- دولت در داخل کشور به دنبال این بود که در پناه برجام، بحث ارتباط را با آمریکا حل کند. این مسئله مهمی بود که به اساس انقلاب برمیگردد. آنچه باید به آن توجه کنیم، این است که دولت دنبال ارتباط با آمریکا و گذشتن از بسیاری از سرمایهها بود.
- در قضیه برجام قرار بود برجام دو و سه نیز به وجود آید و هنوز هم به نظر میرسد آقایان دنبال این قضیه هستند.
- ماجرای FATF بر میگردد به سال ١٩٨٩ که معاهدهای در پاریس با پوشش استانداردسازی مالی و گردش پولی برای تقویت سلطه و نفوذ غرب بر بلوک شرق و کنترل گردش مالی شوروی منعقد شد که شواهد گویای این است که این قرار، نقش زیادی در سقوط شوروی داشت. این معاهده در حقیقت دنبال کنترل گردش مالی ایران در تداوم برجام است.
- دستاورد ١٠ سال مطالعه در مرکز تحقیقات استراتژیک با عنوان «توسعه تعاملگرا» مطرح شده است؛ بهعنوان مثال در کتاب «جهانیشدن؛ راهکارها و چالشها» که به قلم آقای سریعالقلم به رشته تحریر در آمده، این تفکر به وضوح دیده میشود. این کتاب با مقدمه جناب آقای دکتر روحانی در سال ٩١ منتشر شد. در این کتاب عنوان شده است که ما راهی جز جذبشدن در جامعه جهانی نداریم و باید در تاروپود اقتصاد بینالملل جذب شویم تا بتوانیم مشکلاتمان را حل کنیم.
- بحث مذاکرات پنهانی، موضوع FATF یا بحث قراردادهای نفتی با تمام اشکالاتی که مطرح میشود، در راستای آن تفکری است که میگوید «ما باید به هر قیمتی در ابعاد گوناگون، وارد جامعه جهانی شویم. این جامعه جهانی یک کدخدا دارد و آن کدخدا، آمریکاست که ما باید با این کشور کنار بیاییم». این تعبیر صریح جناب آقای دکتر روحانی در روز جشنواره گاز است که گفتند «باید با آمریکا کنار بیاییم و نمیتوانیم با آمریکا مقابله کنیم؛ آن هم با شعارهای بعضا تو خالی». باید به ریشه قضیه توجه شود، ریشه قضیه منظومه فکری آقایان است که با روح حاکم بر تفکرات حضرت امام(ره) که میفرماید ما آمدهایم نظام بینالملل را تغییر دهیم و مقابله کنیم، منافات دارد.
- به نظر من خطرناکترین تفکر این است که ما بگوییم «نمیتوانیم». حضرت امام خمینی(ره) چندین سال پیش فرموده بودند «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» اما مایه تأسف است که پس از گذشت ٣٧ سال از انقلاب، امروز از زبان دولتمردان و سیاستمداران میشنویم که ما «نمیتوانیم» و «باید کوتاه بیاییم».
- لبخندزدن به دشمن مصداق چالش رفتاری است. چند بار تاریخ باید تکرار شود؟ شما در تاریخ ببینید که چرا امپراتوری شوروی سقوط کرد و یک انقلابی به بزرگی اتحاد جماهیر شوروی بهآسانی فروپاشید. شاید آقای گورباچف نمیدانست کجا و چه کسی بند را به آب داده است، به نظر من این موضوع به دهه ٧٠ میلادی بازمیگردد؛ یعنی سال ١٩٥٥ تا سال ١٩٦٥ که آقای خروشچف در رأس حکومت بود. خروشچف به این جمعبندی رسید که ما بنا نیست تا ابد با آمریکا بجنگیم و میتوانیم وارد عرصه مذاکره شویم.
- استدلال برخی آقایان سیاستمدار فعلی نیز مانند استدلال خروشچف استدلال فریبندهای است و ظاهر بدی ندارد.
