییر خواهد داد بهگونهای که کسی که خود دام گسترده بود، به دام افتاد.
چهبسا مصاحبه باراک اوباما با مجله آتلانتیک تعبیر روشن واقعیتی است که غرب به آن میاندیشد.بهعبارت بهتر همزمان شدن حمله اوباما به متحدان دیروز با تصمیمات اروپا مبنی بر توقف صادرات سلاح به عربستان، تصادفی نیست.علاوه بر این، همزمان شدن حملات غرب علیه عربستان با گشادهرویی آنان در قبال ایران و تغییر مواضع در قبال سوریه و حزبالله و نیز ارتش لبنان نیز تصادفی نیست بهویژه اینکه این مواضع روز به روز قوت بیشتری میگیرد. چهبسا اظهارات اخیر سید نصرالله مبنی بر عقبگرد ترکیه در مورد بشار اسد پیامهای متعددی را در دل خود جا داده باشد، زیرا اظهارات وی پس از دیدارهای مهم بین مسئولان ایران و ترکیه ایراد شد و بهاحتمال زیاد این دیدارها موجب کاهش تنش شده و احتمال دارد در آینده سوریه بهویژه شمال این کشور نیز نقش داشته باشد.
نکته مهم دیگر اینکه مصاحبه «غسان بن جدو» با سید حسن نصرالله در لحظهای حساس از تحولات سوریه صورت گرفت و نشان داد که دبیرکل حزبالله نیز مانند بشار اسد و ایران و روسیه متوجه است که روند امور بهنفع آنان پیش میرود. همچنین آنان میدانند که اسرائیل نمیتواند واقعیت حاصل از توافق ایران و غرب را بپذیرد اما باید به آن در مورد هر گونه ماجراجویی هشدار داد.در این میان اطلاعات دقیق حزبالله حاکی از این است که اسرائیل همواره آماده جنگ است اما بهاحتمال زیاد در این لحظات تاریخی در صدد نیست در تحقق دستاوردهای حاصل از جنگ سوریه عجله کند.واشنگتن نیز در سفر نمایندگان لبنانی به آمریکا آنان را به خودداری ازهرگونه اقدامات تحریک آمیز فراخوانده و از آنان خواست از هرتحرکی که چهبسا موجب شود اسرائیل به جنگ رو آورد، خودداری کنند.
اظهارات نصرالله هیچ سؤالی را بیپاسخ نگذاشت
به هر حال نباید در اظهارات دو روز پیش حسن نصرالله در مورد موشکهای مقاومت و قابلیت آن برای هدف قرار دادن مواضع اسرائیلی در فلسطین اشغالی و نیز فهرست اهداف هستهای و غیره تردید کرد .اسرائیل اظهارات نصرالله را باور میکند و تلاشهای خود را با در نظر گرفتن این اظهارات پیش میبرد و میداند که در سالهای گذشته موشکهای بالستیک در اختیار حزبالله قرار داده شد.وقتی سید حسن نصرالله میگوید «مقاومت خط قرمز ندارد» به این معنی است که وی بهدنبال جنگ نیست، بلکه در صدد پرهیز از آن و متقاعد کردن اسرائیل به خودداری از ماجراجویی است.
آنچه نصرالله و بشار اسد آن را درک کرده و متوجه هستند اینکه رسیدن تروریسم به مرحله انفجار در قلب اروپا و بهعبارت بهتر انفجارهای بروکسل پایتخت اتحادیه اروپا و پیش از آن در پاریس تردیدی باقی نمیگذارد که غرب بیش از پیش بهسمت همکاری با ایران، ارتش سوریه و حزبالله تمایل یافته است همانطور که با روسیه نیز همکاری دارد.در این میان باید در نظر داشت که فهرست اسامی تروریستهایی که سوریه بهطور مستقیم در شورای امنیت و یا بهواسطه مسئولان امنیتی یا با استفاده از برخی میانجیها در اختیار کشورهای اروپایی قرار داد، موجب دستگیری تروریستها یا جلوگیری از اتفاقات فاجعهبار شد. ادامه دارد...
ش.د9501652