تاریخ انتشار : ۰۶ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۸:۳۱  ، 
کد خبر : ۲۹۴۸۶۳

تأملي در زيست اينستا-تلگرامي

پایگاه بصیرت / دکتر حامد حاجي‌حيدري-hajiheidari@PhiloSociology.ir

(روزنامه رسالت ـ 1395/05/24 ـ شماره 8732 ـ صفحه 1)

قضيه: زيست اينستا-تلگرامي

انتخابات پارلماني 1394 در تهران، از جهت انتقال رقابت‌هاي انتخاباتي به اينستا-تلگرام، يک نقطه عطف بود. به نظر مي‌رسيد که تصميم‌ها در آن جا القا شد، و البته، خصلت‌هاي چنين انتخابي را نيز با خود حمل مي‌کرد. انتخابات پارلماني، نمودي از جامعه تهران بود.

تحولي است، پديد آمدن اجتماعي که ابزار ارتباطي غالب در آن اينستاگرام و تلگرام است. خصلت اصولي تجربه اينستا-تلگرامي، اين است که بسيار «شکلي» صورت مي‌گيرد. چه در اينستاگرام که اساساً مبتني بر انتشار و اشتراک تصوير است، و چه در تلگرام که در آن استعمال تصاوير و شکلک‌ها نسبت به متن غلبه يافته است، روزگار بر مدار «عکس» مي‌گردد.

اين مفهوم ارتباطات «شکلي»، در مقابل، ارتباطات «گفتماني» قرار مي‌گيرد. به تعبير ديگر، انسان متمدن، علي الاصول، بر مبناي پيش فرض‌ها و مقولات مفهومي و کلامي به دنيا مي‌نگرد، ولي، در تجربه اينستا-تلگرامي، ادراک به قدر زيادي مجرد از رمزهاي کلامي تحقق مي‌يابد، و جنبه «شکل شناختي»، و «حس و حال» بر آن غلبه مي‌يابد. شبکه و نظام‌هاي ارتباط شبکه‌اي مانند تلگرام، روش‌هاي درک ما از جهان را متحول کرده‌اند، و بويژه و از همه مهم‌تر، برخورد ما را با همه چيز، سطحي و گذرا کرده‌اند. ديگر به جاي «نوشتن و خواندن»، «عکس و تصوير» جايگزين شده است، و به جاي امر «منطقي»يا «امر اخلاقي»، «امر شکلي»يا «امر باحال» جايگزين مي‌شود. «عکس» جاي «مكث و تأمل» را مي‌گيرد.

کاوش 1.

سال‌هاي اخير، صحنه قيام ناگهاني شکل شبکه‌اي اجتماع و انسان است، و از اين بابت نمي‌توان انکار کرد که همه عالمان علوم انساني و از جمله علوم رفتاري غافلگير شده‌اند؛ از علم اقتصاد که با حضور فائق و مسلط کار ماشين‌ها، بايد در پارادايم اقتصاد کلاسيک که منشأ ثروت ملل را کار انسان تلقي مي‌کرد تجديد نظر صورت دهد گرفته، تا جامعه‌شناسي که نهادهاي اصلي اجتماعي را دستخوش دگرگوني بنيادين يا فروپاشي يا جايگزيني با نهادهاي جديد شبکه‌اي مي‌بيند، و تا فن مديريت که بايد شاهد زوال اشتغال و کار و مديريت انساني و جايگزيني ماشين‌ها باشد، همه و همه، نشان‌دهنده وقوع يک چرخش پارادايمي و ريشه‌اي در همه علوم انساني است که جوهر آن را ظهور «شبکه» و «جامعه شبکه‌اي» تشکيل مي‌دهد. جوهر اين جامعه شبکه‌اي، سرعت و شتاب و گذرا بودن است. همان عنصري که در جايگزيني عکس به جاي مكث در ارتباطات اينستا-تلگرامي مشهود است.

ازاين زاويه ديد، شبکه و بويژه ارتباطات اينستا-تلگرامي، ريخت کليدي عصر مدرن است؛ بدين معنا که شبکه، براي اولين بار توانسته است تا سرعت و شتاب تحولات را به حدي برساند که زندگي اجتماعي به شکل يک وب يا تار عنکبوت مبدل گردد که در آن انسان‌ها کاملاً به نقاط تقاطع خطوط و «وسط ضربدرها» تقليل بيابند و روند معقول «جريان»ها، «روابط» و «گره»ها بر همه چيز حکم براند. افراد، از سوي شرکاي کنش، به عنوان اعضاي کانال‌ها و گروه‌هاي اينستا-تلگرامي برآورد مي‌شوند و شخصيت مستقل چنداني براي آنان ملحوظ نيست. اين، بدان معناست که ارتباط ما نه فقط با اشياء، بلکه با انسان‌ها نيز گذرا و فارغ از اهتمام شده است.

کاوش 2.

ارتباطات انسان‌هانه تنهافارغ از اهميت متقابل شده است، بلکه از خصومت‌هاي گذرا و بزن در رويي هم آکنده گرديده. انحايي از نبرد نمادين شکل گرفته است که چون عالمان علوم رفتاري، عمدتاً به فضاي زيست قبلي انساني و اجتماعي آشنايي دارند، آن‌ها را به رسميت نمي‌شناسند، با اين که اين نبردها و خصومت‌ها از جنس نويني هستند.

در واقع، شبکه‌ها، تبديل به ميدان اصلي نبرد نمادين شده‌اند که البته، نه از جنس فيزيکي، نه، حتي، از جنس منطقي و ارزشي، بلکه بيشتر از جنس «امر شکلي» و «امر باحال» هستند.