- سه اتفاق در شوروی افتاد، اتفاق اول تغییر محاسبات رئیسجمهور بود، هشدار و فریاد رهبری در اینکه میفرمایند دشمن درصدد نفوذ است، نگران تغییر محاسبات است. اولین پایگاه نفوذ به تعبیر بنده، تصرف در ادراک سیاسی دولتمردان است. این موضوع در شوروی اتفاق افتاد، یعنی آقای خروشچف تغییر محاسبه داد و احساس کرد آمریکا عوض شده و دیگر آن آمریکای سابق نیست و ما میتوانیم با او مذاکره کنیم. دومین تحولی که رخ داد، تغییر در بافت و چیدمان «دوما» بود. یعنی «دوما» در راستای خواستههای آقای خروشچف تغییر مسیر داد و سومین اتفاق، غفلت از نقش آمریکا بر افکار عمومی بود.
- نفوذ، یعنی تصرف دشمن در ادراک دولتمردان و مردم. نفوذ سیاسی تصرف در ادراک سیاسی دولتمردان است و نفوذ فرهنگی، تصرف در ادراک فرهنگی مردم. این آفت برای حال حاضر نیست و در گذشته هم وجود داشته است.
- آقایان میگویند ما با برجام تهدید حمله را برداشتیم. تهدید حمله را مانورهای موشکی پیامبر اعظم(ص) برداشته است، تهدید نظامی را قایقهای تندرو در خلیجفارس کانلمیکن کرده است نه لبخند دیپلماتهای ما با آقای کری و مذاکرهکنندگان غربی.
- آن چیزی که باعث شد آمریکاییها به این کشور حمله نکنند، قدرت دفاعی و قدرت نظامی ما بود، قدرت وحدت ملی و انسجام ملی ما بود، نه مذاکره. وقتی دشمن بتواند از طریق مذاکره خواستههای خود را عملی كند، چه نیازی به تهدید نظامی دارد؟
- مردم باید بدانند دشمن همیشه دشمن است. از اینکه روزی میگوید به شما هواپیمای بویینگ میدهم، نقشهای پشت سر آن دارد. من نگرانم که چند هواپیمای بویینگ به اینجا بفرستند و تعدادی هم عکس بگیرند و ذهن برخی را منحرف کنند که دیدید بالاخره برجام ثمر داد! مشکل ما بويینگ و ایرباس نیست، خیلی از کشورها ایرباس نو دارند ولی تحت سلطه آمریکا قرار داشته و همه تار و پود آنها در سیستم آمریکا استحاله شده است.
- تخصص اصلی من تخصص گزینشی است. تقریبا در آخرین مرحلهای که پرونده افراد بررسی میشد بنده نظر نهایی را میدادم و از سوی مرحوم شهید محلاتی و مرحوم فاکر در این مسئولیت قرار داشتم. یک فردی که هماکنون اسم او در خاطرم نیست که رئیس باند سیندرلا بود، پنج بار برای گزینش تلاش کرده بود و هر پنج بار موفق نشد.
- علت اینکه امروز سپاه یکی از قویترین و سالمترین نهادهاست برای دقتهایی است که در امر گزینش انجام میشد؛ اما در دولت اصلاحات گفتند گزینش معنا ندارد. هرکس خواست بیاید در هر نهادی کار کند. گزینش در دولت اصلاحات تحت عنوان حقوق شهروندی بسیار رقیق شد.
- همان آقایی که میگوید خودی و غیرخودی نداریم، اگر کسی برای ازدواج دخترش بیاید تحقیق و بررسی نمیکند که آن شخص خط فکریاش چگونه است؟ اگر برای پسرش هم بخواهد به خواستگاری برود باز هم میگوید خودی و غیرخودی نداریم؟ متأسفانه در اینجا شاهد یک انحراف هستیم که اعتدال را به همه مسائل «تسری» داده و از اصطلاحات سوءاستفاده میکنید.
- همانطور که حضرت امام(ره) فرمودند آمریکا ببر کاغذی است و به گفته امام(ره) اگر شما تکیه بر قدرتتان داشته باشید، آنها عقبنشینی میکنند، اما افسوس که روحیه «شاه سلطان حسینی» برخی افراد، مردم را به انفعال میکشاند. نگرانی این است که در بعضی از دولتمردان روحیه «شاه سلطان حسینی» حاکم شود.
- انتخابات آینده، انتخاباتی حساس و پیچیده است. همیشه شاهد بودیم که انتخابات با حساسیت فوقالعادهای مواجه بوده، اما در این برهه، پیچیدگی نیز به آن اضافه شده است. حساس است چون یک دموکراسی واقعی در دنیا به منصه ظهور میرسد و هم مردم میدانند که این دموکراسی واقعی است و رأیشان اثرگذار است و هم دنیا به این مسئله پی برده است.
- پیچیدگی انتخابات آینده به خاطر چند مسئله است: یکی تلاش افرادی که در گذشته در رأس حکومت بودند، مانند دولت نهم و دهم؛ یعنی نوع رفتار و حرکتهایی که دارد انجام میشود بازگشت به گذشته است که خود این موضوع مسئله مهمی است که آیا در شأن یک امت انقلابی و هدفمند این است که بازگشت به عقب داشته باشد یا خیر. عامل دوم پیچیدگی، نوع رفتار دولتمردان در دولت یازدهم است، بحث هستهای و مذاکره در چارچوب هستهای یک مسئله است اما ورود در عرصه کدخدامحوری آمریکا مسئلهای است که خطرناک است، واِلا با بحث مذاکره در موضوع هستهای آنهم در چارچوب تدابیر رهبری مخالفتی نیست و عامل سوم پیچیدگی نقش آمریکا در این انتخابات است.
- سپاه در ٢٢ بهمن و روز قدس فعالیتهای سیاسی دارد، از ارتش چنین توقعی نیست و رسالت ارتش با سپاه متفاوت است. با اینکه هر دو بازوی نظام هستند، اما رسالتشان متفاوت است و ساختارشان فرق دارد.
- سپاه، پاسدار انقلاب و دستاوردهای آن است و هرکجا دستاوردهای انقلاب به خطر بیفتد، سپاه ایفای نقش میکند اما اینکه سپاه در انتخابات دخالت کند، ابدا چنین چیزی مطرح نیست. دشمن بیشترین چیزی را که القا میکند، همین مسئله است. سپاه در انتخابات دخالت نکرده و از کاندیدای خاصی حمایت نمیکند اما اصول، مبانی، معیارها و شاخصها را میگوید.
- ما معیارها و شاخصها را میگوییم، اما اینها دخالت در انتخابات نیست. دخالت در انتخابات معنا و مفهوم خود را دارد.
- سپاه از اصول و مبانی دفاع میکند؛ البته سبد رأی سپاه و بسیج نیز تأثیرگذار است، این دست ما نیست. هر بسیجی و پاسداری تکلیف دارد که برای رأیدادن، به شاخصهایی که حضرت آقا میگوید توجه کرده و افراد را براساس آن شاخصها انتخاب کند. اینکه دخالت در انتخابات نیست. ما نمیگوییم به چه کسی رأی بدهید.
- متأسفانه حاشیههایی هم که درست میشود، نگرانکننده است. یکی از آن حواشی این است که کسانی که در مظان کاندیداتوری هستند مورد حمله قرار میگیرند. این در شأن هواداران دولت اعتدال نیست که اینطور بخواهند همه گذشته را زیر سؤال ببرند آنهم سابقه گزینشی و سلیقهای.
- در گذشتهها مشکلات بسیاری وجود دارد، ریشه خیلی از این مشکلات، کارگزاران و اصلاحطلبان هستند، اما دولت اعتدال به اینها کار ندارد و فقط به سراغ دولت قبلی میرود. اینکه هر گرفتاری را به دولت گذشته احاله دهیم، درست نیست و فردا این اتفاق برای همین دولت خواهد افتاد. شتری است که درِ خانه هرکسی زانو خواهد زد.
http://www.sharghdaily.ir/News/103670
ش.د9501998