سیاسی >>  تاریخ معاصر >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۰۷ مهر ۱۳۹۵ - ۱۳:۱۴  ، 
کد خبر : ۲۹۵۵۰۲

جنگ تحميلي و خيانت‌هاي منافقين

يکي از مهمترين خيانت هاي منافقين از آغاز جنگ تحميلي همکاري اطلاعاتي و دادن اطلاعات سري کشور به رژيم بعث عراق است. در واقع منافقين گمان مي کردند که عراق کار انقلاب را يکسره مي کند لذا خود را نزد رژيم بعث به عنوان يک گروه سراسري معرفي نموده بودند تا در قدرت آينده ايران حرف اول را بزنند.
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی / مصطفي برزکار

سازمان مجاهدين خلق با استراتژي مبارزه مسلحانه در شهريور ۱۳۴۴ به وسيله محمد حنيف نژاد، سعيد محسن و علي اصغربديع زادگان براي براندازي رژيم شاهنشاهي بنيانگذاري شد. اين سازمان با توجه به ضعف اعتقادي و البته نفوذ ساواک به تدريج به مارکسيسم متمايل شد و در سال 54 به طور رسمي ايدئولوژي خود را مارکسيستي اعلام کرد.

مسعود رجوي که در اسناد تاريخي ارتباط هاي مشکوک او با ساواک نيز موجود است خود را به راس سازمان مي رساند و در مدت کوتاهي از پيروزي انقلاب تا آغاز جنگ تحميلي رويه سازمان را به سمت رژيم بعث و امريکا تغيير مي دهد. با پيروزي انقلاب و حتي قبل تر از آن سازمان ارتباط هايي را با رژيم بعث عراق برقرار مي نمايد.

همزمان با پيروزي انقلاب اسلامي منافقين نهادي را با عنوان جنبش ملي مجاهدين ايجاد مي کنند و ساختمان بزرگ و مجهزي را که متعلق به بنياد پهلوي بود را اشغال مي کند.اين ساختمان ديوار به ديوار سفارت عراق است.اين همسايگي باعث شد،ارتباطات مشکوک سازمان و عوامل سفارت لو نرود.

يکي از عوامل ارتباطي سازمان با رژيم بعث يک فرد عراقي به نام فاضل البصام است که در بين منافقين به فاضل مصلحتي معروف است.اين فرد عامل بسياري از ديدارهاي رجوي با رژيم بعث و دستگاه هاي اطلاعاتي عراق است.او از سال 57 در کنار رجوي است.اواخر سال 59 رجوي سفري مخفيانه به فرانسه دارد.اين سفر که هماهنگ کننده آن بني صدر است،يک ماه به طول مي انجامد.سپس در ارديبهشت سال 60،رجوي در نشست سران منافقين ، چرخش سازمان را در قالب خط مبارزه تا سرنگوني نظام اعلام مي کند.

تعدادي از منافقين به کردستان عراق مي‌روند، تعدادي به فرانسه و افرادي هم براي خرابکاري مخفيانه در قالب خانه هاي تيمي در ايران مي مي مانند.

همزمان با اين اتفاقات و با آغاز جنگ تحميلي گرچه منافقين ارتباط هاي مخفيانه خود را با عراقي ها شدت بخشيده اند اما بيانيه اي مبني بر آمادگي براي دفاع از کشور با قيد يک شرط اعلام مي کنند. شرط منافقين ، حضور در جبهه ها با هويت سازماني مستقل است.دريافت سلاح و تجهيزات وحضور خودمختاري درخواست هاي مشکوکي بود که اقدامات منافقين در جبهه ها و همچنين همکاري هاي منافقين با سازمان هاي اطلاعاتي عراق علت آن را اثبات نمود.حرکات مشکوک منافقين در جبهه توسط ارتش و سپاه گوشزد مي شود.

دي ماه سال 61 مسعود رجوي با طارق عزيز معاون نخست وزير عراق ديدار مي کند تا مقدمات حضور علني منافقين در عراق فراهم شود.

يکي از مهمترين خيانت هاي منافقين از آغاز جنگ تحميلي همکاري اطلاعاتي و دادن اطلاعات سري کشور به رژيم بعث عراق است. در واقع منافقين گمان مي کردند که عراق کار انقلاب را يکسره مي کند لذا خود را نزد رژيم بعث به عنوان يک گروه سراسري معرفي نموده بودند تا در قدرت آينده ايران حرف اول را بزنند. اما بعثي ها هرگز اين ادعا را باور نداشتند بلکه استراتژي بعثي ها از پذيرش منافقين علم کردن آنان در مقابل مجلس اعلاي شيعيان بود که به عنوان حامي ايران در عراق به شمار مي آمد.

سرلشگر وفيق السامرايي يکي از فرماندهان اطلاعات رژيم صدام مي گويد:صدام در دادن اعتبار براي فعاليت هاي اطلاعاتي به هيچ مرزي اعتقاد نداشت.به همين دليل ماهانه بين 9 تا 10 ميليون دلار علاوه بر تجهيزات به مسعود رجوي مي داد.

سال 65 منافقين به صورت علني جايگاه خود را در عراق اعلام مي‌کند. مسعود جاباني عضو سابق سازمان همکاري متقابل رژيم بعث عراق و مجاهدين را اينگونه بيان مي‌کند: «کشور عراق زمين و تدارکات و تجهيزات نظامي و لجستيکي مجاهدين را تامين مي کرد و در مقابل مجاهدين اطلاعات جبهه ها و تحرکات نظامي ايران و شنود بي سيم را به دولت عراق انتقال مي داد.اين عراق بود که ماملا سازمان را درخدمت خود گرفته بود.»

محمد حسين سبحاني مي‌گويد: «استخبارات عراق از طريق مهدي ابريشمچي،پرسش هاي اطلاعاتي مورد نياز ارتش عراق را در مورد شناسايي محل پل ها،تاسيسات آب و برق و ... را به رجوي مي داد تا سازمان پاسخ هاي آن را تحويل دهد .»

تا سال 65 خيانتهاي منافقين شامل ايجاد جنگ شهري ترور مسئولين، نظاميان و حتي مردم عادي، تخليه تلفني، جاسوسي و جمع آوري اطلاعات بود. 29 خرداد 66 يعني يک سال پس از استقرار کامل در عراق پيام رجوي مبني بر تاسيس ارتش آزادي بخش ملي منتشر شد. نظاميان اين ارتش از دوهزار نفر تجاوز نکرد و تنها در عمليات مرصاد بود که با فراخوان و هزينه هاي هنگفت و کمک رژيم بعث منافقين توانستند تعداد را به 6هزار نفر برسانند.

يعد از تشکيل، اين ارتش به ابزاري در دست عراق تبديل شد تا از سازمان براي حملات ايذايي و کوچک استفاده کند. منافقين در اين دوره با حمله به يک پايگاه کوچک از رزمندگان با تبليغات سعي در بزرگنمايي اين عمليات‌ها را داشت.

در فروردين سال 67 عراق غافلگيرانه فاو را که 2 سال و سه ماه در اختيار ايران بود ، با به کارگيري سلاح شيميايي پس گرفت. بعد ها روشن شد که اطلاعات گردآوري شده توسط منافقين در اين عمليات براي عراقي ها بسيار حائز اهميت بوده است. علاوه بر اين در همان دوران منافقين يک عمليات ايذائي براي فريب رزمندگان ايراني به نام آفتاب در غرب شوش انجام دادند

يکي ديگر از خيانت هاي منافقين در روز هاي پاياني خرداد 67 اتفاق افتاد که منافقين به کمک ارتش عراق به مهران و دهلران حمله کردند. در اين نبرد که منافقين نام چلچراغ را براي آن انتخاب کرده بودند موفق مي شوند وارد مهران شوند. رجوي طي سخناني مدعي شدند وقتي مي‌توانيم در يک عمليات شهري را آغاز نماييم سپس دسترسي به تهران چندان مشکل نيست. البته سازمان پس از سه روز به طور کامل منطقه را ترک مي کند و به عراق بر مي‌گردد.

در تيرماه 1367 جمهوري اسلامي ايران رسما قطعنامه 598 را پذيرفت در حالي كه از بدو تصويب اين قطعنامه در 30 تير 1366، ايران آن را رد نكرده بود و براي تأمين اهداف خود، از طريق مذاكره با دبيركل سازمان ملل، براي پذيرش قطعنامه شروطي را طي نموده بود و در واقع عملا آن را به صورت مشروط پذيرفته بود.

با اعلام خبر پذيرش قطعنامه از سوي ايران، نقشه‌ها و طرح‌هاي قبلي سازمان با بن‌بست مواجه شد. در آن شرايط، سازمان در كنار اميدواري به داشتن پشتوانه خرده عمليات‌هاي مرزي، حمايت نمايندگان كنگره و سناي آمريكا را نيز يدك مي‌كشيد.

در 30 خرداد 1367 نماينده كنگره و 14 سناتور آمريكايي طي نامه‌اي به جرج شولتز وزير خارجه وقت آمريكا، از وي خواسته بودند كه به جنبش‌هاي مقاومت داخلي در ايران توجه كند، و در همين راستا حمايت از سازمان منافقين ـ مستقر در عراق ـ را اكيدا توصيه كرده بودند.

مروين دايملي نماينده كنگره آمريكا در روز دوشنبه 6 تير ماه 67 در تظاهرات سازمان در واشنگتن شركت كرده و طي سخناني كه از يكي از شبكه‌هاي تلويزيوني آمريكا هم پخش شد اظهار داشت: نبايد دست از تلاش كشيد، مطمئن باشيد كه با كمي صبر و تلاش بيشتر به زودي از مهران به تهران رژه خواهيد رفت . سازمان نوار ويدئويي سخنراني مزبور را براي كليه كادرهاي سازمان پخش كرد.

سازمان براي فرار از وضعيت به وجود آمده ناشي از پذيرش قطعنامه توسط ايران، مجبور شد دست به حمله بزند تا به قول رجوي از سوخت رفتن نيروها جلوگيري نمايد.

او فرصت نيافت تا سازماندهي چندان منسجم و يکنواختي را بين نيروهايش ايجاد کند و مجبور شد در طي مدت زمان اندکي طرح حمله به ايران و فتح تهران و سقوط جمهوري اسلامي ايران را طراحي کند. اين طرح و برنامه مدون پيش از آن که شکل يک اتخاذ استراتژي نظامي داشته باشد، به طنز شبيه بود، اين طنز مصرح را مي‌توان چنين تشريح کرد که شخصي مي‌پندارد حکومتي که يک ارتش تا بن دندان مسلح با انواع و اقسام حمايت‌هاي همه جانبه و سازماندهي نظامي عالي نتوانست آن را در طول هشت سال از پاي درآورد، مي‌تواند با يک ارتش بدون سازمان و غير نهادينه شده در طول چند روز سرنگون کند.

نقطه اتکا تئوريک مسعود رجوي، حمايت‌هاي مردمي بود، اما غافل از اين که مردم، تصور مطلوبي از وي و نيروهايش نداشته و کمترين اعتماد ممکن نسبت به آنها در لايه‌هاي فکري و تجربي ملت ايران وجود نداشت. غفلت رجوي و تئوريسين‌هاي نظامي وي از وضعيت فکري سياسي داخلي ايران را مي توان علت اصلي شکست سازمان منافقين در عمليات مرصاد محسوب کرد.

به هر حال اين عمليات به هر شکلي به انجام رسيد، اما با توجه به گستردگي حوزه مباحث در خصوص عمليات مزبور، دستاوردهايي از خويش به جاي گذاشت. حوزه تاثيرات عمليات مرصاد را شبيه هر عمليات بزرگ ديگري مي‌توان به دو حوزه تاثيرات و دستاوردهاي داخلي و تاثيرات و دستاوردهاي خارجي تقسيم کرد. شش روز پس از قبول قطعنامه توسط ايران و در شرايطي که نيروهاي عراقي با زير پا گذاشتن توافقات ۵۹۸ مجددا به خرمشهر حمله کرده و تا آستانه تصرف آن پيش رفته بودند، سازمان مجاهدين عملياتي با نام فروغ جاويدان را آغاز کرد.

مسعود رجوي در شب آغاز عمليات گفت: «براساس تقسيمات انجام شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهيم رسيد... کاري که ما مي خواهيم انجام دهيم در حد توان و اشل يک ابرقدرت است؛ چون فقط يک ابرقدرت مي تواند کشوري را ظرف اين مدت تسخير کند... از پايگاه نوژه هم ترسي نداشته باشيد؛ هر سه ساعت به سه ساعت دستور مي دهم هواپيماهاي عراقي بيايند و آنجا را بمباران کنند. پايگاه هوايي تبريز را هم با هواپيما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهيم داد... علاوه بر آن، ضد هوايي و موشک سام ۷ هم که داريم... هوانيروز عراق تا سرپل ذهاب به همراه ستون ها خواهد بود. از نظر هوايي ناراحت نباشيد چون هواپيماهاي عراقي پشتيبان ما هستند و تمام ماشين ها به صورت ستون حرکت مي کنند.»


نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات