سخنان دنيس راس، سياستمدار كهنهكار آمريكايي در مورد حمايت از روحاني در مقابل قاسم سليماني در فضاي سياسي ايران آنچنان غيرمعقولانه و دور از واقعيت بود كه حتي برخي از صاحبنظران خارجي نيز به اين مسئله واكنش نشان دادند.
راس در سخناني كه با يك نشريه سعودي انجام شد در پاسخ به سؤالي درباره آينده روابط با ايران گفت: «شما ميخواهيد چه کسي موفق شود؟ قاسم سليماني يا روحاني؟ سپاه و بسيج به سمت رويکرد تقابلجويانه گرايش دارند در حالي که طيف روحاني بيشتر به سمت رويکرد عاديسازي روابط متمايل است. بنابراين پيشنهاد من اين است، اگر شما ميخواهيد بر موازنه قدرت بين آنها اثر بگذاريد راهش کنار آمدن با کارهايي نيست که قاسم سليماني در منطقه انجام ميدهد، بلکه بايد هزينهها بر ايران به خاطر اقدامات سليماني را افزايش داد.»
صرفنظر از اينكه سخنان راس در گفتوگو با يك نشريه عربستاني را بايد بخشي از پروپاگانداي گسترده سعودي براي تنشآفريني عليه ايران دانست، اما نميتوان اين نكته را فراموش كرد كه سخنان دستيار سابق اوباما در شوراي امنيت ملي آمريكا بازتابي است از آنچه در ذهن مقامات آمريكايي ميگذرد. نكتهاي كه در تهران يك خط قرمز محسوب ميشود.
برنان در مورد انتخابات رياست جمهوري ايران چه گفت
اظهارات مقامات آمريكايي در طول دو سال گذشته هرچه بيشتر به اين فرضيه دامن زده است كه جديدترين نمونه آن سخنان دنيس راس است. حتي اگر دنيس راس را به عنوان يكي از مقامات فعلي آمريكا محسوب نكنيم، نميتوان سخنان جان برنان، رئيس سازمان سيا را ناديده گرفت.
جان برنان رئيس سازمان سيا طي سخناني در مجمع امنيتي آسپين با اشاره به انتخابات آينده رياست جمهوري در ايران و ارتباط آن با توافق هستهاي گفت: از نظر ما روحاني از بسياري از عناصر داخل حکومت ايران ميانهروتر است. او به جلب حمايت بيشتر نياز دارد. در داخل حکومت ايران ميان تندروها و ميانهروها تنش وجود دارد. وقتي ما درباره ايران صحبت ميکنيم برخي فکر ميکنند اين يک کشور يکدست است، اما اينطور نيست. درست مثل امريکا که درون محيط سياسي آن اختلافنظر وجود دارد. بنابراين، ما به دقت اوضاع را تحتنظر خواهيم داشت تا ببينيم در حالي که سال آينده در ايران انتخابات برگزار ميشود، موازنه در تنش و رقابتي که درون حکومت وجود دارد، چطور پيش ميرود.
رمزگشايي از سخنان ارشدترين مقام اطلاعاتي آمريكا در حوزه امنيت خارجي چند كليد مهم را در اختيار ما قرار ميدهد تا با تيزبيني بيشتري روند نقشآفريني اين كشور در تحولات داخلي كشورمان را مورد بررسي كنيم.
نكته اصلي در سخنان برنان اين واقعيت را عيان ميكند كه آمريكاييها با علاقه فراواني در حال رصد تحولات فضاي سياسي ايران هستند و در اين ميان از تمام ابزارهاي خود نيز استفاده خواهند كرد. در اين ميان مهمترين مانع درمقابل آمريكاييها عدم وجود سفارت خانه در داخل ايران است. از اينرو آمريكا به طرز غيرقابل باوري بر همپيمانان اروپايي خود متكي خواهد شد. شايد بتوان به صورت غيرمستقيم اين موضوع را با حضور سفراي آلمان، انگلستان و فرانسه كه هر سه از اعضاي دستگاههاي اطلاعاتي كشور متبوع خود هستند، مرتبط دانست. در هر صورت اين رصد با اين هدف صورت ميگيرد كه در زمان مناسب و با ابزار مناسب در مقابل اين تحولات واكنشي مناسب صورت بگيرد.
اگر هدف اصلي آمريكا از چنين اقداماتي را تضعيف نهايي نظام جمهوري اسلامي ايران بدانيم، عناصر اين تصميمگيري به خوبي روشن خواهند شد. مروري بر كارنامه تاريخ معاصر ايران به خوبي اين نكته را نشان ميدهد كه دوقطبي سياسي همواره پاشنه آشيل اصلي براي انتخاباتهاي اركانهاي اجرايي و قانونگذاري ايران بودهاند. تشكيل چنين فضايي ميتواند عملاً عقلانيت را در فضاي سياسي با مشكل روبهرو كرده و هزينههاي فراواني براي نظام جمهوري اسلامي باقي بگذارد. از همين رو ايجاد دوقطبي به يك خط قرمز غيرقابل عبور در فضاي سياسي از سوي نظام جمهوري اسلامي روبهرو شده است. به نظر ميرسد كه آمريكاييها تلاش ميكنند با چنين پاشنه آشيلي مهمترين ضربه را به ساختار سياسي نظام وارد كنند.
ايجاد فضاي دوقطبي با امتياز اقتصادي
تأكيد بر تقسيمبندي مقامات ايراني به محافظهكار و ميانهرو و ضرورت حمايت از ميانهروها در مقابله با محافظهكاران دقيقاً از چنين روندي تبعيت ميكند. در اين ميان آنچه آمريكاييها به عنوان يك امتياز براي شكل دادن به چنين فضايي در دستان خود ميبينند، امتيازهاي اقتصادي آن است. نكته اساسي اينجاست كه در طول ماههاي باقي مانده به انتخابات به احتمال زياد امتيازاتي در قالب مجوزهاي وزارت خزانهداري آمريكا ارائه خواهد شد، تا شبهه پشتيباني آمريكا از طرف ميانهرو تقويت شود. به عنوان مثال يكي از مهمترين مسائلي كه از سوي رسانههاي غربي به عنوان يكي از امتيازات آمريكا به دولت روحاني معرفي ميشود، صدور مجوز فروش هواپيما به ايران است.
مجوزي كه قرار است تا پايان سپتامبر(اوايل مهر) به ايران صادر شود. اين در حالي است كه در برجام بحث اعطاي اين مجوز به عنوان يكي از امتيازات ايران به رسميت شناخته شده است. از سوي ديگر حل و فصل همكاري بانكهاي بينالمللي با ايران نيز از مواردي است كه آمريكا در چارچوب برجام به عنوان يك ابزار براي تأثير بر اقتصاد ايران و متعاقب آن فضاي انتخابات رياست جمهوري در دستان خود ميبيند. در اين ميان برخي حتي از باز شدن محدود چرخه دلار روي معاملات ايراني سخن ميگويند.
البته تمام احتمالات فعلي تنها در حد يك گمانه است، اما مطبوعات آمريكايي به عنوان يك احتمال جدي به آن پرداختهاند.
در ايران ميانهرو نداريم
سؤال اصلي در اين ميان اين است كه در مقابل اين رويكرد آمريكاييها بازيگران عرصه داخلي ايران چه وظيفهاي برعهده دارند. آنچه از سال 92 به اينسو روشن و عيان است، تأكيد مقام معظم رهبري بر پرهيز از هرگونه دوقطبي در فضاي سياسي است. چه در مسئله برجام و چه در مسئله انتخابات مجلس شوراي اسلامي در اسفندماه سال گذشته تأكيد بر عدم كشيده شدن اختلافات سياسي به ميان عامه مردم و ايجاد شكاف در عرصه جامعه مهمترين تأكيد ايشان بوده است. حالا نيز به نظر ميرسد در خصوص رقابتهاي رياست جمهوري نيز احزاب سياسي بايد به اين رويكرد ايشان تأسي كنند. البته ضرورت برائت از آمريكا به عنوان دشمن سرسخت نظام جمهوري اسلامي ايران چه در موضعگيري و چه در عرصه اجرايي بايد مدنظر تمام فعالان سياسي قرار بگيرد. در اين بين وظيفه دولت و جريان اعتدال سنگينتر از بقيه است، چه اينكه آمريكاييها با اعطاي امتيازات اقتصادي تلاش خواهند كرد خود را مدافع اين جريان نشان دهند.
وظيفه تمام بازيگران سياسي در اين بين اين است كه با رفتار و عملكرد خود اين حربه آمريكاييها را خنثي و از پمپاژ فضاي دوقطبي به عرصه فضاي انتخاباتي خودداري كنند. شايد در اين بين يادآوري سخنان وندي شرمن، مذاكرهكننده اسبق آمريكايي درباره تقسيم سياستمداران ايراني به تندرو و ميانهرو خالي از لطف نباشد.
شرمن در يك پرسش و پاسخ دانشجويي در دانشگاه دوك آمريكا درباره دولت فعلي ايران ميگويد: در ايران همه تندرو هستند و البته برخي تندرو افراطي. يعني ما تندرو داريم و تندرو افراطي و به همين دليل رئيسجمهور روحاني هم يک تندرو است. من فکر نميکنم که روحاني يک ميانهرو باشد چون ميانهرو بودن براي ما مستلزم چيزهاي خاصي است که او فاقد آنهاست.
http://javanonline.ir/fa/news/812508
ش.د9501875