چالش آن است که نقش‌ها،هنجارها،انتظارات وشرايط گفتگو يا مبادله نمادين، مهيا نيست. به عنوان نمونه، وبگاهي با عنوان «کوي دانش؛ نگاهي آرام به فرآيند پرشتاب علم و فناوري»، مطلبي با عنوان «14 مشکل آزار‌دهنده در تلفن همراهِ ... و نحوه برطرف‌سازي آن‌ها» منتشر کرده است که در آن بر مبناي تجربيات کاربران، نکاتي در مورد يک تلفن همراه گوشزد شده است. در ذيل مطلب و کامنت‌ها، کسي که خود را «مريم» معرفي کرده است نوشته: «چرا دروغ ميگين؟؟؟ من اين گوشي رو دارم و خدا رو شکر هيچکدوم از اين مشکلا رو نداره!!!! الکي رو گوشي‌هاي ... عيب نذارين. در حال حاضر بهترين گوشي‌هاي بازار ... هستن و ... گل سرسبد اونا هست».

درنگاهاول،برخي مخاطبان مسن‌تر يا قديمي‌تر، اين مواجهه موسوم به «مريم» را عصبي، غيرمنطقي، و ناجور ارزيابي مي‌کنند، ولي، واقع آن است که يک تغيير پارادايم رخ داده است، به اين معنا که خود موسوم به «مريم» هم براي اين اظهار نظر خود ارزش منطقي يا اخلاقي قائل نيست، بلکه در يک سطح متفاوت، به عنوان يک امر شکل‌شناختي و گذرا، اظهار نظر کرده است. او يک فان برند است، و سخني گفته است و رفته است، و، حتي، بر نمي‌گردد تا ببيند ديگران راجع به اين اظهار نظر او چه گفته‌اند. البته، ما با اين نحو برخورد با دنيا بيگانه نيستيم؛ چيزي شبيه مواجهه هواداران تيم‌هاي ورزشي است، ولي، وجه بديع پديده آن است که اين نوع مواجهه در مراودات انساني غلبه پيدا کرده و خيلي از کنشگران هنوز هم در تعيين سطح اهميت آن دچار مشکل هستند، و آن‌ها را بيش يا کمتر از حد جدي مي‌گيرند.

کاوش 3.

برخوردخونسردودرعين حال، خشن کنشگران با اين فضاي پر از ستيز شبکه، با نحوي کرختي مفرط که لازمه زيست در اين فضاست، همراه شده است. البته، اين نحو کرختي، در عين حال، که براي زيست در فضاي شبکه‌اي ضروري است، مع الوصف، بيمارگون هم هست و در ساير بخش‌هاي زندگي انساني اختلال به وجود مي‌آورد.

يک نمونه از اين کرختي بيمارگون، مسئله تغافل ما نسبت به نظارت‌ها و جاسوسي‌هاي شبکه است. امروزه، همه به اين مسئله وقوف يافته‌اند که در سرتاسر شبکه تحت نظر هستند، حتي، سرويس دهنده‌هايي مانند فيس بوک، پنهان نمي‌کنند که يک بار يا بارها اطلاعات کاربران خود را در اختيار نهادهاي امنيتي ايالات متحده قرار داده‌اند، ولي، اغلب کاربران تصميم به ترک اين محيط يا ستيز با آن نمي‌گيرند. همه مي‌دانند که سازمان‌هاي نظامي، جنبش‌هاي اجتماعي، تشکل‌هاي کسب و کار، سيستم‌هاي ارتباطي و مهاجرت، ساختار فيزيولوژيک، روابط زباني، روابط شخصي، و، حتي، فرستنده‌هاي عصبي افراد زير نظارت سهمگين نهادهاي قدرت هستند و همه در همه جا رؤيت مي‌شوند، ولي، اثري از يک اقدام جدي براي رويارويي با اين نظارت رؤيت نمي‌شود.

کاوش آخر

مرتبط با همين مطلب، اين را هم مي‌توان اضافه کرد که سلسله مراتب، اعم از مراتب علمي، ثروت، اخلاقي، سن و سال و... در اين فضاي جديد کمرنگ و بي‌رنگ مي‌شود. اين وضع، براي اغلب افراد مي‌تواند راحتي‌بخش و در عين حال، عصبي‌کننده باشد. اغلب افراد مي‌توانند در برخي موقعيت‌ها بدون ملاحظه شئون، آزادانه شورش کنند و در اين شورش، حتي، شور ماجرا را هم درآورند. ولي، همين افراد، در همان روز، در يک گروه و قرارگاه شبکه‌اي ديگر، اسير موقعيت‌هاي پرتنشي مي‌شوند که ديگران همان بلا را سر خودشان مي‌آورند، و شأن ايشان را رعايت نمي‌کنند. همه اين‌ها باز مي‌گردد به اين که افراد در مواجهه‌هاي شبکه‌اي، ملاحظه امر منطقي يا اخلاقي را نمي‌کنند، بلکه بر «امر شکلي» و «امر باحال» توجه دارند. قابل ذکر اين که عدم توجه افراد به «امر منطقي» و «امر اخلاقي»، به مفهوم عدم اهميت يا فقدان اين امور نيست. واقع آن است که، انسان شبکه‌اي از فقدان امر برحق يا عدم مراعات اخلاقي آزرده مي‌شود، ولي، در سرسام شبکه متوجه ريشه اين مشکل خود نمي‌گردد.

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=236855

ش.د9501670

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات