تاریخ انتشار : ۰۳ مهر ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۵  ، 
کد خبر : ۲۹۵۳۸۰

چگونگي بازگشت نخبگان به كشور

پایگاه بصیرت / سعيده خدادادبيگي

(روزنامه جوان ـ 1395/06/16 ـ شماره 4904 ـ صفحه 10)

شاگرد اول رشته مكانيك دانشگاه اميركبير بوده و شايد اين افتخار در كنار عناويني كه در المپيادهاي دانشجويي و جشنواره‌هاي خوارزمي كسب كرده است به چشم نيايد. حدود چهار سال است كه براي كار و ادامه تحصيل از ايران خارج شده و در كشور آلمان اقامت دارد. در حال حاضر در يك كلينيك تخصصي آزمايش لوازم خودروسازي كار مي‌كند و در كنار آن در مقطع دكترا مشغول به تحصيل است.

از روزهاي تحصيلش در ايران مي‌گويد كه به‌رغم تلاش فراوان خود و همكلاسي‌ها و هم تيمي‌هايش هميشه با مشكلات مالي و بي‌توجهي‌هاي ناشي از نگاه سبك‌سرانه به علم روبه‌رو بوده‌اند و هميشه براي شركت در مسابقات و المپيادها به لحاظ حمايت مالي و همراهي مسئولان با در بسته مواجه شده‌اند.

محمود ادامه مي‌دهد: برخي هم‌دوره‌اي‌هاي من و حتي ورودي‌هاي بعدي دانشگاه اميركبير براي ادامه تحصيل يا براي كسب شرايط بهتر كار و زندگي از كشور خارج شده‌اند و اكثريت قريب به اتفاق آنها هم قصد برگشت دوباره به ايران را ندارند. در اينجا مدرك تحصيلي و تخصص ما برايشان اهميت دارد و با پروژه‌هايي كه به ما مي‌دهند به طور غير‌مستقيم هر روز نه تنها به سطح علمي ما اضافه مي‌شود بلكه به راحتي مي‌توانيم مخارج زندگي خود و حتي خانوادههايمان را در ايران تأمين كنيم.

شايان، فارغ‌التحصيل نخبه رشته الكترونيك گرايش كنترل دانشگاه بين‌المللي امام‌خميني(ره) قزوين كه در دوره تحصيل خود همزمان در دو رشته - الكترونيك و عمران- تحصيل كرده‌ و در هر دو رشته نيز موفق به كسب مدرك كارشناسي ارشد شده است، مي‌گويد: بعد از فارغ‌التحصيلي حدود يك‌سال و نيم به دنبال كار گشتم اما با وجود سابقه درخشاني كه در دانشگاه و حتي تيم روباتيك داشتم حتي صنايع كوچك و دست چندم هم حاضر نبودند به تخصصم اعتماد كنند و من را به خدمت بگيرند.

اين نخبه ايراني مي‌افزايد: بعد از اينكه به دنبال كار با درهاي بسته متعددي روبه‌رو شدم به پيشنهاد دوستانم تصميم گرفتم با ثبت يك شركت خدمات ساختماني به نوعي براي خودم و دوستانم اشتغالزايي كنم اما وقتي حدود 10 ماه در انتظار تأييد مسئولان براي مجوز فعاليت، زمانم به هدر رفت احساس پوچي كردم و نهايتاً تصميم گرفتم به خدمت سربازي بروم.

در ماه‌هاي پاياني خدمتم به اين فكر افتادم كه زندگي در كشورهاي ديگر را امتحان كنم چون مي‌دانستم ديگر چيزي براي از دست دادن ندارم. با كمك خانواده و دوستانم و مطالعات فراوان در نهايت كشور سوئد را براي زندگي و ادامه تحصيل انتخاب كردم. امروز بعد از گذشت سه سال يك شركت ساختماني براي خودم تأسيس كرده‌ام كه تمام وقتم را به خود اختصاص داده و حتي وقت اين را هم ندارم به اين فكر كنم كه اهل كدام كشور هستم و در آنجا چه شرايطي داشته‌ام.

طبق اعلام وزارت علوم هر ساله 180 هزار نخبه ايراني براي ادامه تحصيل يا حتي يافتن شغل و كسب درآمد كشور را ترك مي‌كنند و بيشتر آنها هم به محض اينكه به شرايط پايداري در كشور هدف دست پيدا مي‌كنند ديگر قصد بازگشت به ايران را ندارند. به اين ترتيب شايد بتوان گفت ايران تنها كشوري است كه به طور رايگان نخبگان فكري و منابع انساني خود را به ساير كشورها صادر مي‌كند.

