(روزنامه اطلاعات ـ 1395/07/11 ـ شماره 26551 ـ صفحه 12)
در همين راستا، باراک اوباما بر اين عقيده پرز مهر تاييد زد و با اعطاي کمکهاي مالي به ارزش 38 ميليارد دلار که قرار است طي يک دهه آينده تحويل اين رژيم شود، بزرگترين قرارداد کمک نظامي کاخ سفيد به يک کشور خارجي در تاريخ آمريکا را به امضا رساند.اما مساله عجيب در اين ميان اين است که بنيامين نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي در گذشته به گونهاي رفتار کرده است که انگار با موافقت با اين مبلغ از کمک هاي نظامي آمريکا، لطفي در حق اوباما کرده است؛ چرا که همواره تاکيد ميکند که تل آويو شايسته بيشترين ميزان کمک هاي نظامي کاخ سفيد در مرحله پس از امضاي توافق هستهاي جمهوري اسلامي ايران از سوي آمريکاست.
آنچه مي تواند بيانگر ماهيت رابطه ميان رژيم صهيونيستي و آمريکا باشد، اين است که باراک اوباما در حالي با اين حجم زياد کمک هاي نظامي به تلآويو موافقت کرد که نتانياهو در راستاي تلاشهاي خود براي به شکست کشاندن توافق هستهاي ايران، لحظهاي از توهين و تلاش عليه وي در داخل آمريکا دريغ نکرده است و حتي در اين راستا سخنراني را در کنگره آمريکا به منظور تاثيرگذاري بر روي شخصيت هاي سياسي و افکار عمومي آمريکا و تحريک آنها عليه رئيسجمهوري کشورشان انجام داد.
شايد اوباما اميدهاي بسياري از شخصيت هاي چپگراي صهيونيستي را که انتظار داشتند در واکنش به دخالتهاي بي حد و حصر نتانياهو در امور داخلي آمريکا؛ به ويژه در مرحله پس از موفقيت اين کشور در تصويب توافق هسته اي ايران در کنگره، او را با کاهش حجم کمک هاي مالي مجازات کند، نااميد کرد.
اعطاي اين ميزان کمک هاي مالي از سوي کاخ سفيد به تل آويو در سايه روي کار بودن دولت نتانياهو که از راستگراترين دولت هاي تاريخ رژيم صهيونيستي به شمار مي رود و لحظهاي از مخالفت با دولت آمريکا و کاخ سفيد دست بر نمي دارد و توافقات امضا شده با اين کشور به ويژه در زمينه تعليق شهرک سازي ها در کرانه باختري و قدس را نقض مي کند، بدين معناست که اوباما دولت نتانياهو را به تداوم اجراي طرح ايدئولوژيک افراطي گرايانه تشويق مي کند.
اوباما با اتخاذ اين تصميم اعلام کرد رژيم صهيونيستي مي تواند به تعيين سرنوشت اراضي اشغالي فلسطين ادامه دهد؛ به طوري که با وجود وي، صحبت کردن درباره هر گونه احتمال حل و فصل منازعه از طريق ساز و کار سياسي غيرممکن است.
دولت آمريکا خود نيز اذعان کرده است که شهرک سازي هاي رژيم صهيونيستي در کرانه باختري و قدس اشغالي، در دوره دولت اوباما تا حد زيادي افزايش يافته است و از ميزان شهرک سازي ها در دوره جرج بوش هم فراتر رفته است.آنچه گذشت بيش از هر چيز نشانگر کذب و دروغ بودن تحرکات برخي نظام هاي عربي با ادعاي تلاش براي اصلاح ساختار سياسي مناطق تحت حاکميت تشکيلات خودگردان فلسطين به بهانه آماده سازي شرايط براي از سرگيري روند مذاکرات به منظور حل و فصل مساله فلسطين زير نظر دولت آتي آمريکاست.
مساله عجيب و جالب توجه در اين زمينه اين است که اين نظام هاي عربي حمايت خود از بازگشت محمد دحلان رهبر برکنار شده جنبش فتح به اراضي فلسطين را اعلام کرده و مدعي شده اند که اين اقدام براي فراهم شدن فضاي سياسي فلسطيني به منظور مذاکره با اسرائيل ضروري است.روشن است که در پي امضاي توافق کمک هاي نظامي ميان آمريکا و اسرائيل، هيچ عاقلي نميتواند تصور کند که دولت آمريکا حتي تلاشي جدي در راستاي تغيير مواضع رژيم صهيونيستي انجام دهد.
نيازي به يادآوري نيست که مواضع هيلاري کلينتون نامزد دموکرات انتخابات رياست جمهوري آمريکا تا حد زيادي با خط جريان راست تندروي اسرائيل همسو است.براي اثبات اين مدعا کافي است تنها نگاهي به کتاب خاطرات کلينتون که در سال 2014 منتشر شد، بياندازيم که در يکي از فصل هاي آن از ديدگاه جريان راستگراي رژيم صهيونيستي در قبال مساله فلسطين حمايت کرده و حتي در برخورد با انقلاب هاي بهار عربي منطق صهيونيستي را در پيش گرفته است.
نظام هاي رسمي عربي بايد اين مساله را درک کنند که اصلاح ساختار داخلي فلسطين لازم است، اما هدف از اين کار بايد افزايش قدرت فلسطينيان براي مقابله با تجاوزات رژيم صهيونيستي باشد و نه فقط آماده شدن براي روند سازشي که نتيجه اي جز فراهم کردن شرايط براي صهيونيست ها به منظور تعيين سرنوشت سرزمين فلسطين ندارد.متاسفانه اظهارات اخير بنيامين نتانياهو که طي آن درخواست برچيده شدن شهرک هاي صهيونيست نشين در کرانه باختري را به درخواست اجراي عمليات "پاکسازي نژادي" تشبيه کرده بود، حتي آمريکا و (بان کي مون) دبير کل سازمان ملل متحد و مقامات اروپايي را هم ناراحت کرد، اما هيچ کشور عربي حتي واکنشي از روي رودربايستي و رفع تکليف هم از خود نشان نداد.از همين رو، غير قابل قبول است که در سايه افراطيگري جنون آميز دولت کنوني رژيم صهيونيستي و حمايتها و پشتيبانيهاي روز افزون کاخ سفيد از اين رژيم، اوضاع بر خلاف ميل نظامهاي عربي پيش برود.
عمليات مبارزان مقاومت فلسطين در کرانه باختري و قدس نشان ميدهد که ملت فلسطين هرگز در برابر تجاوزات رژيم صهيونيستي و حمايت آمريکا و همسويي نظام هاي عربي با آن تسليم نخواهند شد و انتفاضه قدس هنوز به پايان خط نرسيده است، بلکه بر خلاف ميل نظام هاي عربي، گزارشهاي صهيونيستي نشان مي دهد که اراضي فلسطيني در مرحله آينده شاهد تشديد عمليات هاي مقاومتي خواهند بود.
چرا نتانياهو از به پايان رسيدن دوره اوباما خوشحال است؟
نتانياهو که از طرف منتقدان به خاطر ترسيم يکي از بدترين دورانهاي رابطه با آمريکا به شدت سرزنش ميشود، بيصبرانه منتظر است سکاندار آينده کاخ سفيد را در مصدر قدرت ببيند تا شايد بتواند طرحي نو براي رابطه در اندازد.
نخست وزير رژيم صهيونيستي نميتواند يا حتي نمي خواهد خوشحالي خود را از اين که آخرين روزهاي رابطه با اوباما را پشت سر ميگذارد، پنهان کند. او که از طرف منتقدان به خاطر ترسيم يکي از بدترين دورانهاي رابطه با آمريکا به شدت سرزنش ميشود، بي صبرانه منتظر است سکاندار آينده کاخ سفيد را در مصدر قدرت ببيند تا شايد بتواند طرحي نو براي رابطه در اندازد.
او تلاش ميکند به مخاطبان القا کند که رييس جمهوري تنها بازيگر سياست خارجي نيست و هر چند اوباما اکنون رابطه گرمي با مقامات صهيونيست ندارد اما لايههاي پيچيده نظام سياسي ايالات متحده، هنوز هم بر تداوم حمايت از اسراييل متفق القول هستند .جديدترين فصل ديدارهاي نخست وزير بنيامين نتانياهو با روزنامه نگاران و ساير نمايندگان رسانهها در اسراييل، در 23 آگوست صورت گرفت.
مخاطبان او، روزنامه نگاران ارتدوکس افراطي و نمايندگان مطبوعات پرشوري بودند که به بيش از يک ميليون نفر خدماترساني ميکنند. اين جلسه، 5 ساعت و نيم، با «استراحتي توأم با سيگار» بين اين جلسه به طول انجاميد. نتانياهو شايد چالش برانگيزترين شغل جهان را داشته باشد، اما به گونهاي عمل کرد که گويي تمام زمان جهان در اختيار اوست! نخست وزير، ديدارهايي از اين دست را چند هفته پيش با روزنامهنگاران راديو سراسري اسراييل، راديو ارتش، تحريريه هاآرتص و روزنامهنگاران جناح راست و مستقل برگزار کرده بود.
اين جلسه ممکن است توجه بيشتري را به خود جلب کند. او دهها ساعت از اين جلسات را برگزار کرده که در آن براي مخاطبانش نطق ميکند و اين جلسه شگفتانگيزتر از هميشه بوده است .نتانياهو بيش از 11 سال، از جمله 7 سال متوالي (2016-2009)، نخست وزير است. در تجمعات مطبوعاتي کوچک، اعتماد به نفس، تکبر، شور و شوق، تسلط بر مسائل و روح مبارزه را به نمايش گذاشته است. هيچ پاسخ روشني وجود ندارد که چرا نتانياهو به جاي اين که يک مصاحبه مناسبتي با رسانههاي اسراييلي داشته باشد، چنين وقت و انرژي زيادي را صرف اين جلسات ميکند، که به خودي خود اتفاقي غير عادي است.
شايد دو دليل وجود دارد: اولين دليل به سادگي اين است که او از اين کار لذت ميبرد. دوم اين است که او در در دورهاي است که قدرت را به دست دارد در حال پايه ريزي ميراث و روايت خود است. او قبلا [و به تنهايي] متقاعد شده بود که چقدر بزرگ است! حالا در تلاش است تا هر کس ديگري را نيز متقاعد سازد.
نتانياهو در اين گفتگوها آزادانه صحبت ميکند؛ گفتگوهايي که محتواي آنها قرار نيست منتشر شود، اما با اين وجود به طور مداوم به بيرون نشر پيدا ميکند. در 23 آگوست از او مکرراً درباره رابطهاش با باراک اوباما، رئيس جمهوري آمريکا، رابطه بين اسراييل و ايالات متحده و بسته کمک امنيتي ايالات متحده و جزئيات آن چه به زحمت در واشنگتن تهيه شد، سؤال شد.
شخصي که در اين کنفرانس حضور داشت در گفتگو با المانيتور و به شرط ناشناس ماندن، روايتي را از آنچه نتانياهو گفته بود، به المانيتور ارائه داد: ما به هيچ وجه نبايد فراموش کنيم رئيس جمهوري اوباما در اولين ديدار ما به من گفت که ايالات متحده، خواستار توقف ساخت و ساز در شهرک ها است. از او در مورد محله راموت در اورشليم، در مورد گيلو و در مورد شهرکسازيها و مناطقي که واضح است حتي بعد از حاصل شدن توافقي دائمي، بخشي از اسراييل باقي ميمانند، سؤال شد. او حتي حاضر به شنيدن آن هم نشد.
از نتانياهو سؤال شده بود که آيا در مورد احتمال استفاده اوباما از مزيت دوره زماني بين انتخابات و ترک کاخ سفيد به منظور راه اندازي يک ابتکار ديپلماتيک جديد براي حل منازعه فلسطين- اسراييل، نگران است يا خير، با ارجاع به کتاب ضربالمثلها گفت: «مبارک است مردي که هميشه ميترسد»، اما مساله را نشکافت. سپس با مخاطب خود وارد بحث شد تا موضعش را نسبت به اقدام ايالات متحده بيان کند. نتانياهو گفت: «براي مثال، بر خلاف چين، که در آن رهبر برنامه را تعيين ميکند و هرکس طبق آن عمل ميکند، سيستمي که برنام? ايالات متحده را تنظيم ميکند بسيار پيچيدهتر است. تنها رئيس جمهور نيست. افکار عمومي هستند که بايد راضي باشند، کنگره و رسانهها هستند. هرکسي که فکر ميکند شما در برخورد با آمريکا فقط با يک نفر سروکار داريد در اشتباه است. شما بايد با کل سيستم مواجه شويد.
نتانياهو در ادامه، نظرسنجي مؤسسه گالوپ را ارائه داد که افزايش مداوم جايگاه اسراييل و افزايش حمايت عمومي از اسراييل در ميان عامه آمريکاييها را نشان ميداد. او قاطعانه بيان کرد که «با وجود اين که درست است ما در دانشگاهها مشکل داريم، اما حمايت عمومي از اسراييل در ايالات متحده هرگز به اين زيادي نبوده است و اين است آن چه به واقع، مهم است. اسراييل در ايالات متحده، محبوب است و من نيز در ايالات متحده محبوبم!. اي کاش من همان گونه که در نيويورک و واشنگتن مورد قبول بودم در تل آويو نيز مورد قبول بودم.
طبق گفته نتانياهو، توافق بسته کمک امنيتي به اسراييل توافق خوبي خواهد بود. او گفت که اسراييل 3.1 ميليارد دلار در سال تا به حال دريافت کرده بود و تقاضا شده اين رقم تا دهه بعد به 4.5 ميليارد دلار در سال افزايش يابد. او گفت: ما توافق را درنيمه راه قطعي کرديم. و به عقيده من اين بسيار عاقلانه است.در اينجا نتانياهو در حال به بازي گرفتن مخاطبانش بود.
آنچه او نتوانست ذکر کند اين بود که علاوه بر 3.1 ميليارد دلاري که اسراييل سالانه دريافت ميکند، به طور منظم کمک اضافي و فوق العاده 350 ميليون تا 600 ميليون دلاري در سال را تقاضا کرده و دريافت کرده است، تا سامانه ضد موشکي گنبد آهنين را تأمين مالي کند. همچنين به مخاطبانش نگفت که طبق شرايط جديد، اسراييل اجازه ندارد کمک اضافي تقاضا کند و امکان صرف هزينه تا يک چهارم بودجه اسراييل، تا پايان اين دهه به هيچ کاهش مييابد. هر دوي اين تغييرات به منظور دستيابي به توافق کمک، زيانهايي جدي براي اسراييل است. اين امر، قدرت خريد پول را کاهش ميدهد و احتمالاً زياني جدي براي صنايع جنگي اسراييل ايجاد ميکند.
همچنين نتانياهو اين موضوع را از قلم انداخت که مبارزه بيهودهاش را عليه توافق هستهاي با ايران، درست بعد از اين که اين توافق امضا شد، رها کرد تا شايد آمريکاييها بسته کمکي را ارتقا بخشند. همان طور که در المانيتور منتشر شد، نتانياهو همواره آغاز مذاکرات در مورد کمک [مالي و نظامي] را تا بعد از راي کنگره براي تصويب توافق ايران رد کرده بود که اين مساله سبب زيان عظيمي براي اسراييل شد؛ زياني که منابع امنيتي، آن را تا حدود بيش از 10 ميليون دلار تخمين زدهاند.
نتانياهو در برابر مخاطبان خود به توسعه روابط با بازيگران مختلف در خاورميانه، از جمله با رهبران کشورهايي که روابط ديپلماتيک رسمي با اسراييل ندارند، باليد. سپس به دگرگوني قابل توجه در اين جبهه ديپلماتيک اشاره کرد.
طبق ادعاي او به لحاظ روابط عمومي، جايگاه اسراييل و روابطش در خليج فارس و خاورميانه، بهتر از اروپاي غربي است. اين است نتانياهو در اواخر تابستان 2016. او از خود، مطمئن و خوشبين و آماده براي يک جنگ است و در نهايت، خوشحال است از اين که روابطش با اوباما به پايان ميرسد. اگر تنها يک مورد باقي ماند که او در موردش صحبت نکرد، جانشينان احتمالي اوباما بودند.
رشوه انتخاباتي آمريکا به رژيم صهيونيستي
رژيم صهيونيستي به موجب توافقنامه جديدي که با آمريکا امضا خواهد کرد، بيشترين کمک نظامي آمريکا به يک طرف خارجي را دريافت مي کند؛ به طوري که منابع آگاه اعلام کرده اند که واشنگتن قصد دارد طي 4 سال آينده 40 ميليارد دلار؛ يعني هر سال 10 ميليارد دلار به صنايع نظامي و امنيتي اين رژيم اختصاص دهد و البته بايد بخش اعظم اين تجهيزات نظامي و امنيتي را از خود آمريکا خريداري کند.
اين اطلاعاتي بود که پس از مذاکرات اخير دو هيات آمريکا و صهيونيستي در واشنگتن به رياست مشاور امنيت ملي کاخ سفيد و رئيس امنيت داخلي رژيم صهيونيستي منتشر شد و ناظران و کارشناسان با بررسي اين تفاهم، مسائل زير را مورد توجه قرار داده اند:
نخست: رابطه دولت هاي آمريکا و رژيم صهيونيستي در حال حاضر شاهد تنش هاي متعدد در زمينه بحران منطقه خاورميانه است و واشنگتن مواضع مخالفت آميز تل آويو در قبال رويکرد خود را مانعي بر سر راه ايفاي نقش اين کشور مي داند که بي نتيجه ماندن تلاشهاي کاخ سفيد در ماجراي مذاکرات بيهوده سازش از مصاديق آن بود.
صهيونيست ها نيز به نوبه خود اعلام کرده اند هيچ طرفي را به عنوان قيم خود قبول ندارند و تل آويو خود درباره منازعه فلسطين تصميم گيري مي کند. انتظار ميرفت که چنين وضعيتي اجازه حصول پيشرفت قابل توجه در زمينه کمک هاي آمريکا به رژيم صهيونيستي را ندهد.
دوم: شمار از ناظران اعلام کردهاند که آمريکا در آغاز راه کاهش بودجه نظامي خود قرار گرفته است که اين مساله ناشي از مسائل متعددي مانند هزينه آور بودن اين امر در مناطق مختلفي مانند: منطقه خاورميانه است که شاهد ناآراميهاي متعدد است و گفته مي شود که اين منطقه مانند گذشته ديگر براي آمريکا اهميت ندارد و اين کشور در آستانه تضمين تامين نيازهاي نفتي خود در داخل قرار گرفته است و به جاي منطقه خاورميانه، تمرکز خود را بر روي شرق آسيا و آمريکاي لاتين معطوف خواهد کرد که بايد با کشورهايي مانند چين و روسيه و قدرت هاي نوظهوري مانند هند، برزيل و آفريقاي جنوبي وارد جنگ در زمينه بازاريابي، فروش کالا، روابط و سياست شود.سوالي که اينجا مطرح مي شود اين است که «اگر آمريکا قصد کاهش بودجه نظامي خود را دارد؛ چطور تصميم به افزايش قابل ملاحظه کمک هاي نظامي سالانه خود به رژيم صهيونيستي شده است؟»
واقعيت اين است که اين مساله چندان عجيب نيست و با در نظر گرفتن مسائل زير، چرايي اين سياست واشنگتن مشخص مي شود:
نخست: کمک هاي نظامي آمريکا به رژيم صهيونيستي از چندين دهه قبل برقرار بوده و است و اين کشور هر ساله به صورت منظم کمک هايي در اختيار تل آويو قرار مي دهد و در دهههاي اخير، ارزش اين کمک هاي نظامي 3 الي 4 ميليارد دلار در سال بوده است و اين کمک ها در راستاي تعهد کاخ سفيد به حمايت از رژيم صهيونيستي صورت مي گيرد که به سياست علني و عملي اين کشور تبديل شده است.
دوم: افزايش سقف کمک هاي نظامي تا اين حد به معناي پذيرش خواسته هاي رژيم صهيونيستي است که تنها به حفظ برتري در منطقه خاورميانه محدود نمي شود، بلکه تل آويو ميخواهد به کارخانه صنايع پيشرفته نظامي و امنيتي تبديل شود.چنين پروژه اي، يک پروژه راهبردي و کاملا دست و دل بازانه و فراتر از حساب و کتاب هاي مبتني بر منافع، درآمدها و روابط مشترک و متقابل است و رژيم صهيونيستي در سايه چنين توافقي مي تواند مانع "قيموميت" را کنار زده و بار سنگين از سر گيري روابط را از روي دوش آمريکا بردارد. البته هنوز کسي نمي داند که اين روابط چه سمت و سويي خواهد داشت و آيا مبتني بر منافع مشترک خواهد بود؟ يا همچنان پيوندهاي مشترک و تاريخي طرفين نقش اصلي را در اين زمينه ايفا خواهد کرد.
به هر حال، برخي از زاويه ديد انتخابات رياست جمهوري آمريکا که تبليغات آن ميان دونالد ترامپ و هيلاري کلينتون دو نامزد نهايي احزاب جمهوريخواه و دموکرات آغاز شده است، به اين مساله نگاه ميکنند و بر روي دو نکته تاکيد ميکنند:
نخست: نقش لابي صهيونيستي در انتخابات پارلماني و رياست جمهوري آمريکا؛ اين لابي از قدرت مالي و شبکههاي رسانههاي و موسسات فعالي در آمريکا برخوردار است و در گذشته رقباي انتخاباتي سعي در برآورده کردن خواسته هاي رژيم صهيونيستي را داشتند تا بتوانند رضايت لابي صهيونيستي و آراي آنرا در انتخابات کسب کنند.
دوم: اختلافات باراک اوباما رئيس جمهوري آمريکا و بنيامين نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي مانع از تحقق روياي رئيس کاخ سفيد در زمينه دستيابي به توافق صلح درباره بحران منطقه خاورميانه شد و اين مساله مانع از نقش آفريني واشنگتن در زمينه مساله فلسطين بر خلاف ساليان متمادي قبل از رياست جمهوري اوباما شد.
اين گروه معتقدند که دولت اوباما با توافق نظامي اخير با رژيم صهيونيستي سعي در بستن پرونده اختلافات ميان خود و دولت صهيونيستي به نخست وزيري نتانياهو و باز کردن صفحه جديد را داشت، اما زمان بندي اين توافق باعث مي شود که وعده کمک هاي نظامي و امنيتي 10 ميليارد دلاري در هر سال و در بازه زماني 4 ساله بيشتر رنگ و بوي رشوه انتخاباتي به لابي صهيونيستي را داشته باشد که البته رشوه بزرگ و تحريک کننده اي هم هست .به هر حال، احتمالات زيادي وجود دارد، اما آنچه براي ما حائز اهميت است، افزايش تهديدات و خطرها در منطقهاي است که اساسا خود درگير بحرانها و جنگهاي متعدد است و نيازمند حل عادلانه مساله فلسطين و برقراري صلح دائمي ميان ملتها و کل جهان است.خيليها اميدوار بودند که اوباما در راستاي عينيت بخشيدن به وعده هاي انتخاباتي خود زمينه دستيابي به صلح در زمينه مساله فلسطين را فراهم کند و نه اينکه با کمک هاي خود به صنايع نظامي رژيم صهيونيستي، زمينه تشديد اين منازعه را فراهم کند، اما واقعيت اين است که تفاوت ميان حرف و عمل از زمين تا آسمان است و مساله مهم حقايقي است که يک فرد رقم مي زند.
ش.د9502048