در يك برآورد كلي و براساس اظهارنظر دانشجويان و دانش آموختگان دانشگاه‌هاي كشور، بيشتر دانشجويان از سطح علمي نه چندان مناسب، آموزش به روش‌هاي منسوخ، فاصله معنادار بين استاد و دانشجو، اهميت ندادن به تحقيق و پژوهش، بي‌توجهي به طرح‌ها و مقالات دانشجويي، فرآيند نامعقول مصاحبه و جذب دانشجو در مقطع دكترا، نامعتبر بودن مدارك بيشتر دانشگاه‌هاي داخل در خارج از كشور، تناسب نداشتن رشته‌ها با مشاغل، نبود بودجه كافي براي اعطاي تسهيلات كمك تحصيلي و سياسي شدن جو بسياري از دانشگاه‌ها و فاصله گرفتن آنها از رسالت علمي خود رنج مي‌برند و در نهايت چاره كار را در ترك وطن و تحصيل در خارج از مرزهاي ايران مي‌بينند.

اما چه بايد كرد؟ آيا تنها بايد با طرح چندين‌باره موضوع و ناله و فغان سر دادن كه جوانانمان در حال از دست رفتن هستند و يادآوري مشكلاتي كه انواع و اقسام آن حتي در بسياري از همين كشورهايي كه مقصد نخبگان ما قرار گرفته‌اند وجود دارد از زير بار مسئوليت شانه خالي كرده و دست روي دست بگذاريم تا روزي برسد كه ديگر توان نگهداري و اغناي يك نخبه را هم در كشور نداشته باشيم؟

امروزه حتي بسياري از كارشناسان علمي و اقتصادي معتقدند كه نبايد نسبت به تمايل نخبگان و اقدام آنها براي تحصيل در خارج از كشور نگاه منفي داشت بلكه بايد شرايطي را در داخل كشور فراهم كرد كه مهاجرت كنندگان احساس كنند پس از اتمام تحصيلات خود در خارج از كشور به راحتي مي‌توانند با مراجعه مجدد، علوم و فنوني را كه آنجا فرا گرفته‌اند در راه اعتلاي كشور به كار گيرند كه اين مهم به طور قطع آرزوي هر جوان تحصيلكرده ايراني است كه بتواند با اتكا به آموخته‌هاي خود نه تنها چرخ زندگي خود بلكه چرخ پيشرفت كشور را هم به حركت درآورد.

براي حل اين مشكل مي‌توانيم از تجربه ساير كشورها همچون هند و مالزي و ساير كشورهاي در حال توسعه براي جلوگيري از مهاجرت نخبگانمان استفاده كنيم. شايد مهم‌ترين مشكل دانشگاه‌ها و مؤسسات آكادميك ما اين است كه منابع درآمدي متنوعي ندارند و عموما يا از منابع دولتي يا از قبل واگذاري به بخش خصوصي تغذيه مي‌شوند از اين رو توان مالي چنداني براي بها دادن به توانايي استادان و دانشجويان و حتي اختصاص بودجه مناسب به بخش تحقيق و پژوهش ندارند.

مي‌توان با كمك گرفتن از كارشناسان اقتصادي و حتي دانشجويان صاحبنظر در دانشگاه‌ها به تعريف طرح‌هاي درآمدزا پرداخت و از اين راه علاوه بر افزايش منابع مالي دانشگاه، با ايجاد انگيزه جهت اشتغالزايي و كارآفريني فضاي كار جديدي را براي نخبگان علمي كشور فراهم كرد.

بيشتر كساني‌كه مهاجرت مي‌كنند خواهان پيشرفت اقتصادي و اجتماعي هستند و عمدتاً از طبقه مهندسان، پزشكان و نخبگان علمي يا همان دانشمندان هستند. در اين زمينه وزارت‌هاي علوم، صنعت، اقتصاد، بهداشت و حتي آموزش و پرورش مي‌توانند با ايجاد تعامل ويژه بين بخش‌هاي مختلف و پرهيز از هرگونه رانت‌خواري و رابطه‌‌بازي، فضا و بستري مناسب براي زندگي، كار و فعاليت نخبگان جامعه فراهم كنند.

از سوي ديگر مي‌توان با ارائه اطلاعات بيشتر به نخبگان درباره ظرفيتها و توانمنديهاي علمي و پژوهشي كشور، ارتقاي سطح آموزش و دوره‌هاي كارشناسي ارشد و دكترا بر حسب نياز كشور، تقويت انجمن‌هاي علمي، تسهيل قوانين كارآفريني و اعطاي مجوز جهت تأسيس شركت‌هاي دانش بنيان، اتخاذ سياست‌هاي لازم براي بازگشت نخبگان به كشور، افزايش ظرفيت‌هاي استخدامي مراكز علمي و صنعتي بخش خصوصي و دولتي، عقد قرارداد با نخبگان جهت پشتيباني علمي از پروژه‌هاي در دست ساخت و ايجاد فضاي بانشاط همكاري و هم افزايي بين مسئولان نخبگان، اين سرمايه‌هاي عظيم را جهت بازگشت به كشور و خدمت به مرز و بومي كه در آن ريشه دارند ترغيب كرد.

http://javanonline.ir/fa/news/809947

ش.د9501787

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات